نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حقوق انسان‌ها در قانون اساسی آمریکا
#1

Under Sharia law, there is an intrinsic freedom to own arms. However, in times of civil strife or internal violence, this right can be temporarily suspended to keep peace and prevent harm, as mentioned by Imam ash-Shatibi in his works on Maqasid ash-Shari'ah (The Intents and Purposes of Shari'ah)[SUP][26][/SUP][SUP][27][/SUP] Citizens not practicing Islam are prohibited from bearing arms and are required to be protected by the Islamic State's Military, the state for which they pay the jizyah. In exchange they do not need to pay the zakat
منبع: Right to keep and bear arms - WiKi

اینطور که نوشته اسلام اجازه میده، ولی میتونه در مواقع خاص بنا بر مصلحت عمومی بطور موقت این حق رو معلق کنه.
پاسخ
#2

folaani نوشته: Under Sharia law, there is an intrinsic freedom to own arms. However, in times of civil strife or internal violence, this right can be temporarily suspended to keep peace and prevent harm, as mentioned by Imam ash-Shatibi in his works on Maqasid ash-Shari'ah (The Intents and Purposes of Shari'ah)[26][27] Citizens not practicing Islam are prohibited from bearing arms and are required to be protected by the Islamic State's Military, the state for which they pay the jizyah. In exchange they do not need to pay the zakat
منبع: Right to keep and bear arms - WiKi

اینطور که نوشته اسلام اجازه میده، ولی میتونه در مواقع خاص بنا بر مصلحت عمومی بطور موقت این حق رو معلق کنه.
اساسا در اسلام "حق" برای انسان‌ها معنا ندارد.حق فقط برای الله است.کودکان هم به سن "تکلیف" میرسند و نامش هم رویش است حقی در کار نیست.
مسائل هم در اسلام به واجب و حرام و نهایتا مستحب و مکروه تقسیم میشوند خیلی سخت شود هم مساله نهایتا باید از «مرجع تقلید» پرسیده شود.حق نمیدانم کجایش بوده؟
از کی نام «حلال» شده «حق» معلوم نیست حالا !!

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#3

در اسلام حق هست. اونایی که الله و دین خودشون به افراد دادن. حالا بعضیاش شرط داره (مثلا اسلام آوردن) و بعضیاش هم شرطش فقط انسان بودنه. حق نه فقط برای انسان هست در اسلام، بلکه برای حیوان و گیاه و اشیاء هم هست.

اما در قاموس بی خدایی اصولا حق مبنای ذاتی نداره و بنظر بنده بیشتر بی معنیه از نظر منطقی.
بلکه حقوقی که داده میشن رو میتونیم قراردادهایی بر اساس منافع مشترک بدونیم.
وگرنه شما با منطق به من ثابت کن که مثلا چرا شما حق حیات دارید؟ من اگر شما رو بکشم، چی میشه مثلا؟
فرض کن اصلا فقط من و شما توی دنیا باقی موندیم و یک زن جوان زیبا.
من میزنم شما رو میکشم که اون زن به خودم برسه. و هم اینکه پیشدستی کنم تا یوقت شما این فکر به ذهنت نرسه و منو نکشی.
حالا شما به من بگو چرا من نباید این کار رو میکردم؟

اصولا اخلاق و حقوق بدون مبنای ماورایی اعتبار ذاتی ندارن.
بخاطر همین هم هرکس که خواسته در این زمینه حرفی بزنه و تاثیر بذاره، یجوری به خدا و معنویت گریز زده.
این مسئله در قانون اساسی آمریکا هم دیده میشه.
و همچنین خیلی جاهای دیگه به گمانم!
پاسخ
#4

folaani نوشته: در اسلام حق هست. اونایی که الله و دین خودشون به افراد دادن. حالا بعضیاش شرط داره (مثلا اسلام آوردن) و بعضیاش هم شرطش فقط انسان بودنه. حق نه فقط برای انسان هست در اسلام، بلکه برای حیوان و گیاه و اشیاء هم هست.
به به،خوب کجایش هست بفرمایید نشان بدهید ببینیم در دین تسلیم دربست به الله کجا از حق انسان‌ها صحبت شده،حیوان و گیاه و شی حالا باشد بکنار !!
ما که اینهمه مدت درباره اسلام میخوانیم و میشنویم تا حالا نشنیدیم چنین چیزی،گویا فقط در نسخه‌هایِ انگلیسی برای معرفی اسلام به خارجی‌ها بوده و ما خبر نداشتیم !!



نقل قول:اما در قاموس بی خدایی اصولا حق مبنای ذاتی نداره و بنظر بنده بیشتر بی معنیه از نظر منطقی.
بلکه حقوقی که داده میشن رو میتونیم قراردادهایی بر اساس منافع مشترک بدونیم.

در بیخدایی مبنای ذاتی دارد یا ندارد دلیل نمیشود که مسلمین درباره اسلام جعل کنند و مفاهیمی مانند حق را که اساسا در آن نیست در ویکیپدیای انگلیسی قرار دهند برای حفظ عورت اسلام،که بگویند شما سخن از حقوق بشر و رفتار ضد بشری اسلام میکنیئ اشتباه به عرضتان رسانده‌اند ما پیشتر همه چیز را در اسلام داشته‌ایم ،از جمله حقوق بشر و حق بر انسان.

دوم اینکه اساسا با اینکه در غرب این سخن از حق و حق محوری بطور غیرمستقیم (بخش جهانی بودن آن) از برخی متفکران مسیحی الهام گرفته و کسی مثل لاک حق را آویزان خدا کرده ولی کل این داستان ِ حق نتیجه نهضت روشنگری و زحمات کفار آدمخوار بوده ؛این را گذاشتند که انسان‌ها بر نفس کشییدن از شیادی و زیاده خواهی دین و خدا و شاه و... یک پناهگاهی داشته باشند و خدا در (بعضی نسخ) آن فقط در حد یک چیز زینتی‌ست که خیلی هم نمیچسبد و آویزان مانده.

نقل قول:وگرنه شما با منطق به من ثابت کن که مثلا چرا شما حق حیات دارید؟ من اگر شما رو بکشم، چی میشه مثلا؟
فرض کن اصلا فقط من و شما توی دنیا باقی موندیم و یک زن جوان زیبا.
من میزنم شما رو میکشم که اون زن به خودم برسه. و هم اینکه پیشدستی کنم تا یوقت شما این فکر به ذهنت نرسه و منو نکشی.
حالا شما به من بگو چرا من نباید این کار رو میکردم؟
شما فرق کل اخلاق را با اخلاق ِ حق‌محور متوجه نمیشوید که این سخنان را از من درباره گرو بودن قتل و تجاوز نکردنتان به دیگران به روح و جن و معنویات میپرسید، و گرنه غلط بودن اخلاق حق محور مثلا و قرارداد اجتماعی بودن اخلاق (مثلا به قول خودتان) باز هم اخلاق است !!


نقل قول:اصولا اخلاق و حقوق بدون مبنای ماورایی اعتبار ذاتی ندارن.
بخاطر همین هم هرکس که خواسته در این زمینه حرفی بزنه و تاثیر بذاره، یجوری به خدا و معنویت گریز زده.
این مسئله در قانون اساسی آمریکا هم دیده میشه.
و همچنین خیلی جاهای دیگه به گمانم!

نه قانون اساسی آمریکا ،نه توماس پین و توماس جفرسون و... اهل گریز به معنویت و جن و پری نبودند.اینها همه کافر بودند و دیگر نهایتا دئیست بوده‌اند و با استانداردهای 200-300 سال پیش از من بسیار ملحدتر بوده‌اند تازه.در قانون اساسی آمریکا هم خدا و دین فقط زمانی اشاره شده‌اند که حرف از محدود کردنشان است،سکولارترین نهاد حکومتی دنیاست،یک سخن از حق زدن در آن و اینکه "همه مخلوقات برابری هستیم" آنهم برای دادن حق به انسان‌ها برای دفاع از خود در برابر خدا و معنویت و کلیسا و آخوند را نمیتواند کسی به عرفان و معنویت و دین و خدا ربط دهد.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#5

Russell نوشته: نه قانون اساسی آمریکا ،نه توماس پین و توماس جفرسون و... اهل گریز به معنویت و جن و پری نبودند.اینها همه کافر بودند و دیگر نهایتا دئیست بوده‌اند و با استانداردهای 200-300 سال پیش از من بسیار ملحدتر بوده‌اند تازه.در قانون اساسی آمریکا هم خدا و دین فقط زمانی اشاره شده‌اند که حرف از محدود کردنشان است،سکولارترین نهاد حکومتی دنیاست،یک سخن از حق زدن در آن و اینکه "همه مخلوقات برابری هستیم" آنهم برای دادن حق به انسان‌ها برای دفاع از خود در برابر خدا و معنویت و کلیسا و آخوند را نمیتواند کسی به عرفان و معنویت و دین و خدا ربط دهد.
تاجاییکه میدونم آمریکایی ها بطور کلی مردم مذهبی ای بودن و هنوزم این مسئله در اونا دیده میشه.
بنجامین فرانکلین هم فراماسون بود. شرط اولیهء فراماسون بودن هم خداباور بودنه. البته مهم نیست چه خدایی. فقط اعتقاد به یک موجود برتر و بقول خودشون معمار بزرگ که هستی رو خلق کرده.

بعدهم باید تجربه ای که اونا از تبعیض و استبداد انگلیسی ها داشتن رو بحساب آورد. اونا نمیخواستن دیگه احتمال وجود چنین تجربه ای وجود داشته باشه و به هر گروه و ایدئولوژی ای (منجمله مذهب) شانس در چنگ گرفتن قدرت و ایجاد استبداد جدیدی رو بدن؛ بعد از اون همه هزینه و تلاش.

اتفاقا بنظر من اینکه به خدا و حقوق ذاتی آفرینشی گریز زدن بخاطر این بود که اونا مردم خداباوری بودن و نمیخواستن احساس کفر بکنن یا بعنوان کافر معرفی بشن. میخواستن پیوند خودشون رو با خداوند تجدید و/یا اعلام کنن پس از اون شرایط سخت و تصمیم های بزرگ و انقلابی.
یعنی شاید یجور تفکر و تفسیر جدید خاص خودشون رو از خدا و دین هم بوجود آوردن ناچارا.
پاسخ
#6

folaani نوشته: تاجاییکه میدونم آمریکایی ها بطور کلی مردم مذهبی ای بودن و هنوزم این مسئله در اونا دیده میشه.
خوب این سخنان عرفانی بر اساس آنچه تا اینجا میدانید ،بجای موکول کردن سخن حداقل به جایی که، حداقل واقعا جایی هست که بدانید، را من نمیتوانم کاریش بکنم.
ولی پدران آمریکا را اگر بشناسید میبینید که همه اهل روشنگری هستند و میانه‌ای هم با عرفان و انجیل و این چیزها نداشته‌اند،دئیست بودن هم هیچ ربطی به عرفان و معنویت و اینها ندارد ،دئیسم پیش از داروین معادل همان بیخدایی‌ست،هر چند حتی در میان آنها افرادی مانند توماس پین اساسا همان زمان هم کافر بوده‌اند به جن و روح و خدا و آخرت و اینها هم باور نداشته‌اند.



folaani نوشته: بعدهم باید تجربه ای که اونا از تبعیض و استبداد انگلیسی ها داشتن رو بحساب آورد. اونا نمیخواستن دیگه احتمال وجود چنین تجربه ای وجود داشته باشه و به هر گروه و ایدئولوژی ای (منجمله مذهب) شانس در چنگ گرفتن قدرت و ایجاد استبداد جدیدی رو بدن؛ بعد از اون همه هزینه و تلاش.

اتفاقا بنظر من اینکه به خدا و حقوق ذاتی آفرینشی گریز زدن بخاطر این بود که اونا مردم خداباوری بودن و نمیخواستن احساس کفر بکنن یا بعنوان کافر معرفی بشن. میخواستن پیوند خودشون رو با خداوند تجدید و/یا اعلام کنن پس از اون شرایط سخت و تصمیم های بزرگ و انقلابی.
یعنی شاید یجور تفکر و تفسیر جدید خاص خودشون رو از خدا و دین هم بوجود آوردن ناچارا.
این سخنان حقیقتا خنده‌دار است و من واقعا نمیدانم به آن چه بگویم !!
آقا جان اصلا گریزی نبوده،قانون اساسی آمریکا قانونی بیخداست بقولی،تنها وقتی در آن نام خدا آمده که سخن از در بند کردن و نشاندن خدا و دین سرجایش است.
بسیار جالب است این منطق معنوی !!
محمد سر میبریده میگویید منظورش چیز دیگری بوده.
در قانون اساسی آمریکا درش حرفی از خدا نیست ،شما با حس ششم و عرفان متوجه میشوی ناچار بوده‌اند چنین بگویند و در کل زندگیشان چنین ضد دین رفتار کنند وگرنه دلشان با خدا و انجیل و قرآن و جن و پری بوده !!

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#7

بی خدایی چیز خطرناکیست.
میتوان به دین خاصی تعهد نداشت.
ولی یک معنویت حداقلی لازم است.
اینکه حداقل یکسری قوانین الهی اساسی در جهان وجود دارند.
اینکه خدایی هست و خوبی و بدی معنای ذاتی دارند.

یک کسی که هیچ اعتقاد ماورایی ندارد، در بزنگاه ها، در شرایط بحرانی و دشوار، قابل اعتماد نیست، و میتواند به خطری واقعی مبدل شود.

براستی انسان چطور میتواند در شرایط دشوار تاب بیاورد وقتی هیچ چیزی باقی نمانده است جز اخلاق و قوانین ذاتی و ماوراء برای امید داشتن (یا بعضی وقتها هم ترسیدن).

بدون خدا همه چیز بی معناست.
حتی عمیق ترین دوستی ها.
وطن پرستی.
و شفقت تنها یک ضعف و حماقت خواهد نمود.

من خودم اینها را حداقل تاحدی تجربه کرده ام!

فرض کنید اگر تمام سردمداران آمریکا بی خدا بودند، و اگر میتوانستند، ما را پیش از این نابود کرده بودند! چون ما تهدیدی برای آنها هستیم.
چه عاملی آنها را از این امر بازمیداشت؟
اعتقاد به حقوق بشر؟!!
آنها ما را پیش از ارتکاب به جرم مجازات میکردند.
حتی پیش از آنکه به قصد ما در این زمینه اطمینان بیابند.
من اگر به خدا اعتقاد نداشتم، یعنی اگر براستی مطمئن بودم که وجود ندارد، همینطور عمل میکردم! دلیلی نداشت که طور دیگری رفتار کنم.
حتی نه بخاطر بمب اتمی و خطر دشمنی آنها با من، بلکه بخاطر اینکه در آینده رقیب من نشوند آنها را میکشتم.
بنظر من این عین حقیقت بازیست در قاموس بی خدایی.
پاسخ
#8

از اعلامیهء حقوق ویرجینیا:

دین، یا وظیفه ای که ما به خالق خود بدهکار هستیم و روش ادا کردن آن، میتواند بوسیلهء دلیل و متقاعد کردن هدایت شود، نه با زور یا خشونت؛ و بنابراین، تمام افراد بصورت یکسانی مستحق انجام آزادانهء دین، بر طبق امر وجدان هستند؛ و آن وظیفهء دوطرفهء همه است که شکیبایی، عشق، و نیکوکاری مسیحی را نسبت به یکدیگر بجا آورند.

علم خوره

از اعلامیهء استقلال ایالات متحده:

ما معتقدیم این حقایق بدیهی هستند، که تمام مردان برابر خلق شده اند، که آنها بوسیلهء خالق خود حقوق فسخ نشدنی دریافت کرده اند، درمیان آنها زندگی، آزادی و دنبال کردن خوشبختی.

علم خوره
پاسخ
#9

folaani نوشته: بی خدایی چیز خطرناکیست.

پس به همین دلیل بزرگترین جنایتکاران تاریخ همگی با خدا و دیندار بوده اند ؟

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#10

folaani نوشته: فرض کنید اگر تمام سردمداران آمریکا بی خدا بودند، و اگر میتوانستند، ما را پیش از این نابود کرده بودند! چون ما تهدیدی برای آنها هستیم.

برعکس ! اگر قانون آمریکا بر مبنای دین نوشته شده بود ! با توجه به قدرت نظامی که دارند همه کشورها را به توبره کشیده بودند ! فرض کنید قدرت نظامی آمریکا را در دستان جمهوری اسلامی !!!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 17 مهمان