12-24-2012, 09:20 AM
درود
چیزی كه بسیار در اشعار رند شیراز نظر مرا به خود جلب كرده شاهد(1) گزینی ایشان است :
البته یك بیتی از ایشان هم كه بسیار در بین ادبا سرو صدا كرده همان بیت معروف :
-------------
1-شاهد : شاهد. [ هَِ ] (ع اِ) مرد نیکوروی و خوش صورت . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). ریدک . نکل . نوخط. نوجوان . لیتک . (برهان ) :
شاهدان زمانه خرد و بزرگ
دیده را یوسفند و دل را گرگ .
2-قبا :قبا. [ ق َ ] (ع اِ) قَباء. جامه ٔ پوشیدنی را گویند. (برهان ). جامه ای است معروف که از سوی پیش باز است و پس از پوشیدن دو طرف پیش رابا دکمه بهم پیوندند.
3-عارض : موی تازه روییده در صورت جوان
چیزی كه بسیار در اشعار رند شیراز نظر مرا به خود جلب كرده شاهد(1) گزینی ایشان است :
ای نازنین پسر تو چه مَذهب گرفته ای / كِت خون ما حَلال تر از شیر مادر است
---
گر آن شیرین پسر خونم بریزد / دلا چون شیر مادر كن حلالش
---
بگشا بند قبا(2) تا بگشاید دل من / كه گشادی كه مرا ز پهلوی ِتو بود
---
ز خط یار بیاموز مهر بیا با رخ خوب / كه گرد عارض(3) خوبان خوش است گردیدن
---
بگشا بند قبا ای مَه ِخورشید كلاه / تا چو زلف سر سودا زده درپافكنم
---
گر آن شیرین پسر خونم بریزد / دلا چون شیر مادر كن حلالش
---
بگشا بند قبا(2) تا بگشاید دل من / كه گشادی كه مرا ز پهلوی ِتو بود
---
ز خط یار بیاموز مهر بیا با رخ خوب / كه گرد عارض(3) خوبان خوش است گردیدن
---
بگشا بند قبا ای مَه ِخورشید كلاه / تا چو زلف سر سودا زده درپافكنم
البته یك بیتی از ایشان هم كه بسیار در بین ادبا سرو صدا كرده همان بیت معروف :
الا یا ایها الساقی ادر كاسا وناولها / كه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشكلها
كه این گونه پیداست ایشان این بیت را از اشعار امیرالمومنین یزید بن معاویه گرفته اند :انا المسموم و ما عندی بتــریاق و لا راقی
ادر کاســـــا و ناولـــها الا یا ایها الساقی
------
اهلی شیرازی این چامه را به همین فراخور (مناسبت) سروده است :ادر کاســـــا و ناولـــها الا یا ایها الساقی
------
خواجه حافظ را شبی دیدم به خواب
گفتم ای در فضل و دانش بی مثال
از چه بستی بر خـــود این شعر یزید
با وجــود این همـه فضل و کمال
گفت واقف نیستــی زیـــن مسئلــه
مــال کافــر هست بر مؤمن حلال
کاتبی نیشابوری نیز این چامه را به همین شَوَند(علت) سروده است :گفتم ای در فضل و دانش بی مثال
از چه بستی بر خـــود این شعر یزید
با وجــود این همـه فضل و کمال
گفت واقف نیستــی زیـــن مسئلــه
مــال کافــر هست بر مؤمن حلال
عجب در حیرتم از خواجه حافظ
به نــوعی کز خرد زان عاجز آید
چه حکمت دید در شعر یزیـد او
که دردیوان نخست از وی سرآید
اگر چه مــال کافـــر بر مسلمـان
حلال است و در او فعلـی نشاید
ولی از شیر عیبی بس عظیم است
کــه لقمـــه از دهـــان سگ رباید
به نــوعی کز خرد زان عاجز آید
چه حکمت دید در شعر یزیـد او
که دردیوان نخست از وی سرآید
اگر چه مــال کافـــر بر مسلمـان
حلال است و در او فعلـی نشاید
ولی از شیر عیبی بس عظیم است
کــه لقمـــه از دهـــان سگ رباید
-------------
1-شاهد : شاهد. [ هَِ ] (ع اِ) مرد نیکوروی و خوش صورت . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). ریدک . نکل . نوخط. نوجوان . لیتک . (برهان ) :
شاهدان زمانه خرد و بزرگ
دیده را یوسفند و دل را گرگ .
2-قبا :قبا. [ ق َ ] (ع اِ) قَباء. جامه ٔ پوشیدنی را گویند. (برهان ). جامه ای است معروف که از سوی پیش باز است و پس از پوشیدن دو طرف پیش رابا دکمه بهم پیوندند.
3-عارض : موی تازه روییده در صورت جوان