بابا بزرگم 80 سالشه همیشه اصرار می کنه که بذارید من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید؟ می خوام برم نون و روزنامه اینا بگیرم.
یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه برو ولی مواظب باش.
رفته نونوایی محل به همه اونایی که تو صف بودن گفته عجب روزگاری شده، پنج تا دختر دارم پنج تا پسر، تو این سن و سال، منِ پیرمرد باید بیام تو صف وایسم نون اونارو هم بگیرم!
دو تا دختر یکی خیلی خوشگل یکی خیلی زشت میرن تو یه شرکت واسه مصاحبه که اونجا یکی شون استخدام بشه.
مدیر شرکت یه نگاه بهشون میندازه و میگه قیافه اصلا برای من مهم نیست مهم فرهنگ و علم شماست.
از خوشگله میپرسه که جمعیت ایران چند نفره ؟ میگه هفتاد میلیون. مدیر میگه آفرین درست جواب دادی.
رو میکنه به زشته میپرسه خوب این هفتاد میلیون رو یکی یکی نام ببر!!!
دختر:
بابا بوست كنممم؟؟؟
بابا:
دخترم پول ندارما ...عصری مامانت حسابی بوسم كرد;)))
اگه از دوران مجردی لذت نمی بری
ازدواج کن اونوقت حتما از فکر کردن به دوران مجردیت لذت میبری.
مورد داشتیم استاتوس زده بود "اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد"
یه کسخلی رفته زیرش کامنت داده :حالم از آدمائی که به ظهورامام زمان معتقد نیستن بهم میخوره