12-07-2012, 10:15 PM
Mehrbod نوشته: در این جستار خودکشی چه نمونهای از قواعد زبان بود خب ممد جان؟
شما و الیس که مدام دارید معانی کلمات و قواعدش رو بهم هم یاد اوری میکنید بابا مهربد
:e308:
Mehrbod نوشته: در این جستار خودکشی چه نمونهای از قواعد زبان بود خب ممد جان؟
mamad1 نوشته: شما و الیس که مدام دارید معانی کلمات و قواعدش رو بهم هم یاد اوری میکنید بابا مهربد
:e308:
Alice نوشته: خودبانی = خود + بان + ی ؛ «بان» تکواژ پسین به
چم "پاسداری" ؛ مانند زندان بان ، دیده بان ، مهربان
و ... ؛ «ی» = "اسم مصدر ساز"
خودبانی = Self protection
زادمان کسانی که خودبان نبوده اند برافتاده است !
mamad1 نوشته: شما و الیس که مدام دارید معانی کلمات و قواعدش رو بهم هم یاد اوری میکنید بابا مهربد
mamad1 نوشته: مثلا
Mehrbod نوشته: آری، این واژه را دوستمان روی هوا ساختند.
Alice نوشته: با منی از روی هوا ساختمـــ... ؟
چی رو ؟ «خودبانی» رو ؟ شما بفرمایید کجای واژه
چم "صیانت از نفس" را نمی دهد سپس بگویید از
روی هوا و آسمان و ... واژه در می آورد آلیس !
تازه خود واژه را هم برای خوانندگان وا کردم و چم تک
تک تکواژهایش را نمایاندم ؛ کجا از روی هوا بود ؟
نقل قول:از سوی دیگر، همانگونه كه گفتیم، فرنودسار ( منطق) و ساختار درونی زبان هم یك كارگزار ( فاكتور، عامل) دیگر است كه با پیشرفت و نوآوری و اندیشه پروری سروكار دارد. برای نمونه، ما در پارسی كارواژه ی "پرسیدن" را داریم، همچنین كارواژه ی "بازپرسیدن" و درمغز خود میدانیم كه" بازپرسیدن"، یك جوری از "پرسیدن" است و اگر هم تا كنون واژه ی "بازپرسی" و یا "همه پرسی" را ندانسته باشیم، بازهم مغز ما به آسانی "همه" را با "پرسیدن" می آماید ( تركیب می كند) و كمابیش در می یابیم كه این یك جور پرسیدن است از همه، یا اینكه همه چیزی را میپرسند و سرانجام به آن چم میرسیم، ولی زبان تازی برای هركدام از اینها، یك ریشه نیاز دارد كه هیچگونه پیوند واژگانی هم باهم ندارند ، یكی هست سؤال، یا استسفار ! یكی هست اِسْتَقْصَى و دیگری میشود ااِسْتَطْلَعَ رَأْیَ الجُمْهُورِ!!(= همه پرسی).( القوامیس)
پس در اینجا یك مغز كه با زبان هندواروپای پرورش یافته، میان واژگان كه چم های نزدیك دارند، از بخش های خود همان واژه، پیوند میان واژگان را برپا میسازد و همواره یك شبكه ی واژگانی كه به هم پیوسته اند( لینك شده اند) در ویر او آماده است. او می تواند در گاه نیاز به تندی یك سازه ی دیگر را پدید بیاورد و یا دگرگون كند. برای نمونه، كارواژه ی "هرزپـُـرسی" را بسازد. شما هم تا كنون این واژه را نشنیده اید چون من همین اكنون ساختم!! ، ولی بیدرنگ میدانید كه این به چم پرسش بیهوده و پوچ است
Alice نوشته: اکنون که جُستار به بیراهه رفته یک نکته را
بیافزایم ؛ زبان پیش انگاشت من در این تار
نما پارسی است ، ولی بسیار واژه ی تازی
دارد ! و اینکه لغزش هایی دارد ؛ برای نمونه
«کوکی ها زُدودید» ؛ اگر هم کارواژه آمایشی
را نمیخواهید بکار ببرید دستکم شمار کارواژه
را نگاه دارید ؛ "کوکی ها" چندینه است و باید
بگویید «کوکی ها زُدودیدند»
--
من درنمیابم جُستار خودکشی چرا جدا شد ؟
Mehrbod نوشته: نگارش زبان پارسی انجمن را من نوشتهام، ولی چون کسی به جز خودت و من به کار نمیبرد بیهوده دیدم درست نکردم این لغزشهای کوچک را