نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تفکرات امام‌زمانی روشنفکران خسته
#1

جالب اینجاست که بسیاری از کسانی که امروز خود را خداناباور، سکولار، یا حتی ضد مذهب می‌دانند، هنوز در ناخودآگاهشان با همان الگوی ذهنی مذهبی زندگی می‌کنند! 

نه به این معنا که دعا می‌خوانند یا روزه می‌گیرند — بلکه در انتظار یک «وعده»، یک «نجات»، یک پایان قطعیِ آرمانی هستند. 

می‌خواهند کسی بیاید و آینده را تضمین‌شده، پاکیزه، یک‌دست، و نجات‌بخش در کف دستشان بگذارد — درست مثل دین که وعده می‌داد: «صبر کن، امام زمان می‌آید، همه چیز را درست می‌کند.» یا «در بهشت، همه رستگار خواهید شد.» باور دینی رفته، اما فرمت ذهنی‌اش مانده. 

به همین خاطر، وقتی با واقعیت مبهم، مسیرهای چندلایه و روندهای فرساینده روبه‌رو می‌شوند، کلافه می‌شوند، عقب می‌کشند، و شروع می‌کنند به انکار هر امکانی برای تغییر. چون چیزی که با آن روبه‌رو هستند، نسخه‌ی تضمینی نیست. چون کسی نگفته: «تاریخ دقیق سرنگونی فلان است» یا «با این کار حتماً پیروز می‌شویم». 

اما واقعیت این است: دنیا نه بهشت است و نه جهنم، نه آرمان‌شهر و نه جای قصه‌های پیامبران. ما در یک جهان خاکستری، متناقض، غیرقطعی زندگی می‌کنیم — و تنها چیزی که به آن تکیه می‌توان کرد، فهم، پیگیری، عمل، و امیدی‌ست که از شناخت می‌جوشد، نه از نیاز روانی به پایان خوش. اگر هنوز دنبال فصل آخرِ خوش‌نویس‌شده‌ای هستی، نه از دین جدا شده‌ای، نه از اسطوره. فقط نویسنده‌اش را عوض کرده‌ای. اما همان رویاست — با جلدی تازه. 

جالب اینجاست که همان‌هایی که در نقد بهشت‌های وعده‌داده‌شده می‌گفتند: «زندگیِ بی‌رنج و بدون افت‌وخیز، پوچ و بی‌معناست»، — امروز دقیقاً همان بهشت را به شکل دیگری طلب می‌کنند: بهشت سیاسی. بهشت فکری. بهشتی که در آن آینده باید از قبل روشن باشد، مسیرها مشخص، نتیجه معلوم، و تضمین قطعی. 

اما مگر نگفتید آن بهشتِ دین، خواب‌آور است؟ مگر نگفتید اگر همه چیز همیشه خوب باشد، انسان می‌میرد؟ پس چرا حالا که جهان خاکستری، بی‌ثبات، دشوار، و نیازمند ساختن است، عقب می‌کشید و می‌گویید: «نه، چون نتیجه‌اش روشن نیست، ما وارد نمی‌شویم»؟ 

ما از وعده بهشت دل کندیم، چون دانستیم معنا در تلاش است، نه در پایان. در شک است، نه در قطعیت. در ساختن است، نه رسیدن. و اگر هنوز درگیر این رؤیای آخرالزمانی‌اید که «باید روزی همه‌چیز عالی و تمام شود»، شاید نه با دین، بلکه با انسان بالغ خداحافظی کرده‌اید.
[-]
  • Anarchy
پاسخ
#2

نگرش شما درست است, ولی شناخت‌شناسانه, انگیختار و انگیخته (علت و معلول) را جابجا رفته‌اید.
دین نگرش ناجی‌پرستانه و قطعیت‌خواهانه را جای نیانداخته, بساکه از این گرایش سرشتین آدمی بهره برده و خودش را با آن جای نشانده است.

در حقیقت برای همین هم دین به این خوبی کار میکند, چرا که سرشت آدمی, در جهانیکه همه چیز احتمالی‌ست, بسوی قطعیت و معنی (چرایی) میگراید.

ازینرو, نمیشود از کسی چون تنها دینگرا و خداباور نیست چشم داشت که دنبال قطعیت 
نباشد. برای پی بردن به این نکته, بسنده است بدانید که کمابیش هر کسی که میشناسید, در واقعیت در برابر دو گزینه‌ی:

۱- ۱۰۰ هزار دلار با احتمال ۱۰۰ درسد
۲- ۳۰۰ هزار دلار, با احتمال ۵۰ درسد


گزینه‌ی یکم را خواهد برداشت.

.Unexpected places give you unexpected returns
[-]
  • Scary
پاسخ
#3

(07-17-2025, 08:45 PM)Mehrbod نوشته:  نگرش شما درست است, ولی شناخت‌شناسانه, انگیختار و انگیخته (علت و معلول) را جابجا رفته‌اید.
دین نگرش ناجی‌پرستانه و قطعیت‌خواهانه را جای نیانداخته, بساکه از این گرایش سرشتین آدمی بهره برده و خودش را با آن جای نشانده است.

در حقیقت برای همین هم دین به این خوبی کار میکند, چرا که سرشت آدمی, در جهانیکه همه چیز احتمالی‌ست, بسوی قطعیت و معنی (چرایی) میگراید.

ازینرو, نمیشود از کسی چون تنها دینگرا و خداباور نیست چشم داشت که دنبال قطعیت 
نباشد. برای پی بردن به این نکته, بسنده است بدانید که کمابیش هر کسی که میشناسید, در واقعیت در برابر دو گزینه‌ی:

۱- ۱۰۰ هزار دلار با احتمال ۱۰۰ درسد
۲- ۳۰۰ هزار دلار, با احتمال ۵۰ درسد


گزینه‌ی یکم را خواهد برداشت.


مرسی از پاسخت، نکته‌ای که گفتی درباره‌ی بهره‌برداری دین از گرایش‌های درونی انسان، کاملاً قابل تأمله. بله، تمایل به معنا، امنیت، و قطعیت در سطح روان‌شناختی و زیستی، ریشه‌دار و عمیقه. ولی اختلاف ما در تعبیر این ریشه‌داری و نتایج معرفتی‌ای‌ست که از اون گرفته می‌شه.
این‌که انسان به‌طور طبیعی به سوی قطعیت متمایل باشه، به این معنا نیست که ساختارهای ذهنیِ قطعیت‌محور و نجات‌طلب، ذاتی و گریزناپذیرن. این مثل اینه که بگیم چون انسان میل به پرخوری یا تنبلی داره، پس این‌ها رو باید به عنوان سازوکارهای عقلانی یا سالم حفظ کرد.
مسأله‌ی من دقیقاً همین‌جاست:
دین، ساختاری‌ست که این میل طبیعی به قطعیت و معنا رو به فرم بسته‌ی اسطوره‌ای، وعده‌محور، و پایان‌مدار شکل داده. وقتی کسی می‌گه "من از دین عبور کرده‌ام"، باید پرسید: آیا فقط از محتوا (مثلاً اسم خدا، بهشت، امام زمان) عبور کرده‌ای؟ یا از فرم ذهنی پشت آن هم؟
وگرنه، خیلی ساده ممکنه «نجات‌طلبی» دینی فقط به شکل «آرمان‌شهری» سکولار یا ایدئولوژیک دربیاد. همان صبر برای امام زمان، این بار در قالب صبر برای انقلاب نهایی، یا پیروزی قطعی در آینده‌ای روشن.
اسم‌ها عوض شده‌اند، اما ساختار، همان است.
راجع به مثال ۱۰۰ هزار دلار قطعی در برابر ۳۰۰ هزار با ریسک:
این یک مسأله‌ی تصمیم‌گیری در وضعیت اقتصادی و عقلانیت محدود است، نه یک مسئله‌ی معرفتی یا ذهنیت فلسفی. انتخاب ریسک کمتر، در بسیاری از موارد، نه از میل به قطعیت، بلکه از پذیرش واقعیت نامطمئن جهان ناشی می‌شود. اتفاقاً کسی که دنیا را خاکستری می‌بیند، محتاط‌تر هم هست.
ریسک‌گریزی در معامله، با نجات‌طلبی در تفکر تفاوت دارد.
من نقدم بر قطعیت‌خواهی، نه به‌معنای حذف میل طبیعی انسان به معنا، بلکه نقد به ساختارهایی‌ست که از این میل، اسطوره‌ای‌ترین، کودک‌وارترین، و بسته‌ترین فرم ممکن را می‌سازند — و بعد حتی در قالب‌های جدید، باز همان منطق را تکرار می‌کنند.
عبور از دین، عبور از اسطوره، و رسیدن به بلوغ فکری، یعنی در عین حفظ ریشه‌های انسانی‌مان، به فرم تفکرمان آگاه شویم، و اجازه ندهیم نیاز به قطعیت، ما را دوباره در قالب‌های تازه اما کهنه‌فکرانه زندانی کند.
[-]
  • Mehrbod
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان