05-20-2014, 08:22 PM
Rationalist نوشته: سخنتان صحیح است؛ ولی بیان این سخن در موردِ مطالعه ی تاریخ فلسفه در قالب کتابی چون راتلج یا کاپلستون با هدف آشنایی و شناخت اولیه از مکاتب فلسفی گوناگون، چه معنایی دارد؟کتابهای تاریخ فلسفه امروز در واقع متفاوت نسبت به مثلا تاریخ ریاضیات پیدا کردهاند. در کتاب تاریخیای که پیرامونِ علوم منتشر میشود، خواننده خود به خود میرود که سیر تاریخی و تکوینی علمِ مربوطه را با توجه به اسناد و مدارکِ متقنی که در آن کتاب آمده، مطالعه کند و توقعی از این که علمِ مربوطه را به واسطهی مطالعهی آن کتاب تاریخ بیاموزد، نخواهد داشت. در مورد تاریخ فلسفه موضوع چیز دیگریست و خواننده معمولا به دنبالِ راهِ حلی میگردد که به واسطهی آن بتواند بداند فلسفهی آناکساگوراس، امپدکلس، افلاطون، ارسطو تا هایدگر و نیچه را درک کند و وقتی با تحلیلهای سطحی و پر از اشتباه روبرو میشود، یک نگرشِ سطحی از اندیشههای یکایکِ این فلاسفه به دست میآورد : «عه؟ پس حرفِ نیچه همین بود؟» و ... . پژوهشگر جدی فلسفه از تاریخِ فلسفه باید همان استفادهای را بکند که یه محقق علوم از کتب تاریخ علم؛ برای بررسی و شناختِ راستینِ اندیشههای فلاسفه، باید مستقیما و بلاواسطه به آثارِ همانها مراجعه کند.
در مورد تاریخ فلسفهی راتلج، با قاطعیت میگویم که چیزی غیر از تاریخ فلسفه است! گنجینهایست غنی از مقالاتِ پرمایه که در آن حقیقتا به سختی بتوان ایراد یا سطحینگری یافت.
کسشر هم تعاونی؟!