06-25-2012, 01:07 PM
ahlobit نوشته: اولا خیلی وقتها انسانها به خاطر تلقین جامعه نسبت به یک چیزی از ان لذت می برند مثل از نماز خواندن و غیبت نکردن و باغیرت بودن و
یعنی به نظر من هیچ معیاری نیست که بگوییم این ارامش درونی معلول تلقین جامعه است یا و وقاعا از درون انسان برمی خیزد
خب برخیزد! این که چیزی رو تغییر نمیده. من هم تذکر دادم که موتور محرک انگیزه ها یا درونی هستند یا خارجی!
ahlobit نوشته: ثانیااگر بنده دروغ بگم و پول زیادی را به دست اورم چرا از دروغ گفتن خودداری کنم؟
ایا این کار عقلایی است؟
من بعضی ها را می دیدم که از کار بد لذت می بردند وبعضی ها بلعکس
یعنی اگر معیار انچه که شما می گویید باشد فوق العاده اخلاقیات نسبی می شود
بعضی قاتلها از قتلشان لذت می برند پس باید قتل کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اونوقت که دیگه انسانی روی زمین نیست!!!!!!!!
منتظر بودم که این رو مطرح کنید ولی نه به این شکل. بله کسی منکر این نیست. شما در روز حتمن به کارهای غیر اخلاقی دست میزنید. از یه تخلف رانندگی ساده مثل نبستن کمربند ایمنی گرفته تا دروغ و غیره. در ابعاد دیگری حتی کسانی هم دزدی و قتل میکنند. بله همینطوره. این همان اثبات لذت جویی در انگیزه هاست. انگیزه جایی قرار داره که لذت هم قرار داشته باشه. ولی همواره در یک عمل بین چند مولفه تضاد و درگیری هست. اینجا قانون محدودیت ها صادقه. اون محدودیتی که ابعاد کمتری داشته باشه موفقتره. به همین دلیلم هست که اکثر انسان ها قاتل یا سارق نیستند. تنها عده کمی مانند محمدبن عبدلله هستند و بیشتر مردم بچه، کهن سالان، خوبی، زیبایی، و مفاهیمی از این دست رو دوست دارند و بطور کل، ژن خودشان رو دوست دارند و ازش حمایت میکنند. اگر چنین نبود ژن از بین میرفت.
ahlobit نوشته: ثالثا انسان خیلی ا اصول اخلاقی را انجام می دهد ، دارای الم و درد در کنارش است وبرای رسیدن به ان اصول اخلاقی این درد ها را تحمل می کند
اما اگر شما باشی کدام را انتخاب می کنی؟
توضیح دادم که تئوری محدودیت ها حاکمه. عرق خوردن هم تلخی و گزیدگی دهان و گیجی داره ولی حالت روانی بعدش باعث میشه تحملش کرد!
ahlobit نوشته: ابعا این سخن شما چیزی نیست جز دعوت ادمیان به ترک مرتبه انسانسیت و تنزل به مرتبه حیوانیت مگر نه این است که حیوانات مرتکب هرکاری که برایشان لذت دارد می شوند و می گوید:انسان مانند تمام حیوانات بایستی پیوسته و بدون هیچ گونه اجباری در جستجوی آنی ترین لذت های خود باشد!
ببینید ما باید با خودمان روراست باشیم. ما داریم در مورد حقایق حرف میزنیم. در مورد دنیایی که بوجود آمده و الان وجود دارد. نه در مورد دنیایی که میخواهیم طراحی کنیم تا شاید اینطور بشود! ما طراح نیستیم، ما کاشف هستیم. واقعیت اینه که انسان هم مانند حیوان هست. هر دو اخلاقیات داریم و هر دو هم به ژن علاقه مندیم. حیوانات در جوامع زندگی می کنند. لازمه این زندگی جمعی داشتن اخلاقیات و تبعیت از قوانین هست. اخلاق پیش شرط قوانین هست. چارلز داروین معتقد بود که حیوانات هم تابع اخلاقیاتند. خانم Jane Goodall رفتارشناس حیوانات در کتاب خودشون مینویسند که شامپانزه ها با اینکه بسیار خشن و وحشی تلقی میشند، بسیار اخلاقی و جمعی هستند و بعد چند رفتار اونها رو مانند رفتارهای صلح جویانه، تهدیدات ملایم، جنگ با خویشتن یا دعواهای کوتاه و زودگذر رو مثال می زنند. این حرفها که ما نسبت به حیوانات خیلی فرق میکنیم تا حد زیادی کودکانه است. به قول صادق هدایت به نقل از خیام، بوجود آمدن انسان در این جهان خیلی با ارزش تر و مهمتر از بوجود آمدن یک مگس نیست. ولی فرگشت انسان به نحوی پیش رفته است که خودش بسیار پیشرفته باشه.
ahlobit نوشته: اسلام مخالف مطلق هوی و هوس نیست بلکه می گوید ان را تعدیل کنید برای بقا نسلتان و...
ولی چون دیگر نسل و بقای نسل در بهشت مطرح نیست ان را در انجا قرار داده
و هیچ اشکالی هم ندارد
اصلا لذت جنسی به خاطر تشویق به ازدواج است
کما اینکه بهشت برای تحریک به اعمال خوب است
البته در احادیث داریم لذت با ائمه اطهار بودن هزار برابر با حوری بودن می باشد
اما مومن واقعی نه برای بهشت کار میکنه نه برای جهنم بلکه فقط برای خدا و رسیدن به معشوقش
باتشکر!
بله من هم گفتم که مسلمانان برای رضای خدا و جلب رضایت او دست به اعمال اسلامی میزنند و این همان موتور محرکه خارجی است که رضایت درونی را به دلیل احساس رضایت الهی ایجاد میکند!
شما من رو یاد یکی از کاربران گفتگو دات کام می اندازید. خدا بیامرزدش مسلمان خوبی بود.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی