09-12-2011, 07:37 PM
بهمنیار نوشته: پس اثبات این که اصل اسلام درست است نمی تواند خوب بودن آن را ثابت کند بلکه چون یک نمونه عملی تربیت شده وجود ندارد و نمی توانید نشان دهید.من نمیدانم در کدامین پست بود اما در همین تاپیک بود که گفتم اگر بخواهیم معیارهایی برای خوب یا بد بودن یک عقیده بیان کرده و عقاید مختلف را با آن معیار بسنجیم مطمئنا یکی از آن معیارها (نه همه معیارها ) آنستکه اجزای آن عقیده با هم سازگار باشند .برای مثال اسلام ادعا میکند که موجب سعادت پیروان خود (توجه کنید پیروان خود نه مدعیان پیروی !) میشود . هنگام بررسی باورهای اسلامی یکی از معیارها آنستکه آیا اسلام پیروان خود را الزاما اخلاقی تربیت میکند یا نه ؟! در اینجا میبینیم آموزه های اسلامی با تعریف اخلاق از دیدگاه اسلام مطابقت دارد و از طرفی برای پیروان خود رفتار اخلاقی را الزامی میکند .
در این تاپیک در واقع مقایسه ای شد بین اخلاق در اندیشه خداباوری و بیخدایی و نشان داده شد که در اندیشه های خداباور و علی الخصوص اسلام نه تنها آموزه هایی بعنوان اخلاق وجود داردبلکه پیرو خود را الزام به داشتن رفتار اخلاقی (از دیدگاه خود ) مینماید . کاری که حداقل در مرحله الزام آور بودن بنا بر اذعان بسیاری از کاربران در اندیشه بیخدایی وجود ندارد.
اینهمه گفتم تا نشان دهم که اگر منظور از درست بودن یا نبودن اصلا اسلام باشد ! حداقل در این معیار( که در بالا توضیح داده شد) اسلام حرفی برای گفتن دارد .
اما حال بپردازیم به وجود یا عدم وجود نمونه عملی آنهم زنده ! بعبارتی آقای بهمنیار از وجود یا عدم نمونه زنده محصول تربیتی اسلام بعنوان معیاری در خوب بودن (احتمالا نظر ایشان عملی بودن هست ) یا خوب نبودن اسلام بهره جستند اما به یک نکته باید توجه نمایند که نه اسلام و نه هیچ مکتب فکری دیگری (البته به جز بیخدایی ) نمیتواند نمونه زنده وتربیت شده صرف خود را نشان دهد . شما از اختلاف شیعه وسنی مثال زدید اما به واقع کدام مکتب فکری است که شعبات متعدد و حتی مخالف هم نداشته باشد خصوصا هنگامیکه ثروت یا قدرتی ناشی از آموزه های آن مکتب فکری به برخی برسد . آیا در کمونیسم -مسیحیت (بقیه را اطلاع ندارم )انشعاب و اختلاف نداریم و هریک خود را اصل نمیپندارند ! ؟ درخواست نمونه تربیتی زنده به گمانم معیار خوبی برای بررسی کارآیی نباشد !
در سطور پیشین گفتم "البته به جز بیخدایی"! انصافا بیخدایی میتواند نمونه های تربیتی بسیاری نشان دهد چون از ابتدا هیچ هدفی را نشان نمیدهد تا کارآیی خود را نشان داده باشد . در بیخدایی هم میتوان یک راهزن مسلح قسی القلب بود و هم یک فیلسوف گوشه نشین بی آزار یا یک آخوند ریاکار متقلب و در هر حالت همچنان بیخدا بود .پس احتمالا تنها مکتب فکری (اگر بتوان نام مکتب فکری برای آن گذاشت ) که نمونه های زیادی تحویل جامعه بشری داده همان مکتب فکری بیخدایی است .
خلاصه آنکه اگر کسی میتواند مکتبی فکری دارای نمونه تربیتی بی نقص ارائه دهد به گوش هوش می نیوشم (یک تیکه بهمنیاری )