05-24-2011, 07:42 PM
بهمنیار نوشته: گرامی مهربد،
به طور کلی من در پی سرچشمه و منشا اخلاق نیستم در واقع یک گام پس از آن را می خواهیم بررسی کنیم. ارزش های اخلاقی. یعنی اگر هیچ انسانی نباشد آیا باز هم ارزش های اخلاقی هست یا نیست. به سرچشمه شاید پیوند داشته باشد ولی نا سر راست، مستقیم و بی واسطه پیوند ندارد.
هر آینه می خواهیم بررسی کنیم که چرا ما ناگزیر هستیم (برای نمونه) راستگو باشیم؟ اگر بنا نیست کیفری ببینیم اگر آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست ؟ یا به سخن دیگر چرا راستگو در نگر هر کسی با ارزش تر از دروغگو است؟
من خیلی فلسفه دان نیستم ، ولی به نظر من اگر هوش نباشد - اخلاقی هم نیست .
یعنی من اخلاقیات را حتا وابسته به زندگی هم نمیدانم ، بلکه وابسته به زندگی هوشمند میدانم .
طبیعتن در جنگل اخلاقیاتی هم وجود ندارد ، به نظر من اخلاقیات ارزش ها و هنجار و منش هایی در زندگی است که بنا بر تجربه طی مدت هزاران سال زندگی برای تداوم بقا بوجود آمده و رابطه ی مستقیم با فرگشت دارد .
زمانی که زندگی کردن از قید و بند غریزه خارج میشود و هوش به آن تسلط میابد برای اینکه این هوش مقدمات نابودی نسل خود را بوجود نیاورد چیزی به نام اخلاقیات پایه ریزی میشود و این اخلاقیات چیزی نیستند جز مجموعه ای بسیار ساده از قوانین تجربی که زندگی موجودات هوشمند را در کنار هم میسر میسازد .
در بسیاری از موارد هم آنچه که در جامعه ای هوشمند اخلاقیات خوانده میشود ، در جامعه ی هوشمند دیگری بی اخلاقی نامیده میشود و همه ی اینها به شیوه ی زندگی کردن و تجربیات آن جامعه ی هوشمند بستگی دارد .
پس همان طوری که گفتم ، اخلاقیات از نظر من مجموعه ای ساده از قوانینِ تجربی است که در طول زمان در جوامعی متشکل از موجودات هوشمند وضع میشوند .
به همین دلیل است که در جوامع موجودات زنده ی غیر هوشمند ما چیزی به نام اخلاقیات هم نمیبینیم .
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری