09-09-2012, 05:03 AM
[ATTACH=CONFIG]794[/ATTACH]
حادثهء قتل کسروی (ماهنامهء سخن،دورهء سوم،شمارهء 1،فروردین 1325)
یکی از فجیعترین حوادثی که در ایام اخیر اتفاق افتاد قتل مرحوم احمد کسروی در کاخ دادگستری است.شرح فاجعه را اکثر روزنامهها نوشتهاند و خلاصهء آن این است که مرحوم احمد کسروی را با منشی او حدادپور درحالیکه برای تحقیقات از طرف مستنطق احضار شده بود در کاخ دادگستری به وضعی مدهش به قتل رسانیدند و قاتلان او که در اثر زد و خورد مجروح شده بودند آزادانه و با فراغخاطر از کاخ بیرون آمده فرار کردند و فقط وقتی که برای بستن زخم خود به بیمارستان رجوع کرده بودند دو تن از اینان دستگیر شدند و یکی دیگر نیز بعد توقیف شد.
اما مرحوم سید احمد کسروی که به این طرز وحشیانه در کاخ دادگستری یعنی مؤسسهای که جز ایجاد ایمنی غرضی از تأسیس آن نیست کشته شده است، یکی از دانشمندان این کشور بود که نظیر او بدبختانه بسیار نیست.این مرد کوشا و عمیق در تاریخ ایران و لغت فارسی صاحب تتبعات و تألیفاتی است که او را نه تنها در نظر ایرانیان دانشدوست بلکه نزد خاورشناسان جهان قدر و مقامی بخشیده است.
کسروی نخستین کسی بود که دربارهء زبان باستان آذربایجان به تحقیق پرداخت و نتایج بزرگ به دست آورد و در رسالهء«آذری یا زبان باستان آذربایجان اسناد و مدارکی را که از زبان قدیم آذربایجان به دست آورده بود منتشر کرد و «زبان آذری»را به عنوان یکی از لهجههای فارسی معرفی نمود.سه جلد کتاب شهریاران گمنام او شامل تحقیقات عمیقی است که دربارهء بعضی از سلسلههای گمنام حکمرانان ایران کرده است و تاریخ خاندانهای جستانیان و کنگریان و ()برگرفته از:ناصر پاکدامن،قتل کسروی،چاپ دوّم،آلمان،انتشارات فروغ،1380. صص 235-236
سالاریان و شدادیان و روادیان و جز اینها زنده کردهء اوست.مرحوم کسروی چون برای تحقیقات تاریخی خود مراجعه به تواریخ و آثار ارمنی را لازم دید به تحصیل این زبان همت گماشت و به این طریق اسناد و مدارک تازهای دربارهء زوایای تاریک تاریخ ایران به دست آورد که تا آنروز مجهول مانده بود.
رسالات نامهای شهرها و دیهای ایران نخستین تحقیق دقیق و مبتنی بر موازین علمی زبانشناسی بود که توسط یکی از ایرانیان دربارهء تاریخ و جغرافیا و لغت این سرزمین انجام گرفته است.تاریخچهء شیر و خورشید نیز یکی دیگر از تألیفات گرانبهای این مرد محقق دانشپژوه است.اما ذکر همهء آثار و مؤلفات او فرصتی بیشتر میخواهد و در حوصلهء این یادداشت کوتاه نمیگنجد.فقط چند عنوان از آثار فراوان او میتوان در اینجا ذکر کرد که از آن جمله است:تاریخ مشروطیت ایران،یادداشتهایی دربارهء تاریخ طبرستان،تاریخ آمریکا و غیره.
در سالهای اخیر مرحوم کسروی به انتقادات اجتماعی پرداخته بود و در کتابهای آئین و مجلهء پیمان و روزنامهء پرچم و کتب و رسالات متعدد دیگر به بحث دربارهء عقاید مذهبی و خصوصا خرافات و موهومات و تصوف و غیره میپرداخت و با جرأت و جسارت آنچه را که خلاف نظر خود مییافت انتقاد میکرد.این انتقادات جسورانه البته همچنانکه گروهی را به پیروی و قبول عقاید او واداشت جمعی را نیز با وی دشمن ساخت و بارها او را تهدید کردند و حتی سال گذشته به قصد جانش کوشیدند و آن مرد دلیر از بیان عقاید خود دست برنداشت تا عاقبت جان خود را در سر این کار گذاشت.
ما با بسیاری از عقاید اخیر او موافق نبودیم و در صفحات مجلهء سخن گاهی از رد و ابطال عقاید او دربارهء شعر و شاعری و قواعد لغت فارسی و اختراع قواعد جدید صرف و نحوی که بر قیاس مبتنی بود و در نظر ما نادرست مینمود خودداری نکردیم.در قسمت انتقاداتی که به مذاهب میکرد نیز با نحوهء استدلال او که گاهی مبتنی بر اصول علمی نبود موافقت نداشتیم.اما در هر حال هر ایرانی دانشدوست ناگزیر بود که به آثار دقیق و محققانهء تاریخی کسروی به نظر احترام بنگرد و قدر خدمات آن دانشمند را بشناسد.
قتل کسروی به آن وضع فجیع یکی از لکههای ننگی است که به دامان اجتماع ما افتاده است و ایرانیان را در نظر جهانیان بدنام میکند زیرا مردی چنین دانشمند و پاکدامن را به جرم اظهار عقیدهای که مخالف رأی عموم است به این طریق کشتن نشانهء توحش است.
حادثهء قتل کسروی (ماهنامهء سخن،دورهء سوم،شمارهء 1،فروردین 1325)
یکی از فجیعترین حوادثی که در ایام اخیر اتفاق افتاد قتل مرحوم احمد کسروی در کاخ دادگستری است.شرح فاجعه را اکثر روزنامهها نوشتهاند و خلاصهء آن این است که مرحوم احمد کسروی را با منشی او حدادپور درحالیکه برای تحقیقات از طرف مستنطق احضار شده بود در کاخ دادگستری به وضعی مدهش به قتل رسانیدند و قاتلان او که در اثر زد و خورد مجروح شده بودند آزادانه و با فراغخاطر از کاخ بیرون آمده فرار کردند و فقط وقتی که برای بستن زخم خود به بیمارستان رجوع کرده بودند دو تن از اینان دستگیر شدند و یکی دیگر نیز بعد توقیف شد.
اما مرحوم سید احمد کسروی که به این طرز وحشیانه در کاخ دادگستری یعنی مؤسسهای که جز ایجاد ایمنی غرضی از تأسیس آن نیست کشته شده است، یکی از دانشمندان این کشور بود که نظیر او بدبختانه بسیار نیست.این مرد کوشا و عمیق در تاریخ ایران و لغت فارسی صاحب تتبعات و تألیفاتی است که او را نه تنها در نظر ایرانیان دانشدوست بلکه نزد خاورشناسان جهان قدر و مقامی بخشیده است.
کسروی نخستین کسی بود که دربارهء زبان باستان آذربایجان به تحقیق پرداخت و نتایج بزرگ به دست آورد و در رسالهء«آذری یا زبان باستان آذربایجان اسناد و مدارکی را که از زبان قدیم آذربایجان به دست آورده بود منتشر کرد و «زبان آذری»را به عنوان یکی از لهجههای فارسی معرفی نمود.سه جلد کتاب شهریاران گمنام او شامل تحقیقات عمیقی است که دربارهء بعضی از سلسلههای گمنام حکمرانان ایران کرده است و تاریخ خاندانهای جستانیان و کنگریان و ()برگرفته از:ناصر پاکدامن،قتل کسروی،چاپ دوّم،آلمان،انتشارات فروغ،1380. صص 235-236
سالاریان و شدادیان و روادیان و جز اینها زنده کردهء اوست.مرحوم کسروی چون برای تحقیقات تاریخی خود مراجعه به تواریخ و آثار ارمنی را لازم دید به تحصیل این زبان همت گماشت و به این طریق اسناد و مدارک تازهای دربارهء زوایای تاریک تاریخ ایران به دست آورد که تا آنروز مجهول مانده بود.
رسالات نامهای شهرها و دیهای ایران نخستین تحقیق دقیق و مبتنی بر موازین علمی زبانشناسی بود که توسط یکی از ایرانیان دربارهء تاریخ و جغرافیا و لغت این سرزمین انجام گرفته است.تاریخچهء شیر و خورشید نیز یکی دیگر از تألیفات گرانبهای این مرد محقق دانشپژوه است.اما ذکر همهء آثار و مؤلفات او فرصتی بیشتر میخواهد و در حوصلهء این یادداشت کوتاه نمیگنجد.فقط چند عنوان از آثار فراوان او میتوان در اینجا ذکر کرد که از آن جمله است:تاریخ مشروطیت ایران،یادداشتهایی دربارهء تاریخ طبرستان،تاریخ آمریکا و غیره.
در سالهای اخیر مرحوم کسروی به انتقادات اجتماعی پرداخته بود و در کتابهای آئین و مجلهء پیمان و روزنامهء پرچم و کتب و رسالات متعدد دیگر به بحث دربارهء عقاید مذهبی و خصوصا خرافات و موهومات و تصوف و غیره میپرداخت و با جرأت و جسارت آنچه را که خلاف نظر خود مییافت انتقاد میکرد.این انتقادات جسورانه البته همچنانکه گروهی را به پیروی و قبول عقاید او واداشت جمعی را نیز با وی دشمن ساخت و بارها او را تهدید کردند و حتی سال گذشته به قصد جانش کوشیدند و آن مرد دلیر از بیان عقاید خود دست برنداشت تا عاقبت جان خود را در سر این کار گذاشت.
ما با بسیاری از عقاید اخیر او موافق نبودیم و در صفحات مجلهء سخن گاهی از رد و ابطال عقاید او دربارهء شعر و شاعری و قواعد لغت فارسی و اختراع قواعد جدید صرف و نحوی که بر قیاس مبتنی بود و در نظر ما نادرست مینمود خودداری نکردیم.در قسمت انتقاداتی که به مذاهب میکرد نیز با نحوهء استدلال او که گاهی مبتنی بر اصول علمی نبود موافقت نداشتیم.اما در هر حال هر ایرانی دانشدوست ناگزیر بود که به آثار دقیق و محققانهء تاریخی کسروی به نظر احترام بنگرد و قدر خدمات آن دانشمند را بشناسد.
قتل کسروی به آن وضع فجیع یکی از لکههای ننگی است که به دامان اجتماع ما افتاده است و ایرانیان را در نظر جهانیان بدنام میکند زیرا مردی چنین دانشمند و پاکدامن را به جرم اظهار عقیدهای که مخالف رأی عموم است به این طریق کشتن نشانهء توحش است.
Qui Tacet Consentire