[mbk]

"بسم الله الرحمن الرحیم
.. ﻗَﺎﻟَﺖْ ﺃَﻧَّﻰٰ ﻳَﻜُﻮﻥُ ﻟِﻲ ﻏُﻠَﺎﻡٌ ﻭَﻟَﻢْ ﻳَﻤْﺴَﺴْﻨِﻲ ﺑَﺸَﺮٌ ﻭَﻟَﻢْ ﺃَﻙُ ﺑَﻐِﻴًّﺎ ‏ 20 .."
"به شناسه خداوند پرمهر بسیار مهربان
..گفت که تنها چگونه برام پسریُ؟ نبوده میسایدم پوست آشکاریُ،» به پیدا آدمها که موی کم پشت دارند میگویند بشر، به گوسفندها نه یا پرنده ها»، نبوده میباشم جوینده ای» جوینده هوسبازی« ۲٠.."
بینید تا کنون بوده که آزادُ رها از گفته دگری اندیشه کرده باشید ،پدرها مادرها دگرهایی گمراه که چیزی درست نداشته بودند برای کشانیدنتان سمت یگانه خداوند،،چون دگران گفتند خداوند فرزند دارد}آمرزش از خداوند میخوام{ کورکورانه پذیرفتیم، چون دگری گفت غلمان میشود همگونه بازی یا دنبال هوسبازی با نرها پذیرفتم، چون گفتند آیین آشتی با خداوند گفته گفته»ملکت ایمان» میشود کنیز،پذیرفتیم،بی اندکی اندیشه!!
غلام به مریم آشتی خداوند برش باد نوید شد، به یحیی، به بهشتیها،، چگونه این را سر خود دلخواه برگردان کردید،،
» ملکت ایمان»»داراشده پیمان» نمونه کسی با کسی پیمان بندد دو سال برایش چوپانی کند، مغاز داری کند، زیر دست کسی کار کند،یا زنی با پیمان نامه ای به بند همسری مردی درآید،خواه همسری همیشگی، خواه همسری گذرا،،،
شما دلارام به خداوند نیستید هم اندیشه تان تنها برای خوشگذرانی نزدیکسرا هست ،،
"اَللهم""خداوندا" نگاه دارمان با یادت گفتن با برپایی پیوستن نماز، تویی توشه دهنده گیاه جنبنده ها جانورها پیدا آدمها ، پنهان پری ها ‏