[سارا]

به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان " ﻟَﺎ ﻳُﺆَﺍﺧِﺬُﻛُﻢُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺑِﺎﻟﻠَّﻐْﻮِ ﻓِﻲ ﺃَﻳْﻤَﺎﻧِﻜُﻢْ ﻭَﻟَٰﻜِﻦْ ﻳُﺆَﺍﺧِﺬُﻛُﻢْ ﺑِﻤَﺎ ﻋَﻘَّﺪْﺗُﻢُ ﺍﻟْﺄَﻳْﻤَﺎﻥَ ۖ ﻓَﻜَﻔَّﺎﺭَﺗُﻪُ ﺇِﻃْﻌَﺎﻡُ ﻋَﺸَﺮَﺓِ ﻣَﺴَﺎﻛِﻴﻦَ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﺳَﻂِ ﻣَﺎ ﺗُﻄْﻌِﻤُﻮﻥَ ﺃَﻫْﻠِﻴﻜُﻢْ ﺃَﻭْ ﻛِﺴْﻮَﺗُﻬُﻢْ ﺃَﻭْ ﺗَﺤْﺮِﻳﺮُ ﺭَﻗَﺒَﺔٍ ۖ ﻓَﻤَﻦْ ﻟَﻢْ ﻳَﺠِﺪْ ﻓَﺼِﻴَﺎﻡُ ﺛَﻠَﺎﺛَﺔِ ﺃَﻳَّﺎﻡٍ ۚ ﺫَٰﻟِﻚَ ﻛَﻔَّﺎﺭَﺓُ ﺃَﻳْﻤَﺎﻧِﻜُﻢْ ﺇِﺫَﺍ ﺣَﻠَﻔْﺘُﻢْ ۚ ﻭَﺍﺣْﻔَﻈُﻮﺍ ﺃَﻳْﻤَﺎﻧَﻜُﻢْ ۚ ﻛَﺬَٰﻟِﻚَ ﻳُﺒَﻴِّﻦُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻟَﻜُﻢْ ﺁﻳَﺎﺗِﻪِ ﻟَﻌَﻠَّﻜُﻢْ ﺗَﺸْﻜُﺮُﻭﻥ " " نمیگیردتان خداوند به شوخی در سوگندنامه ها تانُ ولی میگیردتان به چه گره زدید سوگند نامه ها باز روپوشنده اش خوراندن دَهی برجا نشسته ها ناتوانهایی از میانگینی چه میخورید سزاوار خانواده تان یا پوشاک دادنشان یا چند آزادسازیِ نگه داشته شده دربندی باز کسی نبوده میابد باز روزه گیری سه ای زمانهایی این روپوشنده ای سوگند نامه تان گُداری سخت سوگند خوردید هم نگهداری کنید سوگند نامه تان جورِ این ریز آشکار میکند خداوند تا شما را نشانه هاش تا انگیخته تان خوش بجا می آورید " با درودی ببینید این مزدکی که آوردم تنها برای نمونه مانند سازی بود باز اینی که من باهاش گفتگو کردم نه مهارت داشت نه خوش زبان بود که بنده دیدم بهتر است با همان روش خودش باهاش برخورد کنم،باز اگر به خودم پوسخند میزد آشفته نمیشدم که آغاز کرده بود آفریننده هم آیینش را به بدگویی خوب اندکی فهم داشت تنها گیاهخواری کردن را نکوهش میکرد که گوشت خواری را پذیرا بود باز روش آیین ما هست یا میگفت اینهم اینجا بایستی از دیدگاهش پدافند داشته باشد نه جورِ برخی که همیشه میگویند اینُ بیاندازید بیرون یا هیچی از سخنش نمی‌فهمیم که مغزشان به گمانم خوابیده هست، خداوندا مرا برپا ساز پیوست نماز دارُ ابزار مدهوش سازها دود کشی ها دخانیاتی نیز غمار گری را از پیرامونمان دور دارُ اینکاره ها را ناگوارا ساز

پیشتر عرض کردم شاید هم این جناب مزدکی که بنده مفتخر به هم کلامی با ایشان شدم با این جناب مزدک که در دفترچه بوده اند یکی نباشند. هر چند بنده صندلی داغ جناب مزدک دفترچه را که خوانده ام و خب با توجه به گفته های هر دو مزدک در مورد زندگی شخصی و تفکرات و.... به احتمال بالا هردو یکی باشند.

البته ناگفته نماند این جناب مزدکی که با ایشان افتخار هم صحبتی یافتیم از آن اسلام ستیزان قهار بودند و از آن به اصطلاح دانه درشتها بودند که با امثال دکتر سروش و کدیور و... وارد بحث می شده و اتفاقا یکی از آنها هم به ایشان گفته بوده تو چرا به نام اصلیت وارد بحث نمی شوی که ایشان پاسخ داده که به خاطر اعضایی از خانواده اش که در ایران هستند!

ولی واقعا آن فردی که من دیدم بسیار بسیار با سواد بود و البته مهربان و خوش برخورد، پارسی گری هم می کرد و با مهربانی ایرادات زبانی ما را رفع می کرد:)) راستی ماه رمضان در پیش است اگر دلتان خواست برای این کمترین هم دعایی کنید.