05-15-2015, 10:15 AM
آخه مردنی کسخل، برو دنبال قدرت!
هرچی که میتونی.
لاغرمردنی هم هستی خب از کسخل بودن از تنبل بودن خودته. البته احتمالا!
من تا اول دبیرستان اینقدر ضعیف بودم که دیگران همش بهم زور میگفتن. دیدم دیگه نمیشه، خشمگین شدم، مصصم شدم، تصمیم گرفتم اراده کردم رفتم ورزش شدید کردم زورم زیاد شد توی دبیرستان دیگه وضعیت تغییر زیادی کرد. بعدها رزمی هم رفتم (کنگفوتوآ) و قوی هیکل تر شدم.
این راه البته یک شبه و راحت نیست. برای کسانی که هنوز با کسخل بودن حال میکنن نیست. باید واقعیت گرا بشی، مرد بشی، بجای سیر کردن در افسانه و رویاها و آرزوهای دست نیافتنی دنبال عمل بری. دنبال هرچیزی که میتونی در دسترسه. مرد رویارویی با واقعیت ها بشی.
یه راه دیگه هم علم و تخصص و اینهاست.
این دور و زمونه که با وجود کامپیوتر و اینترنت یعنی غیراجتماعی ترین منزوی ترین لاغرترین افراد و بقولی Nerd ها هم سرگرمی زیادی دارن میتونن حداقل در دنیای مجازی کلی خودشون رو نشون بدن، در کامپیوتر در برنامه نویسی در هک و غیره. تازه خیلی از اینها از نظر مالی هم به موفقیت های زیادی رسیدن با همین چیزا.
واسه ما اومده داستان تعریف میکنه! نمیدونم من از زندگی لذت نمیبرم، هیچ کاری ازم برنمیاد، میخوام خودکشی کنم، بعد همچین اسلام و تاریخش رو تحلیل و حلاجی و نقد میکنه که آدم میمونه! چطور مخت حافظت توی این چیزا اینقدر خوب کار میکنه پس؟!
برو آقا برو ملت رو سر کار نذار. تو خودت رو سر کار گذاشتی میخوای بقیه رو هم اسگول خودت کنی!
یه چیزی باید در زندگی یاد بگیرید اینکه خواستن همه چیز یخورده واستون زیادیه. هیچکس هم فکر نکنید همه چیز داره! البته یه عقده ای که در همتون به چشم میخوره عقدهء سکس و دست یافتن به زنان است! بهتون بگم این عقده اگر کنترل نشه اگر نتونید برش غلبه پیدا کنید، تمام عمرتون آزارتون میده فقط وقت و انرژی و فرصت های شما رو هدر میکنه سر کارتون میذاره اسگولتون میکنه. منظورم این نیست که بر غریزهء جنسی میشه به این راحتی ها بطور کامل غلبه کرد، منظورم این نیست که میشه اصلا جلق هم نزد، منظورم اینه که یه حدی داره دیگه فکر و خیال و آرزو و رویاپردازی در این مورد و اتلاف وقت و انرژی و فشار روانی بیهوده وارد کردن به خود. اون حد رو باید و میتونید دیگه بشناسید و کنترل کنید.
منو بگی عزب هستم عزب موندم تا این سن، طبیعتا جلق هم میزنم برای تخلیه فشار و عقده بصورت حداقلی و تفریح و لذتی که آدم نیاز داره، ولی اینا باعث نشدن که افسردگی شدید بگیرم یا بیکار بشینیم و دنبال فرصت ها و پیشرفت های دیگری که میتونم نرم، هیچکس هم نمیتونه بهم زور بگه ازم سوء استفاده کنه. هم مغز قوی دارم هم جسم ورزیده و سالم هم علم و دانش و تخصص و توانایی های برجسته.
اینم بگم که نباید این مسائل خصوصی رو اینطور بی مهابا با عموم، با دوستان با همکاران مطرح کنید، حالا در محیط نت و بصورت ناشناس مشکلش خیلی کمتره ولی در دنیای واقعی این مسائل رو باید خصوصی و محرمانه نگه دارید، چون اگر فاش کنید اگر جلوی دیگران ابراز ضعف و حقارت کنید اونوقت معمولا خیلی زود پشیمون میشید با دیدن اینکه دیگران چطور آبروی شما رو میبرن چطور مسخرتون میکنن چطور از نقاط ضعف شما سوء استفاده میکنن؛ گاهی حتی بدون اینکه خودشون زیاد هم مرض و غرض داشته باشن. من خودم بجز در موارد خاص و کنترل شده با بعضی افراد در بعضی مواقع، یجور رفتار و گفتار داشتم در این مورد پیش دیگران و بخصوص همکارها که هیچکس نتونسته سوء استفادهء خاصی بکنه اصلا شاید طور دیگری درموردم فکر میکنن مثلا فکر میکنن آدم خاص و خیلی خفن و قوی ای هستم یا خیلی مغرورم یا خیلی بلندپرواز در این زمینه که دنبال این برنامه ها نیستم. همشون رو سر کار گذاشتم با جوابها و گفتارهای مبهم و سیاست مدارانه و زیرکانه. البته از اونور قابلیت های خفن منو در مسائل علمی و فکری و کامپیوتر و اینها و سیاست کاری و ابهت و اقتدارم در برخورد با سوء استفاده چی ها (استثمارگران) دیدن خب فهمیدن که با چلمنگ طرف نیستن!
اونایی که دنبال دختر بازی خانم بازی سکس هستن و حتی حرفه ایها در این زمینه، مطمئن باشید اونا هم نقاط ضعف طبیعی خودشون رو دارن و این کارها هم بدون هزینه و عوارض جانبی نیست. آدم باهوشی مثل من این موارد رو شناسایی و ازشون بهره برداری میکنه. مثلا کسانی که این کاره ان اکثرا سواد و تخصص بالایی ندارن، چون آدمی که همش دنبال این مسائل باشه فکر و ذکر و زندگی و بخش عمده ای از وقت و انرژیش سالهای نوجوانی و جوانی و تاحالا صرف همین مسائل شده و میشه و بقیه زندگیش هم کم و بیش به همین شکل، و بنابراین در یکسری سواد و مهارت و توانایی های حتی پایه و اساسی هم اکثرا ضعیف هستن یا بعضی ها که بطور تقریبا کامل ناتوان و بی سواد هستن. ولی این افراد معمولا بیان و روابط اجتماعی خوب دارن و سعی میکنن با زبان و زرنگ بازی این ضعف های خودشون رو بپوشونن و جلوی دیگران کم نیارن و بخصوص جلوی افرادی مثل شما خودشون رو از همه جهت برتر و موفق جا بزنن. ولی شما نباید گول بخورید! نهایت این شما هستید که با تکیه بر توانایی ها و برتری های خودتون باید اونا رو سرجاشون بشونید و برای خودتون امتیاز و راحتی بگیرید. درسته اونا سکس میکنن حال میکنن ولی یه کارهایی هم امثال ما میتونیم بکنیم خیلی راحتی ها و برتری ها رو هم امثال ما میتونیم بدست بیاریم. البته نه شما چلمنگ های تنبل کسخل! باید از این چلمنگی از این کسخلی از این رویاپردازی و تنبلی خودتون رو دربیارید. هروقت شروع کنید بهرحال خیلی بهتر از هرگز شروع نکردنه!
کسی از کار این دنیا سر در نیاورد. و هرکس شرایط خودش داستان خودش رو داره. سعی نکنید بخواید همه رو با هم و خودتون رو با همهء دیگران مقایسه و یکی کنید. سعی کنید شرایط و توانایی ها و فرصت های خودتون نقاط قوت و ضعف خودتون رو شناسایی و روی اونا کار کنید نه اینکه بخواید شکل و مثل دیگران باشید و همونطور فکر و عمل کنید.
زندگی و دنیای خودتون رو شناسایی کنید. خود واقعی خودتون رو بشناسید، و سعی کنید روش کار کنید خودتون رو به اون چیزی که واقعا میتونید و براش ساخته شدید برسونید. چون آدم بهترین شانس و سرعت پیشرفت رو در این حالت داره. در حالتی که خودش رو بشناسه واقعا اینطور که هست ببینه و بفهمه و از نقاط قوت خودش استفاده بهینه کنه و سعی کنه نقاط ضعف خودش رو هم در صورت امکان برطرف کنه. اینکه یهو بخواید شبیه دیگران بشید، بخاطر انگیزه های جذاب و فریبنده و عمومی ولی احمقانه ای مثل سکس، این معمولا به جاهای خوبی نمیکشه شما رو! میتونه حتی نابودتون کنه. میتونه داشته های شما رو هم ازتون بگیره!! واقعا خطرناکه بنظر من.
تا نتونید از سکس بگذرید، ذهنتون آزاد نمیشه، ارادتون بر زندگی خودتون حاکم نمیشه.
البته گذشتن از سکس به این معنا نیست که آدم دیگه دلش نخواد اصلا جلق هم نزنه! منظور اینه که واقعیت رو گرچه تلخ اما ببینید و بپذیرید و برای راههای غیربهینه و نامحتمل اینقدر فکر و خیال و تلاش و اتلاف منابع نداشته باشید. اینو بپذیرید که شاید شما نتونید بعضی چیزهایی رو که دیگران دارن به این راحتی ها و زودیها داشته باشید بدست بیارید، حتی شاید تا آخر عمرتون ازش محروم بشید.
منم میتونستم مثل شما از زندگی ناامید بشم فکر خودکشی بکنم همش وقت و انرژی و فرصت های دیگر خودم رو به هدر بدم کسخل بشم روانی بشم، اما تصمیم گرفتم اونچه رو که میتونم بدست بیارم اونچه رو که بیشتر در دسترسم هست بیشتر درش توانایی و امکان و احتمال میبینم بدست بیارم و برتری ها و بهره مندی های خودم رو بدست بیارم. چیزهایی که میبینم خیلی ها ندارن، حتی افرادی ثروتمند، حتی افرادی که در تحت اختیار آوردن زنان قدرت و موفقیت زیادی دارن. حتی اونا هم از یکسری چیزهای بزرگ از یکسری لذت های بزرگ محروم هستن و بعضا حسرت هم میخورن و بعضا حتی از وجود و درک این قابلیت ها وچیزهای دیگر و برتری ها و لذت های خاص بی اطلاع هستن، و شاید با افراط سکس سعی میکنن اون خلاء ها رو پر کنن؛ فکر نکنید کسی به این سادگی در این دنیا همه چیز رو با هم داره! اصلا همچین چیزی نیست! اینا همش دروغ و فریبه. هرکس بدبختی ها و محرومیت های خودش رو داره. هرکس درپیتی های خودش رو داره. گول القای دیگران و جو و تبلیغات عمومی اجتماع رو نخورید.
نمیدونم شایدم من استعداد و قدرتهای درونی خاصی داشتم از اول. بهرحال تونستم تا حد زیادی متفاوت بشم. دیشب اتفاقا داشتم خواب میدیدم که از عشق و جفت خودم محروم شدم، داشتم با خدا هم جرقه میزدم حس میکردم میگفتم با خودم که چرا و از دستش عصبانی بودم، ولی حتی توی خواب هم ارادهء من آگاهی و هوش و قدرتم همراهم بود و میدونستم و میخواستم که این محرومیت و فشار رو به خشم و اراده و قدرت و پیشرفت بیشتری در زمینه های دیگری، حتی شاید برتر از عشق و سکس، تبدیل کنم.
بله انسان باید خودش قدرت درونی داشته باشه. باید اراده کنه. حداقل آدم سالم کسی که جسم و مغز سالم داره باید بتونه این کار رو بکنه. فکر نمیکنم رکود و تنبلی و توجیه و کسخل بازی و خودکشی و رویاپردازی و از دست دادن فرصت ها و استفاده نکردن از این همه قابلیت جسم و ذهن و روح و روان ما قابل دفاع باشه.
یه وقتی هست یه کاری یه هدفی رو برای تمام عمر داری و همش هم توش شکست میخوری هیچوقت پیشرفتی رو که مطلوبه نمیبیی دست پیدا نمیکنی، اما در کنارش کلی راه کلی هدف دیگه کلی چیز دست یافتنی خوب و لذت بخش دیگر هم هست، اینکه همه رو تعطیل کنی موکول کنی به اون هدف دست نیافتنی درست نیست. در چیزهای دیگه آدم باید سعی کنه پیشرفت کنه، الان به هر دلیلی خب نمیشه به بعضی اهداف بعضی چیزا به این راحتی به این زودی حداقل دست پیدا کرد، اما دنیا که به آخر نرسیده لذت و هدف و پیشرفت در زندگی که فقط یکی دوتا چیز نیست!
هرچی که میتونی.
لاغرمردنی هم هستی خب از کسخل بودن از تنبل بودن خودته. البته احتمالا!
من تا اول دبیرستان اینقدر ضعیف بودم که دیگران همش بهم زور میگفتن. دیدم دیگه نمیشه، خشمگین شدم، مصصم شدم، تصمیم گرفتم اراده کردم رفتم ورزش شدید کردم زورم زیاد شد توی دبیرستان دیگه وضعیت تغییر زیادی کرد. بعدها رزمی هم رفتم (کنگفوتوآ) و قوی هیکل تر شدم.
این راه البته یک شبه و راحت نیست. برای کسانی که هنوز با کسخل بودن حال میکنن نیست. باید واقعیت گرا بشی، مرد بشی، بجای سیر کردن در افسانه و رویاها و آرزوهای دست نیافتنی دنبال عمل بری. دنبال هرچیزی که میتونی در دسترسه. مرد رویارویی با واقعیت ها بشی.
یه راه دیگه هم علم و تخصص و اینهاست.
این دور و زمونه که با وجود کامپیوتر و اینترنت یعنی غیراجتماعی ترین منزوی ترین لاغرترین افراد و بقولی Nerd ها هم سرگرمی زیادی دارن میتونن حداقل در دنیای مجازی کلی خودشون رو نشون بدن، در کامپیوتر در برنامه نویسی در هک و غیره. تازه خیلی از اینها از نظر مالی هم به موفقیت های زیادی رسیدن با همین چیزا.
واسه ما اومده داستان تعریف میکنه! نمیدونم من از زندگی لذت نمیبرم، هیچ کاری ازم برنمیاد، میخوام خودکشی کنم، بعد همچین اسلام و تاریخش رو تحلیل و حلاجی و نقد میکنه که آدم میمونه! چطور مخت حافظت توی این چیزا اینقدر خوب کار میکنه پس؟!
برو آقا برو ملت رو سر کار نذار. تو خودت رو سر کار گذاشتی میخوای بقیه رو هم اسگول خودت کنی!
یه چیزی باید در زندگی یاد بگیرید اینکه خواستن همه چیز یخورده واستون زیادیه. هیچکس هم فکر نکنید همه چیز داره! البته یه عقده ای که در همتون به چشم میخوره عقدهء سکس و دست یافتن به زنان است! بهتون بگم این عقده اگر کنترل نشه اگر نتونید برش غلبه پیدا کنید، تمام عمرتون آزارتون میده فقط وقت و انرژی و فرصت های شما رو هدر میکنه سر کارتون میذاره اسگولتون میکنه. منظورم این نیست که بر غریزهء جنسی میشه به این راحتی ها بطور کامل غلبه کرد، منظورم این نیست که میشه اصلا جلق هم نزد، منظورم اینه که یه حدی داره دیگه فکر و خیال و آرزو و رویاپردازی در این مورد و اتلاف وقت و انرژی و فشار روانی بیهوده وارد کردن به خود. اون حد رو باید و میتونید دیگه بشناسید و کنترل کنید.
منو بگی عزب هستم عزب موندم تا این سن، طبیعتا جلق هم میزنم برای تخلیه فشار و عقده بصورت حداقلی و تفریح و لذتی که آدم نیاز داره، ولی اینا باعث نشدن که افسردگی شدید بگیرم یا بیکار بشینیم و دنبال فرصت ها و پیشرفت های دیگری که میتونم نرم، هیچکس هم نمیتونه بهم زور بگه ازم سوء استفاده کنه. هم مغز قوی دارم هم جسم ورزیده و سالم هم علم و دانش و تخصص و توانایی های برجسته.
اینم بگم که نباید این مسائل خصوصی رو اینطور بی مهابا با عموم، با دوستان با همکاران مطرح کنید، حالا در محیط نت و بصورت ناشناس مشکلش خیلی کمتره ولی در دنیای واقعی این مسائل رو باید خصوصی و محرمانه نگه دارید، چون اگر فاش کنید اگر جلوی دیگران ابراز ضعف و حقارت کنید اونوقت معمولا خیلی زود پشیمون میشید با دیدن اینکه دیگران چطور آبروی شما رو میبرن چطور مسخرتون میکنن چطور از نقاط ضعف شما سوء استفاده میکنن؛ گاهی حتی بدون اینکه خودشون زیاد هم مرض و غرض داشته باشن. من خودم بجز در موارد خاص و کنترل شده با بعضی افراد در بعضی مواقع، یجور رفتار و گفتار داشتم در این مورد پیش دیگران و بخصوص همکارها که هیچکس نتونسته سوء استفادهء خاصی بکنه اصلا شاید طور دیگری درموردم فکر میکنن مثلا فکر میکنن آدم خاص و خیلی خفن و قوی ای هستم یا خیلی مغرورم یا خیلی بلندپرواز در این زمینه که دنبال این برنامه ها نیستم. همشون رو سر کار گذاشتم با جوابها و گفتارهای مبهم و سیاست مدارانه و زیرکانه. البته از اونور قابلیت های خفن منو در مسائل علمی و فکری و کامپیوتر و اینها و سیاست کاری و ابهت و اقتدارم در برخورد با سوء استفاده چی ها (استثمارگران) دیدن خب فهمیدن که با چلمنگ طرف نیستن!
اونایی که دنبال دختر بازی خانم بازی سکس هستن و حتی حرفه ایها در این زمینه، مطمئن باشید اونا هم نقاط ضعف طبیعی خودشون رو دارن و این کارها هم بدون هزینه و عوارض جانبی نیست. آدم باهوشی مثل من این موارد رو شناسایی و ازشون بهره برداری میکنه. مثلا کسانی که این کاره ان اکثرا سواد و تخصص بالایی ندارن، چون آدمی که همش دنبال این مسائل باشه فکر و ذکر و زندگی و بخش عمده ای از وقت و انرژیش سالهای نوجوانی و جوانی و تاحالا صرف همین مسائل شده و میشه و بقیه زندگیش هم کم و بیش به همین شکل، و بنابراین در یکسری سواد و مهارت و توانایی های حتی پایه و اساسی هم اکثرا ضعیف هستن یا بعضی ها که بطور تقریبا کامل ناتوان و بی سواد هستن. ولی این افراد معمولا بیان و روابط اجتماعی خوب دارن و سعی میکنن با زبان و زرنگ بازی این ضعف های خودشون رو بپوشونن و جلوی دیگران کم نیارن و بخصوص جلوی افرادی مثل شما خودشون رو از همه جهت برتر و موفق جا بزنن. ولی شما نباید گول بخورید! نهایت این شما هستید که با تکیه بر توانایی ها و برتری های خودتون باید اونا رو سرجاشون بشونید و برای خودتون امتیاز و راحتی بگیرید. درسته اونا سکس میکنن حال میکنن ولی یه کارهایی هم امثال ما میتونیم بکنیم خیلی راحتی ها و برتری ها رو هم امثال ما میتونیم بدست بیاریم. البته نه شما چلمنگ های تنبل کسخل! باید از این چلمنگی از این کسخلی از این رویاپردازی و تنبلی خودتون رو دربیارید. هروقت شروع کنید بهرحال خیلی بهتر از هرگز شروع نکردنه!
کسی از کار این دنیا سر در نیاورد. و هرکس شرایط خودش داستان خودش رو داره. سعی نکنید بخواید همه رو با هم و خودتون رو با همهء دیگران مقایسه و یکی کنید. سعی کنید شرایط و توانایی ها و فرصت های خودتون نقاط قوت و ضعف خودتون رو شناسایی و روی اونا کار کنید نه اینکه بخواید شکل و مثل دیگران باشید و همونطور فکر و عمل کنید.
زندگی و دنیای خودتون رو شناسایی کنید. خود واقعی خودتون رو بشناسید، و سعی کنید روش کار کنید خودتون رو به اون چیزی که واقعا میتونید و براش ساخته شدید برسونید. چون آدم بهترین شانس و سرعت پیشرفت رو در این حالت داره. در حالتی که خودش رو بشناسه واقعا اینطور که هست ببینه و بفهمه و از نقاط قوت خودش استفاده بهینه کنه و سعی کنه نقاط ضعف خودش رو هم در صورت امکان برطرف کنه. اینکه یهو بخواید شبیه دیگران بشید، بخاطر انگیزه های جذاب و فریبنده و عمومی ولی احمقانه ای مثل سکس، این معمولا به جاهای خوبی نمیکشه شما رو! میتونه حتی نابودتون کنه. میتونه داشته های شما رو هم ازتون بگیره!! واقعا خطرناکه بنظر من.
تا نتونید از سکس بگذرید، ذهنتون آزاد نمیشه، ارادتون بر زندگی خودتون حاکم نمیشه.
البته گذشتن از سکس به این معنا نیست که آدم دیگه دلش نخواد اصلا جلق هم نزنه! منظور اینه که واقعیت رو گرچه تلخ اما ببینید و بپذیرید و برای راههای غیربهینه و نامحتمل اینقدر فکر و خیال و تلاش و اتلاف منابع نداشته باشید. اینو بپذیرید که شاید شما نتونید بعضی چیزهایی رو که دیگران دارن به این راحتی ها و زودیها داشته باشید بدست بیارید، حتی شاید تا آخر عمرتون ازش محروم بشید.
منم میتونستم مثل شما از زندگی ناامید بشم فکر خودکشی بکنم همش وقت و انرژی و فرصت های دیگر خودم رو به هدر بدم کسخل بشم روانی بشم، اما تصمیم گرفتم اونچه رو که میتونم بدست بیارم اونچه رو که بیشتر در دسترسم هست بیشتر درش توانایی و امکان و احتمال میبینم بدست بیارم و برتری ها و بهره مندی های خودم رو بدست بیارم. چیزهایی که میبینم خیلی ها ندارن، حتی افرادی ثروتمند، حتی افرادی که در تحت اختیار آوردن زنان قدرت و موفقیت زیادی دارن. حتی اونا هم از یکسری چیزهای بزرگ از یکسری لذت های بزرگ محروم هستن و بعضا حسرت هم میخورن و بعضا حتی از وجود و درک این قابلیت ها وچیزهای دیگر و برتری ها و لذت های خاص بی اطلاع هستن، و شاید با افراط سکس سعی میکنن اون خلاء ها رو پر کنن؛ فکر نکنید کسی به این سادگی در این دنیا همه چیز رو با هم داره! اصلا همچین چیزی نیست! اینا همش دروغ و فریبه. هرکس بدبختی ها و محرومیت های خودش رو داره. هرکس درپیتی های خودش رو داره. گول القای دیگران و جو و تبلیغات عمومی اجتماع رو نخورید.
نمیدونم شایدم من استعداد و قدرتهای درونی خاصی داشتم از اول. بهرحال تونستم تا حد زیادی متفاوت بشم. دیشب اتفاقا داشتم خواب میدیدم که از عشق و جفت خودم محروم شدم، داشتم با خدا هم جرقه میزدم حس میکردم میگفتم با خودم که چرا و از دستش عصبانی بودم، ولی حتی توی خواب هم ارادهء من آگاهی و هوش و قدرتم همراهم بود و میدونستم و میخواستم که این محرومیت و فشار رو به خشم و اراده و قدرت و پیشرفت بیشتری در زمینه های دیگری، حتی شاید برتر از عشق و سکس، تبدیل کنم.
بله انسان باید خودش قدرت درونی داشته باشه. باید اراده کنه. حداقل آدم سالم کسی که جسم و مغز سالم داره باید بتونه این کار رو بکنه. فکر نمیکنم رکود و تنبلی و توجیه و کسخل بازی و خودکشی و رویاپردازی و از دست دادن فرصت ها و استفاده نکردن از این همه قابلیت جسم و ذهن و روح و روان ما قابل دفاع باشه.
یه وقتی هست یه کاری یه هدفی رو برای تمام عمر داری و همش هم توش شکست میخوری هیچوقت پیشرفتی رو که مطلوبه نمیبیی دست پیدا نمیکنی، اما در کنارش کلی راه کلی هدف دیگه کلی چیز دست یافتنی خوب و لذت بخش دیگر هم هست، اینکه همه رو تعطیل کنی موکول کنی به اون هدف دست نیافتنی درست نیست. در چیزهای دیگه آدم باید سعی کنه پیشرفت کنه، الان به هر دلیلی خب نمیشه به بعضی اهداف بعضی چیزا به این راحتی به این زودی حداقل دست پیدا کرد، اما دنیا که به آخر نرسیده لذت و هدف و پیشرفت در زندگی که فقط یکی دوتا چیز نیست!