04-30-2015, 08:10 AM
Mehrbod نوشته: ریشه و سرچشمهیِ مشکلات اتان را با خودکاوی و درونکاوی, پیدا کنید.
من در درونم چیز خاصی پیدا نمیکنم که بخوام در موردش فکر کنم. من از بچگی در یادگیری مهارت های زندگی مشکل داشتم و اصلا مسئولیت پذیر نیستم و ساده ترین مشکلات مرا مایوس میکند.
Mehrbod نوشته: این نکته را هم بایست در یاد داشت که بیشتر زمانها مشکل بیش از آنکه درونی باشد, از بیرون و محیط میاید.
یک نمونهیِ ساده, در جهان امروز رفتار کودکان و دانشآموزانی که نمیتوانند روی مسئله و مشکل تمرکز کنند را برچسب
بیماری ِ بیشفعالی (ADHD) زده و میکوشند آنان را با دارودرمانی "درست" بکنند, هنگامیکه در واقعیت و در پرتوی دانش فرگشت,
این, اینکه نوجوان (در اینجا پسر) آزاد باشد و بتواند نوجوانی خود را طبیعت سبز به گشت و گذار و فراگیری شکار بگذارند
رفتار و خواهشی سراسر طبیعی است و در برابرش این رفتار بسیار غیرطبیعیست که همان نوجوان را هر روز در یک اتاق
به همراه دیگران فروکرده و از او بخواهند که پشت میز بنشیند و سر در کتاب فرو بکند, و در کنارش به چندین
و چند چهره آشکار و پنهاد هم زور بشود — زور نرم که سرزنش اجتماعی و نگاه جامعه و پدر و مادر و .. باشد
و زور سخت یا همان تنبیه فیزیکی — که کارهایی که دوست ندارد را بکند و چیزهاییکه نمیخواهد
را بیاموزد, چراکه جامعه و سیستم از او چشمداشت یادگیری و "فرآورندگی / productivity" دارند; که اگر
هم در این زمینه بسنده "فرمانبَر" نباشد, دچار تحقیرهایِ پیوسته و بیشتر و بلندمدّتتر هم میشود.
پس در اینجا, کس بجای آنکه خودکشی کند بهتر است اعتماد خود را از جامعه و "سیستم" بُریده و بجای
آن, بکوشد خود را با ابزارهای دانش و منطق سازوبرگ داده و بیاگاهاند و از چند و چون و سرچشمهیِ مشکلات, بپرسد.
من اگه کاری هم بتونم بکنم اینه که بشینم خونه و ترجمه کنم که درآمدش بیشتر از 500 تومن در ماه نیست و با آن فقط میتونم شکم خودمو سیر کنم و احساس نکنم که بخاطر سیر کردن شکمم زیر منت خانواده ام هستم ولی آخرش چی؟! چه آینده ای دارم؟! تا ابد کار کنم که فقط شکم خودمو سیر کنم؟! پس هدف گذاری چی میشه؟!