04-24-2015, 06:11 PM
نظر من این است:
1-محمد در عربستان حکومت را به شکل قبیله ای اداره میکرد و منبع اصلی درآمدش در مدینه کاروان زنی و غارت اموال اقوام شکست خورده بوده است. برای خود جامعه اسلامی هم مالیات وجود نداشته و حرفی از مالیات در قرآن و سنت محمد زده نشده است. مسلمین باید زکات پرداخت میکردند و خمس. (که در مورد خمس بعد از مرگ محمد اختلاف نظر وجود دارد) نامسلمانان هم یا کشته میشدند (مشرکان) یا کنیز میشدند (زنان و دختران) یا برده میشدند (اسرای مرد و کودکان پسر) در حالی که در ایران چندین قرن قبل از محمد حکومت مرکزی وجود داشته و منبع درآمد حکومت مالیات بوده است.
2-مردم ایران مثل مردم روم و باقی تمدن های آن زمان مالیات پرداخت میکردند و مردمی ابله نبودند که مالیات دادن را درک نکنند و صرفا مشکلشان با مالیات دادن باشد که بخواهند بخاطر آن شورش کنند. نکته ای که این بین وجود دارد و باعث شورش ایرانیان میشده است پول زیادی بوده که به اسم جزیه از آنان گرفته میشده است. محمد بعد از شکست یهود بنی نضیر به عده ای اجازه داد که در مدینه بمانند (که البته بعد از مدتی همانها را هم بیرون کرد) ولی از آنها 50 درصد درآمدشان را طلب کرد! (و قاعدتا محمد هم یک الگو برای خلفای بعدی بوده است) در حدیثی هم از یکی از امامان شیعه ذکر شده که جزیه باید زیاد باشد تا فرد تحقیر شود و خفت بکشد. اصولا در اسلام هدف از جزیه بدبخت کردن نامسلمانان و مجبور کردن آنان به اسلام آوردن است. پس گرفتن پول زیاد تحت عنوان خراج خود باعث شورش میشود و این منطقی هست.
3-در مورد شورش هایی که مثلا در زمان علی صورت گرفته که در آن مردم شهر حاکم را کشته یا بیرون میانداختند و خراج را نمیدادند علی همیشه سپاهی را فرستاده و فرمانده سپاه با نهایت بی رحمی مردم را قتل عام و سرکوب کرده و آنها را مجبور به پرداخت خراج میکرده است. حتی یک مورد هم وجود ندارد که علی عده ای را بفرستد تا با مردم گفتگو کنند و خراج را تعدیل کرده و با آنها به توافق برسد. همان توحشی که در حملات مسلمانان به نامسلمانان وجود داشته در مقابل اعتراضات آنان هم وجود دارد.
پس منطقا راه مناسب گفتگو با نمایندگان شورشیان و قانع کردن آنان است حالا اگر زیر بار نرفتند با آنها براساس قانونی منطقی برخورد شود و کشتار درمانی که حکام مسلمان انجام میدادند روشی بربرمآبانه است.
1-محمد در عربستان حکومت را به شکل قبیله ای اداره میکرد و منبع اصلی درآمدش در مدینه کاروان زنی و غارت اموال اقوام شکست خورده بوده است. برای خود جامعه اسلامی هم مالیات وجود نداشته و حرفی از مالیات در قرآن و سنت محمد زده نشده است. مسلمین باید زکات پرداخت میکردند و خمس. (که در مورد خمس بعد از مرگ محمد اختلاف نظر وجود دارد) نامسلمانان هم یا کشته میشدند (مشرکان) یا کنیز میشدند (زنان و دختران) یا برده میشدند (اسرای مرد و کودکان پسر) در حالی که در ایران چندین قرن قبل از محمد حکومت مرکزی وجود داشته و منبع درآمد حکومت مالیات بوده است.
2-مردم ایران مثل مردم روم و باقی تمدن های آن زمان مالیات پرداخت میکردند و مردمی ابله نبودند که مالیات دادن را درک نکنند و صرفا مشکلشان با مالیات دادن باشد که بخواهند بخاطر آن شورش کنند. نکته ای که این بین وجود دارد و باعث شورش ایرانیان میشده است پول زیادی بوده که به اسم جزیه از آنان گرفته میشده است. محمد بعد از شکست یهود بنی نضیر به عده ای اجازه داد که در مدینه بمانند (که البته بعد از مدتی همانها را هم بیرون کرد) ولی از آنها 50 درصد درآمدشان را طلب کرد! (و قاعدتا محمد هم یک الگو برای خلفای بعدی بوده است) در حدیثی هم از یکی از امامان شیعه ذکر شده که جزیه باید زیاد باشد تا فرد تحقیر شود و خفت بکشد. اصولا در اسلام هدف از جزیه بدبخت کردن نامسلمانان و مجبور کردن آنان به اسلام آوردن است. پس گرفتن پول زیاد تحت عنوان خراج خود باعث شورش میشود و این منطقی هست.
3-در مورد شورش هایی که مثلا در زمان علی صورت گرفته که در آن مردم شهر حاکم را کشته یا بیرون میانداختند و خراج را نمیدادند علی همیشه سپاهی را فرستاده و فرمانده سپاه با نهایت بی رحمی مردم را قتل عام و سرکوب کرده و آنها را مجبور به پرداخت خراج میکرده است. حتی یک مورد هم وجود ندارد که علی عده ای را بفرستد تا با مردم گفتگو کنند و خراج را تعدیل کرده و با آنها به توافق برسد. همان توحشی که در حملات مسلمانان به نامسلمانان وجود داشته در مقابل اعتراضات آنان هم وجود دارد.
پس منطقا راه مناسب گفتگو با نمایندگان شورشیان و قانع کردن آنان است حالا اگر زیر بار نرفتند با آنها براساس قانونی منطقی برخورد شود و کشتار درمانی که حکام مسلمان انجام میدادند روشی بربرمآبانه است.