12-13-2014, 10:08 AM
به باور "آفرینشی "های دینهای سامی، خدا (یهوه، الله ) با خودش گفت بیاییم آفرینشی بکنیم. تا آنزمان چیزی نبود. ( داستان غیر از خدا هیچی نبود..).
از سویی این خدا همیشه بود و دانسته نیست چه نقشی داشت و بود و نبودش چه فرقی میکرد ؟ در این میان ناگاه اندیشید و گفت: این هایی را که آفریدیم ما را نمیتوانند بشناسند... بیائیم چیزی بیافرینیم که ما را بشناسند و بپرستند... این شد که آدمی را آفرید، جّن را آفرید.
قرآن در این باره بروشنی هدف این کار را گفته است. " ما جّن و آانس را نیافریدیم مگر برای بندگی کردن". خوب دقت کنید که تنها هدف از این کار "بندگی کردن" گفته شده است:
"الا لتعبدون"... .. "الا =مگر =نه برای خواست دیگر. یعنی شناخته بشود و پرستش بشود.
کّل داستان افرینش نشان میدهد که چنین خدای فرضی نیازمند بوده است. از دید منطقی انجام هعر کاری نیازی را برورده میکند .. و آفرینش هم انگار نیاز خدا را بر آورده تا خودی نشان بدهد، شناخته شود...و این با این ادعا که خدا بی نیاز است در تناقض است.
از سویی این خدا همیشه بود و دانسته نیست چه نقشی داشت و بود و نبودش چه فرقی میکرد ؟ در این میان ناگاه اندیشید و گفت: این هایی را که آفریدیم ما را نمیتوانند بشناسند... بیائیم چیزی بیافرینیم که ما را بشناسند و بپرستند... این شد که آدمی را آفرید، جّن را آفرید.
قرآن در این باره بروشنی هدف این کار را گفته است. " ما جّن و آانس را نیافریدیم مگر برای بندگی کردن". خوب دقت کنید که تنها هدف از این کار "بندگی کردن" گفته شده است:
"الا لتعبدون"... .. "الا =مگر =نه برای خواست دیگر. یعنی شناخته بشود و پرستش بشود.
کّل داستان افرینش نشان میدهد که چنین خدای فرضی نیازمند بوده است. از دید منطقی انجام هعر کاری نیازی را برورده میکند .. و آفرینش هم انگار نیاز خدا را بر آورده تا خودی نشان بدهد، شناخته شود...و این با این ادعا که خدا بی نیاز است در تناقض است.