09-17-2014, 02:05 PM
من خیلی چشم چرون بودم الانم یه ذره هنوز در وجودم هست یكی از بهترینها مربوط به دختر داییم بود كه واحد كناری ما به همراه همسر و پسرش زندگی میكرد خیلی خوش هیكل و ناز بود از طریق حموم یه پنجره داشتیم كه به پاسیو باز میشد ما و اونا چون بهم اعتماد داشتیم بازش میذاشتیم یه روز خونه تنها بودم صدای در حموم اونا رو شنیدم دویدم سمت حموم و چهار پایه صندلی حمومو زیر پام گذاشتم با شورت و سوتین اومده بود حموم اول بچه رو شست و داد به خواهر شوهرش بعد خودش لخت لخت شد چه بدن ناز و تپلی داشت یه دست ج ل ق حسابی زدم دیگه هفته ای یكبارو داشتم تا اینكه رفتند خارج