10-22-2013, 07:24 PM
بی شک تو نیز میتوانی پیامبر من باشی
از جمله افرادی که برای نشر خرد گرایی و جهانبینی اندیشه به پیرامون سرزمینهای متمدن تر(متوجه به خرد) طی طریق کرد فردی بود که از فلات ایران به سمت صحاری عزبستان امروزی سفر کرد که در متون قدیم او را فردی بلند قامت و خوش سیما و گندم گون معرفی میکنند ... او در راه ترویج اصول خرد گرایی سوالاتی را از مردمی که در سرزمینهای بین راه بود میکرد و اندیشه آنان را نسبت به باورهایشان محک میزد و اینکه اعتقاداتی که دارند آیا واقعا با مبانی عقلی قابل تحلی است یا نه .... از جمله این پرسشها و روش زیبای او در ترویج حرکت موازی اعتقادی با مردم هر دیار بود به این ترتیب که ابتدا در تایید و همراهی اعتقادات آنها خود را سهیم میکرد و سپس در مقام پرسش بر نقد آن اعتقادات می نشست اما هیچ گاه به اعتقادات آنها توهین نمیکرد ... چرا که خوب میدانست که ذهن جستجوگر آنها تنها به انحراف کشیده شده و چنانچه خردشان بیدار شود صحت و کذب این افکار را دریافت خواهند کرد ... مثلا با مهر(خورشید) پرستان هم آهنگ میشد و چند صباحی بعد از مردم دیار خورشید پرست میپرسید که در زمان شب اگر نیاز به خورشید پیدا کنند آیا او میتواند خود را بر آنها نمایان کند و آنها را از تاریکیها و ظلمت برهاند و .... یا اختر (ستاره) پرستان یا آتش پرستان ... به هر حال سوالات او تلنگری بود بر اذهان بی تعصب و جستجو گر اقوام .....تا روشنی و بیداری خرد را در سایه تحلیل اندیشمندانه برای خویش یاد آورشوند ... و بهمین خاطر بود که اندیشه های پاک گرد این افراد حلقه میزدند و حکام و سوداگران قدرت آنها را تهدیدی بر حاکمیت خود که بر پایه های جهل (در مقابل خرد) میافتند ... و از تجمع مردم بگرد آنها هراسناک بودند ... چراکه بیداری خرد باعث میشد که انسانها نه ترسو باشند و نه جاهل و نه سرسپرده و .....
افسانه های بسیاری در مورد این فرد در متون عهد عطیق آمده ولی مهم نیست که او که بود و چه کرد مهم این است که دارای چه اندیشه ای بود و اندیشه زیبای او از چه منبعی سرچشمه میگرفت ....
شاید ما افراد این چنینی را امروز به نام پیامبر(پیام آور) بشناسیم که در معنای لغوی بیراه نیست آنها پیام آوربودند اما نه پیامبر پدیده ای از دور دستها، که انسان نتواند آن را لمس کند ... برای لمس موجودی که علت وجود انسان (به معنی غیر حیوان است) نیاز به ابزارهایی بود که به او ثابت کند که تفاوت اینکه انسان خود (به عنوان موجودی خالق و خردمند) آفریننده است و اگر موجودیتش استوار است به این خاطر است که از موهبتی میتواند سود ببرد که دیگر پدیده های روی زمین از این امکان بی بهره اند .... بنا بر این هر پیام آوری نشانه ای از حضور ظهور خرد در انسان را متجلی میکرد و انسانها بیشتر به توانایی های خرد خود واقف و بر وجود نیرویی لامتناهی ای در اندیشه خود پی میبردند ...... اینکه این افراد معجزاتی را ارائه میدادند نه اینکه هیچ انسان دیگری قادر به انجام آن عمل نبوده ! بلکه نشانه ای از استفاده درست از نیرویی بوده که در همه انسانها موج میزند و برخی کاملا به آن توجه میکنند و برخی از توجه به آن غافل میمانند .... و پیامبران( نه از جانب دوردستها) که ازوجود درونی خودشان برای انسانه سخن میگفتند تا از غفلت از اندیشه انسانی باز نمانند و همواره تاکید میکردند که ما با شما هیچ تفاوتی نداریم و فقط به امر خرد خود (در تحلیل موارد) توجه بیشتری داریم .....
پس هر انسانی به اندیشه خود توجه کند و راه زیستن انسانی را از او بجوید نه تنها انسانیت خود را (برای خود) به اثبات رسانیده که پیامبری از جانب خردی است که اورا متمایز از دیگر پدیده هایی میکند که تا اکنون مشاهده کرده است .................. و تو اگر ذره ای مرا به یاد اندیشیدن سوق دهی همانا پیام آوری از جانب خرداندیشانی
از جمله افرادی که برای نشر خرد گرایی و جهانبینی اندیشه به پیرامون سرزمینهای متمدن تر(متوجه به خرد) طی طریق کرد فردی بود که از فلات ایران به سمت صحاری عزبستان امروزی سفر کرد که در متون قدیم او را فردی بلند قامت و خوش سیما و گندم گون معرفی میکنند ... او در راه ترویج اصول خرد گرایی سوالاتی را از مردمی که در سرزمینهای بین راه بود میکرد و اندیشه آنان را نسبت به باورهایشان محک میزد و اینکه اعتقاداتی که دارند آیا واقعا با مبانی عقلی قابل تحلی است یا نه .... از جمله این پرسشها و روش زیبای او در ترویج حرکت موازی اعتقادی با مردم هر دیار بود به این ترتیب که ابتدا در تایید و همراهی اعتقادات آنها خود را سهیم میکرد و سپس در مقام پرسش بر نقد آن اعتقادات می نشست اما هیچ گاه به اعتقادات آنها توهین نمیکرد ... چرا که خوب میدانست که ذهن جستجوگر آنها تنها به انحراف کشیده شده و چنانچه خردشان بیدار شود صحت و کذب این افکار را دریافت خواهند کرد ... مثلا با مهر(خورشید) پرستان هم آهنگ میشد و چند صباحی بعد از مردم دیار خورشید پرست میپرسید که در زمان شب اگر نیاز به خورشید پیدا کنند آیا او میتواند خود را بر آنها نمایان کند و آنها را از تاریکیها و ظلمت برهاند و .... یا اختر (ستاره) پرستان یا آتش پرستان ... به هر حال سوالات او تلنگری بود بر اذهان بی تعصب و جستجو گر اقوام .....تا روشنی و بیداری خرد را در سایه تحلیل اندیشمندانه برای خویش یاد آورشوند ... و بهمین خاطر بود که اندیشه های پاک گرد این افراد حلقه میزدند و حکام و سوداگران قدرت آنها را تهدیدی بر حاکمیت خود که بر پایه های جهل (در مقابل خرد) میافتند ... و از تجمع مردم بگرد آنها هراسناک بودند ... چراکه بیداری خرد باعث میشد که انسانها نه ترسو باشند و نه جاهل و نه سرسپرده و .....
افسانه های بسیاری در مورد این فرد در متون عهد عطیق آمده ولی مهم نیست که او که بود و چه کرد مهم این است که دارای چه اندیشه ای بود و اندیشه زیبای او از چه منبعی سرچشمه میگرفت ....
شاید ما افراد این چنینی را امروز به نام پیامبر(پیام آور) بشناسیم که در معنای لغوی بیراه نیست آنها پیام آوربودند اما نه پیامبر پدیده ای از دور دستها، که انسان نتواند آن را لمس کند ... برای لمس موجودی که علت وجود انسان (به معنی غیر حیوان است) نیاز به ابزارهایی بود که به او ثابت کند که تفاوت اینکه انسان خود (به عنوان موجودی خالق و خردمند) آفریننده است و اگر موجودیتش استوار است به این خاطر است که از موهبتی میتواند سود ببرد که دیگر پدیده های روی زمین از این امکان بی بهره اند .... بنا بر این هر پیام آوری نشانه ای از حضور ظهور خرد در انسان را متجلی میکرد و انسانها بیشتر به توانایی های خرد خود واقف و بر وجود نیرویی لامتناهی ای در اندیشه خود پی میبردند ...... اینکه این افراد معجزاتی را ارائه میدادند نه اینکه هیچ انسان دیگری قادر به انجام آن عمل نبوده ! بلکه نشانه ای از استفاده درست از نیرویی بوده که در همه انسانها موج میزند و برخی کاملا به آن توجه میکنند و برخی از توجه به آن غافل میمانند .... و پیامبران( نه از جانب دوردستها) که ازوجود درونی خودشان برای انسانه سخن میگفتند تا از غفلت از اندیشه انسانی باز نمانند و همواره تاکید میکردند که ما با شما هیچ تفاوتی نداریم و فقط به امر خرد خود (در تحلیل موارد) توجه بیشتری داریم .....
پس هر انسانی به اندیشه خود توجه کند و راه زیستن انسانی را از او بجوید نه تنها انسانیت خود را (برای خود) به اثبات رسانیده که پیامبری از جانب خردی است که اورا متمایز از دیگر پدیده هایی میکند که تا اکنون مشاهده کرده است .................. و تو اگر ذره ای مرا به یاد اندیشیدن سوق دهی همانا پیام آوری از جانب خرداندیشانی
هنگامی که کسی آگاهانه افکار تو را نمی فهمد
خودت را برای توجیه خسته نکن . . .