10-05-2013, 12:17 AM
مزدك بامداد نوشته: این داستان گناه من شد: من خواستم کمی اتمسفر اینجارا از خشکی
دربیاورم که مردم بیشتری بدینسو بیایند و اینگونه, سخنها به درازا رفت.
[SIZE=3]•[/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]
Russell نوشته: اتفاقا برای من بسیار جالب بود و باعث تنوع.
MEHDI نوشته: نه اتفاقا کاملا بجا بود. این جستار به تنوع نیاز دارد و برای همین هم من با عکس و داستان های تاریخ شطرنج دوست دارم به جذابیتش اضافه کنم و شما هم کمک بزرگی کردید.
امشب که دیر وقت است و می خواهم آن فایل پی دی اف را بخوانم و فکر کنم. فردا در اولین فرصت، جستار جداگانه ای برای آرشیو معماهای شطرنج باز می کنم و همه چیستان ها را در آن قرار می دهم.
من هم دنبال میکنم, ولی خب من هنوز ننگریسته ام چجوری میشود این جنبشهای شترنگ را از بیخ خواند و رفت, تا ببینم سپس چکار باید کرد! (:
ولی داستانها بسیار گیرا هستند و خواندنی, بیشتر بمهر!
.Unexpected places give you unexpected returns