01-26-2013, 08:44 AM
در یک متد صحیح تحلیل و نقد اولین و مهمترین کار تقسیم بندی اندیشه هاست و در مرحله بعد تفهیم و تفاهم در کلمات ( کد خوانی سیمبلها ) و سپس راستی آزمایست .
اهمیت این روش در این است که هر گونه اندیشه به صورت خاص و انحصاری قابلیت راستی آزمایی دارد و ما نباید و نشاید که یک اندیشه مثلا اعتباری را مانند یک اندیشه ابزاری و یک اندیشه ابزاری را مانند یک اندیشه متافیزیکی و یک اندیشه متافیزیکی را مانند یک اندیشه علمی آزمون کنیم .
خاصیت دیگر این تقسیم بندی همانطور که ویتکنشتاین متاخر می فرمایند پیدا کردن حوزه ای است که کلمات در آن حوزه معنای خاص و واقعی خود را بروز می دهند .
اما یک اندیشه را چگونه تقسیم بندی می کنند .
اندیشه ها را به علمی ( متدیک ) و اعتباری ( توافقی ) و ابزاری ( ریاضیات و منطق ) و متافیزیکی ( ایدئولوژیک ) تقسیم کرده اند .
اندیشه های علمی از طریق ابطال تجربی و اندیشه های توافقی را بر اساس سنجش مشروعیت آزمون می کنند و روش آزمون اندیشه های ابزاری تناقض یابیست .
اندیشه های متافیزیکی می توانند ابطال پذیر یا حضوری یا ایدئولوژیک باشند .
اما متد دیگر تقسیم اندیشه ها روش کانتیست .
اندیشه ها را در این روش بر حسب منشا و منبع آن تقسیم می کنیم مانند
ترکیبات و تحلیلات پیشینی و ترکیبات و تحلیلات پسینی .
چرا ؟!؟!
اهمیت این روش در این است که هر گونه اندیشه به صورت خاص و انحصاری قابلیت راستی آزمایی دارد و ما نباید و نشاید که یک اندیشه مثلا اعتباری را مانند یک اندیشه ابزاری و یک اندیشه ابزاری را مانند یک اندیشه متافیزیکی و یک اندیشه متافیزیکی را مانند یک اندیشه علمی آزمون کنیم .
خاصیت دیگر این تقسیم بندی همانطور که ویتکنشتاین متاخر می فرمایند پیدا کردن حوزه ای است که کلمات در آن حوزه معنای خاص و واقعی خود را بروز می دهند .
اما یک اندیشه را چگونه تقسیم بندی می کنند .
اندیشه ها را به علمی ( متدیک ) و اعتباری ( توافقی ) و ابزاری ( ریاضیات و منطق ) و متافیزیکی ( ایدئولوژیک ) تقسیم کرده اند .
اندیشه های علمی از طریق ابطال تجربی و اندیشه های توافقی را بر اساس سنجش مشروعیت آزمون می کنند و روش آزمون اندیشه های ابزاری تناقض یابیست .
اندیشه های متافیزیکی می توانند ابطال پذیر یا حضوری یا ایدئولوژیک باشند .
اما متد دیگر تقسیم اندیشه ها روش کانتیست .
اندیشه ها را در این روش بر حسب منشا و منبع آن تقسیم می کنیم مانند
ترکیبات و تحلیلات پیشینی و ترکیبات و تحلیلات پسینی .
چرا ؟!؟!