12-21-2012, 05:54 AM
Archive: goftman.com - آگاهی - #4
***
furogh
16-03-2005
پیک 13
گفتآورد:
نقل قول:فرستنده Orphéeیا اگه خیلی كار كنن آدم
اگر غده
مورد نگر شما ؛ به درستی كار نكند ؛ در عاشق شدن افراد نیز خللی ایجاد
خواهد شد ؟!
دوست داشتن چطور ؟! محبت و ... !
خیلی عاشق یه نفر میشه یا عاشق خیلی نفرا میشه؟
***
پوزیدون
16-03-2005
پیک 14
گفتآورد:
نقل قول:فرستنده Orphéeخیر و بله !
حال سوال مورد نظر من
این است :
اگر قبول كنیم ؛ تفكرات انسانی دارای جرم هستند (در
محدوده ماده قرار دارند ) باید بپذیریم كه هر تفكر انسانی ؛ جرمی را به
جهان طبیعت اضافه خواهد كرد ... در حقیقت چنین تصور می كنم كه حجم جهان
در اثر تفكرات انسان ؛ رو به گسترش است ! (شاید هم این جرم ثابت است و
تنها از شكلی به شكل دیگر تبدیل می شود ؟
طبق این
تعریف:
دنیا=ذهنیت ما از عینیتها (آنچه در ذهن ما
از موجودیتهای
بینهایت برداشت شده است)
همانطوركه در تاپیك «این دنیا نسبی است....»
گفتم ،
ادراك انسانها نسبی است. «هر كس دنیا را به ان اندازه
میشناسد
كه میبینید» ، همان ماجرای فیل كذایی و
تاریكی ، مولوی و..!
حال اگر
فرض را بر گسترده شدن دید ، و در پی آن شناخت
بگذاریم ، به طور یقین
دنیایی كه از مجموعهی ادراك ما
شكل گرفته است گستردهتر میشود.
دنیای انسان ، كاملا شكل گرفته و محدود در ذهن او است.
یعنی شما
نمیتوانید دنیایی را ناشناخته فرض كنید ،
این ناشناختگی خود نوعی شناخت
در ذهن شماست
( شناخت با شناسهی : ناشناخته)
یعنی یك دنیا و تمامی
عناصر و... آن برای یك فرد
دقیقاً همان چیزی است كه در ذهنیت خود
آنرا
ساخته و پرداخته است. حال گسترش این ذهنیت
،، دنیا(=ذهنیت ما از عینیت) نیز گسترش
مییابد . حال اگر
پرسش شما آن است كه ایا
این تغیر در ذهنیت ، بر عینیت هم تاثیری میگذارد
یا خیر ، پاسخ شما منفی است ، چراكه ذهنیت
درون
عینیت واقع شده است و تغیر درون ذهنیت.
(به عینیت ربطی
ندارد).
یعنی آنچه ما به عنوان دنیا در ذهن خود شناختهایم
تغیر
میكند ، انچه از آن شناخت پیدا میكنیم به شكل
بی شكلی باقی
میماند.
پ.ن:لطفا پاسخ را دقیق مطالعه كنید ارفهی
گرامی ،
و دیگر آنكه این مطلب كاملا فسلفی است.
***
پوزیدون
16-03-2005
پیک 15
گفتآورد:
نقل قول:فرستنده furoghببینید فعالیت ، غدد بدن به
یا اگه خیلی كار كنن
آدم خیلی عاشق یه نفر میشه یا عاشق خیلی نفرا
میشه؟
شكل الله بختكی!
نیست ، یعنی اینگونه نیست كه شما در حال
اواز خواندن
گریه كنید(غدد ترشح اشك شما بیهوده و بیسبب
تحریك شود) مگر آنكه این
غدد توسط مغز و مغز شما توسط این
اواز تحریك شده باشد و در این حالت
فركانسها و تطابقهای
مغزی غدد اشكیتان را تحریك میكند ، یا برای مثال
اعصاب چشمان
شما با ورود یك جسم خارجی به چشمتان ، اعصاب تحریك
میشود
و...!
یعنی فعالیت یكی از غدد بدن وابسته به نیاز و تحریك آن
است..
شما از میان چند گزینهی منطبق با پیشفرضهایتان یكی را
(كه
نزدیكترین است) برمیگزینید..البته ممكن است گرای
شما به دو یا حتی سه
مورد هم باشد ، اما غدد بصورت خودكار
ترشح نمیكنند ، بل وابسته
به:
۱-میزان تحكم پیشفرضهای شما در ذهنتان.
۲-میزان تطابق مورد با ان
پیشفرضها.
۳-میزان شناخت از مورد
و ...
هستند.
***
پوزیدون
16-03-2005
پیک 16
بطور كلی هر نوع گرایش یا واكنش! در پی شناخت و نوع
انطباق
آن با پیشفرضهای ذهنی پدید میاید . مثلا دوست داشتن در
پی
شناخت از مورد(خدا،شخص،جسم یا..)میاید ، یعنی شكل
گرفتن علاقه بر اثر یك
رابطهی نزدیك ، یا میل به یك
رابطهی نزدیك است ، و یا مستفید شدن
میباشد.
وقتی سیگنالهای ارسالی به مغز (به عنوان نشانهها
و علائم
وجودی) شخص را به نوعی برای شما تعریف
میكند بدن شما چند واكنش، طبق
پیشفرضهای
شما ارائه میدهد . یعنی شما بصورت پیشفرض
« دختر تپل
» دوست دارید ،
تعریفی
هم از «تپل» نزد خود دارید ، همینطور از «دختر»
و نیز از
«دوستداشتن» حال در جایی یك دختر كه
طبق تعاریف و دانستههای شما «تپل»
است می بینید ، مغز
شما بلادرنگ شروع به تعریف این شخص میكند
تا
بتواند یك بازتاب از آنرا نزد خود داشته باشد ،
حال اگر دقیقاً یا
تقریباً با پیش فرض های شما از
مفعول فعل دوستداشتن نزد ذهنتان یكسان
باشد
غدد شروع به فعالیت میكنند و شما به سمت این
شخص به عنوان مورد
دلخواهتان گرایش
پیدا میكنید .. این مورد عموماً بر پایهی
پیشفرضهای
ذهنی كه بر اثر اتفاقات یا الغائات یا... پیدید میاید
شكل
میگیرد ، برای مثال در كودكی یك «دختر تپل» لپ شما
را كشیده است و
شما از همان دوران پیشفرضی مثبت
به این نوع ! پیدا كردهاید ، و این حالت
مثبت به مرور
جنبهی گرایش پیدا كرده است ، كه با یافتن یك
مورد مناسب
، با توجه به فعالیتهای غدد جنسی
و خصوصا با توجه به تلاش برای بقای ژن
و.. شما عاشق
میشوید.. یعنی علاقه پیدا كردن یا نكردن
به یك
شخص طبق پیشفرضهای ذهنی شماست:
همینكه میگویند: عشق دست خود
ادم نیست.
نیز از همینجا نشات میگیرد.
اما در مورد دوستداشتن
:من گاهی ممكن است بگویم
مادرم را دوست دارم. خوب این دوست داشتن
میتواند
چند حالت داشته باشد : یا یك گرایش شدید مقطعی-جنسی
باشد ،
یعنی من بر حسب تحریكات جنسی و فعالیت غدد جنسی
به او علاقه پیدا
میكنم.
یا بر حسبروابط عمیق عاطفی با او كه از سنین بسیار پائین
اغاز
شده است و بصورت یك اصل یا همان پیشفرض در ذهن من
درامده
است..
گفتآورد:
نقل قول:فرستنده Orphéeبله.
اگر غده
مورد نگر شما ؛ به درستی كار نكند ؛ در عاشق شدن افراد نیز خللی ایجاد
خواهد شد ؟!
دوست داشتن چطور ؟! محبت و ... !
در مورد دوستداشتن
هم در بالا توضیح داده شد.
.Unexpected places give you unexpected returns