نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دفاع مقدس
#11

بنده قصدم از تاپیک این بحثها نبود. 3 خرداد آمد و رسانه های ایرانی (؟) خارج گویا در خواب بودند. اینجا کمی آدم به فکر می افتد که آیا ایران بعد از 1979 فریز شده است!؟ مسلما نشده و خیلی اتفاقها افتاده. جنگ به هر دلیلی پیش آمد می توانست نتیجه دیگری می داشت. تصور کنید همین خرمشهر و آبادان فقط اگر در دست صدام می ماند. برخی از ما به خوبی از نبرد استالینگراد آگاهیم و برخی روز به روز جنگ جهانی دوم را حفظیم ولی چیز زیادی در مورد محاصره آبادان و خرمشهر نمی دانند. اینها چیزهایی نیست که باید فراموش شود. بحثهای اینجا مرا نگران می کند که گویا بعد جمهوری اسلامی صحبت در مورد جنگ هم به فراموشی سپرده خواهد شد.

دوستان انصافا به قضیه نگاه کنند. در مورد وجود سربازان زیر 16-18 سال در جنگ شکی نیست. اما نه آن ابعادی را دارد که ادعا می شود و نه روندی سیستمیک بوده. تبلیغات و پروپوگاندای هم برای همه بوده که در این میان نوجوانان هم متاثر می شدند. در این مورد شنیده ها و شایعه ها نمی شود دلیل. هیچ سیستم منظمی برای به کار گیری کودکان در جنگ نبود. تخریب چی به این معنا نیست که بچه جمع کنند و بریزند روی مین. آن اسلحه و آن چند ماه آموزش نمی ارزد که طرف را دود کنند به هوا. کار اینها جمع آوری مینها بوده. در شرایط خاصی افرادی (دلیلی نیست حتما کودک باشند!) خودشان برای پیشبرد عملیات غیر ممکن دست به پریدن روی مین می زدند. هیچ کس را به زور جلوی مین نینداختند. به این کار می گویند فداکاری. اگر اینطور بود و زوری کلی فراری از جبهه داشتیم. ما حق نداریم در کنج آرام خانه خودمان بیاییم شجاعتها و قهرمانیهای آنها را که برای حفظ خاک بوده و حداقل منجر به آن شده را اینطور قضاوت کنیم. آن هم با تبلیغات دو دشمن اصلی ایران در جنگ: صدام و مجاهدین!

در مورد ویدیوی جمهوری اسلامی من نوجوانی را می بینم که با اراده خود و با اختیار خود اسلحه دستش گرفته و آمده جنگ. همانطور که گفتم اینها همه داوطلبی بوده است. اگر زمان حمله عرب هم چنین هیجانی برای دفاع وجود می داشت الان وضع همگی ما خیلی بهتر بود. فراموش نکنیم صدام برای خلق کردن قادسیه دوم به ایران حمله کرده بود. گفته بود چند شب بعد در تهران با خبرنگاران مصاحبه می کنم. غیر ممکن هم نبود. چون ارتش ایران که دچار آشوب بود بنابر این تنها چیزی که جلوی این پیشروی را گرفت مقاومت داوطلبانه ملت و مردم ایران بود. چه آنها که از تهران و شهرهای دیگر بسیج می شدند چه محلیها و یا سربازان کم پستهای ژاندارمری و مرزبانی. در سالهای بعد جنگ بود که جنگ از طرف ایران سر و سامان گرفت و سربازگیری منظم شد و ارتش وارد عمل شد و غیره که باز هم با نبود تجهیزات نظامی همان اسلحه بود و سرباز!


[COPY]حمید شمس‌اللهی، آزاده دفاع مقدس که هشت سال از عمر خود را در اسارتگاه‌های تنگ و تاریک بعثی‌ها روزگار را با آموزش زبان فرانسوی به اسرا گذراند و امروز با گذشت 30 سال خاطرات شیرین خود را از آن روزها بازگو می‌کند.

وی خاطره‌ای به یادماندنی از کم سن و سال‌ترین آزاده دفاع مقدس روایت می‌کند: «علیرضا احمدی» نوجوان 10 ساله‌ای بود که در عملیات «رمضان» به همراه پدرش از مشهد برای درست کردن شربت به منطقه آمده بود. در پنجمین روز این عملیات که تعداد زیادی از رزمندگان به اسارت بعثی‌ها درآمدند، این پدر و پسر نیز اسیر می‌شوند.

نیروهای بعثی عراق می‌خواستنداز این نوجوان به عنوان سوژه تبلیغاتی بهره‌برداری کنند؛ بنابراین این او را در اسارتگاه از پدرش جدا کردند و به کاخ صدام بردند. از سویی دیگر تمام لحظاتی که علیرضا و پدرش از هم دور بود، پدر چنان در اسارتگاه اشک می‌ریخت، با سوز دل دعای توسل می‌خواند و بهانه علیرضا را می‌گرفت، که هنوز هم آن لحظات از یادم نرفته است.

بعثی‌ها، علیرضا را به بغداد و پادگان‌های مختلف بردند؛ آنها می‌خواستند با این کار بگویند که امام خمینی(ره) بچه‌ها را به جبهه می‌فرستد!

علیرضا در مقابل دوربین‌های داخلی و خارجی عراق قرار گرفت؛ افسران عراقی با زبان کودکانه از علیرضا ‌پرسیدند «آیا پشیمان نیستی که به مناطق جنگی آمدی؟ الان تو باید پیش مادرت بودی‌، بگو چه می‌خواهی؟ اسباب‌بازی می‌خواهی، برایت بیاوریم؟» آنها می‌خواستند علیرضا را تحت‌ تأثیر قرار داده و با احساسات او بازی کنند اما علیرضا این نوجوان 10 ساله در مقابل این هجمه‌ها تنها سخنی که گفت این بود «آیا می‌توانید یک قرآن برایم بیاورید؟» با همین چند کلمه نگاه بلند و روح بزرگ این نوجوان عیان شد و بعثی‌ها نتوانستند به اهداف خودشان دست پیدا کنند لذا بیش از یک ماه بعد علیرضا را پیش پدرش بازگرداندند. لحظات وصال این پدر و پسر صحنه تماشایی بود که جای دوربین‌ها برای ثبت این لحظات خالی بود.

در اسارتگاه «موصل دو» باز شد؛ علیرضای کوچک که مرد بزرگ این امتحان بود، با قد کوتاهش از بین سربازان عراقی عبور کرد و وارد اسارتگاه شد و درآغوش پدرش آرام شد؛ اسرای دیگر که از پشت سیم‌ خاردارها و نرده‌ها شاهد این صحنه بودند با صدای بلند این بیت را زمزمه کردند که «یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور/کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور». روز وصال این پدر و پسر حال و هوای خاصی داشت به طوری که حتی برخی سربازان و فرماندهان عراقی با دیدن این صحنه گریه کردند؛ علیرضا در بدو وارد به اسارتگاه اذان زیبایی سر داد که یکی از دلنشین‌ترین اذان‌هایی بود که در طول عمرم شنیدم.[/COPY]
پاسخ
#12

این ها همه درست و منطقیه که اگر انقلاب نمیشد جنگی هم در نمیگرفت و حمایت غرب از عراق برای طولانی کردن و فرسایشی کردن مهمات نظامی ایران بود و هم یکجور گوشمالی به حیوان بازی های خمینی برای به گند کشیدن دنیا!
اما این ها دلیل نمیشه که فداکاری های یک عده جوان رو که از جانشون گذشتند تا دست یکی از بزرگترین و خطرناک ترین دشمنان ایران رو که تقریبا به خون این کشور تشنه بود رو از خاک و زن و بچه ی این کشور دور نگه دارند نادیده بگیریم!
این کار خیلی کار بزرگی بوده.
من با حرف دوست عزیز کاوه ی گرامی موافقم و معتقدم که اگر 1400 سال پیش مردم ایران نصف غیرتی که مردم زمان جنگ به این خاک داشتند رو از خودشون بروز میدادند نه فقط سرنوشت ایران بلکه سرنوشت یک سیاره الان چیز دیگری بود!!

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#13

االبته وقتی که جنگی خانمان سوز با هدف استعمار و تجاوز از سوی دشمن شروع شود معمولا تمام نیروها اعم از پیر و جوان و خردسال بسیج میشوند. من تا جایی که اطلاع دارم در اواخر جنگ جهانی دوم و حمله ی متفقین به آلمان جوانان کم سن و سال آلمانی زیادی از کشورشون در برابر تهاجم متفقین دفاع کردند و کشته شدند. در مورد دفاع ژاپنی ها در برابر ارتش آمریکا هم همین طور بود.
البته همین اتفاق هم وقتی آلمان ها و سایر ارتش متحدین به کشورهای دیگر یورش میبردند اتفاق می افتاد.
حتی خود آمریکا هم زمان جنگ جهانی دوم در بندر پرل هاربر نوجوانان زیر سن 18 سال که اکثرا15-16 ساله بودند رو آموزش نظامی میداد چون اگر بمب اتم اختراع نمیشد شدیدا احتمال میرفت که به این نوجوانان برای شرکت در جبهه های جنگ نیاز پیدا بشه!

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#14

Kaveh نوشته: دوستان انصافا به قضیه نگاه کنند. در مورد وجود سربازان زیر 16-18 سال در جنگ شکی نیست. اما نه آن ابعادی را دارد که ادعا می شود و نه روندی سیستمیک بوده. تبلیغات و پروپوگاندای هم برای همه بوده که در این میان نوجوانان هم متاثر می شدند. در این مورد شنیده ها و شایعه ها نمی شود دلیل

گرامی ما نمیگوییم که چندتا نفر هم حالا فرد زیر 18 سال رفته اند و در حمله اول عدهای در مقاومت خودجوش کشته شدند.ما میگوییم به طور سیستماتیک کودکان را (بنا به تعریف کودک سرباز به کودکان زیر 15 سال گفته میشوند) برای پاکسازی مینها و خط مقدم و بعنوان موج انسانی جلوی تیربار فرستاده اند.مجاهدین در جنگ ایران و عراق با صدام همدستی کردند و هزار ایراد دیگر و که من از آنها خوشم نمیاد،ولی دلیل نمیشود که هر چه که اینها هم مدعی آن باشد دروغ باشد.منبعی که من برای حداقل حداقل 95000 کودک سرباز کشته شده در جنگ است از سازمان بین المللی حمایت از کودکان است نه مجاهدین.منابع دیگر هم که من و میلاد از آنها نقل کردیم شاهدان هستند نه شایعه.در مقابل مدارک و شاهدان مدعای شما فقط اینست که مجاهدین این هم این را میگویند پس حقیقت ندارد و بزرگنمایی شده.
من منظور شما را از زیبا و افتخار و انتخاب کودک (و نه نوجوان) 10 ساله نمیفهمم.همینطور تعریف شما را از پروپاگاندا.پروپاگاندا یعنی همین مغز شویی گسترده تا طرف خودش با پای خودش برود به مقصود پروپاگاندا عمل کند،وگرنه اسمش پاراپاگاندا نیست.اینکه پدر و مادر هم اجازه چنین کاری را داده باشند از توحش و فهم کم آنهاست و اجازه همچین حماقتهایی فقط در جوامع بدوی مثل ایران خودمان داده میشود.تنها توجیه جنگ که من هم اگر بودم خودم را موضف میدانستم در آن شرکت کنم نه نجات خاک بلکه نجات مردم و آینده و تاریخ یک کشور است.یعنی در همه جنگها کودکان را سرمایه و هدف نهایی برای حفظ و نگهداری میدانند نه اینکه کودک 10 ساله را ببرند خط مقدم جبهه.


Kaveh نوشته: ما حق نداریم در کنج آرام خانه خودمان بیاییم شجاعتها و قهرمانیهای آنها را که برای حفظ خاک بوده و حداقل منجر به آن شده را اینطور قضاوت کنیم. آن هم با تبلیغات دو دشمن اصلی ایران در جنگ: صدام و مجاهدین!
عزیز من نه من نه فکر میکنم هیچ یک از کاربران دیگر سنمان قد نمیداده که در کنج خانه باشیم یا در خط مقدم.این همان بای پس شدن خرد و اخلاق با بالا زدن ناسیونالیسم است.ما نمیگوییم که نباید در برابر صدام مقاومت میشد (انها که مقاومت کردند بسیار قابل ستایش هستند و قهرمان ملی)،میگوییم آن یاد و خاطره که ازش سخن میگویید فیلم هندیست.چند صد هزار کودک کشته شده در خط مقدم رمانتیک نیست.در دنیا هم اینگونه بکشتن دادن کودکان معمول نیست و یکی از بیخردانه ترین و وحشیانه ترین اعمال ممکن است.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#15

من با افراد زیادی از آشنایان نزدیک که در جنگ شرکت داشتند راجع به مسائل مربوط به کودکان در جبهه ها که مطرح میشه صحبت کردم. البته لازم به گفتن نیست اولیش پدرم بود.
همگیشون این جور مسائل مثل به اجبار فرستادن کودکان و سوءاستفاده ی جنسی از کودکان در جبهه رو به شدت رد میکردند.
نتیجه ای که خودم گرفتم این بوده که اون زمان اینقدر جَو و تبلیغ برای به جبهه رفتن وجود داشته که افراد خیلی زیادی داوطلبانه و در قالب بسیجی و سپاهی به جبهه ها اعزام میشدند که درصدی شون رو هم کودکان و پیرمردها تشکیل میدادند.
شاید از نظر تجهیزات در آخر جنگ کم آورده بوده باشیم ولی اینجور که من فهمیدم از نظر انسانی به خِنِسی نخورده بودیم. پس لازم نبوده کودکی رو به زور به جبهه بفرستیم.
البته با این مقاله از آرش بیخدا در مورد شهید هم موافقم:
http://arashbikhoda.wordpress.com/2012/05/20/شهید/

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#16

Reactor نوشته: االبته وقتی که جنگی خانمان سوز با هدف استعمار و تجاوز از سوی دشمن شروع شود معمولا تمام نیروها اعم از پیر و جوان و خردسال بسیج میشوند. من تا جایی که اطلاع دارم در اواخر جنگ جهانی دوم و حمله ی متفقین به آلمان جوانان کم سن و سال آلمانی زیادی از کشورشون در برابر تهاجم متفقین دفاع کردند و کشته شدند. در مورد دفاع ژاپنی ها در برابر ارتش آمریکا هم همین طور بود.
البته همین اتفاق هم وقتی آلمان ها و سایر ارتش متحدین به کشورهای دیگر یورش میبردند اتفاق می افتاد.
حتی خود آمریکا هم زمان جنگ جهانی دوم در بندر پرل هاربر نوجوانان زیر سن 18 سال که اکثرا15-16 ساله بودند رو آموزش نظامی میداد چون اگر بمب اتم اختراع نمیشد شدیدا احتمال میرفت که به این نوجوانان برای شرکت در جبهه های جنگ نیاز پیدا بشه!

راکنور جان نخست اینکه کودک سرباز یعنی زیر 15 سال،یعنی همون بچه های 10-11 یا 13 -14 ساله.دوم اینکه فقط نازیها در اواخر جنگ اونهم که برلین داشت تسخیر میشد در بعد وسیع از این حیون بازیها کردند که البته بنظر میرسه ج.ا در این توحش دست نازیها رو هم از پشت بسته.

من هم مخلص کسایی که رفتن از مردم کشور و من دفاع کردن در برابر صدام هستم،ولی شجاعت و افتخار برای بچه 11 ساله معنی نداره و تا اسم شجاعت میاد نباید فیوز مغزمون بپره.بچه 10-11 ساله تو جبهه یعنی حماقت خالص و توحش بزرگسالان مسئولش.اونهم تو جنگی که نصف بیشتر اون پیشنهاد صلح روی میز بوده.و اکثر این کشته ها هم برای همین مدت هست.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#17

Reactor نوشته: شاید از نظر تجهیزات در آخر جنگ کم آورده بوده باشیم ولی اینجور که من فهمیدم از نظر انسانی به خِنِسی نخورده بودیم. پس لازم نبوده کودکی رو به زور به جبهه بفرستیم.

در تعریف کودک سرباز هم تعریفی از زور نیست.بچه های ایرانی همونقدر داوطلبانه میجنگیدند که بچه های آلمانی در برلین.نمیدونم کجای مطلب گنگ هست درباره پروپاگاندا و اینکه در جنگیدن کودک 10 ساله تنها سوال مطرح اینه که کدوم ابله ای گذاشته این در خط مقدم باشه بجای این سوال که بزور و با کتک آوردنش خط مقدم یا نه.

در اینجا هیچ صحبتی از اجبار نیست چون برای کوذکان زیر 15 سال معنی نداره این حرفها:
[STICK]ماده ۳۸ کنوانسیون حقوق کودک اعلام می‌کند که: گروه‌های سیاسی نباید از افراد زیر پانزده سال درجنگ استفاده کنند. همچنین «پروتکل اختیاری شرکت کودکان درجنک» از طرفین درگیری‌ها می‌خواهد که به افراد زیر هیجده سال اجازه شرکت درجنگ داده نشود و سربازگیری اجباری در مورد این افراد نیز ممنوع می‌باشد (ماده۴).[SUP][۱][/SUP] همچنین این پروتکل اختیاری از حکومت‌ها می‌خواهد که کودکان را برای اقدامات نظامی بسیج نکنند و از نام‌نویسی انها برای شرکت در درگیری‌های نظامی خودداری شود و حکومتها برای بازگست آرامش جسمانی و روانی کودکان تلاش کنند. (ماده ۶)[SUP][۱][/SUP] بنابر ماده ۸٫۲.۲۶ اساسنامه رم از دادگاه کیفری بین‌المللی تصویب شده درسال ۱۹۹۸ و اجرایی شده در ۱ ژوئیه ۲۰۰۲، «سرباز گیری یا نام نویسی از افراد زیر ۱۵ سال برای شرکت در درگیری‌های نظامی ممنوع و یک جرم جنگی محسوب می‌شود.»[SUP][۲][/SUP] در ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۵ شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آراء «قطعنامه ۱۶۱۲ شورای امنیت» را به تصویب رساند.[SUP][۳][/SUP] این قطعنامه اولین قدم برای ایجاد سیستم نظارتی و گزارشی به منظور وادار کردن گروه‌های استفاده کننده از کودکان در جنگ برای پذیرش قوانین بین‌المللی بود.[SUP][۴][/SUP][/STICK]

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#18

در همه اینها آنچه کاوه گرامی می‌نمارد و اشاره میکند هم درست است. دانش ما از آنچه در جنگ ایران و عراق گذشت کمتر از اندازه معمول هم هست.

من از جنگهای ناپلون بناپارت یا هزارسال پیش خود ایران بیشتر میدانم تا جنگ 30 سال پیشش.


دستکم از دید روانشناسی فکر میکنم بیشتر ما هنوز خودمان را شکست خورده در انقلاب میدانیم. جنگی هم که به فرنود انقلاب ناکام ما رخ داده باشد از ذهنمان بیرون میکنیم.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#19

Kaveh نوشته: در مورد ویدیوی جمهوری اسلامی من نوجوانی را می بینم

کودک !!!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#20

ببینید یاداوری جنگ به چند منظور میتونه باشه،یکیش تجلیل از سربازان و احترام و رسیدگی به اونهاست،که این خیلی خوبه و خیلیش یاداوری هم نمیخواد میشه همینجوری بهشون رسید و احترام گذاشت هم.
یک دیگه حس میهن دوستی و اتحاد ملی و هویت ملی و اینهاست که توی این مورد اونقدر کمبودی نیست هر چند که بازهم خوبه.
مورد مهمترش واکاوی و بهبود زخمهای جنگ هست که بنظر من از همه مهتره و درس گرفتن ازش،همین بازگوییش کلی میتونه برای آسیب دیدگانش ارامش باشه.اینهم یعنی بازگویی واقعی ماجرا با همه سیاهی هاش و شجاعتهاش البته،نه فیلم فارسی.وقتی نمیشه گفت بالای چشم ما در جنگ ابرویی هم بوده که خوب چه یاداوری و تسکینی؟!
همین هست که کسی مثل دهنمکی باید بیاد یه چیزایی از واقعیتهای جنگ بگه و همه چهارچشمی نگاهش کنن.اینکه برای سربازان میخوندند راه قدس از کربلا میگذرد و بعد اسلحه از اسرائیل میخریدند،بچه ها را میفرستادند خط مقدم،اصلن اسیر کردن و این حرفها در کار نبوده (که البته این باز قابل دفاعتر هست با توجه به شرایط ولی باید گفته بشه).

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: