نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 1 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

واژگشت ۲۰۲۵
#61

ازم به یاداوری است که حرف جناب آنارشی راجع به نقشه اسرائیل درست است
سند ویکی لیکس،مقالات ،سخنرانی ها و امثال کتاب های  "ایران فقط سرزمین فارس ها نیست :سیاست های اتنیکی در ایران" نوشته شافر هم هست !
به مرد سفید با قدرت اقتصادی و تجربه اجتماعی جلوتر از ما رحم نکردند و سامورایی هم beate gordon یهودی برایش تصمیم گرفت که زن باید چه حقوقی داشته باشد
و همه ماجراهای ریز و درشت دیگر راجع به "حقوق اقلیت"!
در "آرمانشهر" پهلوی بعدی جنگ جنسیتی و قومیتی در انواع نرم  و سخت حتما به راه خواهد افتاد و بیبنیم "عبور از اسلام و قدرت ایرانی بودن" چقدر دوام دارد :)
اینکه ج.ا همان قدم اول  سیستم بانکی اش حتی در حد لیبی قذافی هم ضدیت با "بانکداری جهانی" ندارد
وقتی نفوذ در بالاترین سطوح امنتی و نظامی داشته چطور فرض را بر این نگیریم که در اقتصاد نبوده 
سیستمی که "مقابله با صهیون" را به چیزی چرک و رائفی پوری تقلیل داده و در عمل اخته است
شاید هم  همه اینها cope  است و دایی جان ناپلئون بودن ! به قول جناب امیر این میل شدید و بی پایان به کباب،آبجو و بیکینی کار را تمام کرده
در همان ابتدا ورشکستگی اخلاقی و درونی رخ داده
ایمان و توان به "سبک زندگی قابل دفاع" وجود ندارد
پس لایق درو کردن همین محصول پیش رویمان هستیم و نه بیشتر
پاسخ
#62

تنها نتیجه‌ای که از نوشته‌ها می‌شه گرفت اینه:
«همه‌چیز پوچه، ما لیاقت آزادی نداریم، اصلاً ولش کن.»
همین که یک بست تریاک و بافور دست‌و‌پا کنیم، کنار منقل و روضه‌خوانی و قیمه و نذری، گذران کنیم، کافی‌ست.
1
پاسخ
#63

ببینید دوستان, ما نبایست اینجا شتابزده داوری کنیم و تا آنجاییکه من میتوانم بگویم, با دلاستواری بالا 
هیچکدام از هموندان اینجا هوادار ج.ا. یا اسلامزده نیستند و دشمن بزرگ همه‌ی ما نخست اسلام, و سپس ج.ا. است.

هر آینه, دیدگاه‌های گوناگونی پیرامون «چه رویکردی برای آینده‌ی ایران بهتر است» اینجا پیش آمده و ما بایست آنرا
پیش بوازیم, چه که همچو گفتمان‌هایی را هم باید میان فرهیختگان ایرانی داشته باشیم. اگر همه‌ی فرهیختگان ما هم 
بجای کندوکاو و گفتمان, یکدل و یکدست بسوی ب.ن., «شاهنشاهی» پیش بخواهند بروند, بیگمان یک جای کارمان
 میلنگد و نمایانگری خواهد بود از آنکه باری دیگر, خِردمان را به دست «رانه‌ی گلّه‌ای داده» و بسوی پرتگاه روان شده‌ایم. 

آنچه ما میتوانیم از رویداد‌های پیش آمده بیاموزیم:
در ایران, هنوز تا همین چندی پیش بسیاری بر این باور بودند که ج.ا. "آن اندازه‌ها" هم 
بی دست و پا نیست, و اکنون دریافته‌اند که چرا, آن‌اندازه‌ها و بیشتر هم بی‌دست‌و‌پاست.

از سوی دیگر, من میگویم که خود آخوندها هم هرگز باورشان نمیشده که تا امروز دوام بیاورند و بوارونِ باور بگوییم همگانی,
آخوندها نه "نابغه‌"اند و نه استاد سیاست, بساکه از روی سالها آموزش مفتخوری و یاوه‌ در سر کاشتنی که در حوزه‌ علمیه یاد میگیرند, به 
چند ابزار کاربردین پی برده‌اند و همانها را درست مانند کسیکه یک "فرمول پول درآوردن" پیدا کرده و هرگز سراغ کار دیگری نرفته, یکسره تکرار میکنند. 

این چند ابزار بسیار ساده ولی کارآمد میباشند:

جدایی بیافکن و فرمان بران divide et vince 
این یکی از مهندترین ابزارهای ج.ا. برای به دیر انداختن سرنگونی خود است. ما این جدایی‌‌افکنی‌ها را تا اندازه‌ای هتّا میان خودمان هم اینجا میبینیم,
از قومیت گرایی گرفته تا شاهنشاهی و نمیدانم "زن زندگی آزادی" تا "مرد میهن آبادی". ج.ا. در هر اپوزسیونی که در برابرش می‌ایستد, آموخته که بذر 
دودستگی را از همان آغازهای کار بیفکند. ولی "اینها" به اندازه "ما" خوب نیستند, ولی اینها تعصبت دارند. ولی سود اینها با "ما" یکسان نیست و ...


نومیدی و سرنوشت‌گرایی pessimism and fatalism
شاید بتوان گفت دوّمین ابزار کارآمد ج.ا., بذرافکنی نومیدی‌ و پذیرفتن "واقعیت‌ها"ی جامعه بجای آستین بالازدن و جنگیدن است. 
درست همین را پیش از همه در این همین جُستار نیز میبینیم, هنگامیکه در همان واقعیت, هیچ آرزویی به واقعیت نمیپیوندد اگر پشت آن یک دیوانگی و خوشبینی فرااندازه‌ای در کار نباشد.

کسانیکه سرشار از بدبینی گشته‌اند, آینده همینه‌‌ بساکه بدتره, جهان از بیخ جایی‌ست تیره و تار, مرگ و بیماری در چشم اندازند و بهمان و بیسار, این دسته خودبه‌خود نه تنها دشمنی
نخواهند کرد بساکه سرشان به زندگی کوچک خودشان همواره گرم خواهد بود و میگمانند که از بیخ, کوشش برای دگرگونی بیهوده است. در روانشناسی به این ناتوان‌آموزی یا learned helplessness نیز 
میگویند و ابزاری‌ست بسیار "فربودین" و کارآمد. پژوهش‌های خوبی هم روی آن شده و تنها به آدمی نیز کوتاه نمیشود, همه جانوران نیز همینگونه‌اند و از یک 
جایی به آنور, اگر از کوشش‌شان برآیند بساویدنی (ملموس) نبینند, خود به خود در جای دیگر نیز از خود کوششی نشان نخواهند داد, چراکه نمیباورند سودمند خواهد بود.

این نگرش, از بیخ و بُن خردستیزانه است. تا زمانیکه کس زنده‌ است, هر کُنشی هر اندازه خُرد, بختش در پدید آوردن آینده‌ی دلخواهش را بالا میبرد.

زیرابزار این گروه خود «افسانه‌سازی» است. زیرابزاری که بویژه این روزها بخوبی گذشته کار نمیکند. استوره‌آفرینی و افسانه‌سازی. 
این در رده‌ی همان گفتگوهایی‌ست که در تاکسی‌های تهران پُرگاه به گوش میخوردند:
- اینها همه کار خودشونه
- اسرائیل با اینها زد و بند داره
‌- ترامپ پشت پرده با اینها معامله داره


نبود دگرگزین بهتر
و سرانجام, سومّین ابزار کارآمد ج.ا. مانور دادن همیشگی روی نبود گزینه‌ی بهتر از ما است.
- ما برویم ایران میشه افغانستان دوم
- ما برویم ایران پاره پاره میشه به هر استان. میشه شوروی سابق
- شاهزاده بی‌دست و پاست و از مامانش پول توجیبی میگیره
- شاهزاده کاریزما نداره
- مردم ایران گه‌ اند و سزاوار بهتر از این نیستند
- مردم ایران گه خورند انقلاب کردند و حالا دیگه دیگره چون دنیا عوض شده
- ...

این ابزار بویژه روی ما ایرانیان کارآمد است, چرا که از دیرباز فرهنگ ایرانی به "فرزامگرایی / perfectionism" بهای بیجا داده و به «کاربردگرایی / pragmatism» بسنده بها نداده‌ایم.
در تار و پود فرهنگ ما تا اندازه‌ی بالایی «آرمانگرایی» زهرآگین نهفته است. ما یا میخواهیم همه چیز فرزام و بهترین باشد, یا برمیگزینیم در همان گندآبی که هست بمانیم تا اینکه
دست و پای بیخود بزنیم, چون هر چه باشد, هیچکدام از دگرگزینه‌ها آن اندازه که باید فرزام نمیباشند و در کدام یک "ایرنگی (عیبی)" هست که آنرا نپسندیم.

در این راستا, ما بایست بیاموزیم که جهان خاکستری‌ست, و هر رویکردی با آمایشی از "خوبی‌ها" و "بدی"های خودش میاید و هیچ کنشی نیست که سراپا خوب یا بد باشد.

 
ریسک‌هراسی
چهارمین ابزار ج.ا. ترس‌افکنی و ریسک‌هراسی‌ست. ج.ا. آموخته که یکی از بهترین بازدارنده‌ها ترس دادن به مردم است. در جهانی که از هر زمان دیگری
پیچیده‌تر شده است, هیچ چیز از این آسانتر نیست که همواره کس را از نبود قطعیت بترسانیم و یکسره از یادآوری «گیرهایی که در کار پیش خواهند آمد» غافل نشویم.

- اسرا‌ئیل به دنبال پاره پاره کردن ایران است
- شاهزاده به دنبال فروش ایران به اسرا‌ئیل است
- با رفتن ج.ا. امنیت نسبی کنونی هم از میان خواهد رفت
- مردم ایران یک دسته نیستند بهتره ریسک نکنیم
- مردم ایران هنوز آدم نشده‌اند و اگر انقلاب شود بهمان میشود



این چهار ابزار نه همه ابزارها, ولی چهار ابزار مهادین ج.ا. میباشند که میتوانیم بگوییم ۸۰% آنرا برمیسازند.

باری دیگر, روشنه که هر چه ج.ا. تکرار کند به این چم نیست که از پایه بیخود است. بوراونه, برخی نگرانی‌ها همواره بجا میباشند, برای نمونه دیدگاه آنارشی در اینکه
اسرائیل با پیشینه‌ای که دارد آن اندازه‌ها هم باورپذیر نیست و از خود گرایش‌هایی برای پاره کردن ایران نیز نشان داده آنرا دوست ایران نمیکند, دیدگاهی سنجیده است.
ولی از سوی دیگر, ج.ا. نیز همین را بخوبی برداشته پیراهن عثمان‌وار به میان میاورد و دودستگی میآفریند. در این همین جُستار میبینیم 
که هموند گرامی scary چگونه رنجیده میشود که چرا کاربری چون آنارشی با این پیشینه‌ بلندی که در این سخنگاه دارد, هواداری ج.ا. را دارد میکند (که نمیکند). 

در این رهگذر, آنچه ما بایست بهتر بیاموزیم کشیدن خط قرمزمان است. برای خود من برای نمونه, سه ویژگی بسنده‌اند تا کسی را خودی یا ناخودی بیابم:
۱. اسلامزده نباشد.
۲. خردگرا باشد.
۳. گفتگوپذیر باشد.

و کمابیش میتوانم بگویم همه‌ی هموندان این جُستار در این دسته‌ی خودی میباشند. هر آینده, جدای از این کسی میتواند اینجا نمیدانم زرتشگرا باشد,
شاهنشاهی باشد, مردمسالار باشد و ... ما «نیاز» به گفتمان و گفتگو پیرامون اینها و هرچیزی دیگری را بایست همواره داشته باشیم و پذیرا باشیم,
ولی نیز نباید بفراموشیم که دیر یا زود, چه بخواهیم چه نه, در جایگاه یک کشور بایستی ریسکمان را نموده و بکوشیم خودمان به ایستار بهتری ببریم, 
و همینجا نیک میگویم که هرگز, هر اندازه هم که شکیبا باشیم, هرگز, "بهترین زمان" رخ نخواهد داد. هرگز "بهترین دگزگزین" یافت نخواهد شد. 
بهترین  هرگز پیش نمیاید, پس باید با همه‌ی آنچه در دست داریم همه کوش و توشمان را بکنیم که به بهترین برآیند در دست, دست بیابیم.

پادزهر بیشتر ابزارهایی که ج.ا. بهره میبرد نیز درست وارونه‌ی همان میباشند. 

Anarchy نوشته: تو خودت همینجا چند ماه قبل نوشتی دیگه آگاهی رسانی ارزشی نداره چون مردم دارن میرن به سمت نابود کردن خودشون ... شعار میدی یا ضعف حافظه داری ؟!

این دیدگاه هرگز از من نبوده و نیست, بگمانم آنچه نادرست دریافت شده این بوده که گاهی ما میتوانیم "آینده را به آینده وانهیم" و به زندگی 
خودمان بپردازیم. هر آینه, از دیدگاه فرنودین و خردین, تا زمانیکه ما زنده‌ایم هر کنشی بخت ما را در رسیدن به آینده‌ی دلخواهمان یا بالا میبرد, یا پایین میآورد.
گاهی ما میتوانیم بجای هرز دادن انرژی در بگوییم دفترچه‌ی خاموش, آنرا جای دیگر ببریم که بازدهی بالاتر داشته باشیم, تا آگاهی‌رسانی‌امان 
کارآمدتر باشد. اینها همگی تنها چهره‌هایی هستند از اینکه چه کنشوری‌هایی سودمندتر میباشند, نه در اینکه "کنشوری" از بیخ بیهوده است. 


دیدگاه نیستی‌گرایانه که تا اندازه‌ای در این جُستار از امیر و کاربران دیگر خوانده‌ایم دیدگاهی خردستیزانه‌ست. اینکه بگوییم "ما سزاوار همینیم" 
نیز یک دیدگاه خودواگذارانه است. در این جهان هر جانداری یک جنگجوی بنمایه‌ها نیز است. زندگی جاندار ستیزی برای بُنمایه‌های بیشترست. 
اگر من اینجا از زمان گرانبهایم میزنم و مینویسم برای این است که ایرانی‌ام و به زبان پارسی‌ام گرایش دارم و سود "خودم" را در گروی "سود ایران" نیز میبینم
و همین را دیگر هموندان نیز بیگمان دارند. از بیخ اینکه کشورها و مرزها پدید آمده‌اند نیز همین بوده که ما میدانیم سود ما در جایگاه یک کشور تضمین‌شده‌تر از تک و تنها بودن است.

چکیده‌ی سخن, خوشبینی بی هیچ گمانی برتر از "بدبینی" و "واقع‌بینی (بخوان بدبینی پنهان)" است. ما باید همواره به آینده 
خوشبین باشیم و بکوشیم با آنچه در دست هست, بهترین کنشوری را داشته باشیم و نکوهش هر ایرانی‌ای که به آینده خوشبینانه 
مینگرد شاید ما را "باهوشتر" جلوه دهد, ولی در واقعیت از درخودماندگی ما است که ریشه میگیرد. در بیزینس هم این گفت‌آورد را به یاد میآورد: 

Pessimists sound smart, optimists make money
بدبین‌ها باهوش به چشم میایند, خوشبین‌ها پول درو میکنند.

به سخن دیگر:
نیازی نیست دید تا باور نمود, باید باور نمود تا بتوان دید.

.Unexpected places give you unexpected returns
[-]
  • Scary
پاسخ
#64

(07-09-2025, 09:41 PM)Mehrbod نوشته:  چکیده‌ی سخن, خوشبینی بی هیچ گمانی برتر از "بدبینی" و "واقع‌بینی (بخوان بدبینی پنهان)" است. ما باید همواره به آینده 
خوشبین باشیم و بکوشیم با آنچه در دست هست, بهترین کنشوری را داشته باشیم و نکوهش هر ایرانی‌ای که به آینده خوشبینانه 
مینگرد شاید ما را "باهوشتر" جلوه دهد, ولی در واقعیت از درخودماندگی ما است که ریشه میگیرد


از همان قدم اول باقی کشورها و  شیعیان داخل کشور در حالت لود نشده و یا T-pose اند که ما "بهترین و قوی ترین" حالت خود شویم؟
حرف های شما شبیه به کتاب های self help است و در بهترین حالت یک تراپیست!
اصلا از این نسل افسرده و ناامید باید عبور کرد چون نوشیدن روزی هشت لیوان آب و تمرین رواقیگری را فراموش کرده
کار درست همین امید سیروس به "دبستانی" هاست که البته یک نگاهی به دغدغه و سبک زندگی اواخر دهه هفتادی و دهه هشتادی ها بندازید
قطعا ایرانی بودن و حنگیدن برای زیست هویت ملی در حال فوران است!
همه از دم "خردگرا و گفتگوپذیر"

شیطان در جزئیات است با کیر کلفت!
آخوند دیگر  آن موجود حوزه علمیه نشین نیست که فقط درگیر "سالها آموزش مفتخوری و یاوه‌ " باشد
منافع اقشار ریز و درشت را به خود گره زده که می تواند رو تفرقه،ناامیدی و ریسک‌هراسی حساب کند!

این "عبور از اسلام" هم پوزخند لازم است
آن قشری که روی این cope عمیق و تاریخی حساب کرده و هویت اوست
دست به کارهایی خواهند زد که  که برای سلامت  نومیدی گرایان و سرنوشت‌گرایان دعا کنید!
حالا چه در داخل "پنهان" شده باشد یا عراق ،افغانستان و فلان جا
پاسخ
#65

(دیروز, 12:04 AM)PEPE نوشته:  از همان قدم اول باقی کشورها و  شیعیان داخل کشور در حالت لود نشده و یا T-pose اند که ما "بهترین و قوی ترین" حالت خود شویم؟

بازگردان:
دشمن زورشه زیاده پس بهتره نومید بمانیم.



(دیروز, 12:04 AM)PEPE نوشته:  اصلا از این نسل افسرده و ناامید باید عبور کرد چون نوشیدن روزی هشت لیوان آب و تمرین رواقیگری را فراموش کرده


بازگردان:
اینها همه "حرفه", در عمل دشمن هنوز خیلی قویه پس بهتره نومید بمانیم.



(دیروز, 12:04 AM)PEPE نوشته:  قطعا ایرانی بودن و حنگیدن برای زیست هویت ملی در حال فوران است!
همه از دم "خردگرا و گفتگوپذیر"

بازگردان:
مردم به اندازه ما قشر فرهیخته شعور ندارند, خردگرا و گفتگوپذیری کجا بود؟ 
پس بهتره نومید بمانیم.


(دیروز, 12:04 AM)PEPE نوشته:  شیطان در جزئیات است با کیر کلفت!


بازگردان:
[افسانه‌سازی] آخوند از اینهایی که شما گفتید باهوشتره, بــله!
پس بهتره نومید بمانیم.


(دیروز, 12:04 AM)PEPE نوشته:  آخوند دیگر  آن موجود حوزه علمیه نشین نیست که فقط درگیر "سالها آموزش مفتخوری و یاوه‌ " باشد
منافع اقشار ریز و درشت را به خود گره زده که می تواند رو تفرقه،ناامیدی و ریسک‌هراسی حساب کند!


بازگردان:
[افسانه‌سازی] به این سادگی‌ها هم نیست نخیــر,آخوندها نابغه‌اند 
و همیشه ۷ گام از من و شما جلوترند (پس بهتره نومید بمانیم).

نکته‌ی گیرا اینکه این آخوندهای نابغه تا امروز نه توانسته‌اند اینترنت ایران 
را مانند کره‌ی شمالی ببندند, نه در این چند روز جنگ توانستند یک جنگنده قاهره F-313 هوا کنند.


(دیروز, 12:04 AM)PEPE نوشته:  این "عبور از اسلام" هم پوزخند لازم است

بازگردان:
بیخود به این اسلامستیزی‌ها که در خیابانها و آنلاین میبینید دلخوش 
نباشید, اینها خود بخشی از بازی ‌پیچیده‌ی آخوندها  میباشد (همانی که 
من و شما هنوز ۷ گام عقبیم) و پس بهتره که نومید بمانیم.



(دیروز, 12:04 AM)PEPE نوشته:  آن قشری که روی این cope عمیق و تاریخی حساب کرده و هویت اوست
دست به کارهایی خواهند زد که  که برای سلامت  نومیدی گرایان و سرنوشت‌گرایان دعا کنید!

بازگردان:
در جایگاه قشر فرهیخته به شما نیشخند زده و میگوییم که خوشباوری بیش نیستید.
پس, یکبار دیگر, بهتره نومید بمانیم و دیگران را هم نومید کنیم چون این "منطقی"ترین و "کارآمدترین" رویکرد ممکن است.



(دیروز, 12:04 AM)PEPE نوشته:  حرف های شما شبیه به کتاب های self help است و در بهترین حالت یک تراپیست!


پاسخ شما را کاربر دیگر اینجا دادند:

(07-09-2025, 06:42 AM)Scary نوشته:  تنها نتیجه‌ای که از نوشته‌ها می‌شه گرفت اینه:
«همه‌چیز پوچه، ما لیاقت آزادی نداریم، اصلاً ولش کن.»
همین که یک بست تریاک و بافور دست‌و‌پا کنیم، کنار منقل و روضه‌خوانی و قیمه و نذری، گذران کنیم، کافی‌ست.



سرتاپای نوشته‌ی شما چیزی جز بیخود دست و پا نزنیم, هر کاری بکنیم بیهوده است, نبود.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#66

(دیروز, 12:00 PM)Mehrbod نوشته:  سرتاپای نوشته‌ی شما چیزی جز بیخود دست و پا نزنیم, هر کاری بکنیم بیهوده است, نبود.


من باید جوابگوی "تسلیم و بدبینی" باشم اما خوشبینی و ساده لوحی شما پیشفرض باید است؟!

مجسمه داوود را یک نفر می سازد و بی شمار می توانند انرا خراب کنند
بحث کارایی و مولد بودن آخوند نیست،مسئله قدرت تخریب و سواستفاده یک تفکر است
یک چیزی هست به شکل گروگان گیری منابع،منافع و انسان ها با منش  "دیگی که برای من نجوشد،سر سگ در آن می جوشد" که معمولا با ترور خود را نشان می دهد برای حفظ "بیضه اسلام"!
توسط نیروها و مردمانی که علاقه ای به دیدنشان ندارید و "خودشان خشک می شوند و می افتند"

ما داریم در این کشور زندگی می کنیم و می بینیم که آن قشری هم که "از اسلام عبور کرده" حالا دغدغه اش ایران و زبان پارسی نیست
همه اینها با "درست شدن" اقتصاد رفع می شود ؟ دولت پهلوی تمام تحرکات مذهبی، و مسائل قومی و "خرابکاری" ها را به قدرت و سرعت رفع می کند؟
همه اش تقصیر ما سرنوشت‌گرایان است و اگر سنگ اندازی نکنیم مردم کار باید را بزودی انجام داده و همه چیز درست می شود و خاورمیانه که هیچ،تمام عالم انگشت به دهان خواهد بود ؟
این تاکید بر تاریخ و تمدن کهن به عنوان نقشه راه به اندازه " این مردم گوسفند لیاقت شون همین آخوندهاست" احمقانه است
مصری و هندی که هیچ،دوستان اروپایی هم با تاریخ یونان و روم خودارضایی می کنند وقتی که در واقعیت از پس زن و مهاجر بر نمی ایند که اینده جمعیتی خود را تضمین کنند
دولت های پوپولیستی که مثل قارچ پیدا می شوند همه مشکلات را حل می کنند؟
در حال تماشا هستیم :)
پاسخ
#67

لازم دونستم اینجا یک موضوعی رو روشن کنم. متأسفانه با تهاجم فرهنگی که حکومت انجام داده، بسیاری از کلمات معنا و مفهوم خود را از دست داده‌اند و یا برای تحقیر و تخریب به کار گرفته می‌شوند. یکی از این واژه‌ها «خوش‌بین»ه که امروز در فرهنگ عمومی ایران، اغلب معادل «ساده‌لوح» یا «احمق» تعبیر میشه.

در حالی که:

خوش‌بین = optimist
بدبین = pessimist

وقتی کسی از امید به بهبود اوضاع یا موفقیت صحبت می‌کنه، با لحن تمسخرآمیز می‌گن: «چقدر خوش‌بینه! چقدر ساده‌لوحه!» و این دقیقاً یکی از مصداق‌های نابودی واژگان در اثر تبلیغات و فضای منفی‌زده‌ی حاکم بر جامعه‌ست.

واقعیت اینه که «خوش‌بینی» نه‌تنها ساده‌لوحی نیست، بلکه یک نگرش فعال، سازنده و مؤثره. 

خوش‌بینی یعنی فرد در عین آگاهی از دشواری‌ها، همچنان به مسیر، به انسان‌ها، و به آینده امید داره. یعنی باور داره که شکست پایان راه نیست و مشکلات قابل حل هستن. این نگرش در تمام جهان یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های رهبران، خلاقان، و انسان‌های گره‌گشاست.

و کسی که امید می‌سازه، الزاماً فریب‌خورده یا نادان نیست؛ شاید فقط کسی‌ست که هنوز به ظرفیت انسان برای تغییر باور داره.
[-]
  • Mehrbod
پاسخ
#68

(دیروز, 03:20 PM)PEPE نوشته:  
(دیروز, 12:00 PM)Mehrbod نوشته:  سرتاپای نوشته‌ی شما چیزی جز بیخود دست و پا نزنیم, هر کاری بکنیم بیهوده است, نبود.


من باید جوابگوی "تسلیم و بدبینی" باشم اما خوشبینی و ساده لوحی شما پیشفرض باید است؟!


آری.
بگذارید با یک نمونه برای شما روشن (و پایور) کنم چرا. اگر کسی دچار چنگار (سرطان) شده باشد, از دو چهره بیرون نیست:

کس میتواند:
به بهبود خوشبین باشد.
به بهبود بدبین باشد.

اکنون, از دیدگاه ریاضیاتی میپرسیم, کدامیک بخت کس را برای بهبود—جدا از درمان‌های فیزیکی چون شیمی‌درمانی و ...— بالاتر میبرد‌؟
میتوان در اینجا بروشنی دید که اگر «خوشبینی» به بهبود, هتّا اگر ۱ هزارم درسد هم بخت کس برای رسیدن تندرستی را بالاتر ببرد, همواره گزینه‌ی منطقی به شمار خواهد رفت.

به سخن دیگر, از دیدگاه منطق, تنها و تنها گزینه‌ی پیش رو برای کسیکه چنگار رفته خوشبینی به بهبود خود میباشد, هرگونه باور دیگری بخت او را برای بهبود پایین میآورد.

هر آینه, نباید این خوشبینی درباره‌ی تندرستی را با خوشبینی بیجا درباره‌ی رویکردهای درمانی جابجا گرفت, روشنه کس میتواند به یک شیوه‌ی درمانی بدبین
باشد و آن روش درمانی نیز میتواند براستی, ناکارآمد یا هتّا زیانمند باشد. بدبینی کس ولی هرگز نمیتواند در چهره‌ی کلّی, آینده‌ و خود تندرستی‌اش را دربر بگیرد.

همین نمونه را اکنون میتوانید به کشور ایران بگسترانید. ما میتوانیم درباره‌ی این روش
و آن روش خوشبین یا بدبین باشیم, میتوانیم به خوب یا بد بودن اسرائیل برای ایران
بپردازیم, ولی نمیتوانیم از بیخ و بن به بهبود بدبین باشیم چه اگر باشیم, راه را نادرست رفته‌ایم! 

ازینرو اینجا از خود میپرسیم, از بیخ و بن کسیکه ساز نومیدی و نمیشود نمیشود میزند چه سودی (منطقا) میبرد؟
هیچ, نه تنها سودی ندارد, بوارونه, زیان هم میکند, چه که دیگران را هم همراه خود نومید میکند!

این پدیده را اگر «فرهیختگان برزخین» بنامیم, کسانی‌اند که پرگاه از هامه‌ی مردم آگاهتر و باهوشتر میباشند, ولی چون نمیتوانند آینده‌ی
دلخواهشان را بروشنی بیانگارند و از سویی چون نمیتوانند یا نمیخواهند با ج.ا. تن بیامیزند (به هر علتی, بگوییم اخلاقی و ...) به ایستاری
میرسند به نام برزخ. در این برزخ, کس نه راه پیش دارد نه راه پس, پس دچار یک نومیدی شده و نمیخواهد امید
بیجا به خود داده باشد, چرا که هرگونه امیدی برابر خواهد بود با تکان دادن تَن و جنبیدن دوباره, به آینده‌ای که قطعیت دلخواه کس را ندارد.
ازین بالاتر, کس نمیخواهد دیگران هم امید "بیجا" داشته باشند چون اگر فرهیخته‌ی دیگری را امیدوار ببینند
اندک شکی به دلشان میاندازد که شاید نومیدی‌شان بجا نبوده و از بیخ, باید دوباره به جنب و جوش بیفتند. 

در راستای پارسیگویی نیز من همواره این گفته را به یاد دارم:

Mazdak Bamdad نوشته: بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

—مزدک بامداد

بسیاری درست بهمین شیوه در برابر پارسیگویی سرور مزدک ایستادگی میکردند و میگفتند که سودی ندارد 
و نمیدانم زبان پارسی را نمیشود زنده کرد و عربی و پارسی با هم درآمیخته‌اند و بهمان و بیسار و نومیدی‌های 
همیشگی که بیگمان همگی آشنایی دارند. هر آینه, این گفت‌آورد بروشنی منطق راه و روش را 
می‌نمایاند, هر کنشی مثبت هر اندازه خُرد و کوچک, بهتر از سنگ انداختن در کار و ساز نومیدی زدن است.


در کنار آن, شما در جنگ هتّا اگر فیزیکی جلوتر هم باشید, ولی از دید روانی اینچنین
خود را باخته باشید و از دشمن استوره ساخته باشید از همان آغاز و پیش از جنگ جنگ را باخته‌اید.


در راستای ج.ا. بایستی بیافزاییم, ج.ا. آسمانخراشی‌ست که بنیادش را از همان سرآغاز کار کژ نهاده‌اند 
و فروریزی‌اش تنها دیر یا زود دارد, ولی بی هیچ گمانی فروخواهد ریخت, این کژنهادگی بنیاد نیز از کوته‌اندیشی و بیمغزی سرانش میاید.

هیچ کشوری پیدا نمیشود که فساد در آن نباشد, کشورهایی که سران باهوشتر و دوراندیش‌تر
دارند میدانسته‌اند که دزدی‌های خودشان را مرزمند نموده و در بالاکشی هم میانه رو باشند تا سرنگون نشوند.

کشور ایران کشوری سرشار از بنمایه‌های طبیعی‌ست و اگر سرانش میخواستند دزدی و بالاکشی هم بکنند, بایستی نخست روی 
زیرساختهای کشور سرمایه‌میگذاشتند و در کنارش پول برای خودشان بالا میکشیدند. برای اینکه به سیه‌روزی ایران کنونی پی ببریم, بسنده میکند این نکته را 
در یاد  بیاوریم که همه‌ ایران با همه‌ی زیرساخت‌ها و بن‌مایه‌هایش اندازه تنها یکی از شرکت‌های بزرگ آمریکایی, تنها اندازه‌ی یکی از آنها نیز بهره‌وری ندارد! 

کشورهایی چون کره‌ی جنوبی یا چین نیز فساد خودشان را دارند, ولی سرانشان میدانسته‌اند که نخست یک زیرساخت
درست و پایداری بسازند, سپس به دزدی خود در کنارش بپردازند, نه از اینکه از همان سرآغاز کار دست به دزدی و تاراج بزنند!  

به سخن دیگر, ما میتوانیم منطقا دریابیم که آخوندها هیچ خرد و منطقی ندارند چرا که از همان سرآغاز بجای راه درست یا 
درست‌تر, نادرست‌ترین راه ممکن را گزیده‌اند. از همینروست که میگویم خودشان هم باورشان نمیشود که تا اینجا دوام آورده 
باشند, چراکه با این دیدگاه پا درون گذاشتند که دزدی و تاراج خود را کرده و چندی دیگر فلنگ را بسته و به کانادایی جایی بگریزند.

این کشورداری دیمی و خردستیزانه, بی کوچکترین گمانی, به سرنگونی خواهد انجافت. ما اینجا نیازی نیست خودمان را هیچ درگیر این بکنیم
که آخوند جماعت چه اندازه آیا تیز و نمیدانم کارآگاه است, چه که منطقا میتوانیم ببینیم اگر بود از بیخ این راه را نمیرفت, پس منطقا ناگزیرانه بیخرد است.

از دشمنی که بیخرد, آزمند و کوته‌اندیش است نباید برای خود افسانه بسازیم. 
"ابهت" پوشالینی که ج.ا. از خود رشته بود نیز این چند هفته‌ی گذشته برای همگان پنبه شد:

نقل قول:ترامپ قاسمو کتلت کرد؛ زد هسته‌ای‌شونو نابود کرد، ادای خامنه‌ای رو درآورد و گفت از مرگ خفت بار نجاتش دادم؛
پزشکیان میگه منظورمون از مرگ بر آمریکا شما نیستی؛
عراقچی میگه آمریکا میتونه دیپلماسی رو احیا کنه؛
رشیدپور توییت میزنه رئیس جمهور محترم آمریکا :))))))



نقل قول:حقیقت تلخه ولی اینه سمت راستی بشکه گوه
فرمانده نیروی نداشته هوایی خامنه ای
سمت چپی فرمانده نیروی هوایی اسراییل
قضاوت با شما


فایل‌های پیوست تصاویر بندانگشتی
   

.Unexpected places give you unexpected returns
[-]
  • Scary
پاسخ
#69

(دیروز, 04:39 PM)Scary نوشته:  لازم دونستم اینجا یک موضوعی رو روشن کنم. متأسفانه با تهاجم فرهنگی که حکومت انجام داده، بسیاری از کلمات معنا و مفهوم خود را از دست داده‌اند و یا برای تحقیر و تخریب به کار گرفته می‌شوند. یکی از این واژه‌ها «خوش‌بین»ه که امروز در فرهنگ عمومی ایران، اغلب معادل «ساده‌لوح» یا «احمق» تعبیر میشه.

در حالی که:

خوش‌بین = optimist
بدبین = pessimist

وقتی کسی از امید به بهبود اوضاع یا موفقیت صحبت می‌کنه، با لحن تمسخرآمیز می‌گن: «چقدر خوش‌بینه! چقدر ساده‌لوحه!» و این دقیقاً یکی از مصداق‌های نابودی واژگان در اثر تبلیغات و فضای منفی‌زده‌ی حاکم بر جامعه‌ست.

واقعیت اینه که «خوش‌بینی» نه‌تنها ساده‌لوحی نیست، بلکه یک نگرش فعال، سازنده و مؤثره. 

خوش‌بینی یعنی فرد در عین آگاهی از دشواری‌ها، همچنان به مسیر، به انسان‌ها، و به آینده امید داره. یعنی باور داره که شکست پایان راه نیست و مشکلات قابل حل هستن. این نگرش در تمام جهان یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های رهبران، خلاقان، و انسان‌های گره‌گشاست.

و کسی که امید می‌سازه، الزاماً فریب‌خورده یا نادان نیست؛ شاید فقط کسی‌ست که هنوز به ظرفیت انسان برای تغییر باور داره.


 آفرین, این دیدگاه سراسر درست است.

همچنین:
خوشبینی (optimism) ≠ خوشباوری (gullibility)

بدرستی, کاربرد سنجیده‌ی واژگان به اندیشه‌ی باریک و والا میانجامد. 

خوشبینی در کار, یک «رویکرد approach» و «راهبرد strategy» به شمار میآید. همانجور که در پیک بالا هم من به آن پرداختم,
از دیدگاه ریاضیاتی خوشبینی همواره برتر از بدبینی‌ است. خوشبینی هنگام بیماری, بخت شما برای بهبود را بالا میآورد.
خوشبینی در بیزینس, بخت شما برای پولدار شدن را بالا میآورد. خوشباوری ولی باور به راههای آسان و یکشبه‌ی پولدار شدن است!

زمانیکه از خوشبینی درباره‌ی ایران سخن میگوییم, بر این نگاه خوشباورانه نیستیم که همه چیز دست به دست هم
خواهد داد و نمیدانم اسرائیل و آمریکا همه‌ی راه را برایمان میروند و نمیدانم شاهزاده, ایران را یکساله به شکوه هزارسالانه‌اش بر میگرداند!

ما داریم میگوییم با گزینه‌هایی که در دست داریم, جایمان آن چندان هم بد نیست! در کنار ایران افغانستان و نمیدانم پاکستانی هم هستند که
آنچنان دچار اسلامزدگی اند که امیدی بهشان نباشد. در کنار ایران, کره‌ی شمالی‌ای هم هست که مردمش هتّا دسترسی به اینترنت فیلتر شده, نداشته باشند!

ما هنوز شاهزاده‌ای که داریم که آنجا آرام و شکیبا راهش را میرود. ما هنوز این همه فرهیخته‌ی بنام و گمنام را داریم که نوشته‌های نغز و ژرف‌اندیشانه دارند.
ما هنوز زبان زخمدیده ولی زنده‌ای داریم و فردوسی‌ای آنجا هست که کیستی‌امان را چون مصریان از دست نداده باشیم. در ایران هنوز زرتشتی‌گری زنده است.
اگر اندکی از نمای دور به فرگشت ایران در این چند دهه بنگریم, میتوان گفت بسیار هم خوب پیش رفته‌ایم, گیر کار آنجاست که برخی بجای نگاه از دور, با ذرّه‌بین 
ایران را با نمیدانم سوییس هم‌میسنجند و میگویند, نه مردم ما به درد نمیخورند! ما باید ‌پیشرفت و اسلامزدایی ایران را با خود ایران و در کنار همسایه‌هایش بسنجیم نه با بهترین‌ها در جهان.

نکته‌ی گیرایی را نیز بگویم که نرخ اسلامزدایی در ایران تندتر از اسلامگرایی در اروپا شده است و این برای کسانیکه در هر دو رفت و آمد دارند بساویدنی‌ست.

.Unexpected places give you unexpected returns
[-]
  • Scary
پاسخ
#70

(دیروز, 05:57 PM)Mehrbod نوشته:  این کشورداری دیمی و خردستیزانه, بی کوچکترین گمانی, به سرنگونی خواهد انجافت


این شما هستید که واقع گرایی را با بدبینی و سرنوشت گرایی یکی گرفته اید
من نگفته ام این عیب ها هست پس نباید و نمی شود کاری کرد
این the devil is in the details در اینجا یعنی
مصداق نگرش اسرائیل به قوم گرایی،یهودی های چپ به "اقلیت" و اعمال اینها به کشورهای با پیشینه قوی تر ،شرایط زمانی و مکانی خاورمیانه و جهان
یا که شرایط فرهنگی و اجتماعی مردم حاضر ایران اما شما کلی گویی می کنید و به خوشبینی سمی دچار شده اید

"کشور ایران کشوری سرشار از بنمایه‌های طبیعی‌ست و اگر سرانش میخواستند دزدی و بالاکشی هم بکنند, بایستی نخست روی
زیرساختهای کشور سرمایه‌میگذاشتند "
برای همین  مسئله دیگ و سر سگ را یادآوری کردم
اسلامگرایی شیعه و بزودی قوم گرای جدایی خواه و قدرت طلب با جنگ بر سر منابع و منافع
از درخودمانده بدبین عبور کرده و به سرخورده کردن خوشبین می رسند
ضمنا
این جماعتی که توییت هایشان را پست می کنید دردشان چیز دیگری است و جنس توهم شان هم طور دیگر
بدبین مد نظر شما یا کرخت و خمیر در گوشه ای افتاده و یا در حال چرند گویی است که الگوریتم شبکه اجتماعی پاداشش را بدهد
برای من حداقل مدیوم فروم هنوز هم تنها محل جدی گفتگوی اینترنتی است و در مفاد اینجا نویسندگان قدیمی اش با ذهن نقاد
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: Anarchy، 1 مهمان