Russell نوشته: حرف من هم دقیقن برعکس اینست.یعنی اصول اخلاقی ما ارزش جنگیدن را دارد و آزاد زیستن و حمایت ز حقوق همنوعانمان ارزش در صورت لزوم جنگیدن را هم دارد.نمونه اش میشود همین قضیه آزادی بیان و اسلام و کارتونهای دانمارکی.سازشکاران میگویند این یک تفاوت ارزش است که باید با آن سازش کرد.من میگویم این آزادی بیان اولین ارزش یک جامعه متمدن و لیبرال دموکرات است که ارزش جنگیدن برای حفظش را دارد.در واقع سازش و جنگ مسیرها هستند ولی مقصد ما را که آیا کاری خوب است یا بد باید ارزشهای با ارزش ما تعیین کنند.
راسل گرامی سخن من هم همین است.
اصول اخلاقی ما همان ارزشهای ما هستند و اینکه چه ارزشی (هنجار، اخلاق، قانون) ارزش جنگیدن دارد و چه ارزشی خیر را سیستم ارزشگذاری ما میگوید.
در نمونهات که میگوید ما بایستی با اسلامگرایان سازش کرده و دست به خودسانسوری بزنیم (و آزادی بیان را فدای سازش کنیم) چرا که
تعاملات آدمی (interactions) باارزشتر از هر چیز دیگر است، خود در حقیقت یک سیستمارزشگذاری پنهان است که ماهیتش را آشکار بیان نکرده است (implicit).
این همان دیدگاهی است که میگوید همه سیستمهای ارزشگذاری و اخلاقی به یک اندازه معتبر هستند و نباید هیچیک را به دیگری اولویت داده و رویکرد ما بایستی همواره، سازشمندانه باشد.
فکر میکنم آنچه درباره "برعکس بودن" گفتی باشد.
هرآینه، دیدگاه نامبُرده خود چیزی بیشتر از یک سیستم ارزشگذاری دیگری نیست که میگوید، چگونه باید با سیستمهای ارزشگذاری دیگر روبرو شُد و چه رویکردی را در برابر آنها برگزید.
این هنوز سیستم ارزشگذاری نخستینی که ما میبایستی بپذیریم نیست. پایهایترین و نخستین سامانه ارزشگذاری
ما باید
منطق باشد و هر سیستم ارزشگذاری دیگری روی آن پیادهسازی شده باشد (پیادهسازی تا مادامیکه اصول پایهای را نقض نکند).
این سیستم منطقی باید همان چیزی باشد که همه ما روی آن همرای بوده و در جایگاه یک پروتکل بنیادین برای همزیستی بپذیریم.
در بنیان سیستم ارزشگذاری منطقی اینها میآیند:
- ارجحیت ندادن هیچ سیستمارزشگذاری دیگر به منطقی
- کم کردن قانون و هنجارهای سیستم تا جایی که بنیان آن آسیب نبیند (تیغ اوکام).
- آزادی بیکران و بدون مرز آدمی، تا آنجایی که به آسیب مستقیم به دیگران نیانجامد:
- Freedom of Expression (speech) آزادی بیان
- آزادی در گزیدن شیوه زندگی (life style)، شریک جنسی و ..
- ...
Compatible
سیستمهای ارزشگذاری دیگر که روی سیستم بالا همساز بوده و توانایی پیادهسازی را دارند:
- منشور حقوق بشر
- سکولاریسم
- دیدگاههای فلسفی و جهانبینی
- همه آیین و ادیانی که تنها فلسفی (معنوی) بوده و در سیاست کارکرد ندارند: Zen, Buddha, etc
- ...
Adaptable
سامانههای ارزشگذاری که با دگرگونی و تغییر، پیادهسازی میتوانند بشوند:
- میهندوستی
- زرشتیگری
- اسلام
- مسیحیت
- ...
Incompatible
سامانههای ارزشگذاری که نمیتوانند پیادهسازی شوند:
- پدوفیلیا
- نژادپرستی
- میهنپرستی
- آدمخواری یا cannibalism (به سختی میتواند پیادهسازی شود، تا جاییکه هر دو طرف موافق خوردن و خوردهشدن باشند!)
- ...
اکنون اگر یک سیستم ارزشگذاری به گونهای ضمنی و پنهان میگوید فدا کردن آزادی بیان و سازش در برابر مسلمین خوب است، این را از چشم "رویکرد سازشگرایی"
نباید دید، بلکه بایستی از خود پرسید چه کسی این دیدگاه را تبلیغ کرده و روی چه پایهای بنیانگذاری شده است (منطقی، دینی، ؟) و آیا با سیستم منطقی ما همساز است یا خیر.