09-21-2012, 05:16 PM
Mehrbod نوشته: ببینید اینجا سخن از نیاز فرگشتیک است که هم دختر و هم پسر میخواهند با یکدیگر نزدیکی و همخوابگی بکنند،من هم از این نیاز فرگشتیک سخن نگفتم ؛ عامل دروغ گویی پسران بر اساسِ گفتارتان نزدیکی به دختران بود که چون این نزدیک شدن از سوی دختر کمتر است ما نیازی به دروغ گفتم نداریم ؛
پس اینجور هم نیست که اگر هیچ پسری به سوی هیچ دختری نرود، دخترها نیز هیچ کوششی برای بدست آوردن پسرها نکنند.
Mehrbod نوشته: از سوی دیگر، ما که نگفتیم همه دروغ میگویند، گفتیم هم دختر هم پسر به یکدیگر دروغ میگویند - از آمارولی آمار ( به نوعی تجربه) نشان می دهد که پسران بیشتر دروغ میگویند ؛
نمیشود فرجامگیری شخصی کرد - اگرنه خود من هم که بالا گفتم، دوستان پسری دارم که دروغ نمیگویند.
Mehrbod نوشته: آرایش هم گفتیم یک نمونه خوب از دروغگویی دختران بشمار میرود:من هرچه به روی پست پیشن شما "آرایش --> دروغ" فکر کردم مقصود شما را درنیافتم ؛ یعنی اولین چیزی که به نظرم رسید همین "آرایش" یا "پیراستن سر و صورت" بود که چون خیلی نابخردانه به گمانم آمد ، فکر کردم منظور شما را در نیافتم ؛ ولی این دیگر چه مدل دروغی است که میگویید؟
شما بخواهید بیرون بروید فارغ از هرگونه لباس شیک و آرایش میروید و اگر بپرسند این دیگر چه ریختی است میگویید میخواهم دروغ نگویم اینگونه بیرون می آیم؟
اگر اینکه انسان گرایش به زیبایی دارد را دروغ بینگارید که با این روش سراسر زندگی تان دروغ است ؛ پس شما در تعریف دروغ دچار مشکل شده اید !
نمونه دیگر : فرض کنیم شما شخصیت شوخ طبعی دارید ؛ شما با دوستانتان بسیار صمیمی هستید و گاهی شوخی هایی با هم میکنید که تنها با دوستانتان اینگونه است ؛ حال اگر در بیرون با شخص دیگری در جایی که باید جدی و رسمی برخورد کنید شروع میکنید به شوخی کردن و بذله گویی سپس میگویید این شخصیت اصلی من است من نمی خواهم دروغ بگویم !
Mehrbod نوشته: من همینکه میگویند پسرها بدنبال سکس هستند را نادرست میدانم، پسرها به دنبال «دختر» هستند، نه سکس تنها.خودتان نمونه نقض هستید؟ این دیگر چه نمونه نقضی است؟
خود من نمونه نقضی بر این «سکسپرستی» هستم، چرا که براستی از سکس لذت زیادی نمیبرم، ولی از دوستی و اینکه دخترها شیفته من
باشند و آغوش گرم و دلپذیر یک دختر را داشته باشم و روی هم رفته فرایند دوستی و گردش و بازیگوشی و دوری و دلتنگی و اینها را بسیار
بیشتر از خود سکس دوست دارم و لذت میبرم. از «در رابطه بودن» و گیرا بودن خودم لذت میبرم و به من انرژی و انگیزه زیادی در زندگی میدهد.
سکس تنها در جایگاه «بالاترین تراز نزدیکی» کاربرد داشته و در کنار کارهای بالا، اگر زیادهروی نشود به فرایند دوستی آماج و راستا میدهد: کَس همه اینکارها
را کرده و لباسها را پوشیده و گردشها را میکند و ... تا سرانجام با بانجام آوردن «همخوابگی سپنتا (مقدس)»، به همه فرایند آماج (هدف) داده باشد.
همین که برای همخوابی با دختری درباره احساستان دروغ گفتید (دستکم برای من این بسیار دروغ بزرگی است) نمایانگر است که بدنبال س* هستید نه دوستی و این حرفها !
Mehrbod نوشته: در کنار همه این سخنان، ما اصلا چیزی بنام «دروغ سپید» هم داریم. برای نمونه زمانیکه دوست شما سرحال نیست و بهبحث ما هم سر دروغ سپید نیست که این خود داستان دیگری دارد ؛ گفتار ما بروی دروغ گفتن پسرها ؛ از ریز گرفته تا درشت (دروغ گفتن احساستان که دوستتان نیز تایید کرد) و دروغ زننده و واقعی است
خودش نرسیده شما برگردید بگویید: «چرا اینقدر بیریخت شدی» بهتر است یا اینکه بدروغ بگویید: «چه خوشگل شدی امروز»؟
Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
Batman: Neither am I