ماتیکان دساتیر -
Mehrbod - 12-20-2012
Pazhuhande نوشته: می توان پذیرفت، ولی اگر شواهد و نمونه های بیشتری بیاوری بی گمان ارزش و بازتاب کارت گسترده تر خواهد بود. البته می شود این ها را پس تر افزود. و من هم خوشحال خواهم شد در این رابطه یاری کنم.
پژوهنده جان اگر برای همکاری زمان و انگیزه دارید، من بر اینم که چندی از ماتیکانهای (کتب) باستانی
را که ocr ناشدنی هستند، مانند ماتیکان دساتیر را بریخت رایانهای در بیاورم، آیا میتوانید در اینکار دستی بدهید؟
بخشی از ماتیکان که پیشتر آورده بودم:
Mehrbod نوشته:
بیش در او نگنجد دو چیز را بودن نادرست است چنانکه کسی در جایی همی نشسته است کسی دیگر آید و هم در آنجا نشیند چنانکه او را رنجه ندارد و تنگ نکند و بدانسانکه آن جا یکی را بس بود هر دو را بس باشد و در درازا و پهنا و ژرفا و چندنش؟ نیفزاید این ناشو است پس هر تن پیوسته بهرهپذیر است و تنانی که برداشته و پذیرفته اوست هم بخش کرده بهرهپذیر باشد چه بخش جای بخشکننده جاور و جایگیر است زین سپس همی گوییم که چم یکتا را بخش نیست و بهره و اخت و پاره ندارد و اگر آنرا پاره پاره شماری سمرادی و پنداری بود نه خردی و بخشناپذیر در بخشپذیر فرود نیاید و در نخواهد آمد زیر که هر چه در بهره پذیرد در آید و آنچه در بخش کردن شای فرود آید مانند گاه و جای ببخش و پاره هر آینه شمرش او توان کرد و پیکر خردی را پاره و لخت نیست پس بدین فرنود درست که روان کاموس است و تن نیست چه روان چم یکتا را جاست و آن چم یکتا در او جایگیر است و اگر جای کاموس تن و تنانی باشد هرگاه تن و تنانی را بخش کنند هرآینه کاموس هم بخش کرده شود زیرا که جایگیرد و پاره بخش کرده در آمیغ جایگیر در آن لخت باشد نه در همه و هر گاه جایگیرد در همه باشد جای گیرد در هر پاره جز جایگیر در پاره دیگر باشد بدین ناگزیر برآید بخش کردن گاه گیر پس دانسته شد که روان کاموس است.
- ماتیکان دساتیر - ب. 265 - 266
در این ماتیکان واژگان بسیار زیبا و خوبِ پارسیکی داریم و برای برنامههای آینده، داشتنشان بریخت رایانهای بس خواستنی است.
ماتیکان دساتیر -
Pazhuhande - 12-20-2012
درباره ی ماتیکان باید فایل را ببینم. کوششم را می کنم. من سنجش را به دو دلیل بر همپنداری ترجیح می دهم. 1. بنا بر اصل اقتصاد زبانی -که علمی نیز هست- اگر دو واژه بر یک معنا دلالت کنند، آنی را که ساده تر و کوتاه تر است باید برگزید.2. "هم" پنداشتن دو چیز، اینگونه به دید می آید که یعنی "یکی دانستن آن دو چیز" . حال آنکه در فرآیند قیاس، ما دوچیز را یکشان نمی پنداریم بلکه وجوهی از انها را مانند هم می دانیم. شاید بگویید "هم" با "یک" فرق می کند. در اینباره من فکر می کنم چنین نیست. هنگامی که می گوییم دو نفر هم کلاس اند، به این معناست که در کلاسی "یکسان" درس می خوانند، نه دو کلاس نزدیک و مشابه به هم. اینگونه نیست؟ در واژه های همکار و همراه و همسال نیز به این گونه کار می کنیم. البته اگر سخنم را نمی پذیرید بگویید.