فهرست سفسطهها (مغالطات) -
دفترچه - 10-10-2010
فهرست مغالطات
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
* مغالطات ابهام
مغالطه اشتراک لفظ: استفاده از واژههایی که دارای دو یا چند معنا هستند؛ بدون قرینهای که بر معنای موردنظر دلالت کند.
کژتابی یا ابهام ساختاری: به کارگیری جملهای که میتواند به دو یا چندگونه بیان و فهمیده شود.
مغالطه ابهام واژه: استفاده از واژههای مبهمی که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارند.
اهمال سور:عدم ذکر سور قضیه و تلقی آن به عنوان قضیهای کلی
تعریف دوری: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یکدیگر در حالی که برای شناخت هر یک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.
* مغالطات عدم دقت برای گمراهسازی
مغالطه کنه و وجه: معرفی یک صفت یا یک جنبه خاص از یک پدیده به عنوان ذات و اساس آن
علت جعلی: معرفی امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است به عنوان علت اصلی
بزرگنمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبههای خاصی از یک واقعیت به صورت بزرگتر و مهمتر از آنچه هست
کوچکنمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبههای خاصی از یک واقعیت به صورت کوچکتر و کماهمیتتر از آنچه هست
مغالطه متوسط: مغالطه آماری برای بیان اطلاعات خاص مورد نظر
ن
مودار گمراهکننده: استفاده از نمودارهای مغرضانه برای بیان اطلاعات آماری
تصویر گمراهکننده: استفاده نادرست از اندازه تصویری که نشانه دادههای آماری به کار میرود.
* مغالطات نقل
دروغ: عدم مطابقت خبر با واقعیت
توریه: بیان سخنی که معنای آن به ظاهر درست است؛ اما آنچه مخاطب از آن درک میکند نادرست و دروغ است.
نقل قول ناقص: نقل گزینشی بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلی او در مجموعه سخنانش
تحریف: کاستن و افزودن محتوای یک متن
تفسیر به رأی یا تفسیر نادرست: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
مغالطه تأکید لفظی: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانی که موردنظر گوینده نیست.
* مغالطات ادعای بدون استدلال
استدلال از راه سنگ: ایجاد زمینهای برای طلب نکردن دلیل از سوی مخالفان و سلب امکان نقادی مدعای موردنظر.
اتهام نادانی: ادعای اینکه آن مدعا بسیار واضح و بدیهیاست و نیاز به استدلال ندارد.
مسموم کردن سرچشمه: نسبت دادن یک صفت منفی و مذموم به مخالفان آن مدعا یا کسانی که تردید میکنند.
مغالطه تلهگذاری: نسبت دادن یک صفت مثبت و ممدوح به موافقان آن مدعا یا مخاطبانی که آن را میپذیرند.
مغالطه توسل به جهل: اینکه مدعای موردنظر نفی نشدهاست یا دلیلی برخلاف آن نیست، پس آن درست است.
مغالطه طلب برهان: درخواست از مخاطبان که اگر مدعای موردنظر را نمیپذیرند، بر ضد آن دلیل بیاورند.
مغالطه طرد شقوق: با ذکر عیوب شقوق مختلف، مطلوبیت شق مورد نظر را اثبات کردن.
مغالطه تکرار: تکرار مدعا به جای استدلال برای اثبات آن.
فضلفروشی: تظاهر به داشتن کمالات و فضل بسیار برای این که سخن او پذیرفته شود.
کمیتگرایی افراطی: استفاده نابهجا از اعداد و ارقام برای نشان دادن دقت زیاد مدعا.
مغالطه بیان عاطفی: استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت به جای استدلالهای موافق یک مدعا و بالعکس.
عبارات جهتدار: استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت و منفی به جای استدلال یک مدعا.
مغالطه توسل به احساسات: تأثیر روانی بر مخاطب و استفاده از احساسات و عواطف برای منحرف کردن او از مقام استدلال.
تهدید: جایگزین کردن زور به جای استدلال یعنی اگر مدعای موردنظر را نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید.
تطمیع: جایگزین کردن منفعتطلبی به جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را بپذیرد، نفعی به او میرسد.
جلب ترحم: جایگزین کردن ترحم و دلسوزی به جای استدلال؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص قابل ترحم
آرزواندیشی: جایگزین کردن امید و آرزو به جای استدلال.
عوامفریبی: استفاده از هیجان جمعی، گرایش به تفاخر به جای استدلال.
مغالطه توسل به مرجع: استفاده از نظر افراد مشهور به عنوان حجت و دلیل برای یک مدعا
مغالطه تجسم: فرض و گمان یک جسم عینی و خارجی به ازای هر یک از الفاظ و کلمات.
مغالطه توسل به احتمالات: بهرهگیری از احتمالات به جای استدلال.
مغالطه جزمیگرایی: مطرح کردن مدعا و اجازه ندادن تشکیک در آن.
* مغالطات مقام نقد
پارازیت: ایجاد وقفه در ارائه یک سخن یا پیام و یا ایجاد مانع در رسیدن آن به مخاطب.
اتهام ابهام: مبهم و نامفهوم شمردن سخنی که مبهم نیست.
تکذیب نادرست:دروغ و غیرواقعی معرفی کردن یک مدعا
سادهانگاری مدعا: پیشپا افتاده تلقی کردن یک مدعا.
اتهام مغالطه: مغالطهآمیز معرفی کردن سخنی که مغالطهآمیز نیست، بدون ارائه دلیل برای آن.
مغالطه توسل به شخص: نقد گوینده به جای نقد گفته او.
توهین: ناسزا و فحش دادن.
مغالطه منشأ: اشاره به اینکه سرچشمه و اصل موضوع مورد نقد، از شخصیت مذمومی بودهاست.
مغالطه پهلوانپنبه: ترسیم یک مدعای ضعیف و نقد آن به جای نقد مدعای اصلی.
مغالطه کامل نامیسر: رد همه راهحلهای موجود با اشاره به نقاط ضعف آنها و یا مقایسه با کامل نامیسر.
ارزیابی یکطرفه: تنها به نقاط ضعف یا قوت موضوعی اشاره کردن و نادرستی یا درستی آن را نتیجه گرفتن.
مغالطه رد استدلال: از نادرست بودن یا مغالطهآمیز بودن دلیل یک مدعا، نادرستی خود آن را نتیجه گرفتن.
مناقشه در مثال: به جای رد مدعا، در مثالها و مصادیق آن تردید کردن.
مغالطه تخصیص: رد یک مدعای کلی با اشاره به حالتی خاص و غیرطبیعی که در آن حالت آن مدعا صادق نیست.
بهانه: نپذیرفتن سخنی به علت برخی اشکالات جزئی.
مغالطه جمع مسائل در مسئله واحد: ادغام سؤالات در سؤالی که مبتنی بر پیشفرضهاییاست که مخاطب قبول ندارد.
* مغالطات مقام دفاع
عوض کردن موضوع بحث: بحث را به بیراهه کشاندن
نکته انحرافی: منتفی کردن زمینه پاسخگویی با یک نکته بیربط
شوخی بیربط: استفاده از طنز و لطیفه برای پوشاندن ضعف خود و تشویش اذهان عمومی.
مغالطه توسل به واژههای مبهم: در مقام توجیه یک مدعای نادرست، به تفسیر دلخواه از واژههای مبهم پرداختن.
توسل به معنای تحتاللفظ: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که منظور اصلی معنای تحتاللفظ برخی از واژهها بوده، نه معنای متبادر به ذهن.
مغالطه تغییر تعریف: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که از برخی واژهها معانی خاص دیگری مورد نظر بودهاست.
مغالطه تغییر موضع: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که آن سخن از دیدگاه و نقطهنظر خاصی بیان شدهاست.
مغالطه استثنای بیاهمیت: پذیرش مثال نقض، اما غیرمهم و بیتأثیر جلوه دادن آن.
مغالطه از طریق تخطئه مخاطب: اشاره به اینکه خود منتقد هم مرتکب همان خطایی شده که از آن انتقاد میکند.
تبعیضطلبی: درخواست این که ملاکهای نقد مدعای او با ملاک نقد مدعای دیگران متفاوت باشد.
مغالطه حفظ پیشفرض: بیتوجهی به شواهد خلاف و اصرار بر مدعا.
پذیرش ظاهری نقد: اشاره به انتقاد و پذیرش ظاهری آنها و باقی ماندن بر مدعای خطا
* مغالطات صوری
عدم تکرار حد وسط: تکرار نشدن حد وسط به طور کامل و دقیق
مغالطه وضع تالی: در یک قضیه شرطی، با فرض تالی، تحقق مقدم را نتیجه گرفتن.
مغالطه رفع مقدم: ئر یگ قضیه شرطی، با رفع مقدم، وضع تالی را نتیجه گرفتن.
مغالطه مقدمات منفی: نتیجهگیری از قیاسی با مقدمتین سالبه.
مغالطه مقدمات ناسازگار: استنتاج از قیاس دارای مقدمتین متناقض.
مغالطه افراد غیرموجود: از قضایای کلی، نتیجه جزئی گرفتن.
ایهام انعکاس: برای موجبه کلیه، عکس کلیه و برای سالبه جزئیه، عکس قائل بودن.
سوء تألیف: تعمیم یافته بودن حدی موضوع یا محمول در نتیجه، بدون تعمیم آن در مقدمات قیاس و نیز استنتاج از قیاسی که حد وسط آن در هیچ یک از دو مقدمه تعمیمیافته نیست.
* مغالطه در استدلال پیش فرض نادرست
سنتگرایی: هر پدیده یا عقیده به یادگار مانده از گذشته، درست و پذیرفته است و هر عقیده بیسابقه، مردود و نادرست است.
تجددگرایی: هر پدیده یا عقیده نو و جدید، مقبول و درست است و هر عقیده به یادگارمانده از گذشته مردود است.
فقرگرایی یا توسل به برتری فقر: افراد فقیر و تهیدست دارای شخصیت مثبت و افکار درست هستند.
ثروتگرایی یا توسل به برتری ثروت: افراد ثروتمند و متمول دارای شخصیت مثبت و افکار درست میباشند.
مغالطه توسل به اکثریت: هر موضوعی که اکثریت مردم نسبت به آن موافق باشند، درست است.
مغالطه علت شمردن مقدم: در دو حادثه متوالی، حادثه اول، علت حادثه دوم است.
مغالطه علت شمردن مقارن: دو دو حادثه همزمان، یک حادثه، علت حادثه دیگر است.
مغالطه ترکیب: اگر اجزای مجموعهای دارای وصفی باشند، کل آن مجموعه نیز دارای آن وصف خواهد بود.
مغالطه تقسیم: اگر کل مجموعه دارای وصفی باشد، اجزای آن مجموعه نیز دارای همان وصف هستند.
مغالطه میانهروی: در هر بحثی با دو نظریه یا طرح مخالف، باید نظر میانه را انتخاب کرد.
مغالطه قمارباز: در وقوع یک امر محتمل، نتیجه مراتب قبلی در مراتب بعدی مؤثر است.
* مغالطه ربطی
مغالطه مضمر مردود: ذکر نکردن یکی از مقدمات که در واقع نادرست است.
مغالطه فصل امر: استفاده از قیاس استثنایی منفصله در حالی که قضیه شرطیه منفصله، حقیقیه یا مانعةالخلو نیست.
ذوالحدین جعلی: میان مقدم و تالی قضایای شرطی، رابطهای وجود ندارد و یا قضیه فصلی، حقیقی نیست.
خلط نسبت: استفاده از نسبتهای غیرمتقارن و غیرمتعدی به عنوان نسبتهای متقارن و متعدی
مغالطه دلیل نامربوط: استنتاجی که در آن نتیجه منطقی مقدمات نسبت به نتیجه گرفته شده، اعم، اخص یا مباین باشد.
مصادره به مطلوب: استفاده از نتیجه در مقدمه استدلال.
استدلال دوری: به کار بردن مقدمهای که صحت آن وابسته به صحت نتیجه استدلال است.
تعمیم شتابزده: صادر کردن حکم کلی با نمونه ناکافی
مغالطه آماری
پنداشت پرسش
مغالطه تمثیل: تسری دادن حکم یک چیز به چیزی دیگر که در صفتی شبیه چیز اول باشد.
منبع: دانشنامه ی ویکی پدیا، فهرست مغالطات
(به نقل از کتاب منطق کاربردی، نوشته ی سید علی اصغر خندان)
نسخه ی انگلیسی:
[/size]
[size=x-small]http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_fallacies
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
Mehrbod - 10-10-2010
اینها نیاز به اندکی شفافسازی هم دارند! بازگردان بسیاری از آنها براستی هیچ چَم و معنایی ندارد.
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
admin - 10-11-2010
مهربد نوشته: اینها نیاز به اندکی شفافسازی هم دارند! بازگردان بسیاری از آنها براستی هیچ چَم و معنایی ندارد.
زحمتش پای شما
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
kourosh_bikhoda - 10-11-2010
مهربد نوشته: اینها نیاز به اندکی شفافسازی هم دارند! بازگردان بسیاری از آنها براستی هیچ چَم و معنایی ندارد.
بپرسید توضیح بدیم.
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
Mehrbod - 10-12-2010
admin نوشته: زحمتش پای شما
من روی یک نگارش پارسی و شفافشده آن در زمان آزادم دارم کار میکنم, نگارش پایانی آن را اینجا خواهم آورد.
[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 01:28 am ---------- ارسال قبلی در 01:21 am ----------
[/color]
kourosh_bikhoda نوشته: بپرسید توضیح بدیم.
سپاس!
- مغالطات صوری: صوری؟
- عدم تکرار حد وسط: تکرار نشدن حد وسط به طور کامل و دقیق: یک نمونه؟
- مغالطه وضع تالی: در یک قضیه شرطی، با فرض تالی، تحقق مقدم را نتیجه گرفتن: تالی؟ یک نمونه؟
- مغالطه رفع مقدم: ئر یگ قضیه شرطی، با رفع مقدم، وضع تالی را نتیجه گرفتن: نمونه؟
- مغالطه مقدمات منفی: نتیجهگیری از قیاسی با مقدمتین سالبه.: نمونه؟
- مغالطه افراد غیرموجود: از قضایای کلی، نتیجه جزئی گرفتن: نمونه؟
- ایهام انعکاس: برای موجبه کلیه، عکس کلیه و برای سالبه جزئیه، عکس قائل بودن: نمونه؟
- سوء تألیف: تعمیم یافته بودن حدی موضوع یا محمول در نتیجه، بدون تعمیم آن در مقدمات قیاس و نیز استنتاج از قیاسی که حد وسط آن در هیچ یک از دو مقدمه تعمیمیافته نیست: نمونه؟
- مغالطه فصل امر: استفاده از قیاس استثنایی منفصله در حالی که قضیه شرطیه منفصله، حقیقیه یا مانعةالخلو نیست.: بازگردان + نمونه؟
- ذوالحدین جعلی: میان مقدم و تالی قضایای شرطی، رابطهای وجود ندارد و یا قضیه فصلی، حقیقی نیست: نمونه؟
- خلط نسبت: استفاده از نسبتهای غیرمتقارن و غیرمتعدی به عنوان نسبتهای متقارن و متعدی: نمونه؟
- مغالطه تجسم: فرض و گمان یک جسم عینی و خارجی به ازای هر یک از الفاظ و کلمات: نمونه؟
- اهمال سور:عدم ذکر سور قضیه و تلقی آن به عنوان قضیهای کلی: بازگردان + نمونه؟
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
kourosh_bikhoda - 10-14-2010
مهربد نوشته: من روی یک نگارش پارسی و شفافشده آن در زمان آزادم دارم کار میکنم, نگارش پایانی آن را اینجا خواهم آورد.
الان شما اون 13 موردی که شمردید رو من نمیفهمم. میخواهید فارسی سازی کنید؟ یا نمونه منظورتون همون مثال هست؟ یک مثال می خواهید؟
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
Mehrbod - 10-31-2010
پِهرست سفستهها (مغالطات)
* سفستههای گُنگ
کژتابی (ابهام ساختاری): به کارگیری جملهای که میتواند به دو و یا چندگونه گفته و فهمیده شود.
سفسته همگرایی واژه (اشتراک لفظ): بکار بردن واژههایی که دارای دو یا چند چَم (معنی) میباشند؛
سفسته واژگان گنگ (ابهام): بکار بردن واژههای گنگ و مبهمی که میتوان از آنها برداشتهای گوناگونی
داشت.
اهمال سور: عدم ذکر سور قضیه و تلقی آن به عنوان قضیهای کلی (؟)
شناساندن دوری (تعریف دوری): شناساندن دو چیز با لفظ مبهم به یکدیگر هنگامیکه برای شناخت هر یک نیازمند به شناخت دیگری
میباشیم. (؟)
* سفستههای ناهُشیاری برای گمراهسازی
سفسته کنه و وجه: جازدن یک زاب یا زابهایی (صفت) از یک پدیده به جای ذات و مایه آن
کُنش ساختگی (علت جعلی): جا زدن امری که کُنش نیست یا آوردن تکه کوچکی از کنش در جایگاه کنش مهادین (اصلی)
بزرگنمایی: نشان دادن گوشه یا گوشههای ویژهای از یک واقعیت به ریخت بزرگتر و باارزشتر از آنچه هست.
کوچکنمایی: نشان دادن گوشه یا گوشههای ویژهای از یک واقعیت به ریخت کوچکتر و کمارزشتر از آنچه
هست.
سفسته میانگین (متوسط): سفسته آماری برای بیان دادههای مذکور
نمودار گمراهکننده: بکار بردن نمودارهای ساختگی در جایگاه دادههای آماری راستین
نگاره گمراهکننده (تصویر مغرضانه): بکار بردن نادرست از اندازه نگارهای که نشانه دادههای آماری به
شمار میرود.
* سفستههای گفتآوردی (نقل)
دروغ: نخواندن خبر با رویدادهای رُخ داده. (عدم مطابقت خبر با واقعیت)
توریه: آوردن سخنی که سیمای (ظاهر) چَمی (معنی) آن درست است, اما آنچه خواننده یا شنونده از آن دریافت
میکند نادرست و دروغ است.
گفتآورد نیمهکاره (نقل قول ناقص): آوردن گزینشی از سخنان کسی بدون نگاه به پیام مهادین (اصلی) او
در سرتاسر سخنانش
دست بری (دست بُردن,تحریف): کاستن و افزودن به نوشته
تفسیر به رأی یا تفسیر نادرست: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
سفسته پافشاری تأکید لفظی: پافشاری و تأکید بر چندی از واژههای یک سخن و در آوردن چمهایی (معانی) که گوینده در نگر نداشته است.
* سفستههای ادعای بدون فرنود واستدلال
فرنود (استدلال) از راه سنگ: درست کردن پیشزمینه برای جلوگیری از آورده شدن فرنود و دلیل از سوی
دگراندیش (ایجاد زمینهای برای طلب نکردن دلیل از سوی مخالفان و سلب امکان نقادی ادعای موردنظر.)
انگ (اتهام) نادانی: داو (ادعای) آنکه داو آورده شده بسیار روشن و بدیهی است و نیازی به فرنود (
استدلال) برای اثباتپذیری آن نمیرود.
زهرآلود کردن سرچشمه: نسبت دادن یک ویژگی (صفت) منفی و مذموم به مخالفان آن ادعا یا کسانی که تردید
میکنند.
سفسته تلهگذاری: نسبت دادن یک ویژگی (صفت) مثبت و ممدوح به موافقان آن ادعا یا مخاطبانی که آن را
میپذیرند.
سفسته دست آویز (توسل) به نادانی (جهل): اینکه ادعای موردنظر رد نشده است یا فرنودی در رد بودن آن در دست نیست، پس درست است.
سفسته طلب برهان: درخواست از خوانندگان که اگر داو (ادعا) گفته شده را نمیپذیرند، بر ضد آن فرنود (استدلال) بیاورند.
سفسته طرد شقوق: با ذکر عیوب شقوق مختلف، مطلوبیت شق مورد نظر را اثبات کردن.
سفسته بازانجام (تکرار): بازگویی داو (ادعا) به جای آوردن فرنود (استدلال) برای اثبات آن.
فضلفروشی: تظاهر و خودنمایی به داشتن کمالات و فضل بسیار برای آنکه سخن وی پذیرفته شود.
کمیتگرایی افراطی: بکار بردن نابهجای اعداد و شمارگان برای نشان دادن موشکافی بسیار در ادعا.
سفسته بیان عاطفی: بکار بردن واژگانی با بار ارزشی مثبت به جای فرنود (استدلال)های موافق یک ادعا و
باژگون (بالعکس)
جملههای جهتدار: بکار بردن واژگانی با بار ارزشی مثبت و منفی به جای فرنود (استدلال) یک ادعا.
سفسته دست آویز (توسل) به سُهش و احساسات: گذاشتن تأثیر روانی بر خواننده و دستاویز به احساسات و عواطف وی برای منحرف کردن او از جایگاه فرنود خود (استدلال).
تهدید: جایگزین کردن زور به جای فرنود (استدلال) با این چَم که اگر کس ادعا و فرنود آورده شده را
نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید.
تطمیع: جایگزین کردن سودخواهی (منفعتطلبی) به جای فرنود (استدلال)؛ بدین چَم که اگر ادعا و فرنود
مذکور را بپذیرد، سودی به او میرسد.
جلب دلسوزی: جایگزین کردن ترحم و دلسوزی به جای فرنود (استدلال)؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص
قابل ترحم
آرزواندیشی : جایگزین کردن امید و آرزو به جای فرنود (استدلال).
تودهفریبی (عوامفریبی): انگیختن شور و هیجان جمعی، گرایش به تفاخر به جای فرنود (استدلال).
سفسته دست آویز (توسل) به سرچشمه (مرجع): آوردن گفتآورد از آدمهای پرآوازه و مشهور به جای فرنود و
دلیل برای یک ادعا
سفسته پندار (تجسم): فرض و پندار یک جسم عینی و خارجی به ازای هر یک از الفاظ و کلمات.
سفسته دست آویز (توسل) به احتمالات: بهرهگیری از احتمالات به جای فرنود (استدلال).
سفسته جزمیگرایی: مطرح کردن ادعا و اجازه ندادن تشکیک در آن.
* سفستههای مقام نقد
پارازیت: درست کردن پارازیت یا درنگ در یک سخن یا پیام؛ جلوگیری از رسیدن آن به روی سخن (مخاطب) شدن.
اتهام گنگی سخن (ابهام): گنگ و نامفهوم شمردن سخنی که در حقیقت گنگ نیست.
دروغ شمردن (تکذیب) نادرست: دروغ و نادرست خواندن یک داو (ادعا).
سادهانگاری داو: پیش پا افتاده خواندن یک داو (ادعا).
اَنگ (اتهام) سفسته: سفستهآمیز نشان دادن سخنی که سفستهآمیز نیست، بدون آوردن فرنود و چرایی سفسته
بودن آن.
سفسته پرداختن به سخنگو: پرداختن به سخنگو به جای سخن وی؛ پرداختن و نقد گوینده (شخصیت, ظاهر و
...) به جای سخن و فرنود او.
ناسزا: ناسزا و دشنام (فحش) دادن.
سفسته سرچشمه (منشا): اشاره به اینکه سرچشمه و مهد (اصل) فرهشت (موضوع) مورد نقد، از شخصیت بوده
است.
سفسته پهلوانپنبه: نشان دادن (ترسیم) یک ادعای ضعیفشده و پرداختن به آن به جای نقد ادعای اصلی.
سفسته آرسته ناشدنی (کامل نامیسر): رد همه راهکارهای آورده شده با اشاره به نقطههای ضعف آنها و یا
همانندی (مقایسه) با آرسته ناشدنی (کامل نامیسر).
ارزیابی یکسویه: تنها به نقاط سُست (ضعیف) یا قوت فرهشتی (موضوع) اشاره کردن و نادرستی یا درستی آن
را فرجام (نتیجه) گرفتن.
سفسته رد فرنود (استدلال): از نادرست بودن یا سفستهآمیز بودن فرنود و دلیل یک داو (ادعا)، نادرستی
خود داو (ادعا) را فرجام (نتیجه) گرفتن.
پرداختن به نمونه (مناقشه در مثال): به جای رد داو (ادعا)، در نمونهها و مصادیق آن تردید کردن.
سفسته زاب (صفت) نادرست (تخصیص): رد یک ادعای کلی با اشاره به زاب ویژه و ناسرشتی (غیر طبیعی) که در آن
حالت, ادعا درست نیست.
بهانه: نپذیرفتن سخن و فرنود از روی بودن چند دشواری کوچک (اشکال جزئی).
سفسته جمع مسائل در مسئله واحد: ادغام سؤالات در سؤالی که مبتنی بر پیشفرضهاییاست که مخاطب قبول
ندارد. (؟)
* سفستههای مقام دفاع
جایگزینی فرهشت (عوض کردن موضوع بحث): گفتگو و فرهشت را به بیراهه کشاندن
نکته کژراهه (منحرفی): منتفی کردن زمینه پاسخگویی با بیان یک نکته ناوابسته (نامربوط)
شوخی بیربط: بکار بردن طنز و شوخی برای پوشاندن نادرستی خود و تشویش اذهان عمومی.
دست آویز (توسل) به واژگان گنگ و مبهم: در جایگاه توجیه یک ادعای نادرست، به تفسیر دلخواه از واژههای گنگ
پرداختن.
دست آویز (توسل) به معنای تحتاللفظی: در جایگاه توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که منظور مهادین (
اصلی) معنای تحتاللفظ برخی از واژهها بوده، نه معنای آمده به ذهن.
تغییر تعریف: در جایگاه توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که از برخی واژهها معانی خاص دیگری مورد
نظر بودهاست.
دگرگونی موضع: در جایگاه توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که آن سخن از دیدگاه و نقطهنظر خاصی بیان
شدهاست.
استثنای بیاهمیت: پذیرش مثال نقض، اما غیرمهم و بیتأثیر جلوه دادن آن.
از طریق تخطئه مخاطب: اشاره به اینکه خود منتقد هم مرتکب همان خطایی شده که از آن انتقاد میکند.
تبعیضطلبی: درخواست این که ملاکهای نقد ادعای او با ملاک نقد ادعای دیگران متفاوت باشد.
حفظ پیشفرض: بیتوجهی به شواهد خلاف و اصرار بر ادعا.
پذیرش ظاهری نقد: اشاره به انتقادات و پذیرش ظاهری آنها و باقی ماندن بر ادعای خطا
* سفستههای صوری
عدم تکرار حد وسط: تکرار نشدن حد وسط به طور کامل و دقیق
سفسته وضع تالی: در یک قضیه شرطی، با فرض تالی، تحقق مقدم را فرجام (نتیجه) گرفتن.
سفسته رفع مقدم: ئر یگ قضیه شرطی، با رفع مقدم، وضع تالی را فرجام (نتیجه) گرفتن.
سفسته پیشزمینههای منفی: فرجام (نتیجه)گیری از قیاسی با مقدمتین سالبه. (!؟؟)
سفسته پیش زمینههای (مقدمات) ناسازگار: استنتاج از قیاس دارای مقدمتین متناقض.
سفسته افراد غیرموجود: از قضایای کلی، فرجام (نتیجه) جزئی گرفتن.
ایهام انعکاس: برای موجبه کلیه، عکس کلیه و برای سالبه جزئیه، عکس قائل بودن.
سوء تألیف: تعمیم یافته بودن حدی فرهشت (موضوع) یا محمول در فرجام (نتیجه)، بدون تعمیم آن در
مقدمات قیاس و نیز استنتاج از قیاسی که حد وسط آن در هیچ یک از دو مقدمه تعمیمیافته نیست.
* سفسته در فرنود (استدلال) پیش فرض نادرست
(کهنهگرایی (سنتگرایی): هر پدیده یا عقیده به یادگار مانده از گذشته، درست و پذیرفته است و هر
عقیده بیسابقه، مردود و نادرست است.
نوگرایی (تجددگرایی): هر پدیده یا عقیده نو و جدید، خواستنی و درست است و هر عقیده به یادگارمانده
از گذشته مردود است.
فقرگرایی یا دست آویز (توسل) به برتری فقر: آدمهای فقیر و تهیدست دارای شخصیت مثبت و اندیشههای
درست هستند.
ثروتگرایی یا دست آویز به برتری دارایی (ثروت): آدمهای دارا و ثروتمند دارای شخصیت مثبت و
اندیشههای درست میباشند.
سفسته دست آویز (توسل) به بیشینه (اکثریت): هر فرهشتی (موضوع) که بیشینه مردم نسبت به آن موافق
باشند، درست است.
سفسته علت شمردن مقدم: در دو حادثه پیدرپی، حادثه نخست، علت حادثه دوم است.
سفسته علت شمردن مقارن: دو دو حادثه همزمان، یک حادثه، علت حادثه دیگر است.
سفسته همتافت ویژگی (ترکیب): اگر اجزای مجموعهای دارای وصفی باشند، کل آن مجموعه نیز دارای آن وصف
خواهد بود.
سفسته بخش کردن زاب (تقسیم): اگر همه گردآیه (مجوعه) دارای یک ویژگی (وصفی) باشد، هموندهای (اجزا) آن گردآیه نیز دارای همان ویژگی خواهند بود.
سفسته میانهروی: در هر بحثی با دو نگره (نظریه) یا طرح مخالف، باید نگره میانه را برگزید.
سفسته قمارباز: در رُخ دادن یک رویداد شدنی (محتمل)، فرجام (نتیجه) رُخدادهای پیشین (قبلی) در رخدادهای پسین (بعدی) کارساز (موثر) است.
* سفستههای وابستگی (ربطی)
سفسته مضمر مردود: نام نیاوردن از یکی از پیش زمینهها که در واقع نادرست است.
سفسته فصل امر: بکار بردن قیاس استثنایی منفصله در حالی که قضیه شرطیه منفصله، حقیقیه یا
مانعةالخلو نیست.
ذوالحدین جعلی: میان مقدم و تالی قضایای شرطی، رابطهای وجود ندارد و یا قضیه فصلی، حقیقی نیست.
خلط نسبت: بکار بردن نسبتهای غیرمتقارن و غیرمتعدی به عنوان نسبتهای متقارن و متعدی
سفسته فرنود ناوابسته (دلیل نامربوط): استنتاجی که در آن فرجام (نتیجه) منطقی مقدمات نسبت به فرجام گرفته شده، اعم،
اخص یا مباین باشد.
مصادره به مطلوب: بکار بردن فرجام در پیش زمینه فرنود.
فرنود دوری: به کار بردن پیش زمینهای که درستی آن, وابسته به درستی فرجامِ فرنود است.
تعمیم شتابزده: برون فرستادن (صادر کردن) حکم کلی با در دست داشتن نمونه نابسنده (ناکافی)
سفسته آماری
پنداشت پرسش (مصادره به مطلوب) یا
Begging the question (petitio principii): سفستهای که درستی
گزاره به گونهای سربسته (ضمنی) یا آشکار (صریح) در پیشگزاره ثابت شده پندار میشود.
سفسته تمثیل: تسری دادن حکم یک چیز به چیزی دیگر که در زابی (صفتی) مانند چیز نخستین باشد.
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
sonic - 10-31-2010
مهربد نوشته: سفسته آماری
پنداشت پرسش
در مورد این دو سفسطه توضیحی وجود دارد؟
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
Mehrbod - 11-01-2010
sonic نوشته: در مورد این دو سفسطه توضیحی وجود دارد؟
سفسته آماری کوتاهتر از آن بود که توضیحی پیدا کنم, دومی اما ویرایش و افزوده شد.
فهرست سفسطهها (مغالطات) -
Pazhuhande - 10-23-2012
درود بر تمامی دوستان و هموندان.بنظر من که اگر برای مغالطات مشهور تر ، توضیحات جامع و کامل بهمراه تاریخچه و از همشه مهمتر "مثالهای کاربردی" یاد بشه، ارزش این موضوع چندچندان میشه.کسی مایل به چنین هست؟! (بنظر من در سایت شرح مغالطات منطقی تلاشخوبی شده، ولی حیف که ادامه دار نبوده... ) این هم لینکش:moghaletat.wordpress.com