گفتاری در وجود - نسخه قابل چاپ
+- دفترچه (
https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (
https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: فلسفه و منطق (
https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82)
+--- موضوع: گفتاری در وجود (
/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF)
گفتاری در وجود -
ابن سینا - 08-29-2015
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد
سلام علیکم
از آنجا که یکی از کاربران از بنده توضیحاتی پیرامون «ماهیت وجود» خواستند چند کلامی عرض میکنم. اول باید بدانیم که آنچه که در فلسفه بحث میشود شناخت عالم هستی هست یعنی شناخت موجودات از این حیث که هیچ قیدی نداشته باشند.مثلا شما در ریاضی موجود را بررسی می کنید با این قید که ریاضی باشد یا در فیزیک با قید اینکه آن چیز باید در عالم طبیعی باشد اما در فلسفه موجود را بررسی می کنید بدون هیچ قید.لذا موضوع فلسفه را می گویند« موجود بما هو موجود».
اما در مورد وجود.اول آنکه وجود هم مفهوما بدیهی است یعنی ما همگی یک تصور مشخصی از وجود داریم بدون نیاز به مفهوم دیگر.مثلا انسان را به کمک مفاهیم دیگر می فهمیم اما وجود اینطور نیست. و هم تصدیق به آن بدیهی است.از این رو حرف دکارت در پایه گذاری فلسفه خویش حرف بسیار باطلی است. دوم آنکه وجود را که بر موجودات حمل می کنیم به اشتراک معنوی است نه اشتراک لفظی.یعنی وقتی می گوئیم «فلان چیز وجود است» و «من وجود دارم» وجود در هر دو به یک معناست..سوم آنکه ما دو چیز را از هر چیز در می یابیم یکی وجود(هستی) و دیگری ماهیت(چیستی) و این دو مفهوم عین هم نیستند.(با عنوان «زیادت وجود بر ماهیت») .چهارم اینکه هر شیء خارجی دو حیثیت یک حیثیت ماهوی ودیگر حیثیت وجودی و اینکه حیثیت وجودی اصیل(با عنوان «اصالة الوجود و اعتباریة الماهیة).پنجم آنکه وجود دارای مراتبی است که فرق بین مراتب آن فقط در شدت و ضعف وجود است نه اینکه در مراتب پائین تر وجود و عدم با مخلوط شوند(با عنوان« تشکیک در وجود»).عنوان های دیگر به بررسی ویژگی های وجود می پردازد مثل آنکه وجود غیری ندارد،جزء ندارد و.... .
بدیهی است آقایان با دیدن این نوشته معرفت چندانی به نگاه فلسفه اسلامی(البته اینجا بنده با تقریر«صدرائی» عرض کردم)به وجود پیدا نمی کنند و باید به کتب مناسب رجوع فرمایند.توصیه بنده «منطق و فلسفه» شهید مطهری،«کلیات فلسفه»دکتر شیروانی و پس از اینها «آموزش فلسفه مقدماتی» بر اساس کتب شهید مطهری نوشته عبدالرسول عبودیت رجوع فرمایند.پس از مطالعه مناسب این کتب شما می توانید به یکی از کتب فلسفی یکی از بزرگترین فلاسفه تاریخ یعنی «بدایة الحکمة» علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه رجوع فرمائید که ایشان برای نوآموزان فلسفه نوشته اند. والسلام علی من اتبع الهدی
گفتاری در وجود -
سارا - 09-17-2015
سلام جناب این سینا
راستش من اخیرا متمرکز شده ام بر روی فلسفه مشایی و بخصوص آثار ابن سینا. شما بهتر می دانید که شیوه بحث در فلسفه مشایی، تفكر برهانی و استدلال عقلی است، و چهره شاخص این مكتب فلسفی نیز ابن سینا است كه او را رئیس فلاسفه مشاء لقب دادهاند. اخیرا مقاله ای خوانده ام که مدعی شده بود که ابن سینا به مکتب فکری دیگری جز حکمت مشاء نظر داشته است، علاوه بر اثر مهم او یعنی کتاب «الاشارات و التنبیهات» که صبغه عرفانی دارد، بنابر برخی شواهد تاریخی، ابن سینا در دوره پایانی حیات خود، کتاب عظیمی – نزدیک به چهل مجلد – تألیف می کند که آن را «حکمت المشرقیین» نام نهاده است. بسیاری بر این عقیده هستند که این کتاب، در حادثه حمله سربازان سلطان مسعود غزنوی به اصفهان و منزل ابن سینا، همچون برخی دیگر از آثار شیخ به غارت رفت و بعداً توسط سربازان علاءالدین جهانسوز غوری به آتش کشیده شد.(بیهقی، ابوالفضل، 12، 14، 15؛ مافَرّوخى ، 107؛ قس : همایى ، 2/265 به بعد) اما از آنجا که بخش منطق آن باقی مانده است که ابن سینا در آن نکاتی را مطرح کرده که هرچه بیشتر بر ادعای مشایی نبودن او صحّه می گذارد.
همانطور که می دانید در مكتب فلسفی اشراق تنها به براهین عقلی استناد نمیشود، بلكه بهرهگیری از شیوه ذوق وعرفان را، اهرمی لازم برای نیل به معرفت حقیقی و كامل میشناسد، سهروردی از آنان به «حكیم الهی متوغل فی التألّه و البحث» یاد كرده است. پس آیا می توان گفت که ابن سینا یک حکیم اشراقی بوده است تا مشایی؟
گفتاری در وجود -
Hezbollah_YaHasan - 10-03-2015
بسمه تعالی
مساکم الله بالخیر اخوی!
بعد از خواندن مطلب شما به سجود افتادم.