تا چه حد خود را مسئول اعمال خود میدانید؟ -
dr.mcclown - 08-24-2015
موفق شدن یا شکست خوردن.. ما خودمون رُ به خاطر موفقیتهامون غرق افتخار احساس میکنیم و به خاطر اشتباهاتمون سرزنش میکنیم. چرا با اینکه رفتارهای ما صرفاً واکنش هستن خودمون رُ مسئول تمام و کمال اعمالمون میدونیم؟
Mehrbod نوشته: گیر اصلی تکنولوژی همین از دست رفتن همیشگی آزادی و کنترل بر سرنوشت خویشتن است.
حتی بدون تکنولوژی, تا چه این "کنترل" و "آزادی" واقعیت داره؟
تا چه حد خود را مسئول اعمال خود میدانید؟ -
dr.mcclown - 08-25-2015
عمل هر شخصی یا در پاسخ به محرکهای بیرونی یا محرکهای بیرونی درونی شده اتفاق میافته که در کل اسم "محیط" رُ برشون میذاریم و یا در اثر محرکهای درونی که از نیازمندیهای جسم تا جرقههای ذهنُ در بر میگیره(با فرض با اصالت بودن) که بهش میگیم "ذات" اون شخص. آیا در این بین عاملی هست که ما اون رُ تحت کنترل شخص بدونیم و مسئولیت عمل رُ بپذیریم؟
تا چه حد خود را مسئول اعمال خود میدانید؟ -
Mehrbod - 08-25-2015
این که ما خواست آزاد (freewill) داریم یا نه پیوند بسیار کمی به این دارد که آزادیها به خودی خود خوب استند یا بد.
یک نمونه ساده, بیانگارید که نه و آدمی براستی «خواست آزاد» ندارد و همواره گرفتار این فرایند همیشگی انگیختار و انگیخته (cause & effect)
است; اکنون از خود بپرسید آیا این دانش تغییری در این واقعیت میدهد که این آدم همچنان دوست ندارد زندانی باشد؟
به دیگر زبان, آیا از دست رفتن آزادی فیزیکی جنبش (در بند زندان رفتن)
پذیرفتنیست اگر کس بژرفی بباورد که خواست آزاد ندارد و مسئول اعمال خود نیست؟
اگر نه, پس میتوان بروشنی دید که «آزادی» همچون «خوراک خوب» یا «تندرستی» یک چیز نیکو است و در
همهیِ اینها چه خواست آزاد باشد چه نه, خوبی و بدی آنها دست نخواهد خورد; دستِبیش یک دلداری کوچک
برای زندانی خواهد بود که من قربانیِ زنجیرهیِ انگیختار و انگیخته بودهام و بودن من اینجا دست من نبوده.
تا چه حد خود را مسئول اعمال خود میدانید؟ -
dr.mcclown - 08-26-2015
سلام, شب بخیر
مقصود من از مسئولیت قدری ظریفتر از تعریف آن در حقوق جزاست.
Mehrbod نوشته: به دیگر زبان, آیا از دست رفتن آزادی فیزیکی جنبش (در بند زندان رفتن) پذیرفتنیست اگر کس بژرفی بباورد که خواست آزاد ندارد و مسئول اعمال خود نیست؟
فکر میکنم منظورت "در بند کردن" باشه. اگه کسی عمیقاً باور داشته باشه که مسئول اعمالش نیست, باید برای دیگران هم استثنائی قائل نشه و باور داشته باشه که دیگران هم مسئول اعمالشون نیستن. یعنی تنها به این نکته توجه کنه که اگر کاری کرد پیامدی داره و فقط پیامدی داره. یعنی فارق از ارزش گذاری.
در اینجا صحبت از ارزشگذاری آزادی نیست. من در این مرحله از بحث "خوب" بودن آزادی رُ پذیرفتم. اگرچه بعید میدونم اگر همچین بحثی بر سرش اتفاق بیوفته آزادی بتونه همچنان خوبِ مطلق بیرون بیاد.
یک نتیجه "مسئول دانستن" همونطور که دیدید پاداش و جزای درونیه.
نتیجه دومش, خدا باوری مذهبیه.
نتیجه سومش مهربد که من حرف تو رُ برای تاکید اوردم, همین "کنترل بر سرنوشت خویشتن است."
(که اگر صحبتش پیش بیاد نشون میدم چه گستره عظیمی رُ در ذهن همگان اشغال کرده.)
ولی چون صحبت تو در مورد تکنولوژی رُ پیش کشیدم و سعی میکنم جنبه دیگرشو که تکنولوژی باشه رُ اگه موافق باشی در یک جستار دیگه پیگیری کنیم. یا حتی همونی که خودت باز کردی.(البته فکر میکنم یه جستار دیگه بهتر باشه چون میبینم مدیریت درستی روی بحثها نمیشه و عمل دسته بندی بیمعنی شده.)
سوال همچنان به قوت خودش باقیه. اگر کسی مایل باشه میتونم به اشکال دیگهایی هم بیانش کنم.