دفترچه
چرا از مرگ نباید ترسید! - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای همگانی (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF)
+--- موضوع: چرا از مرگ نباید ترسید! (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D9%86%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF)

صفحات 1 2 3 4


چرا از مرگ نباید ترسید! - m@hdi - 07-28-2015

وقتی که درک صحیحی از مرگ داشته باشید به این سخن اپیکور میرسید که گفت "وقتی من هستم مرگ نیست وقتی مرگ هست من نیستم" اما چرا این سخن صحیح است؟

در گذشته خواب را با مرگ مقایسه میکردند حتی این مسئله در اسلام هم به نوعی آمده وقتی که میگوید در خواب روح از بدن جدا میشود و به پرواز درمیاید و به محض بیداری به بدن بازمیگردد. این تفکر یک نوع ظاهربینی بوده چرا که وقتی فردی خواب است با مرده تفاوت چندانی ندارد.

اما اگر شما به یک نفر که خواب است چاقو بزنید از خواب بیدار میشود در حالی که یک مرده را نصف هم بکنید واکنشی نشان نمیدهد!

بیهوشی نوعی مرگ موقتی هست که تنها تفاوتش با مرگ این است که اعضای حیاتی در حالت بیهوشی فعال هستند. در بیهوشی شاید بدن فرد را جر بدهند ولی فرد واکنشی نشان نمیدهد. حتی اگر اعضای حیاتی را به نوعی از کار انداخت باز هم فرد واکنشی نشان نمیدهد و بدون هیچ عکس العملی از مرگ موقتی وارد مرگ دائمی میشود. اصولا به همین دلایل است که یکی از زیر شاخه های تخصصی پزشکی را بیهوشی تشکیل میدهد چرا که بدون بیهوشی بسیاری از اعمال جراحی را نمیتوان انجام داد.

من تاکنون 13 بار و هر بار بطور موقت 15-10 دقیقه بیهوش شده ام ولی چه چند دقیقه چه چند ساعت بیهوش شوید پس از به هوش آمدن نمیتوانید تشخیص بدهید چه مدت بیهوش بوده اید. همه چیز لحظه ای رخ میدهد. در یک لحظه بیهوش میشوید و درست در لحظه بعد به هوش میایید. این چیزی هست که شما درک میکنید.

در بیهوشی شما هیچ چیزی احساس نمیکنید و حتی خواب هم نمیبینید. کسانی که بیهوش میشوند و پس از بیهوشی حرف از دیدار با امام زمان یا عیسی مسیح یا هرکس دیگری میزنند دروغگو هستند. چرا؟! مثال بارزش خود من! من 13 بار بیهوش شدم ولی حتی یک بار هم با دنیای به قول مدعیان ماوراالطبیعه ارتباطی برقرار نکردم حال آنکه بنده خیلی شایسته تر از کسانی هستم که به دینشان ایمان دارند چرا که کافرم و نشانه میتواند کافر را مومن کند.

فرقی نمیکند که شجاع باشید یا ترسو. فرقی نمیکند که تعریفتان از خوشی و غم چیست. فرقی نمیکند منتظر چی هستید. فرقی نمیکند دنیا چند سال دیگر نابود میشود. فرقی نمیکند واقعیت چیست. شما بعد از مرگ هیچی احساس نمیکنید! آیا میتوانید از چیزهایی که قبل از تولد احساس کردید حرفی بزنید؟! قبل از تولد شما شامل میلیاردها سال میشود اما شما یک ثانیه از آن را هم نمیتوانید تعریف کنید. چرا؟! چون نبودید! بعد از مرگ هم همینطور است.


چرا از مرگ نباید ترسید! - mbk - 07-28-2015

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "یا صاحبی السجن أأرباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموه انتم و آباؤکم ما انزل الله بها من سلطان ان الحکم الا لله امر ان لا تعبدوا الا ایاه ذالک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون ""ای همنشینانی زندانُ آیا پرورندگانی چند فرازگشته ای بهتریست یا خداوند یگانه خیلی چیره چه بندگی می کنید از جدایش؟ جز نامهایی شناسه گذاشتیدشان شما هم پدرانتان چه فرستد خداوند بهشان انگیزانی؟اگر فرمانیست جز برای خداوندِ؟دستورداد که نه بندگی می کنید جز خودشُ آنست آیینِ برپا هم تا برای بود فراوانی مردمان نه می دانند" دربارهء جان آدمی یا روحش ما خیلی نمی دانیم دانشِ خداوندست همینی که داستانشُ گفتی سخن مردیست که داستانش در سخن خداوند آمد که مردی از کنار شهری گذشت گفت خداوند چجور این شهرِ مرده را زنده می کند که خداوند میراندش صد سالی پسش زنده اش کرد گفت چند درنگ کردی گفت روزی یا نیمه روزی گفت نه صد سالی مرده بودی به آب هم خوراکت بنگر که دست نخوردند باز بنگر به خرت چگونه زنده اش کنیم که گفت باور کرد به خداوند که همه کار بلدست،پناه بر خداوند که همه جور می آفریند می گوید کشته شدگان در راهش زنده اند هم ما درنمی یابیم


چرا از مرگ نباید ترسید! - m@hdi - 07-28-2015

mbk نوشته: همینی که داستانشُ گفتی سخن مردیست که داستانش در سخن خداوند آمد که مردی از کنار شهری گذشت گفت خداوند چجور این شهرِ مرده را زنده می کند که خداوند میراندش صد سالی پسش زنده اش کرد گفت چند درنگ کردی گفت روزی یا نیمه روزی گفت نه صد سالی مرده بودی به آب هم خوراکت بنگر که دست نخوردند باز بنگر به خرت

این داستان ایراداتی بهش وارد هست ولی در صورت حقیقت برای خود شخص معجزه هست نه برای من! اگر میخواهید واقعا بیطرف باشید فکر کنید که مثلا من الان بیام بگم که فلان اتفاق برای من افتاد پس به فلان دین که پیامبرش منم ایمان بیاورید! شما اول میگید مدرکت کو؟! اگر بگم مدرکی ندارم بهم میگید پس بگرد دنبال کسانی که بهت ایمان دارن چون من به صداقت تو شک دارم. خب همینطور که من میتونم دروغ بگم محمد هم میتونسته!

اگر به قرآن رجوع کنیم میبینیم که ابراهیم که پیامبر خدا بود به معاد شک داشت و از خدا درخواست معجزه کرد! در روز قیامت اگه خدا به من بگه "گمشو برو جهنم" منم بهش میگم "دیوث! ابراهیم که پیامبرت بود بعد از معجزه به معاد ایمان اورد چطور از من که هیچی نشونم ندادی انتظار داری که به معاد ایمان بیارم؟! اینکه ابراهیم دیده پرنده های مرده چجوری زنده شدن برای اون حجته من که نه ابراهیم رو دیدم نه اون پرنده ها رو و بین تولد من و اون چند هزار سال فاصله هست چطور حرفای اونو باور کنم؟!"

پس اگر خدا آفریننده من باشه آفریننده عقل من هم هست و نباید انتظار داشته باشه که من از عقلم استفاده نکنم! البته خدای اسلام خیلی عجیبه! مثلا میگه شیطان رو بهش ماموریت دادم که کارهای بد رو برای شما انسانها خوب جلوه بده منم در این راه کمکش میکنم و روی چشماتون پرده میندازم که حقیقت رو نبینید خواستید هم فرار کنید جلو و عقبتون سدی رو قرار میدم و مخلص کلام اینکه کاری میکنم تا گولش رو بخورید بعد میندازمتون جهنم حال آنکه در دنیای متمدن امروز عدم آگاهی مجرم از اینکه عملی جرم بوده یا نه حداقل از مجازات فرد میکاهد اما خدای مهربان اسلام خودش کاری میکنه که ما فکر کنیم عملی صحیح است بعد ما رو بخاطر انجام همون عمل میندازه جهنم مثل اینکه به یه بچه بگی فلان کار رو بکن بعد که کرد بزنی پس کلش!!!


چرا از مرگ نباید ترسید! - mbk - 07-29-2015

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "شرع لكم من الدین ما وصی به نوحا والذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه کبر علی المشرکین ما تدعوهم الیه الله یجتبی الیه من یشاء و یهدی الیه من ینیب ""شاخه شده تا براتان از آیین چه سفارش شده بهش نوحی هم همان نشانه دادیم سویت هم چه سفارش کردیم بهش ابراهیم هم موسی هم عیسئ که برپابدارید آیینُ هم نه چند فراز می گردید درش بزرگ شده بر همتاگذارگشته ها چه فرا می خوانید سویش خداوندست می گزیند سویش کسیُ می خواهد هم می نمایاند سویش کسیُ پیوسته برگشت می کند" ببین یک که هدف پایه ام رسانیدن همانست که آدمی درازای زمان مرگ یا گفته ات بیهوشیُ در نمی یابد که یک گاه کوچک یا روزی یا صدسالی برایش زمان کوچکیست چون آگاه نبود همانند رایانه ای که پس از خاموش کردن زمانسنجی نکند تا دوباره روشن شود زمانسنجش به کار افتد،خوب دوباره بر انگیختن را باورداشتن به این نیست که به چشم ببینی ابراهیم درود خداوند برش باد باور داشته باز می خواست دلش آرام بگیرد ،چرا خداوند که آغاز مرا هیچی نبودم بی الگویی آفریده دوباره نتواند زنده ام کند چشمی به این پیچیدگی گوشی اندیشه ای داده خیلی آسان می تواند زنده ام کند هر چند چگونگی اشُ ندانم.پناه بر خداوند که اوست باورساز


چرا از مرگ نباید ترسید! - Moshref - 07-29-2015

پس تو قرار بود خودکشی کنی چی شد؟
ترس ما از مرگ بخاطر حرفایی که مسلمین از بچه‌گی خورد ما داده‌اند است که میگویند شب اول قبر نکیر و منکر با چهره ترسناک و آتش‌گونه همراه با گرز آهنین به سراغ شما می‌آیند و در صورت جواب ندادن به سوالات کون‌تان را پاره میکنند
ترسیدن از مرگ عقده‌هایی که بهاش بزرگ شدیم تلقین ترسی که بهمون شده وگرنه جای ترسی ندارد


چرا از مرگ نباید ترسید! - مرزبان - 07-29-2015

سلام .
شرمنده من زیاد اشخاص رو نمیشناسم . میشه بگی عکس آواتارت مربوط به چه کسی هست؟

m@hdi نوشته: در بیهوشی شما هیچ چیزی احساس نمیکنید و حتی خواب هم نمیبینید. کسانی که بیهوش میشوند و پس از بیهوشی حرف از دیدار با امام زمان یا عیسی مسیح یا هرکس دیگری میزنند دروغگو هستند. چرا؟! مثال بارزش خود من! من 13 بار بیهوش شدم ولی حتی یک بار هم با دنیای به قول مدعیان ماوراالطبیعه ارتباطی برقرار نکردم حال آنکه بنده خیلی شایسته تر از کسانی هستم که به دینشان ایمان دارند چرا که کافرم و نشانه میتواند کافر را مومن کند.

.

خودت هم میدونی که هیچ کسی رو نداری که بخواد بهت سر بزنه . چون بقول خودت کافری . سر زدن مال اوناست که تو دلشون یکی رو دارن و بعد دچار تردید میشن . میترسن . بعد شاید دیدارشون حاصل بشه .

الان فکر میکنی مثلا علمی حرف زدی . میخوای من برات دقیق تر بگم ؟ شما وقتی بیهوشی ، یه جورایی قسمت هایی از مغزت هم مختله . پس خواب نمیبینی . یه عده بیهوشیاشون برا کارای سبکه . بدن قویه و سریع بهوش میان .
اما یه عده که بدنشون ضعیف تره . دیر بهوش میان . یعنی زمانی که اثر داروی بیهوشی دیگه تمومه ولی هنوز بیهوش هستن . احتمالا میتونن بدلیل ضعف تو یه خواب سنگین باشن . که خوب چون داروی بیهوشی اثرش رفته پس میتونن خواب ببینن .. یه عده ای هم هستن که وارد یه حیطه ای میشن که از علم پزشکی خارجه و علم پزشکی براش هیچ راه حلی نداره و فقط یک اسم روش گزاشته . کما . در این حالت بیمار بیهوش با دارو نیست . اما هوشیاری نداره . اینم همون حالتی هست که خیلی اتفاقا برای شخص میتونه رخ بده . هم خواب میتونه ببینه و هم چیزهایی در عالم واقعی رو . تجربه های عمل های نیمه سرپایی خودت رو با دیگران مقایسه نکن و بعد دیگران رو محکوم نکن .

شما هنوز یاد نگرفتی که علم هیچ وقت هیچ چیز رو نمیتونه تایید قطعی کنه یا مردود قطعی . چون طبق قانون احتمال همه چی امکان داره . پس الکی و با یک برهان ضعیف دیگران رو دروغگو خطاب نکن .



ببینم ابراهیم کافر بود بعد خدا نشونش داد؟ نه داداش . مومن بود اما سوال داشت . شک نداشت . سوال کرد که چگونه انجام میشه . اونم چگونگی رو از طریق یک راه نشونش داد . ابراهیم بت شکست . با استکبار زمانش در افتاد . شما چه کردی که نشونت بدن ؟ چه دلیلی داره خدا بیاد به کسی که بهش ایمانی نداره چیزی رو مستقیما نشون بده .

دقت کردی خدا تو قران دیگه چی گفته . گفته اینا انتظار دارن من به تک تکشون نشون بدم . گفته من اینجور ادما رو نمیخوام . اونی رو میخوام که خودش به سمتم بیاد . نه اینکه به زور بکشمش .
البته قطعا قران پیش شما بی ارزشه و اصلا سندیت نداره . چون از کتاب ما مثال زدی برات مثال آوردم . وگرنه من هیچوقت قران رو برای شما مثال نمیزنم .

نقل قول:در روز قیامت اگه خدا به من بگه "گمشو برو جهنم" منم بهش میگم "دیوث! ابراهیم که پیامبرت بود بعد از معجزه به معاد ایمان اورد چطور از من که هیچی نشونم ندادی انتظار داری

کلی خندیدم به این . آخه تو که به زندگی بعد از مرگ اعتقادی نداری چرا چنین مثالی میزنی . مرگ برای شما مثل خاموش شدنه . تاریکی . مثل بیهوشی نیست که تو یه لحظه اتفاق بیفته . احساس خطر کردی نه . بعد با خودت میگی خوب اگه بعدش هم روزی بود که خواستن منو بخاطر کفرم محاکمه کنن ، به خداهه اینجوری میگم . لابد پیش خودتم فکر کردی که خداهه میگه راست میگیا . حالا چکار کنم ؟ بیا بشین کنارم پسر گلم . همش تقصیر منه .

اما واقعیت اینه که وقتی کت بسته بردنت پیش سلطان . و حکم کردن . دیگه از ترست چیزی نمیتونی بگی . دستور میده بندازیدش فلان جا . حالا تو بگو بابا این سلطانه دیوثه . اینجوریه . اونجوریه ؟ سلطان تنها کاری که میکنه اینه که پا میشه وا میسته و میگه ببرید صداشو . بعد فرض کن (اینو از خودم میگماا . قدرت تصورم اینجوریه ) فرض کن یه قفل میارن . از همین قفلای U شکل . بعد فک بالا و پایینت رو بهم قفل میکنن . بعد زبونتم میمونه لای قفل و کلا دهنت باز نمیشه . خیلی ترسناکه نه . حتی تو فیلم اره هم ندیدی .

اخه پسر خوب . پیش قاضی و ملق بازی . وقتی قدرت دست کس دیگه ایه . داد و بیداد تو چه فایده .
فرض کن 10 تا مرغ داری و میخوای یکیشون رو برا امشب بخوری . نظر مرغه مگه برات مهمه ؟

یه نتیجه گیری هم برا خودم میکنم . اکثر ادمایی که اینجا دارن صحبت میکنن همه برای روز باز پسین خودشون رو مثل شما آماده کردن . اینطور که معلومه همه تو دلشون یه چیزایی رو قبول دارن و بعد دنبال بهونه میگردن که خودشون رو تبرعه کنن . میدونی یاد جی افتادم . یاد حرف خدام که میگه خودشان را به کری و کوری زده اند . میگه سخن گفتن به ادمایی که کرن و نشان دادن به ادمهایی که کورن چه معنی داره . البته نمیگه شما کر و کور هستی هاا . میگه شما خودتون رو به کری و کوری زده اید . یعنی سخن حق رو میشنوید و حق رو میبینید . اما خودتونرو به اون راه زدید .



نقل قول:البته خدای اسلام خیلی عجیبه! مثلا میگه شیطان رو بهش ماموریت دادم که کارهای بد رو برای شما انسانها خوب جلوه بده منم در این راه کمکش میکنم و روی چشماتون پرده میندازم که حقیقت رو نبینید خواستید هم فرار کنید جلو و عقبتون سدی رو قرار میدم و مخلص کلام اینکه کاری میکنم تا گولش رو بخورید بعد میندازمتون جهنم حال آنکه در دنیای متمدن امروز عدم آگاهی مجرم از اینکه عملی جرم بوده یا نه حداقل از مجازات فرد میکاهد اما خدای مهربان اسلام خودش کاری میکنه که ما فکر کنیم عملی صحیح است بعد ما رو بخاطر انجام همون عمل میندازه جهنم مثل اینکه به یه بچه بگی فلان کار رو بکن بعد که کرد بزنی پس کلش!!!

بعد این شرو ور ها رو از کجات در آوردی و به اسلام نسبت میدی ؟ . مثل این میمونه که از سخنرانی 1 ساعته یه نفر . سر و ته صحبت ها رو بزنی و یک صحبت 1 دقیقه ای درست کنی که معنی کل رو معکوس کنه . شما خیلی ساده اندیش هستی پسر جان .
بعدشم . خدا کجا به شیطان چنین ماموریتی داده؟


چرا از مرگ نباید ترسید! - m@hdi - 07-29-2015

Moshref نوشته: پس تو قرار بود خودکشی کنی چی شد؟

شما هم که هنوز منتظری ما خودکشی کنیم! گفتم باید فرصتش پیش بیاد. من تو خونه حبسم و تمام اعضای خانواده کلید در خونه رو دارن بجز من و وقتی میرن و میان قفلش میکنن. وقتی خودکشی کردم بهت میگم!


چرا از مرگ نباید ترسید! - m@hdi - 07-29-2015

مرزبان کوچک نوشته: سلام .
شرمنده من زیاد اشخاص رو نمیشناسم . میشه بگی عکس آواتارت مربوط به چه کسی هست؟

هوادار تیراختور!

مرزبان کوچک نوشته: خودت هم میدونی که هیچ کسی رو نداری که بخواد بهت سر بزنه . چون بقول خودت کافری . سر زدن مال اوناست که تو دلشون یکی رو دارن و بعد دچار تردید میشن . میترسن . بعد شاید دیدارشون حاصل بشه .

یعنی کسی بیاد تو بیهوشی با من حرف بزنه؟ خب مگه امام زمان و عیسی مسیح رفیق فابریک اون شیعیان و مسیحیان چاخان گو هستند که میان بهشون پیام میدن؟!!! مگه من تردید ندارم؟! پیام یک کدوم از اینا منو حداقل میتونه خداباور کنه ولی تاثیر خاصی تو زندگی یک باورمند نداره. من خالم و داییم و مادربزرگم و پدربزرگم رو دیدم و از دست دادم یعنی کسی رو دارم که باهام دیدار کنه ولی چرا باهام دیدار نمیکنن؟! لطفا مرا به حکمت خدا ارجاع ندهید که ذهنم از این کسشعرها پره!

مرزبان کوچک نوشته: الان فکر میکنی مثلا علمی حرف زدی . میخوای من برات دقیق تر بگم ؟ شما وقتی بیهوشی ، یه جورایی قسمت هایی از مغزت هم مختله . پس خواب نمیبینی . یه عده بیهوشیاشون برا کارای سبکه . بدن قویه و سریع بهوش میان .
اما یه عده که بدنشون ضعیف تره . دیر بهوش میان . یعنی زمانی که اثر داروی بیهوشی دیگه تمومه ولی هنوز بیهوش هستن . احتمالا میتونن بدلیل ضعف تو یه خواب سنگین باشن . که خوب چون داروی بیهوشی اثرش رفته پس میتونن خواب ببینن .. یه عده ای هم هستن که وارد یه حیطه ای میشن که از علم پزشکی خارجه و علم پزشکی براش هیچ راه حلی نداره و فقط یک اسم روش گزاشته . کما . در این حالت بیمار بیهوش با دارو نیست . اما هوشیاری نداره . اینم همون حالتی هست که خیلی اتفاقا برای شخص میتونه رخ بده . هم خواب میتونه ببینه و هم چیزهایی در عالم واقعی رو . تجربه های عمل های نیمه سرپایی خودت رو با دیگران مقایسه نکن و بعد دیگران رو محکوم نکن .

نکته جالب توجهی بود! فرد بعد از بیهوشی به خواب میره و خواب میبینه. به اینجاش توجه نکرده بودم!

مرزبان کوچک نوشته: شما هنوز یاد نگرفتی که علم هیچ وقت هیچ چیز رو نمیتونه تایید قطعی کنه یا مردود قطعی . چون طبق قانون احتمال همه چی امکان داره . پس الکی و با یک برهان ضعیف دیگران رو دروغگو خطاب نکن .

اگر فرد خواب دیده (که من از این حالت اطلاع نداشتم) که خب دروغگو نیست ولی بسیاری هم دروغگو هستن.

مرزبان کوچک نوشته: ببینم ابراهیم کافر بود بعد خدا نشونش داد؟ نه داداش . مومن بود اما سوال داشت . شک نداشت . سوال کرد که چگونه انجام میشه . اونم چگونگی رو از طریق یک راه نشونش داد . ابراهیم بت شکست . با استکبار زمانش در افتاد . شما چه کردی که نشونت بدن ؟ چه دلیلی داره خدا بیاد به کسی که بهش ایمانی نداره چیزی رو مستقیما نشون بده .

من ماجرای کشتن پرندگان و زنده کردنشون رو میگم. منم کم تحقیق نکردم راجع به خدا. من که پیامبر نیستم الان هم بتی وجود نداره و بتی هم اگه باشه بت شکنی کار غلطیه. یکی بیاد خانه کعبه مسلمین رو خراب کنه مسلمین ناراحت نمیشن؟! بعد خدا به کسی که بهش ایمان نداره باید مستقیما چیزی رو نشون بده وقتی که من ایمان دارم نیازی به معجزه ندارم!

مرزبان کوچک نوشته: دقت کردی خدا تو قران دیگه چی گفته . گفته اینا انتظار دارن من به تک تکشون نشون بدم . گفته من اینجور ادما رو نمیخوام . اونی رو میخوام که خودش به سمتم بیاد . نه اینکه به زور بکشمش .
البته قطعا قران پیش شما بی ارزشه و اصلا سندیت نداره . چون از کتاب ما مثال زدی برات مثال آوردم . وگرنه من هیچوقت قران رو برای شما مثال نمیزنم .

چه ایرادی داره که به همه معجزه نشون بده؟! مگه به ابراهیم نشون نداد؟! اصلا چرا یک معجزه همیشگی باقی نذاشته؟! حتما میگید قرآن! قرآن حداقل 1000 ایراد منطقی داره و حتی از یک کتاب داستان کودکانه هم جایگاهش پایینتره مگه برای مسلمینی که با تعصب بهش نگاه میکنن. در ضمن بنده به سمت خدا اومدم 100 روز تحقیق کردم 100 روز نماز خوندم 100 روز بعد نماز دعا کردم 100 شب گریه کردم 100 بار به خدا اولتیماتوم دادم ولی جوابی نشنیدم اگر از نظر الله اینها براش کافی نیست و همچین آدمی رو نمیخواد خب نخواد به تخمم که نمیخواد.

مرزبان کوچک نوشته: کلی خندیدم به این . آخه تو که به زندگی بعد از مرگ اعتقادی نداری چرا چنین مثالی میزنی . مرگ برای شما مثل خاموش شدنه . تاریکی . مثل بیهوشی نیست که تو یه لحظه اتفاق بیفته . احساس خطر کردی نه . بعد با خودت میگی خوب اگه بعدش هم روزی بود که خواستن منو بخاطر کفرم محاکمه کنن ، به خداهه اینجوری میگم . لابد پیش خودتم فکر کردی که خداهه میگه راست میگیا . حالا چکار کنم ؟ بیا بشین کنارم پسر گلم . همش تقصیر منه .

بله دیوانه ها هم زیاد میخندن از من که بیش از 100 روز تیمارستان بودم بپرسید! شما ایرادی در سخنان من میبینید؟! خب نشان دهید! من احساس خطر نمیکنم دارم به بی دینان میگم احساس خطر نکنید که پشت ادیان مخصوصا قرآن هیچ منطقی وجود نداره. جالبه! واقعا جالبه! شما مسلمین از کتابی دفاع میکنید که برای اصول دینش حتی یک دلیل هم نیاورده بعد برچسب بی منطقی را بر پیشانی ما بی دینان میزنید! نتیجش اینه که زمانی که انیشتن داشته نظریه نسبیت رو میداده هنوز توی ایران پادشاهی مطلقه حاکم بوده و ملاها سر اینکه زنان باید مدرسه بروند یا نه و آیا باید در مکتبخانه ها علوم مدرن تدریس بشه یا نه با نواندیشها که انواع و اقسام انگها رو بعدا از سوی روحانیون خوردن درگیر بودن!

مرزبان کوچک نوشته: اما واقعیت اینه که وقتی کت بسته بردنت پیش سلطان . و حکم کردن . دیگه از ترست چیزی نمیتونی بگی . دستور میده بندازیدش فلان جا . حالا تو بگو بابا این سلطانه دیوثه . اینجوریه . اونجوریه ؟ سلطان تنها کاری که میکنه اینه که پا میشه وا میسته و میگه ببرید صداشو . بعد فرض کن (اینو از خودم میگماا . قدرت تصورم اینجوریه ) فرض کن یه قفل میارن . از همین قفلای U شکل . بعد فک بالا و پایینت رو بهم قفل میکنن . بعد زبونتم میمونه لای قفل و کلا دهنت باز نمیشه . خیلی ترسناکه نه . حتی تو فیلم اره هم ندیدی .

نمیخواد به من بگید چه بلایی سرم میارن! محمد هم وقتی مکه بود به مشرکان میگفت به اسلام ایمان بیارید وگرنه الله فلان بلاها رو سرتون میاره! مشرکان هم از محمد دلیل میخواستن و باز هم محمد حرفاش رو تکرار میکرد! ولی وقتی مدینه رفت وقتی تعداد طرفداراش به مرور زیادتر شد دیگه حرف نزد عمل کرد و همون بلاهایی که الله میخواست اون دنیا سر مشرکان بیاره این دنیا خودش سر مشرکان اورد و صحابه محمد هم بعد از وی وحشیانه به ایران و روم حمله کردن و هنوز هم در توحش به سر میبرن! شما که اره رو دیدید و رفتار یک انسان بیمار رو دیدید وقتی قرآن میخونید واقعا نمیفهمید که یک بیمار روانی این کتاب رو نوشته؟! نمیفهمید چون مسلمانی با نفهمی رابطه مستقیم داره!

مرزبان کوچک نوشته: اخه پسر خوب . پیش قاضی و ملق بازی . وقتی قدرت دست کس دیگه ایه . داد و بیداد تو چه فایده .
فرض کن 10 تا مرغ داری و میخوای یکیشون رو برا امشب بخوری . نظر مرغه مگه برات مهمه ؟

استدلالت منو کشته!!!

مرزبان کوچک نوشته: یه نتیجه گیری هم برا خودم میکنم . اکثر ادمایی که اینجا دارن صحبت میکنن همه برای روز باز پسین خودشون رو مثل شما آماده کردن . اینطور که معلومه همه تو دلشون یه چیزایی رو قبول دارن و بعد دنبال بهونه میگردن که خودشون رو تبرعه کنن . میدونی یاد جی افتادم . یاد حرف خدام که میگه خودشان را به کری و کوری زده اند . میگه سخن گفتن به ادمایی که کرن و نشان دادن به ادمهایی که کورن چه معنی داره . البته نمیگه شما کر و کور هستی هاا . میگه شما خودتون رو به کری و کوری زده اید . یعنی سخن حق رو میشنوید و حق رو میبینید . اما خودتونرو به اون راه زدید .

معلوم میشه یک بار هم قرآن نخوندی! محمد وقتی حرف میزد و میدید کسی حرفاش رو باور نمیکنه نگفت اینها کر و کورن گفت خدا اینا رو کر و کور کرده و پرده جلوی چشماشون و گوشاشون گذاشته و خدا هرکس را بخواهد هدایت میکند و هرکس را بخواهد گمراه میکند و کسی را که خدا گمراه کنه کسی نمیتونه هدایتش کنه. همه اینا آیات قرآنه و اگر خواستید شماره سوره و آیه بهتون میدم اگه حاضر باشید در صورت قبول اینکه اینا حرف من نبود و حرف خداتون بود از اسلام دست بکشید. حاضرید؟! کسی اینجا دنبال بهونه نیست برای آخرتش بلکه آگاهان میخوان اونایی که مثل شما ناآگاه هستن رو آگاه کنن ولی چیکار کنن که به قول بهرام "دور و وریام یا گرگن یا خیلی احمق"!

مرزبان کوچک نوشته: بعد این شرو ور ها رو از کجات در آوردی و به اسلام نسبت میدی ؟ . مثل این میمونه که از سخنرانی 1 ساعته یه نفر . سر و ته صحبت ها رو بزنی و یک صحبت 1 دقیقه ای درست کنی که معنی کل رو معکوس کنه . شما خیلی ساده اندیش هستی پسر جان .
بعدشم . خدا کجا به شیطان چنین ماموریتی داده؟

میگم حتی یک بار هم قرآن رو نخوندی!

جناب "مرزبان کوچک" میخوام ازت یه قول بگیرم و اگه قول دادی برم قرآن رو زیر و رو کنم و شماره سوره و آیه حرفایی که زدم رو در بیارم و با یک ترجمه مستقیم بهت نشون بدم که همه اینا حرفای الله خودتونه و من از خودم حرفی درنمیارم.

باید قول بدی اگه الله در قرآن این حرفا رو زده بود اسلام رو کنار بزاری.

این قول رو میدی؟! اگه نمیدی یعنی نمیخوای با حقیقت روبرو بشی و میخوای تو حماقتت بمونی و با رویای گاییدن حوریان بهشتی نمازهات رو بخونی و روزه هات رو بگیری اما اگه قول میدی ...

ماتریکس رو دیدی؟!

اگه قرص آبی رو بخوری (قول ندی) ایمان پیدا میکنی به اون چیزی که دوست داری بهش ایمان داشته باشی (چه درست باشه چه غلط) اما اگه قرص قرمز رو بخوری (قول بدی) مثل آلیس توی سرزمین عجایب میمونی و من بهت نشون میدم سوراخ خرگوش چقدر عمیقه. (واقعیت اسلام)

تنها چیزی که من بهت پیشنهاد میدم حقیقته نه چیز بیشتر ....

قرص آبی یا قرص قرمز؟!

ویرایش=من تمامی این آیات رو خوندم و چند ساعته میتونم همشونو پیدا کنم ولی از شما میخوام در اولین فرصت پاسخ بدید چون من در اولین فرصت که بتونم اقدام به خودکشی میکنم شایدم دوباره با خانوادم درگیر بشم و دوباره بیفتم تیمارستان شایدم جمهوری اسلامی منو گرفت و سرمو زیر آب کرد تا شما و امثال شما راحت تر زندگی کنید بدون ترس از مرگ و با امید به گاییدن حوریان بهشتی به زندگیتون ادامه بدید ولی اگه چند روز از خوردن قرص قرمز گذشت و جواب ندادم وارد بحث با اندک منتقدین باقیمانده اسلام در این فروم بشید و مطمئنم همونها توان پاسخگویی به سخنان شما رو دارن.


چرا از مرگ نباید ترسید! - mbk - 07-30-2015

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان "و هو الذی انزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات کل شیء نخرج منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب و الزیتون و الرمان مشتبه و غیر متشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر و ینعه ان فی ذالك لآیات لقوم یؤمنون""هم اوست همان فرستد از آسمان آبی باز در آوریم بهش روئیدنی های هر چیزی درمی آوریم ازش سبزی باز درمی آوریم ازش دانه ای چند سوار گشته ای هم از خرما از شکوفه اش خوشه هایی نزدیک گشته ای هم باغهایی از انگورهایی هم زیتون هم انار همجورگشته ای هم بیگانهء چندهمجورگشته ای بنگرید سوی میوه اش گُداری میوه دهد هم رسیدنشُ چون در آن تا برای نشانه هاییست برای همخویشانی باور می کنند" من خودم سراسر قرآنُ خواندم به دلم نشسته بویژه این راهنمایی هایی که می گوید در پیرامون بنگرید هیچ نیاندیشیدم که آدمی چنین هنری داشته باشد چرا به سراغ دیگر نوشته ها نمی روم،چون باورمند گشته ام که خدایی جز خداوند یگانه نباشد.یک چیزی آقای مهدی اگر می خواهی خود کشی کنی به دیدت هوشبران این کارُ برات آسان می کنند که هیچی درد نکشی باز خداوند روز برپایی روز از نو دمار از روزگارت در می آورد جور این سرا که نیست همه نازتُ بکشند بلا سر خودت نیاری خداوندُ پاس من که اون زمانها درد رنج می کشیدم در بیمارستان اندیشهء خودکشی نداشتم همیشه امید بهتر زیستن داشتم از خداوند هم می رفتم کنار گل درختان باغچه که خویم تنگ نگردد،خداوندا برای توست داراییهای آسمانها هم زمین هم سویتست جابجا گشتن ها


چرا از مرگ نباید ترسید! - m@hdi - 07-30-2015

mbk نوشته: من خودم سراسر قرآنُ خواندم به دلم نشسته بویژه این راهنمایی هایی که می گوید در پیرامون بنگرید هیچ نیاندیشیدم که آدمی چنین هنری داشته باشد چرا به سراغ دیگر نوشته ها نمی روم،چون باورمند گشته ام که خدایی جز خداوند یگانه نباشد

کتابی بهتر از قرآن نیست چون شما با تعصب به آن نگاه میکنی. الله در قرآنش برای اصول دین مشترک بین شیعه و سنی (توحید و معاد و نبوت محمد) حتی یک دلیل هم نیاورده و همش به کسانی که درخواست دلیل میکنند میگوید دلیل هم بیاورم شما باور نمیکنید (یعنی همان معجزه که محمد نداشت) یا آنها را از آتش جهنم میترساند. اولی که کاملا مسخره هست ولی دومی با توجه به حرفایی که روحانیون براساس قرآن و سنت در مورد عذاب های جهنم زده اند باورمند واقعی را میترساند! من خودم اواخر پیش دانشگاهی با زندیق آشنا شدم دقیقا یادمه با خودم گفتم به ریسکش نمیارزه (که بهشتم رو از دست بدم) ولی بعد از پیش دانشگاهی در تابستان با خودم کنار اومدم و زندیق رو خوندم و بی دین شدم.

mbk نوشته: یک چیزی آقای مهدی اگر می خواهی خود کشی کنی به دیدت هوشبران این کارُ برات آسان می کنند که هیچی درد نکشی باز خداوند روز برپایی روز از نو دمار از روزگارت در می آورد جور این سرا که نیست همه نازتُ بکشند بلا سر خودت نیاری خداوندُ پاس من که اون زمانها درد رنج می کشیدم در بیمارستان اندیشهء خودکشی نداشتم همیشه امید بهتر زیستن داشتم از خداوند هم می رفتم کنار گل درختان باغچه که خویم تنگ نگردد

من دختر نیستم که نازکش بخوام (طبق تحقیقات اکثر زنانی که خودکشی میکنند دنبال جلب توجه هستند) اینجا هم کسی ناز مرا نکشید. من این حرف رو به همه روانپزشکام و روانشناسام زدم و هیچ کدوم جوابی ندادند:

در قرن 19 قرص ضد افسردگی وجود ندارد و فرد تحت تاثیر افسردگی خودکشی میکند و به جهنم میرود. فردی در قرن 21 قرص ضد افسردگی میخورد و خودکشی نمیکند و به بهشت میرود. عدالت خدا در مورد این دو نفر را برای من نشان دهید.

فقط یکیشون گفت خدا با توجه به شرایط حکم میکند و من به او گفتم طبق نص صریح قرآن خدا هیچ دلیلی را از فردی که خودکشی کرده نمیپذیرد و سپس هیچی نگفت.