ریشه برخی افکار و الهامات -
m@hdi - 05-18-2015
با سلام
یکی از دلایلی که مذهبیون براساس آن میگویند روح جدا از مغز وجود دارد این است که میگویند برخی افکار بدون پیش زمینه به یکباره وارد ذهن ما میشود یا به گفته شعرای بزرگ برخی ابیات باصطلاح به آنها الهام میشود و به یکباره وارد ذهن آنان میشود.
ریشه این افکار و الهامات چیست؟
ریشه برخی افکار و الهامات -
Agnostic - 05-18-2015
برخی عقاید مورد تایید علم است برخی دیگر را علم رد می کند و برخی را نه می تواند رد و نه می تواند تایید کند. برخی در آینده تایید و یا رد خواهد شد.
۱- تله پاتی. یعنی انتقال فکر و گفتار از شخصی به شخص یا اشخاص دیگر از راه دور یا نزدیک.
۲- شعور جهانی حاصل اثر پردازش میلیونها مغز انسانهای یک جامعه. مثل پردازش ابری صدها کامپیوتر در یک دیتاسنتر.مثلا اگر هزاران نفر درباره حقوق بشر فکر کنند یک نوع پردازش تله پاتیک انجام خواهد شد.این تقریبا شبیه گفته های کتابهایی مثل «راز» است.
ریشه برخی افکار و الهامات -
sonixax - 05-18-2015
m@hdi نوشته: با سلام
یکی از دلایلی که مذهبیون براساس آن میگویند روح جدا از مغز وجود دارد این است که میگویند برخی افکار بدون پیش زمینه به یکباره وارد ذهن ما میشود یا به گفته شعرای بزرگ برخی ابیات باصطلاح به آنها الهام میشود و به یکباره وارد ذهن آنان میشود.
ریشه این افکار و الهامات چیست؟
من فکر میکنم سیستم عصبی انسان میتونه در شرایطی خاص مثل یک فرستنده/گیرنده عمل کنه! که ما اون رو با نام تله پاتی میشناسیم.
اثبات علمی هنوز براش وجود نداره ولی تنها توجیح عقلانی در مورد اینکه چه طور یک دفعه شما چیزی رو حس میکنید که هیچ رابطه ای باهاش ندارید هست.
مثلن ناخودآگاه احساس میکنید در خطر هستید!!! بعد از چند ثانیه یا دقیقه متوجه میشید خونه بغلی آتش گرفته!! (این برای خودم پیش اومده) - تنها چیزی که من میتونم برداشت کنم اینه که اون همه حراس و ترسی که بین صدها نفری که بیرون جمع شدند به نوعی مثل یک فرستنده عمل میکنه و دستگاه عصبی شخص داخل ساختمان هم در بعضی موارد خاص مثل یک گیرنده عمل میکنه و حس اونها رو درک میکنه.
البته یک چند تایی تحقیق در این باره شده ولی هنوز به نتیجه قطعی نرسیدند!!! ولی این دیدگاه هم با فیزیک جور در میاد و هم با فرگشت!!!
ریشه برخی افکار و الهامات -
m@hdi - 05-19-2015
منظور شما دوستان از تله پاتی را فهمیدم ولی جواب سوالات من نبود. بنده مثلا به یکباره یاد موضوعی میافتم (که صرفا با یک اتفاق در جریان در ارتباط نیست) یا یک شاعری مثل حافظ به یکباره ابیاتی آن هم بسیار پر مضمون بهش الهام میشه (در حدی که حافظ را لسان الغیب مینامند!) خب اینها ریشه اش از کجاست؟ بنده میدانم که روحی در کار نیست و این موضوعات هم به احتمال قوی از مغز نشات میگیرد (منظورم مورد اول هست) ولی به نیروهای ماوراالطبیعی اعتقاد دارم و خیال میکنم مثلا ابیاتی پر مضمونی که به شخصی مثل حافظ به یکباره الهام میشود مربوط به ارتباطش با نیروهای ماوراالطبیعی میشود.
ریشه برخی افکار و الهامات -
kourosh_iran - 05-19-2015
من چند وقت پیش کتاب ریاضی دبیرستانم رو درآوردم تا خورده خورده دوباره مرورش کنم. آخه الان تازه فهمیدم که ریاضیات چقدر قدرتمنده و چقدر کاربرد میتونه داشته باشه و توی یه زمینه هایی اینقدر پیشرفت کردم که دیگه تنها عامل اصلی که باعث شد نتونم بیشتر پیش برم این بود که در ریاضیات کم آوردم.
آره خلاصه یه مدت یه مقدار کتاب ریاضی دبیرستانم رو خوندم و تمام تمرین هاش رو هم حل کردم (کاری که زمان تحصیل اصلا انجام نمیدادم).
بعد جالب اینکه یه شب توی خواب یه معمای ریاضی برام مطرح شد! یه مسئلهء فیزیکی بود که با ریاضیات حل میشد. نمیدونم اون معما یهو از کجا پیداش شد، الهامی چیزی بود یا مغز و ناخودآگاه خودم ساختش. موقعی که بیدار شدم فکر کردم حتما از اون خواب های آشفته و معمای بی معنی یا متناقض و خلاصه کس شعر بوده، ولی بررسیش که کردم دیدم وهه واقعا یه معمای ریاضی کاملا درست و جالبی هست و نمیتونم بگم خیلی پیشرفته بود ولی دقیقا با سطح ریاضی من و تمرین هایی که اخیرا داشتم مطابقت داشت. معماش رو حل هم کردم! با مثلثات و سینوس کسینوس و این حرفا حل میشد. البته یه مرحلهء دیگه هم میتونستم پیشتر برم و راه حلش رو بصورت کلی و فرمولی دربیارم ولی دیگه سخت بود و وقت و اولویت و حوصلش رو نداشتم.
ریشه برخی افکار و الهامات -
Agnostic - 05-19-2015
m@hdi نوشته: منظور شما دوستان از تله پاتی را فهمیدم ولی جواب سوالات من نبود. بنده مثلا به یکباره یاد موضوعی میافتم (که صرفا با یک اتفاق در جریان در ارتباط نیست) یا یک شاعری مثل حافظ به یکباره ابیاتی آن هم بسیار پر مضمون بهش الهام میشه (در حدی که حافظ را لسان الغیب مینامند!) خب اینها ریشه اش از کجاست؟ بنده میدانم که روحی در کار نیست و این موضوعات هم به احتمال قوی از مغز نشات میگیرد (منظورم مورد اول هست) ولی به نیروهای ماوراالطبیعی اعتقاد دارم و خیال میکنم مثلا ابیاتی پر مضمونی که به شخصی مثل حافظ به یکباره الهام میشود مربوط به ارتباطش با نیروهای ماوراالطبیعی میشود.
1- روح احتمال زیاد وجود دارد. اما آنچیزی نیست که مذهبیون می گویند. ببینید اطلاعات در مفز انسان ذخیره و پردازش میشود که از ترکیبات آلی ساخته شده ولی در رم و ریزپردازنده سیلیکونی هم نوعی ذخیره و پردازش انجام میشود دانشمندان می خواهند ریزپردازنده لیزری بسازند. یعنی در این دنیا کارهای مشابه میتواند توسط مواد و ساختارهای متفاوت انجام شود. روح یکی از اجزای جهان است که هنوز عملا کشف نشده. شاید وسایلی می خواهد که در آینده زیست شناسان با کمک فیزیکدانها کشف خواهند کرد.
2- همه الهامات تله پاتی نیستن ممکن است ضمیر ناخودآگاه مغز هم دخیل باشد. احتمالا بیشتر موارد الهامات کار ضمیر ناخودآگاه است.
ریشه برخی افکار و الهامات -
kourosh_iran - 05-19-2015
از این خوابهای علمی حال میکنم. حالا الهام هست یا پردازش ناخودآگاه مغز یا ترکیبی از هردو، بهرحال خوشم میاد و بنظرم مفید باشه. تا حالا بیشتر از یکی دوبار از اینطور خوابها دیدم در زمینه های مختلف. مثلا یه زمانی در برنامه نویسی هم حداقل یکی دو بار از اینطور خوابها دیدم و توی خواب برنامه نویسی میکردم یا ایده های برنامه نویسی به ذهنم میامد و تحلیل میکردم. در بعضی موارد ایده های جالبی به آدم توی خواب الهام میشه که در حالت بیداری به آسونی به ذهن نمیان.
میگن بخش پنهان روان انسان مثل بخش پنهان یک کوه یخ است که از بخش روی آب اون خیلی بزرگتره.
ظاهرا در ذهن و روان ما داره بصورت ناخودآگاه خیلی مسائل میگذره. چه بسا مغز انسانها و افکارشون در طول تاریخ هم همه مثل اینترنت و یک شبکهء عظیم رایانه ای و ابر و اینها با هم در ارتباط باشن. حالا بنظرم هم با نظریه های ماوراء طبیعی میشه اینا رو توجیه کرد و هم با فیزیک کوانتم. اصلا این روزها دیگه نمیشه مطمئن بود که این دو مقوله دوتا چیز واقعا مجزا هستن! فقط اینه که فیزیک و این حرفا خب علمی و تجربی هستن و دارای پایه و اثبات و دلایل و امکان آزمایش و آزمون، ولی ماوراء طبیعت، یعنی اون چیزی که باورها و منابع برونی هست، خیلی بی سر و ته و غیرقابل اعتماد و پر از چرت و پرته.
نقل قول:برخی افکار بدون پیش زمینه به یکباره وارد ذهن ما میشود
شاید اینا در لایه های ناخودآگاه در حال پردازش بودن یا به علت محرک ها و دریافت هایی که بصورت خودآگاه متوجه اونا نبودیم تولید شدن، بعد به یک مرحله ای که میرسن ناگهان وارد خودآگاه میشن. مثل موقعی که کامپیوتر داره در background یک پردازشی رو همزمان/بصورت موازی انجام میده و تنها وقتی تموم میشه یا به هر علت دیگری لازم میشه اون رو میاره به foreground و در معرض دید و اطلاع یا تعامل با کاربر.
البته روی اینا بنظرم تحقیقات تاحالا متعدد انجام شده و مواردی از این عملکردها کاملا شناخته شده و اثبات شده هستن.
مثلا ممکنه شما توی جنگل باشی توی یه صحنه یه پلنگ لابلای شاخ و برگ درختها جوری که در حالت معمول بلافاصله مشخص نیست و متوجه نمیشی چشمت ببینه، خودآگاه هنوز متوجهش نشدی، ولی بخشی از مغزت اون تصویر رو در بکگراند و با اولویت کمتر از فعالیت های خودآگاه جاری، سرفرصت و کندتر پردازش میکنه، ناگهان پردازش تصویر اون پلنگ (تهدید) رو تشخیص میده و تازه اونوقت هست که اولویتش به حد بالاتری ارتقا پیدا میکنه و خودآگاه شما رو به اصطلاح Interrupt میکنه تا این تهدید رو به اطلاع شما برسونه. اونوقت هست که شما ممکنه متوجه وجود اون پلنگ بشی با بررسی های سریع متعاقب، یا ممکن هم هست که به عللی متوجه نشی و فقط یک حس خطر و دلشوره بهت دست میده که فکر میکنی الهامه!
البته با وجود این توجیه باید بگم من شخصا خیلی به کلی و مطلق بودن این مسئله شک دارم و لزوما فکر نمیکنم تمام اینطور موارد رو میشه اینطور توجیه کرد. مثلا شاید برای خودتون پیش آمده باشه یا از دیگران شنیده باشید که میگن یهو دلهره گرفتم، دلم شور فلان کس رو زد، بعدا میبینی واقعا اون زمان اتفاقی افتاده یا خطری پیش اومده بوده.
ریشه برخی افکار و الهامات -
kourosh_iran - 05-19-2015
مثلا یه آزمایش توی چندتا فیلم مستند نشون میداد راجع به همین بخش ناخودآگاه بود.
یکسری تصاویری رو با سرعت بیش از حد از جلوی چشم آزمایش شوندگان رد میکردن که در نتیجه بصورت خودآگاه نمیتونستن متوجه مثلا تصویر یک شیر درنده یا هر چیز دیگری که غرایز و احساسات خاصی در وجود اونا رو تحریک کردن بشن، ولی مثلا حسگرهای امواج عصبی و مقاومت پوست و فشار خون و این حرفا دقیقا نشون میدادن که مغز بصورت ناخودآگاه متوجه اون چیزها میشه و عکس العملش روی بدن سریعا ظاهر میشه.
ریشه برخی افکار و الهامات -
Agnostic - 05-19-2015
Agnostic نوشته: 1- روح احتمال زیاد وجود دارد. اما آنچیزی نیست که مذهبیون می گویند. ببینید اطلاعات در مفز انسان ذخیره و پردازش میشود که از ترکیبات آلی ساخته شده ولی در رم و ریزپردازنده سیلیکونی هم نوعی ذخیره و پردازش انجام میشود دانشمندان می خواهند ریزپردازنده لیزری بسازند. یعنی در این دنیا کارهای مشابه میتواند توسط مواد و ساختارهای متفاوت انجام شود. روح یکی از اجزای جهان است که هنوز عملا کشف نشده. شاید وسایلی می خواهد که در آینده زیست شناسان با کمک فیزیکدانها کشف خواهند کرد.
2- همه الهامات تله پاتی نیستن ممکن است ضمیر ناخودآگاه مغز هم دخیل باشد. احتمالا بیشتر موارد الهامات کار ضمیر ناخودآگاه است.
باید می نوشتم ضمیر نا خودآگاه انسان حاصل کارکرد و پردازش مغر بدون اطلاع انسان. مثلا یک مسئله ریاضی را می خوانید و بعد دارید مثلا کتاب داستان می خوانید احتمال دارد همان موقع مغز شما بدون آگاه بودن ضمیرتان مشغول حل کردن مسئله باشد بعد یکدفعه راه حلی پیدا می کنید و کتاب داستان را کنار گذاشته مسئله را حل می کنید.