پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
Mehrbod - 09-01-2013
مزدك بامداد نوشته:
زماین [SIZE=2]گروه[SIZE=2]ی[/SIZE] اسیدهای امینه که از دید پایندگی در دریاهای گرم، فراتر از دیگران بودند، گرد هم آمدند تا پایستگی خود را در سامانه ای برتر، پایندان باشند. اینجا بود که نخستین تک یاخته ها پدید امدند و در هماوردی تنگاتنگ، پاینده ترین آنها فرا زیستند. هوش نخستینی یاخته برای نگهداشت و بازسازی اسید های امینه برنامه ریزی شده بود و آنها چاره ای جز انجام این خویشکاری نداشتند.
دیگر, اسیدهای امینه به تنهایی "کاره" ای نبودند و این سامانه ی یاخته بود که با تلاش پایندگی خود، پایندگی اسید های امینه را نیز بجای می اوردند. نون، یاخته ها هم گرد هم آمدند تا فرازیست تک تک تکیاخته هارا پایندان شوند و اینگونه، نخستین جانوران چندیاخته ای پدید آمدند که در آنها، دیگر یک تکیاخته، "کاره" ای نبود ولی آسایش و پایندگی او بدست سامانه ی برتر و فراگیر تر "جانور" فراهم میشد. سپس در هماوردی تنگاتنگ، کوشا ترین و توشمند ترین(the more fit)[/SIZE] بجای ماندند. : آدمیان, ....
مغز هوشمند آدمیان برای فرازیست خود یا همان تک تک یاخته ها برنامه ریزی شده بود و خودآگاه او توان رهایی از این آماج ناخودآگاه را نداشت[SIZE=2]ه و آماجی جز خوشی یاخته های خود نمیدید.
آنگاه اینها ،برای نمونه آدمیان دریافتند که با هم در یه همبود و گروه، بخت بیشتری برای فرزایست و پایندگی دارند و بدینسان کشور ها و دولت ها پدید آمدند. در این سامانه ها تک تک آدمها کاره ای نبودند ولی کشور و دولت، گارانت بهزیستی و زینهار (امنیت) و پایندگی آنها بود. دستگاه های هوشمند فرمانروایی کشور، برای نگهداشت خود که همان نگهداشت مردم و "ملت" بود، برنامه ریزی شده بود و آنها برای زنده ماندن چاره ای جز این خویشکاری نداشتند.
سپس این کشور ها در هماوری تنگاتنگ ، فرگشتند تا بهترین و پیشرفته ترین کشور ها با سامانه های نوین و کارآمد پدید آمدند. آنها میتوانست کیهان را درنوردند و یا با نانو روبات ها و رایانه ها، بهترین زندگی هارا پدید بیاورند.
تاجاییکه اندام های ساختگی برای آدمیان و بخت دراز زیوی آنانرا پدید آوردند و بخشی از هستی آنان گردیدند. مغز اَبَرهوشمند این رایانه ها برای نیکیاری آدمیان برنامه ریزی شده بود و خودآگاه آنان، توان دگرگونی این ناخودآگاه را نداشت و آماجی از هستی خود جز این نیکیاری نمیدیدند. در میان "جانداران الکتروسایبری" هماوردی تنگاتنگی به فرگشت هر چه بیشتر آنها و کنار رفتن فندآوری های زیان بخش یا واپسمانده انجامید
این روبات ها و رایانه ها کم کم سررشته ی کارها بدست گرفتند تا هومن، آسوده تر و بزینهار تر بزید. و در اینجا بود که کشورها و آدمها دیگر کاره ای نبودند و این سامانه اَبَرریانه ای/ هومنواره ای بود که گزینش ها و گـُزیر هارا انجام میداد ولی همچنان آماج آن، آسایش و زینهار کشورها،-] آدمها، جانور ها،-] تک تک یاخته ها -] و سرانجام، تک تک رشته های اسید های امینه بود!
[/SIZE]
[SIZE=2]پس فرارویی سامانه ها به سامانه ی برتر، هیچگاه آماج هستی آنها ([SIZE=2]Daseins-Grund)[/SIZE][/SIZE] را دگرگون نمیکند، بساکه آنرا در ترازی برتر و والاتر پایندان ( گارانت) است. بر این پایه است که من هیچ ترسی از فند و فندآوری چه رایانه و هومنواره و چه بمب ها و .. ندارم. چرا که روند فرگشت خودبخود چیزی را که به زیان فرازیست است از میان میبرد، همچنان که اکنون، ترس از بمب اتمی، داشتن آنرا بیهوده و تنها کاری پرهزینه و بی هیچ بازده سودمند نموده است، بگونه که کشور های اتمی در پی پیمان نامه هایی هستند که از دست این فندآوری گرانبها و بی هوده رهایی یابند. کسانی هم که از روی کودنی از ان سود بجویند از سوی همان هم از میان رفته یا دچار بیزاری بازماندگان خواهند گردید که برابر پایان فرمانروایی انان است. نام این روند هم هست: گزینش طبیعی.
[SIZE=2]روشن است که طبیعت سرد و"کور" برای مرگ کودن ها، ناتوشمندان و ناکوشایان ([SIZE=2]The Unfit)[/SIZE][/SIZE] و آنها که نیاموختند نخواهد گریست.مگر این نابودی دایناسور ها نبود که میدان را برای ما باز کرد؟
سپاس از پاسخ زیبایی که گذاشتید مزدک ارجمند,
هر آینه چند نکته (٣ تا) اینجا هستند که من بر پاد دیگر دوستان آنها را سراسر درست نمیابم. پیش از هر چیز, من سالها پیش این نکتهیِ گیرا که افزایش پیچیدگی به
دگرشی[sup][aname=rpab433][[/aname][anchor=pab433]1][/anchor][/sup]
هوتادین[sup][aname=rpaf7de][[/aname][anchor=paf7de]2][/anchor][/sup] میانجامد را از خودِ شما آموختم, با همان نمونهیِ مولکولهایِ تنهای آب که با افزایش
اندرکنش[sup][aname=rpaa2b6][[/aname][anchor=paa2b6]3][/anchor][/sup] میان اشان به چیزی
هوتادینانه[sup][aname=rpa2f09][[/aname][anchor=pa2f09]4][/anchor][/sup]
دگرسان[sup][aname=rpaa87e][[/aname][anchor=paa87e]5][/anchor][/sup] و
آبسان[sup][aname=rpac403][[/aname][anchor=pac403]6][/anchor][/sup] به نام آب میدگرند:
مهاد[sup][aname=rpa4074][[/aname][anchor=pa4074]7][/anchor][/sup] فرابرنهادگی[sup][aname=rpaccdc][[/aname][anchor=paccdc]8][/anchor][/sup] - Supervenience Principle
تا اینجا سخنی نمیرود, ولی در همین باره باز به یاد دارم در انجمنی دیگر چندین سال پیش در گفتمانی کسی این پرسش را از شما در
پرسمان[sup][aname=rpa3e75][[/aname][anchor=pa3e75]9][/anchor][/sup] «ستیز میان
هومن[sup][aname=rpa1f48][[/aname][anchor=pa1f48]10][/anchor][/sup] و ژن هومن» کرده بودند که «اگر یک هومن پیش رویش دکمهای برای نابودی
هومنی[sup][aname=rpa3f62][[/aname][anchor=pa3f62]11][/anchor][/sup] باشد, آیا میتوانیم بگوییم آنرا هرگز در پیروی از
آماج[sup][aname=rpa78d0][[/aname][anchor=pa78d0]12][/anchor][/sup] ناخودآگاهِ خود نخواهد فشرد؟»
این
یادمان[sup][aname=rpaaf5f][[/aname][anchor=paaf5f]13][/anchor][/sup] را بخوبی در
ویر[sup][aname=rpa2dd5][[/aname][anchor=pa2dd5]14][/anchor][/sup] دارم زیرا از انگشتشمار جاهایی بوده که با شما همنگر نبودهام; پاسخی که شما به ایشان دادید درونمایهای همسان با پاسخ بالایتان داشت که «آماج ناخودآگاهِ ما
برآوردن[sup][aname=rpab2dc][[/aname][anchor=pab2dc]15][/anchor][/sup] نیازهای ژنتیکی ما است و خود از لایههایِ زیرین برخاسته و
جُدای[sup][aname=rpaf924][[/aname][anchor=paf924]16][/anchor][/sup] آن, خود هومنی با رویکردهای پیشگیرانه و گذرواژه و ... دیگر راهِ دسترسی به چنین دکمهیِ انگارینی را هرگز باز نمیگذارد».
هر آینه آنچه من اینجا لغزش دیدم در نگر نگرفتن
دگرسانیِ[sup][aname=rpa46e8][[/aname][anchor=pa46e8]17][/anchor][/sup] هوتادینی است که در هر لایه از «
ترازهای[sup][aname=rpaefff][[/aname][anchor=paefff]18][/anchor][/sup] هستش (
نگارهیِ[sup][aname=rpa4e66][[/aname][anchor=pa4e66]19][/anchor][/sup] بالا)» روی میدهد. آنچه شما از آینده انگاشتهاید
برونیابیِ[sup][aname=rpaa91c][[/aname][anchor=paa91c]20][/anchor][/sup] همانیست که تاکنون داشتهایم. آنچه تاکنون داشتیم پدید آمدن زندگی و خودآگاهی و
سامانههایِ[sup][aname=rpad2d2][[/aname][anchor=pad2d2]21][/anchor][/sup]
همبودین[sup][aname=rpa00fa][[/aname][anchor=pa00fa]22][/anchor][/sup] از
ریزگان[sup][aname=rpa1c2c][[/aname][anchor=pa1c2c]23][/anchor][/sup] بنیادین و
یاختگان[sup][aname=rpa6853][[/aname][anchor=pa6853]24][/anchor][/sup] و ... بوده است, آنچه خواهیم داشت
ابرهوشوارگان[sup][aname=rpa7e87][[/aname][anchor=pa7e87]25][/anchor][/sup] و ابرهمبودهایی است که همچنان در راستایِ برآروش نیاز همان یاختگان و آمینواسیدهایِ
نخستینی[sup][aname=rpa1403][[/aname][anchor=pa1403]26][/anchor][/sup] پیش میروند.
ولی آنچه اینجا نادیده گرفته شده «دگرسانیهایِ هوتادینی[sup][aname=rpa38ab][[/aname][anchor=paf7de]2][/anchor][/sup]» است که در هر لایه نیز ما داریم. یک یاخته چیزی بیشتر از یک یاخته نیست, ما میتوانیم با
همانندی[sup][aname=rpaa76f][[/aname][anchor=pa38ab]27][/anchor][/sup] (analogy) شما یک هومن را یک یاخته در سامانهیِ همبودین ببینیم, ولی هومن همان یاخته نیست!
یک هومن نمونهوار دارای چیزی به نام خودآگاهی در کنار ناخودآگاهی است که یاختگان ندارند. یک سامانهیِ همبودین بهمچنین تنها دارای ناخودآگاه است و به خویش هرگز
آگاه[sup][aname=rpad186][[/aname][anchor=paa76f]28][/anchor][/sup] نیست.
پس از دیدگاه کنشیک (عملی), ما
نمیتوانیم این روند افزایش پیچیدگی را از تراز هومنی به بالاتر بیکسان بیانگاریم و ببرونیابیم, زیرا در ترازِ هومنی پدیدهیِ خودآگاهی از اندرکنش[sup][aname=rpaad05][[/aname][anchor=paa2b6]3][/anchor][/sup] لایههایِ زیرین
فرابرنهاده[sup][aname=rpa3dfb][[/aname][anchor=pad186]29][/anchor][/sup] شده است و لایههایِ زبرین گرچه شدنی میباشند, ولی دارای مرزمندی ناروشن ولی
هستومندی[sup][aname=rpa7713][[/aname][anchor=paad05]30][/anchor][/sup] خواهند بود: یک هومن[sup][aname=rpa5a01][[/aname][anchor=pa1f48]10][/anchor][/sup] بمانند یک یاخته هرگز
رفتار[sup][aname=rpa020c][[/aname][anchor=pa3dfb]31][/anchor][/sup] نخواهد کرد, هنگامیکه همهیِ لایههایِ زیرینتر از هومنی[sup][aname=rpa5342][[/aname][anchor=pa3f62]11][/anchor][/sup] بمانند یک یاخته/آمینواسید (کنش و بازکنشِ تنها*) میرفتارند.
نکتهیِ دوم, ما همانندی شما را دربست پذیرفته و میگوییم که آری, یک سامانهیِ همبودین (یک لایه زبرتر) براستی تنها آنجاست که به نیازهای هومنی (لایهیِ زیرین و لایههایِ زیرینتر) پاسخ دهد و لایههایِ زبترِ آن نیز چنین خواهند بود, زیرا اگر نباشند «گزینش طبیعی» خودبهخود آنها را از گردش و
فرگشت[sup][aname=rpabe68][[/aname][anchor=pa7713]32][/anchor][/sup] بیرون میاندازد.
نکتهیِ من این است که گزینش طبیعی به بستری برای "تکرار"
مینیازد[sup][aname=rpa9102][[/aname][anchor=pa5a01]33][/anchor][/sup] و این تکرارپذیری با پیشرفتِ تکنولوژی (دامنهیِ آسیب هر تکنولوژی) دارد روز به روز کاسته میشود.
روند گزینش طبیعی و سخن شما دربارهیِ
فندآوریهایِ[sup][aname=rpa31ce][[/aname][anchor=pa020c]34][/anchor][/sup] کنونی و چیزی همچون «بمب اتم» درست است: یا کشورها آن اندازه خرد دارند که آنرا به کار نبرند, یا بیخردی کرده و میبرند و
بازماندگان اشان آن را اندازه پشیمان و بیزار از کنش میکنند که در آینده بازرخداد آن به ٠ میگِراید.
ولی این تنها دربارهیِ فندآوریهایِ کنونی است. ما میتوانیم جنگهایِ شیمیایی داشته باشیم, یا هتا جنگهایِ اتمی داشته باشیم و بآسانی نابود هم نشویم, زیرا در هر دوی اینها همچنان "بازماندگانی" بجا خواهند ماند که راه را پیش ببرند (دامنهیِ آسیب/لغزش فندآوریهایِ نامبرده گرچه بسیار
فرّاخ[sup][aname=rpa362a][[/aname][anchor=pa5342]35][/anchor][/sup], ولی همچنان بسیار مرزمند است); هر آینه, ما نمیتوانیم بهمین سادگی روند گزینش طبیعی را برای فندآوریهایِ نوتر و فردائین داشته باشیم, بگوییم فندآوریای مانند «
تکینگی[sup][aname=rpacc04][[/aname][anchor=pabe68]36][/anchor][/sup]» که اینجا کمی به آن پرداختهایم:
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ - برگ 7
ما چگونه میتوانیم گزینش طبیعی داشته باشیم هنگامیکه تنها و تنها «یک بار» میتوانیم به تکینگی دست ورزیم و همان یک بار باید ١٠٠% کار را بی لغزش بیانجامیم!؟
هتا فندآوریای همچون «
هوشوارگان[sup][aname=rpaa572][[/aname][anchor=pa9102]37][/anchor][/sup]» نیز از این یکبارگی بیرون نیستند. ما چگونه میتوانیم فرایند ساخت هوشوارگان را ١٠٠% بی لغزش بیانجامیم, جوریکه هیچکدام از آنها هرگز بر پادِ سود خود ما — خواهشهایِ ناخودآگاهی که ما در آن بگوییم براه ٤ قانون روبوتیک ایزاک آسیموف پیریختهایم — رفتار[sup][aname=rpa9d2f][[/aname][anchor=pa3dfb]31][/anchor][/sup] نکند؟ میدانیم که یک یاختهیِ[sup][aname=rpa102e][[/aname][anchor=pa6853]24][/anchor][/sup] چنگارین — که از لغزش در فرایند mitosis رخ میدهد — برای کشتن یک هومن[sup][aname=rpa51f9][[/aname][anchor=pa1f48]10][/anchor][/sup]
میبسندد[sup][aname=rpa6fb2][[/aname][anchor=pa31ce]38][/anchor][/sup], بهمین ریخت یک لغزش در یک هوشواره نیز برای نابودی ما میبسندد: یک هوشواره با هوشمندیِ در تراز[sup][aname=rpa3e9c][[/aname][anchor=paefff]18][/anchor][/sup] هومنی[sup][aname=rpa94b2][[/aname][anchor=pa3f62]11][/anchor][/sup], در
کالبد[sup][aname=rpa9c03][[/aname][anchor=pa362a]39][/anchor][/sup] بیولوژیکِ هومنی گرفتار نیست و میتواند یک تنه به همان تکینگی دست بورزد.
اگر خرد ما اینجا
فرجامید[sup][aname=rpa3d4d][[/aname][anchor=pacc04]40][/anchor][/sup] که این قمار روی سرنوشت هومنی کاری است نادرست, رویکرد درست چیست؟ پذیرش قمار و دست ورزیدن به آن, یا خودداری و بسندیدن به آنچه همین امروز داریم؟
نکتهیِ سوم که بیشتر به فلسفه نزدیک است. گفتید سودِ تکیاختگان در همکاری و چندیاخته شدن (افزایش پیچیدگی) است, ولی چرا؟ ما با اینکه میلیونها سال از فرگشت[sup][aname=rpa8494][[/aname][anchor=pa7713]32][/anchor][/sup] روی زمین میگذرد, همچنان تکیاختههایِ آزاد و ناوابستهای میبینم که بی نیاز از دیگر یاختگان
میزیوند[sup][aname=rpa71d5][[/aname][anchor=paa572]41][/anchor][/sup] و شمارشان از هومنان نیز بسیار بیشتر است, چند یاختگان گرچه به
سازوارههایِ[sup][aname=rpa352d][[/aname][anchor=pa9d2f]42][/anchor][/sup] هوشمندتری همچون هومن میرسند, ولی من سودِ آنچنان ویژهای در تراز یاختهای برای خودِ آنها نمیبینم.
نمونهوار بیایید دربارهیِ
راکیزگان[sup][aname=rpa864c][[/aname][anchor=pa102e]43][/anchor][/sup] (mitochondria) سخن بگوییم, میدانیم که راکیزهها سازههایِ انرژیساز پیکر ما میباشند, ولی اگر از نگاه یاختهای به آنها بنگریم, آیا نمیتوانیم بگوییم که یاختههای ما راکیزهها را به گونهای به بردگی گرفتهاند؟
برای روشنگری, پارهگفتاری از نسکی (NonZero_ The Logic of Human Destiny) را میاورم که چندی پیش خوانده بودم:
[Robert Wright] NonZero_ The Logic of Human Destiny — 18. THE RISE OF BIOLOGICAL NON-ZERO-SUMNESS
epigraph: Ridley (1996), p. 17.
“subservient to the needs”: Dulbecco (1987), p. 54.
“encapsulated slaves”: Maynard Smith and Szathmáry (1995), p. 141.
Margulis: For a taste of Margulis’s theory, see chapter 5 of Margulis and Sagan
(1995). Her treatise on the subject is called Symbiosis in Cell Evolution.
raised cell’s efficiency: This is the surmise of Maynard Smith and Szathmáry
(1995), p. 138. Some biologists might speculate that this genetic migration served the
Darwinian interest of the nucleus more than that of the mitochondrion. (As we’ll see later
in this chapter, there is some divergence of interest between the two.) On the other hand,
one can also imagine the prime beneficiary being the genes remaining in the
mitochondrion. Maybe the mitochondrion, by jettisoning a few genes, became a leaner
and meaner reproductive machine; thus “the mitochondria that lost genes to the nucleus
are the ones that out-reproduced their siblings, and survive today.” ( James Gould,
personal communication.) In any event, this whole category of analysis seems alien to
Dulbecco; he apparently doesn’t see that in order to make meaningful judgments about
“subservience,” we need to talk about comparative Darwinian interests, and not just the
mechanics of control.
“metabolic exploitation”: Maynard Smith and Szathmáry (1995), p. 141.
“restorer” genes: See Frank (1989).
†leaping to conclusions of tension: Maynard Smith and Szathmáry, unlike
Dulbecco, do at times recognize that the question of “exploitation” hinges ultimately on
Darwinian interest. Thus, they suggest (p. 141), if there were a free-living variety of
mitochondrion, then we could compare its reproductive rate with the reproductive rate of
encapsulated mitochondria to see whether mitochondrial DNA benefits from cellular
encapsulation. But really we couldn’t. For a free-living variety, in order to be adapted to
free life, would have appreciably different DNA. Those genes peculiar to the
encapsulated version obviously benefit from encapsulation (without which they
presumably would not exist), and those genes peculiar to the non-encapsulated version
would obviously have benefited from freedom (ditto). To be sure, we could ask whether
those genes common to the encapsulated and free-living variants were better off in
encapsulated form. But the way to answer that question would be by retrospective
analysis: Go back and find the fork in the road at which some of the mitochondria’s
ancestor became encapsulated and other didn’t, and compare the relative fruitfulness of
the two paths—compare the number of free-living descendants (which for all we know
do still exist in much-altered form) with the number of encapsulated descendants. This
isn’t a practical analysis, of course, but it at least makes sense in principle.
[color=blue]In short: Notwithstanding the convenient shorthand that we all use when talking
about “who’s exploiting whom,” it seems to me ultimately meaningless to ask whether
“the mitochondrion” is being exploited, since the answer may differ for different
mitochondrial genes For some genes the answer is, obviously not—they owe their
existence to encapsulation — and for other genes the answer, though not practically.
obtainable, is a historical question. And, as I’ve suggested in the text, if the answer to that
historical question is indeed the one that Maynard Smith and Szathmáry imply by
comparing mitochondria to captive pigs, then their conclusion that mitochondria are
exploited is assuredly wrong; pig-human symbiosis, in Darwinian terms, is mutualistic,
not parasitic.
...
بالا در دنباله نویسنده میکوشد از کنجهایِ گوناگون بفرجامد[sup][aname=rpa01f2][[/aname][anchor=pacc04]40][/anchor][/sup] که سرانجام میتوانیم بگوییم برخی یاختگان[sup][aname=rpae360][[/aname][anchor=pa6853]24][/anchor][/sup] یا ژنها یا آمینواسیدها بهرهکشی/بردگی میشوند یا خیر.
ولی کوتاهیدهیِ آن, به نگر من بسیار دور از باور است بگوییم که در میان این همه پیچیدگی و اندرکنش[sup][aname=rpa7f69][[/aname][anchor=paa2b6]3][/anchor][/sup], برخی یاختگان/.../آمینواسیدها... سودِ بیشتری نکرده و شانس
فرازیست[sup][aname=rpa0353][[/aname][anchor=pa51f9]44][/anchor][/sup] بالاتری (= بهرهیِ بیشتر) از برخی دیگر نیابند و برخی اشان نیز در این میان کوچکترین سودی نکرده و تنها بهرهکشی شوند.
رویهم آنچه میکوشم اینجا بفرجامم: افزایش پیچیدگی بیگمان همیشه به سودِ همگان نیست. اگر هومنان[sup][aname=rpa3125][[/aname][anchor=pa1f48]10][/anchor][/sup] با کنارگذاری
خودگردانی[sup][aname=rpa3ef7][[/aname][anchor=pa6fb2]45][/anchor][/sup] و با همکاری تنگاتنگ به ساختِ
ابرسازوارهای[sup][aname=rpa64b6][[/aname][anchor=pa3e9c]46][/anchor][/sup] بزرگتر از خود دست بورزند (چنانکه تاکنون کوشیدهاند و تا اندازهای کامیاب بودهاند), بیگمان ابرسازوارهیِ پدید آمده در راستایِ سودِ همهیِ آنها پیش نخواهد رفت (بی هیچ گمانی میتوانیم بگوییم امروز در بسیاری جاها مردم زندگی بهتری خواهند داشت اگر هیچ دولت و
همبودی[sup][aname=rpafe09][[/aname][anchor=pa94b2]47][/anchor][/sup] در کار نباشد) و هتا میتواند وارونه بوده و مایهیِ نابودی همه آنها نیز بشود (باز هم همین امروز نمود بیرونی دارد, نمونه کشور ایران که دارد با نابخردی خود مردم ایران را نیز به گرداب فرومیبرد).
مایهیِ نابودی, زیرا بنمونه, ٤ تریلیون یاخته با همکاری تنگاتنگ خود ابریاختهای به نام هومنی[sup][aname=rpaf30b][[/aname][anchor=pa3f62]11][/anchor][/sup] را میسازند, ولی هومن
فرساخته[sup][aname=rpa294f][[/aname][anchor=pa9c03]48][/anchor][/sup] بسادگی و از روی نابخردی بگوییم دست به خودکشی زده و کم و بیش همهیِ یاختگان خود را نیز بهمراه نابود میکند.
از آنجاییکه میبینیم در تراز[sup][aname=rpada49][[/aname][anchor=paefff]18][/anchor][/sup] یاختگان, هومنان بسیاری هستند که پیوسته به تن و پیکر خود آسیب میرسانند (با رفتارهایی همچون سیگار کشیدن, نوشیدن الکل بسیار, ...) و گاه دیوانگیها میکنند (خودکشی, تند راندن خودرو,...) و رویهم میتوانند کودن باشند و ناخواسته مرگ زودهنگام برای خود بیاورند, پس میتوانیم همین فرایند را برای ابرسازوارهای که ما با پیشرفت فندآوری[sup][aname=rpa280d][[/aname][anchor=pa020c]34][/anchor][/sup] (چسب) خواهیم ساخت را بیانگاریم, با این دگرسانی[sup][aname=rpad10a][[/aname][anchor=pa46e8]17][/anchor][/sup] که در تراز یاختهای[sup][aname=rpab76d][[/aname][anchor=pa6853]24][/anchor][/sup], اگر ابرسازوارهیِ آنها
بمیرد تنها جهانِ یاختگان نامبرده به پایان میرسد و همچنان هومنانِ دیگری آن بیرون (در جهان ما) هستند و خواهند فرگشت[sup][aname=rpaa85e][[/aname][anchor=pa7713]32][/anchor][/sup] که کمتر کمتر دست به این ویرانگریها خواهند زد (گزینش طبیعی), ولی ابرسازوارهیِ هومنی اگر بمیرد (بگوییم براه لغزشِ تکینگی[sup][aname=rpa0b34][[/aname][anchor=pabe68]36][/anchor][/sup], etc), تا به امروز این شانس که دوباره بفرگردد را داشته است (اگر ایران نابخردی کند, کشور ایران از میان میرود, نه نژاد هومنی), ولی با پیشرفت
تکنولوژی ما بسویی میرویم که با چسباندن هر چه بیشتر همهیِ هومنان[sup][aname=rpaaac6][[/aname][anchor=pa1f48]10][/anchor][/sup] زنده, و ساخت ابرسازوارهای[sup][aname=rpaf650][[/aname][anchor=pa3e9c]46][/anchor][/sup] هر چه بزرگتر, بگاهِ لغزش و نابخردی دیگر هومنی نیست که بجا بماند و اینبار جهان ماست که به پایان میرسد (پایانِ فرگشت و گزینش طبیعی).
پس در
برآیند[sup][aname=rpa8605][[/aname][anchor=pa3d4d]49][/anchor][/sup], بایستی از خود امان این را هم بپرسیم که آیا براستی, در تراز هومنی برای ما سودِ بیشتری دارد که با افزایش همکاری و کاربرد چسب فندآوری, سرنوشت تک تک امان را به یک ابرسازوارهیِ بی خودآگاه ببندانیم یا خیر؟
در کنارِ آن, پرسش اخلاقیای که هرگز پرسیده نمیشود نیز این است: آن کسانی که نمیخواهند در فرساخت این ابرسازواره (که دربرگیرندهیِ سرنوشت آنها میشود)
هنباز[sup][aname=rpa2c3c][[/aname][anchor=pa8494]50][/anchor][/sup] باشند براستی باید چه کنند؟
پ.ن.
مزدک جان میتوانم بگویم تا اندازهای سخنان شما
بیمانند[sup][aname=rpa5faf][[/aname][anchor=pa71d5]51][/anchor][/sup] به آنچه در نسک بالا آمده نیستند. نویسنده در نسک نامبرده میکوشد به این پرسش بپاسخد که آیا میتوانیم از اینرو که فرگشت پیوسته به افزایش پیچیدگی (—> هوشمندی) میانجامد,
فرجام[sup][aname=rpa05a1][[/aname][anchor=pa352d]52][/anchor][/sup] بگیریم که «آماجِ[sup][aname=rpa3e46][[/aname][anchor=pa78d0]12][/anchor][/sup] فرگشت» (آماج هستی/هومنی[sup][aname=rpa6449][[/aname][anchor=pa3f62]11][/anchor][/sup]؟) افزایش پیچیدگی است؟
از دیدگاهِ خود من و
فرنودانه[sup][aname=rpa8a83][[/aname][anchor=pa864c]53][/anchor][/sup], فرگشت آماجی ندارد ولی برآیند آن میتواند براهِ گزینش طبیعی همواره مایهیِ افزایش پیچیدگی (در کنار ماندگاری سادگی) باشد. این برایند ولی همان آماج نیست و نمیتوانیم آنرا بگونهای سرنوشت یا آماجِ هستی خود امان در جهان بیانگاریم, بهمینسان نیز هیچ نیاز و بایستگیای در کار نیست و نباید باشد که ما هم بمانند ترازهای[sup][aname=rpa4dac][[/aname][anchor=paefff]18][/anchor][/sup] فروترِ خودمان بکوشیم, یا هتّا بخواهیم این پیچیدگی را از خودمان فرابرده و بیافزائیم.
* میتوانیم خودآگاهی را
وینابی[sup][aname=rpa801b][[/aname][anchor=pa01f2]54][/anchor][/sup] تنها بیانگاریم, ولی همچنان در فرجامِ سخن که یک هومن بمانند سازههایِ لایههایِ زیرینتر خود نمیرفتارد[sup][aname=rpa7e3b][[/aname][anchor=pa3dfb]31][/anchor][/sup], دگرسانی[sup][aname=rpa853c][[/aname][anchor=pa46e8]17][/anchor][/sup] نمیدهد.
----
[aname=pab433]1[/aname]. [anchor=rpab433]^[/anchor] Digarestan <— Degarestan || دیگرستن: تغییر کردن Ϣiki-En to change
[aname=paf7de]2[/aname]. ^ [anchor=rpaf7de]آ[/anchor] [anchor=rpa38ab]ب[/anchor] hu+tâd+in::Hutâdin || هوتادین: کیفی qualitative
[aname=paa2b6]3[/aname]. ^ [anchor=rpaa2b6]آ[/anchor] [anchor=rpaad05]ب[/anchor] [anchor=rpa7f69]پ[/anchor] andar+kon+eš::Andarkoneš || اندرکنش: تعامل; فرایند اندرکردن Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ interaction
[aname=pa2f09]4[/aname]. [anchor=rpa2f09]^[/anchor] hutâd+in+âne::Hutâdinâne || هوتادینانه: هوتادینوار qualitatively
[aname=paa87e]5[/aname]. [anchor=rpaa87e]^[/anchor] digar+sân::Digarsân <— Degarsân || دیگرسان: متفاوت Ϣiki-En different
[aname=pac403]6[/aname]. [anchor=rpac403]^[/anchor] âb+sân::Âbsân || آبسان: مایع Ϣiki-En liquid
[aname=pa4074]7[/aname]. [anchor=rpa4074]^[/anchor] meh+âd::Mehâd || مهاد: اصل Ϣiki-En principle; law
[aname=paccdc]8[/aname]. [anchor=rpaccdc]^[/anchor] farâ+bar+nehâd+eg+i::Farâbarnehâdegi || فرابرنهادگی: پدید آمدن زابهای نو از اندرکنش لایههایِ زیرین Ϣiki-En supervenience
[aname=pa3e75]9[/aname]. [anchor=rpa3e75]^[/anchor] pors+mân::Porsmân || پرسمان: مساله Dehxodâ, Ϣiki-En problem
[aname=pa1f48]10[/aname]. ^ [anchor=rpa1f48]آ[/anchor] [anchor=rpa5a01]ب[/anchor] [anchor=rpa51f9]پ[/anchor] [anchor=rpa3125]چ[/anchor] [anchor=rpaaac6]ر[/anchor] hu+man::Human || هومن: آدم; هو+منش همچون دُژ+منش (دشمن), کسیکه کارکتر و منش والای دارد. human
[aname=pa3f62]11[/aname]. ^ [anchor=rpa3f62]آ[/anchor] [anchor=rpa5342]ب[/anchor] [anchor=rpa94b2]پ[/anchor] [anchor=rpaf30b]چ[/anchor] [anchor=rpa6449]ر[/anchor] human+i::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
[aname=pa78d0]12[/aname]. ^ [anchor=rpa78d0]آ[/anchor] [anchor=rpa3e46]ب[/anchor] Âmâj || آماج: نشانهیِ تیر: تودهیِ خاکی که نشانهیِ تیربر آن نهند. Dehxodâ target
[aname=paaf5f]13[/aname]. [anchor=rpaaf5f]^[/anchor] yâd+mânidan::Yâdmânidan || یادمانیدن: خاطره یادآوردن Ϣiki-En to recollect
[aname=pa2dd5]14[/aname]. [anchor=rpa2dd5]^[/anchor] Vir || ویر: حافظه; یاد; memory
[aname=pab2dc]15[/aname]. [anchor=rpab2dc]^[/anchor] bar+âvardan::Barâvardan || براوردن: تخمین زدن Ϣiki-En to estimate || براوردن: برطرف کردن to fullfill | || براوردن: بالا آوردن; بربردن Dehxodâ
[aname=paf924]16[/aname]. [anchor=rpaf924]^[/anchor] Jodâyidan || جداییدن: جدا کردن to separate
[aname=pa46e8]17[/aname]. ^ [anchor=rpa46e8]آ[/anchor] [anchor=rpad10a]ب[/anchor] [anchor=rpa853c]پ[/anchor] digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
[aname=paefff]18[/aname]. ^ [anchor=rpaefff]آ[/anchor] [anchor=rpa3e9c]ب[/anchor] [anchor=rpada49]پ[/anchor] [anchor=rpa4dac]چ[/anchor] tarâx+tan::Tarâxtan || تراختن: ترتیب دادن Dehxodâ, Ϣiki-En to arrange arrangieren
[aname=pa4e66]19[/aname]. [anchor=rpa4e66]^[/anchor] negâr+e::Negâre || نگاره: تصویر Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ image
[aname=paa91c]20[/aname]. [anchor=rpaa91c]^[/anchor] borun+yâftan::Borunyâftan || برونیافتن: برآوردنِ بلنجِ یک برآیه بیرون از گسترهیِ بلنجهایِ شناخته شده ⚕Heydari, Ϣiki-En to extrapolate
[aname=pad2d2]21[/aname]. [anchor=rpad2d2]^[/anchor] Sâmâne || سامانه: سیستم; سامانه; منظومه Ϣiki-En system
[aname=pa00fa]22[/aname]. [anchor=rpa00fa]^[/anchor] ham+bud+in::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
[aname=pa1c2c]23[/aname]. [anchor=rpa1c2c]^[/anchor] rizeg+ân::Rizegân || ریزگان: ذرات Ϣiki-En particles
[aname=pa6853]24[/aname]. ^ [anchor=rpa6853]آ[/anchor] [anchor=rpa102e]ب[/anchor] [anchor=rpae360]پ[/anchor] [anchor=rpab76d]چ[/anchor] Yâxte || یاخته: سلول Ϣiki-En cell
[aname=pa7e87]25[/aname]. [anchor=rpa7e87]^[/anchor] abar+huš+vâre::Abarhušvâre || ابرهوشواره: super intelligence
[aname=pa1403]26[/aname]. [anchor=rpa1403]^[/anchor] noxost+in+i::Noxostini || نخستینی: بدوی Ϣiki-En primitive
[aname=pa38ab]27[/aname]. [anchor=rpaa76f]^[/anchor] Hamânandidan || همانندیدن: همانندی کردن; تشبیه کردن to make similar
[aname=paa76f]28[/aname]. [anchor=rpad186]^[/anchor] âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن Dehxodâ to be informed
[aname=pad186]29[/aname]. [anchor=rpa3dfb]^[/anchor] farâ+bar+nehâidan::Farâbarnehâidan <— Farâbarnehâdan || فرابرنهاییدن: پدیداری زابهای نو از برهمنهاد ریزگان Ϣiki-En to supervene
[aname=paad05]30[/aname]. [anchor=rpa7713]^[/anchor] hast+umand+i::Hastumandi || هستومندی: دارای هستی; موجودیت Ϣiki-En, Ϣiki-De being Wesen
[aname=pa3dfb]31[/aname]. ^ [anchor=rpa020c]آ[/anchor] [anchor=rpa9d2f]ب[/anchor] [anchor=rpa7e3b]پ[/anchor] raftâr+idan::Raftâridan || رفتاریدن: رفتار کردن Ϣiki-En to behave sich verhalten
[aname=pa7713]32[/aname]. ^ [anchor=rpabe68]آ[/anchor] [anchor=rpa8494]ب[/anchor] [anchor=rpaa85e]پ[/anchor] far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
[aname=pa5a01]33[/aname]. [anchor=rpa9102]^[/anchor] niyâx+tan::Niyâxtan || نیاختن: نیازیدن; نیاز داشتن Ϣiki-En to need
[aname=pa020c]34[/aname]. ^ [anchor=rpa31ce]آ[/anchor] [anchor=rpa280d]ب[/anchor] fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
[aname=pa5342]35[/aname]. [anchor=rpa362a]^[/anchor] farâx+idan::Farâxidan || فراخیدن: گسترش یافتن Dehxodâ, Ϣiki-En to stretch out; to expand
[aname=pabe68]36[/aname]. ^ [anchor=rpacc04]آ[/anchor] [anchor=rpa0b34]ب[/anchor] tak+in+eg+i::Takinegi || تکینگی: نقطهیِ تکین Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ singularity
[aname=pa9102]37[/aname]. [anchor=rpaa572]^[/anchor] huš+vâr+e::Hušvâre || هوشواره: هوش مصنوعی Ϣiki-En artificial intelligence Künstliche Intelligenz
[aname=pa31ce]38[/aname]. [anchor=rpa6fb2]^[/anchor] basand+idan::Basandidan || بسندیدن: بسنده کردن; کفایت کردن Ϣiki-En to suffice
[aname=pa362a]39[/aname]. [anchor=rpa9c03]^[/anchor] Kâlbod || کالبد: قالب Dehxodâ, Ϣiki-En template || کالبد: تن جاندار Dehxodâ body körper
[aname=pacc04]40[/aname]. ^ [anchor=rpa3d4d]آ[/anchor] [anchor=rpa01f2]ب[/anchor] farjâm+idan::Farjâmidan || فرجامیدن: انعقاد دادن Dehxodâ to conclude
[aname=paa572]41[/aname]. [anchor=rpa71d5]^[/anchor] Zistan <— Zividan
[aname=pa9d2f]42[/aname]. [anchor=rpa352d]^[/anchor] Sâzvâre || سازواره: جاندار زنده; هر ساز و کاری که همانندیک موجود زنده با مجموعه ای از اجزا و دستگاههای دارای کنش متقابل با یکدیگر عمل می کند. [URL=هر ساز و کاری که همانندیک موجود زنده با مجموعه ای از اجزا و دستگاههای دارای کنش متقابل با یکدیگر عمل می کند.][/URL] organism
[aname=pa102e]43[/aname]. [anchor=rpa864c]^[/anchor] Râkize || راکیزه: میتوکندری Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ mitochondrion Mitochondrium
[aname=pa51f9]44[/aname]. [anchor=rpa0353]^[/anchor] farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
[aname=pa6fb2]45[/aname]. [anchor=rpa3ef7]^[/anchor] xod+gardân+i::Xodgardâni || خودگردانی: Ϣiki-En autonomy
[aname=pa3e9c]46[/aname]. ^ [anchor=rpa64b6]آ[/anchor] [anchor=rpaf650]ب[/anchor] abar+sâz+vâre::Abarsâzvâre || ابرسازواره: Ϣiki-En superorganism
[aname=pa94b2]47[/aname]. [anchor=rpafe09]^[/anchor] ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
[aname=pa9c03]48[/aname]. [anchor=rpa294f]^[/anchor] far+sâxt+e::Farsâxte || فرساخته: مصنوعی Ϣiki-En sophisticated; artificial
[aname=pa3d4d]49[/aname]. [anchor=rpa8605]^[/anchor] bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه ϢDict-Pâ, Ϣiki-En resultant
[aname=pa8494]50[/aname]. [anchor=rpa2c3c]^[/anchor] han+bâxtan::Hanbâxtan || هنباختن: هنبازی شدن; اشتراک گذاشتن Dehxodâ, Ϣiki-En to share
[aname=pa71d5]51[/aname]. [anchor=rpa5faf]^[/anchor] Mânandestan || مانندستن: مانندی کردن; شبیهسازی کردن Ϣiki-En to simulate
[aname=pa352d]52[/aname]. [anchor=rpa05a1]^[/anchor] Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
[aname=pa864c]53[/aname]. [anchor=rpa8a83]^[/anchor] farnud+âne::Farnudâne || فرنودانه: منطقوار Ϣiki-En logically
[aname=pa01f2]54[/aname]. [anchor=rpa801b]^[/anchor] Vinâb || ویناب: توهم
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
مزدك بامداد - 09-01-2013
Mehrbod نوشته: سپاس ...
همانگونه که میدانیم، انگیزه گوناگونی گونه های زیستی به زیستبوم آنها بر میگردد. روشن است که در آبها ماهی و در خشکی ها جانوران هوازی پدید بیایند و همینجور دگرسانی های باریک تر ازبرای دگرسانی زیستبوم و بنمایه های زیستی است. پس ما ازبرای همین اکنون نه تنها آدم سفیدپوست و سیاه پوست داریم، بساکه بوزینه ها هم هنوز در جنگلها هستند، بجای ماندگان دیناسور ها، مانند ماکیان و بازماندگان تیره های نخستینی تر مانند ماهی ها و درانجام همان تک یاختگان هم هنوز یافت میشوند، چرا که زیستبوم هنوز این شایندگی را فراهم میکند. آدمی در میان جانوران ، این ویژگی را دارد که میگوشد زیستبوم را به سود خود دگرگون نماید، این است که آهسته آهسته جای گونه هایی را که با او همپیمان نیستند میگیرد. ( برای نمونه گاو، گندم و سیب زمینی، از ژن های همپیامان ما هستند و گرگ و شیر و درندگان و میکرب ها و گیاهان هرز، اینگونه نیستند) . اینجا میبینیم که هماوردان و دشمنان آدمی آهسته آهسته در روند نابودی افتاده اند و دست گزینش طبیعی از آستین ما درآمده به زادمان آنها پایان میدهد. چنانکه هم اکنون دیگر در اروپا گرگ و خرس و طاعون و .. نمانده، گیاهان هرز در آستانه ی نابودی اند و جز آن. پس اگر میبینیم که تک یاخته ها هنوز هستند، فرنود بسنده نیست که این تکیاخته ها که اکنون در پیکر ما سازماندهی شده اند، کار گرانسگی انجام نداده اند. بساکه میتوان گفت که ژن هایی که با ما دشمن و هماورد هستند، آینده ی روشنی ندارند!
همواره چنین آروین کرده ایم که توان و تراز سازمانیافتگی به فرازیست و برتری نهادین انجامیده است. درست است که کشور روم، برای نمونه گـُلها و فرانک هارا بزیر فرمان و بهره کشی درآورد ولی این تیره های فروتراز تر توانستند در همین روند بهره کشی ، در فرهنگ برتر رومی گوارده و به بخت فرازیست بالاتری از آن "بربر" هایی که به زیر فرمان روم درنیامدند، دست یافتند. گوارده شدن سامانه های فروفرهنگ تر و نخستینی تر، در سامانه های فرافرهنگ تر و پیچیده تر، یک روند طبیعی بشمار میرود و بهره کشی آغازین، آهسته آهسته به همبازی سودمند فرامیروید. پیکر ما که سازماندهی پیچیده ی یاخته هاست، همه ی نیاز های یاخته و همه ی نیاز های " میتوخندری" را برآورده میسازد. بجای اینکه گوسپند در سرما و گرسنگی از خود در برابر گرگ پدافند کند، در آغل گرم و زینهار بدست آدمیان نگهداری میشود، نه نگرانی همسریابی دارد، نه نگرانی بیمه پزشکی، نه باید کار و پیشه بیابد و نه مالیات میدهد، تنها چیزی که میدهد گوشت خود پس از یک زندگی آسان و آرام است که ماهم میدهیم، ولی به کرمها!
همین روند را من در خودم در پیوند با دستگاه ناوبری خودرویم میبینم، از زمانی که این دستگاه، راهیابی و ناوبری را بدوش گرفته، مغز من "تنبل" شده و نگرانی پیدا نکردن راه و آماج راهم را ندارم، به هر جا که آن بانوی رایانه ای میگوید میروم و پس از ده بار هم باز راه را یاد نمیگیرم.
اگر اکنون دستگاه ها ، چه بیرونی و چه درونی ، به زندگی من آسانی بخشند و در برابر آن، آزادی کـُنش من ( که میتوانستم به راه کژ هم بپیچم) از من گرفته شده و فرمانبر ناوبر خود شده ام، آیا آنها از من " بهرهکشی" کرده اند؟ نه، آنها بسادگی مرا در سازمان خود جایپذیر ( انتگره) نموده اند و من از این راه، بخت فرازیست بیشتر و زندگی بهتر یافته ام، دیگر در راه گم نمیشوم، به هنگام به آماج خود میرسم. تازگی خودروی مرا هم رایانه ی خودش پارک میکند. آیا من باید ناخشنود باشم که دیگر توان و هنر پارک کردن را از دست داده ام ؟
.. دنباله ای دارد که در زمانی دیگر میاورم.
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
Mehrbod - 09-04-2013
مزدك بامداد نوشته: مهربد گرامی، در اینجا یک نکته فراموش نشود:
هرچه جنگ افزار ساده تر و فروفند تر باشد، بیشتر هم بکار میرود چون هزینه و راه بدست آوردن آن آسانتر است. با شستار (سلاح) های سرد، هرروز آدمهای فراوانی کشته و زخمی میشوند که شاید نیوه (خبر) اش به ما نمیرسد چون پیش پا افتاده است.
shastaar = weapon
Sanskrit:
n [ 2. sás-tra ] n. [cutting instrument: &root;sas] knife, dagger, sword, weapon; C.: arrow (rare); sword=war.
با شستار های گرم و سبک نیز هر بار گروه بیشتری میتوانند کشته شوند ولی بارهایی که این رویداد پیش میاید کمتر از بارهای کشتار با چوب و چاکوست (چاکو = چاقو)، چرا که بدست آوردن شستار گرم که فرافند (hi-tech) تر است دشوار تر بوده و با هزینه ی بالاتری همراه است. برای درست کردن آنهم نیاز به زیرساخت و کارخانه و هنداسگر و فندآور و انیهاست، ولی چماق را هر کس میتواند در خانه درست کند. بمب های ویرانگر تر یا بمب اتمی هم گرچه هربار میتوانند بسیار بیشتر از تیربار و کارد، کشتار و ویرانی ببار بیاورند، ولی دیگر داشتن و بدست آوردن انها چنان هزینه مند است که تنها دولت ها و سامانه های همبودین بزرگتر از پس ان بر میآیند، و از آنجا که بسار ویرانگرند، کنترل بیشتری از سوی آدمهای بیشتری روی آنها هست . شمار بار هایی که بمب اتمی در کشتار بکار رفته، تنها تا کنون دو بار بوده است. بگونه ای که میتوان گفت که کـُشتگان و جانباختگان آن ، بسیار کمتر از کشتگان جنگ افزار های فروفند تر بوده.
پس ما یک پیوند مزدائیک وارونه میان کاربرد ابزار کشتار و تراز فندی آنها درمیبینیم.
y~1/x
بر این پایه اگر به نگاره هایی که نهادید، تراز کاربرد را هم چندباره کنیم ، ( توان کشتار در بار های کاربرد)، می بینیم که جنگ افزار های فرافندی انبوهکـُش، کشتار کمتری را پدید میاورند. از سوی دیگر هراس از انها، مردم را به سازش بیشتری با هم فرامیخواند.
absolut destruction = destruction power * count of application
سخن اتان دربارهیِ پیوند میان کاربرد و کشتار
شستارها[sup][aname=rpa4da2][[/aname][anchor=pa4da2]1][/anchor][/sup] درست است مزدک جان, ولی نگرش من آنجا پرداختن به «دامنهیِ آسیب»ی بود که با پیشرفت
فندآوری[sup][aname=rpa58c6][[/aname][anchor=pa58c6]2][/anchor][/sup] پیوسته دارد گستردهتر میشود.
در راستای سخن شما نیز, درست است که در آغاز همهیِ فندآوریهایِ نوین (و
سیجناک[sup][aname=rpa8fc5][[/aname][anchor=pa8fc5]3][/anchor][/sup]) مرزمند و در دست اندک شماری بیشتر نمیباشند, ولی اینکه این فندآوریها همینجور مرزمند نمانده و با پیشرفت بیشتر تکنولوژی, روز به روز ساخت اشان آسانتر و سادهتر و پس همهگیرتر خواهد شد نیز باید روشن باشد, چنانکه دربارهیِ هر فندآوریای این روند را تاکنون
آروینستهایم[sup][aname=rpaee62][[/aname][anchor=paee62]4][/anchor][/sup].
نمونهوار میدانیم همین امروز کسیکه دانش اش را داشته باشد, میتواند در زیرزمین خانه اش با ابزارهای بایسته همان شستار گرم را هم — گرچه نابهینه — بسازد, یا بمبهایِ دستسازی که روز به روز ساخت اشان هم آسانتر میشود هم توانایی آسیبرسانی اشان بیشتر.
درست است که کسی امروز نمیتواند بگوییم در زیرزمین خانه اش بمب اتم بسازد, ولی آیا تا چندین دهه/سدهیِ دیگر نیز همینجور خواهد ماند؟
من دربارهیِ فندآوریهایِ دوردست و «نانوتکنولوژی» و اینها هم نمیگویم, ما همین امروز چاپگرهای ٣
گسترائینِِِ[sup][aname=rpa507a][[/aname][anchor=pa507a]5][/anchor][/sup] نوپایی داریم که دارند کم کم راه اشان را به بازار میابند:
از اینجا هم میتوان الگوهایِ چاپ گوناگونی را
فروباشت[sup][aname=rpae8e2][[/aname][anchor=pae8e2]6][/anchor][/sup]:
tpb - Physibles
میتوانید بپندارید که با پیشرفتهتر شدن همین چاپگرهای بالا, چه اندازه میتوان ابزارهای گوناگونی ساخت و چگونه میتوان براه bootstrapping کمابیش هر فندآوریای که امروز ساخته شده را از نو ساخت.
اینها دربارهیِ فندآوریهایی است که هماکنون تا اندازهای
نوآوری[sup][aname=rpad8a4][[/aname][anchor=pad8a4]7][/anchor][/sup] شدهاند, میتوانیم همین فرایند را دربارهیِ فندآوریهایِ هنوزنیامدهیِ فردا نیز
برونیابیم[sup][aname=rpae358][[/aname][anchor=pae358]8][/anchor][/sup].
پس بهمینگونه درست است که بنمونه برای کار روی «مهندسی ژنتیک» امروز هر کس نیاز به دسترسی به آزمایشگاههای بزرگ و ابزارهای گوناگون و
کمیاب دارد و رویهمرفته فندآوریای[sup][aname=rpa1543][[/aname][anchor=pa58c6]2][/anchor][/sup] مرزمند میباشد, ولی آیا با پیشرفت بیشتر ِ فندآوری, آیندهای که کمابیش هر کس بتواند در زیرزمین خانه اش با ژنهایِ ما بازی کند دور از باور است؟
----
[aname=pa4da2]1[/aname]. [anchor=rpa4da2]^[/anchor] šast+âr::Šastâr || شستار: اسلحه Ϣiki-En, Dehxodâ, vedabase.net weapon Waffe
[aname=pa58c6]2[/aname]. ^ [anchor=rpa58c6]آ[/anchor] [anchor=rpa1543]ب[/anchor] fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
[aname=pa8fc5]3[/aname]. [anchor=rpa8fc5]^[/anchor] sij+nâk::Sijnâk || سیجناک: خطرناک Ϣiki-En dangerous
[aname=paee62]4[/aname]. [anchor=rpaee62]^[/anchor] ârvin+estan::Ârvinestan || آروینستن: تجربه کردن; آروین کردن to experience
[aname=pa507a]5[/aname]. [anchor=rpa507a]^[/anchor] gostar+â+in::Gostarâin || گسترائین: بُعدی Ϣiki-En dimensional
[aname=pae8e2]6[/aname]. [anchor=rpae8e2]^[/anchor] foru+bâštan::Forubâštan || فروباشتن: فروبار کردن; داونلود کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to download herunterladen
[aname=pad8a4]7[/aname]. [anchor=rpad8a4]^[/anchor] no+âvardan::Noâvardan || نواوردن: نوآوری کردن; ابداع کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to innovate
[aname=pae358]8[/aname]. [anchor=rpae358]^[/anchor] borun+yâftan::Borunyâftan || برونیافتن: برآوردنِ بلنجِ یک برآیه بیرون از گسترهیِ بلنجهایِ شناخته شده ⚕Heydari, Ϣiki-En to extrapolate
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
Mehrbod - 09-04-2013
Rationalist نوشته: ممنون مزدک دانشمند؛
تحلیل ظریف و زیبایی بود.
در این جستار سخن ما برای مهربد؛ همچون داستان میخ و سنگ بود!
امید است با تحلیل شما؛ بدبینی افراطی او هم نسبت به پیشرفت فندآوری برطرف گردد.
خردگرا جان, در این جستار تنها پیک شما همینی بود که من اینجا پاسخ داده بودم:
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ - برگ 5
درونمایهیِ پیک ات نیز بروشنی برای کوبیدن من یا نمایش برتری خود ات و کمی هم آن میان یادآوری والایی و ارزشمندی «خردگرایی» بوده است, تا نگاهی
پیشبردگرایانه[sup][aname=rpa3fab][[/aname][anchor=pa3fab]1][/anchor][/sup] به نقشی که
فندآوری[sup][aname=rpad6a0][[/aname][anchor=pad6a0]2][/anchor][/sup] در جهان و زندگی ما دارد و آیندهای که پیشرفت آن برای ما خواهد آورد.
خردگرایی, خرد,
فرنود[sup][aname=rpa6b5f][[/aname][anchor=pa6b5f]3][/anchor][/sup] هیچکدام کوچکترین ارزشی ندارند زمانیکه زندگیای در کار نباشد. شما میتوانید همینجور با خردگرایی خود اتان
لاسِ[sup][aname=rpad96e][[/aname][anchor=pad96e]4][/anchor][/sup] خشکه بزنید و در گفتمانهایِ پوچی همچون «فلسفه چیست» زمان دور بریزید, آنچه ولی در
فربود[sup][aname=rpa5ea0][[/aname][anchor=pa5ea0]5][/anchor][/sup]
مهندی[sup][aname=rpa07d8][[/aname][anchor=pa07d8]6][/anchor][/sup] دارد زندگی و
فرازیست[sup][aname=rpa915c][[/aname][anchor=pa915c]7][/anchor][/sup] ما میباشد و بس.
----
[aname=pa3fab]1[/aname]. [anchor=rpa3fab]^[/anchor] pišbord+gerâ::Pišbordgerâ <— Pišbordgerây || پیشبردگرا: عملگرا Ϣiki-En pragmatist
[aname=pad6a0]2[/aname]. [anchor=rpad6a0]^[/anchor] fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
[aname=pa6b5f]3[/aname]. [anchor=rpa6b5f]^[/anchor] far+nud::Farnud || فرنود: استدلال; منطق; دلیل Ϣiki-En reason
[aname=pad96e]4[/aname]. [anchor=rpad96e]^[/anchor] Lâsidan || لاسیدن: لاس زدن; نظر بازی کردن; Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ to flirt
[aname=pa5ea0]5[/aname]. [anchor=rpa5ea0]^[/anchor] far+bud::Farbud || فربود: فرابود; آنچه فرای ما هست; واقعیت Ϣiki-En reality
[aname=pa07d8]6[/aname]. [anchor=rpa07d8]^[/anchor] meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ importance
[aname=pa915c]7[/aname]. [anchor=rpa915c]^[/anchor] farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
مزدك بامداد - 09-04-2013
Mehrbod نوشته: «دامنهیِ آسیب»
ببینید، در گذشته، خوردرو ها دارای چنین سامانه ی زنهارین و دزدستیز نبودند. نه فرمانشان بسته میشد، نه سامانه ی الکترونیک داشتند و ... از آنجا که هی دزد ها پیشرفته تر شده و به فندآوری های بیشتری دست یافتند، از این سو هم چارهگری برای ستیز با انان و نگهداشت خودرو ها از دست دزدان، بالا گرفته و پیشرفت کرد. در آغاز هم تنها آمریکا بمب اتمی داشت که از ان سود هم جُست، اکنون دیگر کشور های ریزه میزه هم دارندشان، ولی در برابر، پیمان های جهانی هسته ای است که کشور هارا وادار میکند که یافته و ساخته های هسته ای شان را آشکار کنند. چرا که جان و زنهار جهانیان در گرو این بیم است.
پس میبینیم که گرچه دامنه دسترسی افزایش می یابد، دامنه ی پاییدن هم افزایش یافته و دامنه ی کاربرد کاسته می شود. بزبان دیگر، یک دزد باید نخست سرمایه گذاری بزرگی رو ی آموزش فند ها و دانشها بنماید، خودش هم بسیار باهوش و با انگیزه باشد، تا بتواند سامانه ی زینهار یک خودروی نوین مانند "پورشه" را بشکند و آنرا بدزدد. ( نونن از انیکه چه اندازه دردسر دارد تا انرا بفروشد، میگذریم)
بمب های شیمیایی هم نمونهوار همین است، همین که اکنون سوریه به انگیزه ی کاربرد آن در جهان ایراخته (محکوم) و بدنام میشود، از گام های بازدارنده است که در آغاز پدید امدن بمب های شیمیایی ( که نخست بار در جنگ جهانی یکم بکار رفتند) ، این چنین در میان نبود!
پس، بدید من جای نگرانی نیست، چرا که هر اندازه که "دزد" ها زیرک میشوند، "پلیس" ها زیرک تر میشوند، چرا که دارای بنمایه های برتر و فراوان تری می باشند.
زنهارین = امنیتی
دزد ستیز = ضد سرقت
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
Rationalist - 09-05-2013
Mehrbod نوشته: خردگرا جان, در این جستار تنها پیک شما همینی بود که من اینجا پاسخ داده بودم: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ - برگ 5
درونمایهیِ پیک ات نیز بروشنی برای کوبیدن من یا نمایش برتری خود ات و کمی هم آن میان یادآوری والایی و ارزشمندی «خردگرایی» بوده است, تا نگاهی پیشبردگرایانه[1] به نقشی که فندآوری[2] در جهان و زندگی ما دارد و آیندهای که پیشرفت آن برای ما خواهد آورد.
خردگرایی, خرد, فرنود[3] هیچکدام کوچکترین ارزشی ندارند زمانیکه زندگیای در کار نباشد. شما میتوانید همینجور با خردگرایی خود اتان
لاسِ[4] خشکه بزنید و در گفتمانهایِ پوچی همچون «فلسفه چیست» زمان دور بریزید, آنچه ولی در فربود[5] مهندی[6] دارد زندگی و فرازیست[7] ما میباشد و بس.
اکنون اطمینان بیشتری دارم از اینکه مقصود مرا در آن نگاشت؛ درنیافتی! زیرا هرگز قصد کوبیدن شما یا نمایش برتری خود را نداشته و لزومی هم به این کار نمی بینم.
در مورد "خردگرایی" هم، به نگرم معنای سبکی را برای آن درنظر گرفته بودی که در آنجا من نیز معنای مطلوبم از
آن واژه را نگاشتم؛ و حال اینکه بر سر واژگان نزاعی ندارم.
پس از خواندن این پست و مطالعه دقیق تر گفتمان ات با مزدک دانشمند؛ برای سومین مرتبه در باور خود پیرامون این جستار بازنگری نمودم ولی همچنان برایم مضحک و بی معنا می نماید؛ بدبینی و ناامیدی ات نسبت به پیشرفت فندآوری! به طوری که از فروم نویسی دست بشسته ای و هدف و انگیزه ای برای زندگانیت نداشته باشی!
من منکر خطر پیشرفت فندآوری در آینده نیستم؛ ولی هنگامی که آن را در سایر عوامل تهدید کننده برای فرازیست
همچون(زمین لرزه،حکومت،اجرام آسمانی،افزایش جمعیت،جنگ،ناامنی اجتماعی و...) می نگرم؛ در میان آنها برایم به چشم
نمی آید. و همچنان که پیشتر برایت نگاشه بودم؛ حتی در صورتی که هم اکنون بدانیم در صد سال آینده به واسطه تکنولوژی، نژاد بشریت برچیده می شود؛ همچنان رفتار تو برایم عجیب و مضحک می نمایاند.
از این رو بود که اساس این بدبینی افراطی را در چشم داشت و آرمان های اجتماعی ات دیدم؛
گرچه هرگز حاضر نشدی از زاویه ای دیگر و متفاوت به جستار بنگری و صرفا با پافشاری بر باورت؛
به دنبال راهکار(؟!) برای آن هستی.
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
Mehrbod - 09-06-2013
Rationalist نوشته: من منکر خطر پیشرفت فندآوری در آینده نیستم؛ ولی هنگامی که آن را در سایر عوامل تهدید کننده برای فرازیست
همچون(زمین لرزه،حکومت،اجرام آسمانی،افزایش جمعیت،جنگ،ناامنی اجتماعی و...) می نگرم؛
١. زمین لرزه از دیرباز بوده و مایهیِ نابودی نژاد بشر نبوده است.
٢. حکومتها براه تکنولوژی است که این اندازه توانمند هستند, بی تکنولوژیهایِ نوین حکومتی هم نمیتواند پابرجا بماند.
٣. افزایش شمار
زادگان[sup][aname=rpab496][[/aname][anchor=pab496]1][/anchor][/sup]
برآیند[sup][aname=rpadad1][[/aname][anchor=padad1]2][/anchor][/sup] سرراست تکنولوژی میباشد. بی تکنولوژی و راههای
فرآوری[sup][aname=rpaebfb][[/aname][anchor=paebfb]3][/anchor][/sup] نوین هرگز نمیتوان چنین اندازهای خوراک و ... فرآورد که افزایش زادگانی هم پیش بیاید.
٤. جنگ! هم روشنه که براه تکنولوژی این اندازه گستردگی و خطرناکی دارد, بی تکنولوژی جنگی هم یا در کار نیست, یا اگر باشد به یک میلیاردم کنونی آسیب میرساند.
٥. ناامنی اجتماعی! هم شوخی خوبی بود, برای میلیونها سال آدمها روی این
گویال[sup][aname=rpabc95][[/aname][anchor=pabc95]4][/anchor][/sup] خاکی زیستهاند و از این دشواریها هم نداشتند.
همبود[sup][aname=rpa53e0][[/aname][anchor=pa53e0]5][/anchor][/sup] و دشواریهایِ آن از بیخ زائیدهیِ خودِ تکنولوژی هستند.
تنها گزینه که تکنولوژی میتواند از آن پیشگیرد شهابسنگهای آسمان بود که پاسخ آنرا بارها بار دادهاند و ما هم در همین جُستار دادهایم:
Mehrbod نوشته: undead_knight نوشته: ...مهربود عزیز در مورد پیامد و خطرات پیشرفت تکنولوژی گفت تقریبا بی کم و کاست درست هست ولی از دید من توجه به چند نکته لازم هست:
1-خطرات طبیعی که به خود بشر ارتباطی ندارند معمولا دست کم گرفته میشند.چه خطراتی که از جانب فضا هستند(از شهاب سنگ ها و ستارگان دنباله دار گرفته تا پدیدار شدن یک سوپرنوا در فاصله خطرناک نسبت به زمین یا حتی تمدن های بیگانه خطرناک فضایی و...) و چه خطراتی که به خاطر شرایط جیولوژیکی خود زمین میتونند رخ بدند(ابرسونامی های جهانی،زلزله هایی در مقیاس بسیار بزرگ یا فوران های آتشفانی در مقیاس جهانی و...)هرچند تکنولوژی ما رو کم کم داره به جایی میبره که بسیاری از این خطرات رو رفع کنیم ولی تا آینده های دور ما در معرض تهدید همه جانبه و دائم این خطرات هستیم(و شماری از اینها همیشه میتونند نسل بشر رو تهدید بکنند) و متوجه نیستیم که تا چه اندازه خوش شانس هستیم که تا به حال رو زمین دووم آوردیم.
درود بر آرشِ کوشا!
این بخش یکم سخنان ات را پیشتر شنیدهایم آرش[sup][aname=rpa55fd][[/aname][anchor=pa55fd]6][/anchor][/sup][sup][aname=rpad7f1][[/aname][anchor=pad7f1]6][/anchor][/sup] جان. از ترس نابودی یک شهابسنگ که شاید ٥٠ میلیون سال دیگر ما را نابود کند, بیایید تا دویست سال دیگر خود خود امان را نابود کنیم.
Rationalist نوشته: اکنون اطمینان بیشتری دارم از اینکه مقصود مرا در آن نگاشت؛ درنیافتی! زیرا هرگز قصد کوبیدن شما یا نمایش برتری خود را نداشته و لزومی هم به این کار نمی بینم.
در مورد "خردگرایی" هم، به نگرم معنای سبکی را برای آن درنظر گرفته بودی که در آنجا من نیز معنای مطلوبم از
آن واژه را نگاشتم؛ و حال اینکه بر سر واژگان نزاعی ندارم.
پس از خواندن این پست و مطالعه دقیق تر گفتمان ات با مزدک دانشمند؛ برای سومین مرتبه در باور خود پیرامون این جستار بازنگری نمودم ولی همچنان برایم مضحک و بی معنا می نماید؛ بدبینی و ناامیدی ات نسبت به پیشرفت فندآوری! به طوری که از فروم نویسی دست بشسته ای و هدف و انگیزه ای برای زندگانیت نداشته باشی!
من منکر خطر پیشرفت فندآوری در آینده نیستم؛ ولی هنگامی که آن را در سایر عوامل تهدید کننده برای فرازیست
همچون(زمین لرزه،حکومت،اجرام آسمانی،افزایش جمعیت،جنگ،ناامنی اجتماعی و...) می نگرم؛ در میان آنها برایم به چشم
نمی آید. و همچنان که پیشتر برایت نگاشه بودم؛ حتی در صورتی که هم اکنون بدانیم در صد سال آینده به واسطه تکنولوژی، نژاد بشریت برچیده می شود؛ همچنان رفتار تو برایم عجیب و مضحک می نمایاند.
از این رو بود که اساس این بدبینی افراطی را در چشم داشت و آرمان های اجتماعی ات دیدم؛
گرچه هرگز حاضر نشدی از زاویه ای دیگر و متفاوت به جستار بنگری و صرفا با پافشاری بر باورت؛
به دنبال راهکار(؟!) برای آن هستی.
اینها هم سفستهیِ پرداختن به سخنگو (من) بجای سخن (تکنولوژی و نقش آن در زندگی و آیندهیِ بشریت) بود.
هر آدم خرد؟گرایی هم مضحکی و زیستن را به نامضحکی و مرگ
میبرگزیند[sup][aname=rpa1cad][[/aname][anchor=pa1cad]7][/anchor][/sup].
----
[aname=pab496]1[/aname]. [anchor=rpab496]^[/anchor] zâd+eg+ân::Zâdegân || زادگان: جمعیت Ϣiki-En population
[aname=padad1]2[/aname]. [anchor=rpadad1]^[/anchor] bar+ây+and::Barâyand || برایند: منتجه; نتیجه ϢDict-Pâ, Ϣiki-En resultant
[aname=paebfb]3[/aname]. [anchor=rpaebfb]^[/anchor] far+âvar+dan::Farâvardan || فراوردن: حاصل کردن Ϣiki-En to produce
[aname=pabc95]4[/aname]. [anchor=rpabc95]^[/anchor] guy+âl::Guyâl || گویال: کره; گویال زمین Ϣiki-En planet
[aname=pa53e0]5[/aname]. [anchor=rpa53e0]^[/anchor] ham+bud::Hambud || همبود: اجتماع Ϣiki-En society
[aname=pa55fd]6[/aname]. [anchor=rpa55fd]^[/anchor] Âreš || آرش: معنی Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ meaning; sense
[aname=pa1cad]7[/aname]. [anchor=rpa1cad]^[/anchor] bar+gozidan::Bargozidan || برگزیدن: ترجیح دادن; برتر شمردن Ϣiki-En to prefer
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
Mehrbod - 09-06-2013
مزدك بامداد نوشته: ببینید، در گذشته، خوردرو ها دارای چنین سامانه ی زنهارین و دزدستیز نبودند. نه فرمانشان بسته میشد، نه سامانه ی الکترونیک داشتند و ... از آنجا که هی دزد ها پیشرفته تر شده و به فندآوری های بیشتری دست یافتند، از این سو هم چارهگری برای ستیز با انان و نگهداشت خودرو ها از دست دزدان، بالا گرفته و پیشرفت کرد. در آغاز هم تنها آمریکا بمب اتمی داشت که از ان سود هم جُست، اکنون دیگر کشور های ریزه میزه هم دارندشان، ولی در برابر، پیمان های جهانی هسته ای است که کشور هارا وادار میکند که یافته و ساخته های هسته ای شان را آشکار کنند. چرا که جان و زنهار جهانیان در گرو این بیم است.
پس میبینیم که گرچه دامنه دسترسی افزایش می یابد، دامنه ی پاییدن هم افزایش یافته و دامنه ی کاربرد کاسته می شود. بزبان دیگر، یک دزد باید نخست سرمایه گذاری بزرگی رو ی آموزش فند ها و دانشها بنماید، خودش هم بسیار باهوش و با انگیزه باشد، تا بتواند سامانه ی زینهار یک خودروی نوین مانند "پورشه" را بشکند و آنرا بدزدد. ( نونن از انیکه چه اندازه دردسر دارد تا انرا بفروشد، میگذریم)
بمب های شیمیایی هم نمونهوار همین است، همین که اکنون سوریه به انگیزه ی کاربرد آن در جهان ایراخته (محکوم) و بدنام میشود، از گام های بازدارنده است که در آغاز پدید امدن بمب های شیمیایی ( که نخست بار در جنگ جهانی یکم بکار رفتند) ، این چنین در میان نبود!
پس، بدید من جای نگرانی نیست، چرا که هر اندازه که "دزد" ها زیرک میشوند، "پلیس" ها زیرک تر میشوند، چرا که دارای بنمایه های برتر و فراوان تری می باشند.
زنهارین = امنیتی
دزد ستیز = ضد سرقت
این پاسخ من نبود مزدک ارجمند, ما دربارهیِ «دامنهیِ آسیب» گفتیم!
بیایید اینگونه بگوییم, ما دامنهیِ آسیب را این
میکراننماییم[sup][aname=rpad07f][[/aname][anchor=pad07f]1][/anchor][/sup]:
دامنهیِ آسیب: آسیب یا زیانی که یک فندآوری[sup][aname=rpa4250][[/aname][anchor=pa4250]2][/anchor][/sup] به گاهِ پیشآمد به هر فرنودی[sup][aname=rpae8fd][[/aname][anchor=pae8fd]3][/anchor][/sup], خواه از روی لغزش خواه کودنی, دربر داشته باشد. به سخن دیگر, ما f(x) یا «هنایش[sup][aname=rpa924c][[/aname][anchor=pa924c]4][/anchor][/sup]» را دامنهیِ آسیب مینامیم; در گفتمان تکنولوژی, ما سختترین چیزها را آسیب مینامیم: نابودی هومنی[sup][aname=rpa9faf][[/aname][anchor=pa9faf]5][/anchor][/sup], بردگی هومنی, etc.
فاکتورهای دیگری که در روشنگری سودمند هستند:
انگیزهیِ کاربرد: انگیزهای[sup][aname=rpab14b][[/aname][anchor=pab14b]6][/anchor][/sup] که مردم (هومنان[sup][aname=rpa9785][[/aname][anchor=pa9785]7][/anchor][/sup]) در جایگاه جانورانی فرگشته[sup][aname=rpab68f][[/aname][anchor=pab68f]8][/anchor][/sup], برای کاربرد یا پیادهسازی یک تکنولوژی دارند.
رویگرایندی[sup][aname=rpadb25][[/aname][anchor=padb25]9][/anchor][/sup] (likelihood): گرایندیِ[sup][aname=rpa3e94][[/aname][anchor=pa3e94]10][/anchor][/sup] اینکه یک رویداد یک زمانی رخ بدهد, همبسته[sup][aname=rpa70e0][[/aname][anchor=pa70e0]11][/anchor][/sup] به انگیزهیِ کاربرد. فرجام[sup][aname=rpae655][[/aname][anchor=pae655]12][/anchor][/sup] آن وابسته به «دامنهیِ آسیب» میباشد. به سخن دیگر, همان x.
دامنهیِ فراگیری/دسترسیپذیری: اینکه یک فندآوری در دست چه شماری میباشد یا چه شماری میتوانند اگر خواستند در هر زمان به آن دستیابند بتوانند.
تکرارپذیری: شانس اینکه به گاه رویداد ناگوار[sup][aname=rpa7c73][[/aname][anchor=pa7c73]13][/anchor][/sup], نژاد آدمی شانس دوباره فرگشتن و پیشروی را داشته باشد.
اکنون چند نمونه و
مرهایِ[sup][aname=rpa4fd9][[/aname][anchor=pa4fd9]14][/anchor][/sup]
برآورده[sup][aname=rpa9a25][[/aname][anchor=pa9a25]15][/anchor][/sup] شده زمخت اشان:
دزدگیر پیشرفتهیِ خودرو
دامنهیِ آسیب: 0.000000001
انگیزهیِ کابرد (شکستن دزدگیر): 0.6
دامنهیِ فراگیری: ؟
بمب اتم
دامنهیِ آسیب: 0.4 (چهل درسد به اینکه نمونهوار جنگی اتمی بتواند هومنی را از بیخ نابود سازد)
انگیزهیِ کاربرد: 0.00001
دامنهیِ فراگیری: 0.05: اندکی بیشتر گرفتن شُمار کشورهای هستهای; به نگارهیِ[sup][aname=rpa6857][[/aname][anchor=pa6857]16][/anchor][/sup] زیر بنگرید در واقعیت باز بسیار کمتر, زیرا ما کشورها را بجای مردم در نگر گرفتهایم.
مهندسی ژنتیک
دامنهیِ آسیب: 0.92
انگیزهیِ کاربرد: 0.96
دامنهیِ فراگیری: در آغاز کوچک, ولی در گذر زمان به 1 مینَمد[sup][aname=rpa390c][[/aname][anchor=pa390c]17][/anchor][/sup].
تکینگیِ[sup][aname=rpa5839][[/aname][anchor=pa5839]18][/anchor][/sup] فندین - Technological singularity - WiKi
دامنهیِ آسیب: 1.0: یک از یک
انگیزهیِ کاربرد: 0.95
دامنهیِ فراگیری: 1.0≈
روشن است که این سه فاکتور همبستگی نزدیکی با یکدیگر دارند. در فندآوریای[sup][aname=rpadc57][[/aname][anchor=pa4250]2][/anchor][/sup] همچون «بمب اتم» ما انگیزهیِ بسیار کمی برای کاربرد
راستین بمب اتم داریم زیرا شمار دیوانگان اندک است, شمار دیوانگانی که میخواهند نژاد هومنی[sup][aname=rpa1996][[/aname][anchor=pa9faf]5][/anchor][/sup] را نابود سازندباز کمتر است, شمار دیوانگانی که
میخواهد نژاد هومنی را نابود سازند و دسترسی به بمب اتم دارند باز خود کمتر است و همچنانکه گفتید, کشورها با پیماننامه و ... میکوشند کاربرد آنرا به 0 بنزدیکانند:
هر آینه, نزدیک به 0 ≠ 0:
— زیرا همانجورکه خودتان نام بردید, ما برای شستارهایِ[sup][aname=rpa83b6][[/aname][anchor=padc57]19][/anchor][/sup] شیمیایی هم پیماننامه داریم, ولی میبینیم که هر از گاهی مانند مصر از دست امان در! میروند.
پس امروز که تکینگی فراگیر نشده ما یک گارانتیِ ١٠٠%ای که هرگز نژاد هومنی را نابود نخواهد کرد داریم, زیرا بسادگی کسی «نمیتواند» آن را پیادهسازد.
فردا که ما توانا به راهاندازی تکینگی شدیم, تنها پیماننامهها؟ را خواهیم داشت که در یک تکنولوژیای مانند تکینگی به کاری هم
نمیایند, زیرا انگیزهیِ کاربرد آنها بر پاد بمب اتم بسیار هم بالاست و کسی هتّا رنج اندیشیدن به پیامدهایِ آنرا هم نمیدهد,
جدایِ[sup][aname=rpabff3][[/aname][anchor=pa1996]20][/anchor][/sup]
آن, دامنهیِ فراگیری آن نیز بر پاد بمب اتمی که مرزمند و در دست اندک شماری بیش نیست, در این یکی نزدیک به ١٠٠% میباشد.
----
[aname=pad07f]1[/aname]. [anchor=rpad07f]^[/anchor] karân+nemudan::Karânnemudan || کراننمودن: تعریف کردن Ϣiki-En to define
[aname=pa4250]2[/aname]. ^ [anchor=rpa4250]آ[/anchor] [anchor=rpadc57]ب[/anchor] fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
[aname=pae8fd]3[/aname]. [anchor=rpae8fd]^[/anchor] far+nud::Farnud || فرنود: استدلال; منطق; دلیل Ϣiki-En reason
[aname=pa924c]4[/aname]. [anchor=rpa924c]^[/anchor] Hanudan || هنودن: تأثیر کردن، اثر گزاردن; کارواژه ی کهن آن خشنویتن بوده = خشناتای = هشنودن - هنودن که در آغاز به چم اثر راضی کننده و کار قانع کننده بوده. -ariavand Ϣiki-En, Dehxodâ to effect
[aname=pa9faf]5[/aname]. ^ [anchor=rpa9faf]آ[/anchor] [anchor=rpa1996]ب[/anchor] human+i::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
[aname=pab14b]6[/aname]. [anchor=rpab14b]^[/anchor] an+gix+tan::Angixtan || انگیختن: به جنبش افتادن; تحریک شدن MacKenzie, ϢDict-Pâ, Dehxodâ to be stimulated stimuliert werden
[aname=pa9785]7[/aname]. [anchor=rpa9785]^[/anchor] hu+man::Human || هومن: آدم; هو+منش همچون دُژ+منش (دشمن), کسیکه کارکتر و منش والای دارد. human
[aname=pab68f]8[/aname]. [anchor=rpab68f]^[/anchor] far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
[aname=padb25]9[/aname]. [anchor=rpadb25]^[/anchor] ruy+ger+ây+and+i::Ruygerâyandi || رویگرایندی: احتمال رویدادن Ϣiki-En likelihood Möglichkeit
[aname=pa3e94]10[/aname]. [anchor=rpa3e94]^[/anchor] ger+ây+and+i::Gerâyandi || گرایندی: احتمالمندی Ϣiki-En probability
[aname=pa70e0]11[/aname]. [anchor=rpa70e0]^[/anchor] ham+bast::Hambast || همبست: جمع و جور; متراکم MacKenzie, Ϣiki-En, Ϣiki-De compact Kompakt
[aname=pae655]12[/aname]. [anchor=rpae655]^[/anchor] Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
[aname=pa7c73]13[/aname]. [anchor=rpa7c73]^[/anchor] Govâštan || گواشتن: هضم کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to digest
[aname=pa4fd9]14[/aname]. [anchor=rpa4fd9]^[/anchor] Mar || مر: شماره; عدد MacKenzie, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ number
[aname=pa9a25]15[/aname]. [anchor=rpa9a25]^[/anchor] bar+âvardan::Barâvardan || براوردن: تخمین زدن Ϣiki-En to estimate || براوردن: برطرف کردن to fullfill | || براوردن: بالا آوردن; بربردن Dehxodâ
[aname=pa6857]16[/aname]. [anchor=rpa6857]^[/anchor] negâr+e::Negâre || نگاره: تصویر Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ image
[aname=pa390c]17[/aname]. [anchor=rpa390c]^[/anchor] Namidan || نمیدن: میل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to limit
[aname=pa5839]18[/aname]. [anchor=rpa5839]^[/anchor] tak+in+eg+i::Takinegi || تکینگی: نقطهیِ تکین Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ singularity
[aname=padc57]19[/aname]. [anchor=rpa83b6]^[/anchor] šast+âr::Šastâr || شستار: اسلحه Ϣiki-En, Dehxodâ, vedabase.net weapon Waffe
[aname=pa1996]20[/aname]. [anchor=rpabff3]^[/anchor] Jodâyidan || جداییدن: جدا کردن to separate
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
یه نفر - 09-06-2013
یکی از بزرگترین مزیت های پیشرفت فندآوری، کیبورد وایرلس است :-)
و چگونگی دست یابی به آن که از طریق فروم نویسی و خرد نگری قابل دسترس است..
خوشم میاد کسی از این قضیه خبر نداره ... :-) خخخخخ
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا میرویم؟ -
Mehrbod - 09-06-2013
یه نفر نوشته: یکی از بزرگترین مزیت های پیشرفت فندآوری، کیبورد وایرلس است :-)
و چگونگی دست یابی به آن که از طریق فروم نویسی و خرد نگری قابل دسترس است..
خوشم میاد کسی از این قضیه خبر نداره ... :-) خخخخخ
چیزی برای پنهاندن نیست یه نفر جان.
چنانکه هر خوانندهای از نوشتههای من میتواند دریابد, من از همهیِ
فندآوریهایِ[sup][aname=rpa9733][[/aname][anchor=pa9733]1][/anchor][/sup] روز سر در میاورم و بخش گسترده و خوشیآوری از زندگی مرا همین فندآوری میسازد.
اینکه میتوانم هر اندازه و هر کجا که دوست داشتم کتابهای گوناگون را روی iPad ام —
که همهیِ آنها با یک فرمان براه ftp از روی رایانه ام بروزرسانی میشوند را — بخوانم, اینکه میتوانم با شمارهیِ آنلاین و گوشی همراهم از هر کجای جهان که خواستم با دوستان ام تماسهایِ ارزان و گاه رایگان بگیرم, اینکه میتوانم در بازیهایِ رایانهای بس خوشیآوری شبها پس از یک کار سخت روزانه, تا ٤ و ٥ بامداد فرورفته و بازی کنم, اینکه میتوانم در نزد استادان بزرگی همچون مزدک زبان
پارسیک[sup][aname=rpaaea8][[/aname][anchor=paaea8]2][/anchor][/sup] بیاموزم (چگونه بی اینترنت؟) و بسیاری, بسیاری کارها و چیزهای خواستنیِ دیگری که تکنولوژی برای من دربر دارد, همه اینها بی هیچ گمانی میگویند که اگر کسی اینجا به تکنولوژی معتاد باشد, من هستم.
پس اینکه نمونهوار میتوانم با اندکی کاوش و هماندیشی با کسانی آنسوی زمین (مانند تو) یک تختهکلید بیسیم برای خود ام بسازم تا بتوانم با لم دادن روی کاناپهیِ خانه ام, آسودهتر کارهایم را پیش ببرم, باز دستآوردِ تکنولوژی میباشد:
هر آینه, نکته اینجاست که آیا تکنولوژی تنها همین بخشهایِ خوب است یا بخشهایِ بدی, ناخواستنیای و ناگسستنیای هم آنجا هستند که هرگز چیزی درباره اشان نمیگویند, نمیخوانیم, نمیشنویم و رویهمرفته در خودآگاه امان ردّی از آنها نداریم؟
آنچه ما در این جستار به آن پرداختهایم این بوده که تکنولوژی در جایگاه یک
ابرسازوارهیِ[sup][aname=rpa4dd6][[/aname][anchor=pa4dd6]3][/anchor][/sup] خودراستادهنده (—> افسارگریخته) میباشد و آیندهیِ نه
چندان[sup][aname=rpa45d4][[/aname][anchor=pa45d4]4][/anchor][/sup] دوری که با پیشرفتِ تصاعدی و روزافزون کنونیِ آن خواهیم داشت, بیرون از مرگ یا بردگی برای همهیِ ما (نژاد
هومنی[sup][aname=rpa0759][[/aname][anchor=pa0759]5][/anchor][/sup]) نخواهد بود:
— چیزیکه بسیاری نمیتوانند دریابند این است که یک فرایند میتواند در هر گام خود سودمند و راهگشا باشد, ولی رویهم به
فرجامی[sup][aname=rpad7ec][[/aname][anchor=pad7ec]6][/anchor][/sup] بسیار ناخواستنی و زیانمند بانجامد.
از آنجاییکه با نوشتههایِ سرد و خشک ام در این جستار و همانندیهایِ جورواجور دیگر نویسندگان به چیزهای گوناگون! مایهیِ آزار بسیاری شدهام — سرنوشت و مرگ میلیاردها آدم جای آنچنانی برای گپ و شوخی ندارد, دستکم برای من — یکی از همانندیهایِ زیبای کازینسکی را نیز میاورم که بیشترین
مانستگی[sup][aname=rpa0655][[/aname][anchor=pa0655]7][/anchor][/sup] را با خودِ من دارد:
نقل قول:بردگی فندین - ب. ٣٣٠
میمون و بادام
زمانیکه من یک بچهیِ خردسال بودم, پدرم به من از ترفندی گفت که درباره اش جایی خوانده بود. یک بطری شیشه که گردنی بسنده نازک دارد,
جوریکه مشت گردشدهیِ میمون از آن نگذرد ولی آن اندازه هم گشاد که مشت باز اش بگذرد را برمیدارید, سپس یک طعمه, بگوییم یک بادام زمینی را درون بطری میگذارید.
میمون زمانیکه دست اش را درون بطری میکند و بادام را در مشتش گرفت درمیابد که نمیتواند دست اش را مشت شده بیرون بکشد, ولی بیشتر از آن آزمند است که بخواهد بادام را هم رها کند, جوریکه شما میتوانید به سوی او رفته و بگیرید اش. از اینرو, میمونی که نمیتواند از دست رفتگی بادام را بپذیرد, همه چیز را از دست میدهد.
این "میمون" بدرستی خود من هستم و چنانکه در همین جُستار گفته ام, هنوز نپذیرفته ام که تنها راهکار بجا مانده ستیز سرراست با سیستم تکنولوژیک و انقلاب میباشد.
The Technological Slavery - p. 330
I. C . The monkey and the peanut.
When I was a little kid, my father told
me of a trick for catching monkeys that he had read about somewhere. You
take a glass bottle the neck of which is narrow enough so that a monkey's
clenched fist will not pass through it, but wide enough so that a monkey
can squeeze his open hand into the bottle. You put a piece of bait-say, a
peanut-into the bottle. A monkey reaches into the bottle, clutches the
peanut in his little fist, and then finds that he can't pull his hand out of the
bottle. He's too greedy to let go of the peanut, so you can just walk over
and pick him up. Thus, because the monkey refuses to accept the loss of the
peanut, he loses everything.
If we continue on our present course, we'll probably be replaced by
computers sooner or later. What usc do you think the machines will have for
art, literature, and music? If we aren't replaced by computers, we'll certainly
be changed profoundly. See ISAIF §178. What reason do you have to
believe that people of the future will still be responsive to the art, music,
and literature of the past? Already the arts of the past have been largely
superseded by the popular entertainment media, which offer intense kicks
that make the old-time stuff seer'll boring. Shakespeare and Cervantes wrote,
Vermeer and Frans Hals painted[l571 for ordinary people, not for an elite
minority of intellectuals. But how many people still read Shakespeare and
Cervantes when they're not required to do so as part of a college course?
How many hang reproductions of the Old Masters' paintings on their walls?
Even if the human race still exists 200 years from now, will anyone still
appreciate the classics of art, music, and literature? I seriously doubt it. So if
we continue on our present course we'll probably lose the Western artistic
tradition anyway, and we'll certainly lose a great deal more besides.
----
[aname=pa9733]1[/aname]. [anchor=rpa9733]^[/anchor] fand+âvar+i::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
[aname=paaea8]2[/aname]. [anchor=rpaaea8]^[/anchor] pârs+ik+idan::Pârsikidan || پارسیکیدن: پارسیک کردن; ترزبان به پارسیک Ϣiki-En to persianize
[aname=pa4dd6]3[/aname]. [anchor=rpa4dd6]^[/anchor] abar+sâz+vâre::Abarsâzvâre || ابرسازواره: Ϣiki-En superorganism
[aname=pa45d4]4[/aname]. [anchor=rpa45d4]^[/anchor] candân+idan::Candânidan || چندانیدن: ضرب کردن Ϣiki-En, Ϣiki-De to multiply multiplizieren
[aname=pa0759]5[/aname]. [anchor=rpa0759]^[/anchor] human+i::Humani || هومنی: بشریت mankind || هومنی: یک هومن a human
[aname=pad7ec]6[/aname]. [anchor=rpad7ec]^[/anchor] Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
[aname=pa0655]7[/aname]. [anchor=rpa0655]^[/anchor] mânesteg+i::Mânestegi || مانستگی: شباهت; همانندی Dehxodâ, Ϣiki-En resemblance