پاتوق شب نشینی -
بانو گشسب - 04-08-2014
Dariush نوشته: دختر رستم باید یک هیولایی میبوده برای خودش! چیزی در حدِ چند مردِ امروزی
بانو گشسپ شرط کرده بود که فقط با کسی ازدواج خواهد کرد که بتواند در کشتی گرفتن او را شکست دهد اما از آن جا که هیچ کس نتوانست این شرط را به جا بیاورد بانو گشسپ سرانجام با خواست پدرش با گیو ازدواج کرد گرچه میگویند که او در شب اول ازدواجش دست و پای گیو را بسته و او را در گوشهای از خانه انداخته بود...
پاتوق شب نشینی -
بانو گشسب - 04-08-2014
Anarchy نوشته: شما چرا بانو ؟ مشکلتون از جنس مشکل آلیس هست یا مورد دیگه ایه ؟
در آغوش خواستن به آلیس شباهت داره!
مشکل من از صبح شروع شد که بیدار شدم و دیدم ماهی گلی ام مرده!
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 04-08-2014
بانو گشسب نوشته: منم دلم گرفته!
هر کاریم کردم بهتر نشدم؛ نزدیک یک روزه از اتافم بیرون نرفتم.
شما که مهرباناید به نظر من بیش از هر کسی خودتان به مهربانیتان نیاز دارید. سخت نگیر بانو!
پاتوق شب نشینی -
Persepolis - 04-08-2014
Alice نوشته: سپاس، شما لطف داری پرسپولیسی جان. سال نوت هم مبارک، امیدوارم امسال همتون سال خوب و پر از شادی و خوشی پیش رو داشته باشین.
جا داره یادی هم از دوستان غایب بکنیم. به خصوص [MENTION=66]Ouroboros[/MENTION] عزیز که دلم خیلی برای متلک هاش به منو و سربه سر گذاشتنهاش تنگ شده! :)
امیدوارم دوست خوبم امیر هم به زودی بیاد و دوباره فروم رونق بگیره. توی بغل هر دختر خوشگلی هم که هست براش آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم سالی پر از معشوقه نشینی با دخترهای خمار و زیبارو داشته باشه.
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]سپاسگزارم [/FONT]و همچنین شما
راستی گفته بودی میری رشت، خوش گذشت؟
[FONT="]جایت خالی من هم نوروز برای دید و بازدید اقوام چند روزی رفته بودم و نبودم یه پایم ارومیه و یه پایم همدان و یه پایِ قرضی هم گرفتم و رفتم شیراز! خب ۱۳ به در هم تمام شد و عید هم تمام شد و دوباره کار و تلاش داره شروع می شه[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="] که اصلن حال و حوصله ندارم !
موافقم زنده یاد [MENTION=66]Ouroboros[/MENTION] شخصیت بزرگی داشت [/FONT]
پاتوق شب نشینی -
azarnoosh - 04-08-2014
نود و پنج درصد ایرانی ها افسرده اند
پاتوق شب نشینی -
کافر_مقدس - 04-09-2014
امید نوشته: مگر فلسفیتر از دختربازی هم داریم؟ راستی تو چرا شورت آمریکایی پوشیدی خودباخته؟
شورت آلیس( البته شورت آواتارش!) مرا یاد پولاد کیمیایی در فیلم گشت ارشاد می اندازد!
Alice نوشته: شب که میشه من اصلن یه آدم دیگه می شم...! انگار جنون می گیرم.. تیک تیک ساعت مثل چکش توی مغزم می زنه و بی اختیار می رم سراغ "سه قطره خون"! یه بار حتی دستمو زخم کردم تا سه قطره خون ازش بچکه... کلن دیوونه می شم شبا..
وسوسه شدم فردا بروم بخانمش، فقط امیدوارم کار به خون و خونریزی نکشد!
سه قطره خون و زنده به گور از معدود کتاب های صادق هدایت هستند که هنوز نخاندمشان.
امید نوشته: توصیهی دوستانه میکنم از فاز صادق هدایت بیرون بیایی... زندگی دو روزی بیشتر نیست و نباید با آثار سیاه هدایت مغز خود را پر از فاضلاب کنی.
بی تربیت!
پاتوق شب نشینی -
Crusader - 04-09-2014
Alice نوشته: همون موقع که حالم بد بود و افسرده بودم هیشکی نبود!
هر موقع خواستی من هستم آلیس مهربان. تو کسغلترین دختری هستی که تاکنون دیدهام.
پاتوق شب نشینی -
Alice - 04-09-2014
Persepolis نوشته: سپاسگزارم و همچنین شما
راستی گفته بودی میری رشت، خوش گذشت؟
جایت خالی من هم نوروز برای دید و بازدید اقوام چند روزی رفته بودم و نبودم یه پایم ارومیه و یه پایم همدان و یه پایِ قرضی هم گرفتم و رفتم شیراز! خب ۱۳ به در هم تمام شد و عید هم تمام شد و دوباره کار و تلاش داره شروع می شه که اصلن حال و حوصله ندارم !
آره خوش گذشت. چند صفحه قبل بچه ها پرسیدن توضیح دادم! :)
خب خوبه دیگه، همه جا هم گشتی دیگه... شیراز رو من خیلی دوست دارم. خیلی خیلی زیاد! بعد از تهران تنها شهری که دوست داشتم توش زندگی کنم شیراز بود.
مردمشم خیلی مهربونن و بافرهنگن.
کافر_مقدس نوشته: وسوسه شدم فردا بروم بخانمش، فقط امیدوارم کار به خون و خونریزی نکشد!
سه قطره خون و زنده به گور از معدود کتاب های صادق هدایت هستند که هنوز نخاندمشان.
هنوز نخوندی؟؟؟ خیلی خنگی! :)
پس چی می گی با آثار هدایت آشنایی دارم و این حرفا...! سه قطره خون و زنده به گور اصلی ترین کارای صادقن..
امید نوشته: هر موقع خواستی من هستم آلیس مهربان. تو کسغلترین دختری هستی که تاکنون دیدهام.
چقدر زود با بچه ها صمیمی شدی! :)
به اون دوستای خنگ اراذلت بگو بیان اینجا... البته نه نه! اونا بیان فاتحه فروم خوندست، انقدر بد دهنن که دیگه هیشکی نمیاد اینجا.. امید توروخدا انقدر فحش نده، آبروی منو بردی که تو...! اگه دیگه با اکیپتون اومدم بیرون... اصن من از اکیپتون بدم میاد! همه دختراشونم خلافن... اصن منم دوست ندارم متعلق به هیچ اکیپی باشم! :)
پاتوق شب نشینی -
کافر_مقدس - 04-09-2014
Alice نوشته: هنوز نخوندی؟؟؟ خیلی خنگی! :)
پس چی می گی با آثار هدایت آشنایی دارم و این حرفا...! سه قطره خون و زنده به گور اصلی ترین کارای صادقن..
ما با بوف کور و کاروان اسلام و توپ مرواری و فواید گیاهخاری صادق زندگانی کردیم! به خصوص این آخری بسیار سودمند بود!
پ.ن: در حال خاندن یکی از مصاحبه های محمود دولت آبادی با دویچه وله بودم که اشاره ای داشت به 18 سالگی خود و اینکه به خاطر سختی های طاقت فرسای فکر خودکشی به سرش افتاده بود.
جالب اینکه تمام کتاب های صادق هدایت را خانده بود و جالب تر اینکه می گفت آن زمان مردم می گفتند هر کس کتاب های صادق هدایت را بخاند خودش را می کشد!!
پاتوق شب نشینی -
kourosh_bikhoda - 04-10-2014
کافر_مقدس نوشته: ما با بوف کور و کاروان اسلام و توپ مرواری و فواید گیاهخاری صادق زندگانی کردیم! به خصوص این آخری بسیار سودمند بود!
من یه مدت خیلی تحت تاثیر آخری بودم. ولی نمیشه اونطوری زندگی کرد. راه درست، راه اعتدال و میانه رویه. الان سعی میکنم کم گوشت بخورم ولی از کباب و اینها نمیشه گذشت.