پاتوق خداباوران -
thought - 03-21-2016
Secular نوشته: بانوی خرد و فرهیختگی!!������منظورت ساراس؟
همین سارای خودمون؟ اگه منظورت همین سارا باشه
تا اونجایی ک من میشناسمش هوش بسیاربالا و معلومات خوبی داره
ولی تنها چیزی که توش لنگ میزنه همین خرده!
+
مث اینکه شما مهربد رو نمیشناسی ک اگه میشناختیش اینجوری در موردش حرف نمیزدی!
مهربد جان شما ب بزرگی خودت اینا رو ببخش بخصوص
اون سارا رو ک خوت بهتر میدونی عقل رو کلا تعطیل کرده!باهاش
مدارا کن بلکه این دوره ی هپروتی رو ردش کنه.
+
مهربد جان این بچها واسه ما حواس نمیزارن ! سال نومبارک امیدوارم
سالی پر از خوشی و خرمی داشته باشی.
حسادت تا چه حد؟
البته ایشان باید قدر خود را بیشتر بدانند که مشمول حسادت میشوند...
تاسف بر وصف حال شما را نیز...
پاتوق خداباوران -
Secular - 03-21-2016
thought نوشته: حسادت تا چه حد؟
البته ایشان باید قدر خود را بیشتر بدانند که مشمول حسادت میشوند...
تاسف بر وصف حال شما را نیز...
حسادت؟! من ک دارم میگم سارا هوش بالایی داره و معلوماتش بالاس این الان حسادته؟
سارا خیلی احساساتیه و آدمای احساساتی بیشتر تابع احساسشون هستن تا خردشون!
خود من از کسایی بودم ک ب مهربد عزیز ایراد می گرفتم و می گفتم با سارا زیادی
سختگیری می کنه و دعواش می کنه اما الان بعد از دیدن پستهای توهین امیز شما به
مهربد و بدتر ازاون لایک و پسندهای سارا نظرم برگشت! مهربد هیچوقت ب کسی توهین
نمی کنه چون با عقیده مخاطبش سرو کار داره نه با خودش. ب سارا هم هیچوقت توهین
نکرده و فقط از رو خیرخواهی دوس داره اونو کمک کنه تا توی یه مسیر عاقلانه حرکت کنه
و نه تو هپروت!این الان بده از نظر شما؟
+
این مسخره بازی عربی حرف زدن رو هم تمومش کنید.
مهربد جان لطفا اجازه نده یک کاربر نیامده برای خودش اینجا قانون راه
بندازه و با این تازی بازیا این فروم رو ب گند بکشه!
پاتوق خداباوران -
Transcendence - 03-21-2016
جناب سکولار
یک سری به جستار پارادوکس آزمون ناشو هم بزنید .کاربر cool یک سری ایرادات گرفته به نوشته های کاربر سارا
(حالا چه درست چه غلط ) این کاربر thought پریده وسط شروع کرده به توهین که چرا وقت ایشون رو با چنین
حرف هایی گرفتی!!!بی سواد!!
(هر چند خودشان هم از مقدمات منطق و حتی تعریف احتمال سر در نمی آوردند)
پاتوق خداباوران -
سارا - 03-22-2016
thought نوشته: درود بر بانوی خرد و فرهیختگی
ضمن تبریک بینهایت سال نو به شما بزگوار سخنان چون گوهر شما را تحسین میکنم و وجود پرگهر شما را در این سایت افسوس بار میدانم...
به جد حقیقت را فرمودید...بیش از 8 بار پستهای بنده توسط ادمین بخوانید مهربد ویرایش شد و به دلیل دو تذکر دریافت نمودم مبنی بر اینکه به جد از فحاشی بپرهیزید!!!
بنده در این مدت سخیفانه ترین توهین ها را به شما دیده ام و دریغ از ویرایش و هشداری از جانب ادمین...
حال همه را رها کرده اند تشریف اورده اند به بنده دستور زبان فرانسه آموزش میدهند!
این است لمس معنای عدالت و دموکراسی در اینجا!
افسوس میخورم که شما گوهر وجود خود را در معرض خدشه اینان قرار داده اید..
خداوند را شهاد میگیرم دیگر کلامی با انها سخن نخواهم گفت و تنها به واسطه استفاده از خرد و دانش شما به این سایت می ایم...
سلامی چو بوی خوش آشنایی
بران مردمِ دیده ی روشنایی
دوست عزیز قرار بود دیگر کلامی با اینان نگویید که پس چه شد؟ دوباره که آنها را مخاطب قرار دادید که
اگر به خاطر منست که نمی خواهم زیرا که در اینصورت چقدر باید حقیر باشم که به لطف حقیر تر از خویش محتاج گردم!!
رهایشان کنید و با نادیده گرفتنشان نابودشان کنید! مانند همان جادوگرانِ داستانهای کودکیمان که با نادیده گرفتن نابود می شدند و از بین می رفتند اینها هم همینگونه اند!
بنده که تنها به خاطر سرور فدایی رهبر و سرور گرامی thought به اینجا می آیم که متاسفانه سرور عزیز فدایی رهبر را ناجوانمردانه اخراج کردند و کنون برای شما تله می اندازند و با اخطارها و تذکرهای بی دلیل به دنبال اخراجتان هستند! ولی حضورم در گروی حضورِ شما در این سخنگه است و نبودِ شما نبودِ منست!
در فروم هم میهن کاربران زیادی به بنده لطف داشتند و دارند و آن فروم را بخاطر آن کاربران مهربانش عجیب می پسندم هر چند گاهی دلخور شده ام از مدیریتش که البته اکنون می بینم که مدیرانش هزاران بار بهتر از اینجا هستند چون باز می شود با آنها سخن گفت ولی اینجا که ملاحظه می کنید که ...
پ.ن.
دیدم که لینیکی از یکی از جستارهای بنده در اینجا خطاب به آنان قرار داده اید که ایکاش این کار را نمی کردید! چون این جستار را از باقی جستارهایم دوستتر دارم چرا که تنها جستاری است که کاربران این فروم با اسپمها و ترولهایشان آن را نیالوده اند! و هرکه در آن جستار پستی گذاشته از جنسِ دوست بوده! بقول همان تیمسار پر شورِ هم میهن ، این جستار را باید بهترین جستار سال 94 هم میهن دانست!:)))) من کاری به بقیه ی جستارها ندارم ولی آن جستار را از بقیه جستارهای دنیا!! دوستتر دارم چون از جنسِ سرگردانی خودم هست!
پاتوق خداباوران -
سارا - 03-22-2016
thought نوشته: سنة جدیدة سعیدة على الجمیع ان شاء الله
كل عام وقلوبنا بالحب فی الله انقى,
كل عام وصفحات ایامنا بحب الخیر ترقى,
كل عام وعلاقتنا باحبائنا بماء الورد تسقى
واتمنى لكم فی هذا العام ان تحققون فیه مالم تستطیعون تحیقیقه فی العام الماضی
وان شاء الله تكون كل ایامكم فرح وسرور وسعادة وامل وخیر
یا أغلى البشر والأحباب
سنة جدیدة ع الأبواب
ودمعی والله على حد الاهداب
قررت أنسى العتاب
بلا ذنب وبلا أسباب
وأهدیك أحلى المسجات
وأتمنى منك أسمع الجواب
كل ساعه كل یوم كل أسبوع كل شهر كل عام و انت بألف خیر
أنا وقلبی فدى عیونك
أنا تعودت على فنونك
وما أبی سنة جدیدة بدونك
أبی أعیش روعة جنونك
كل سنه وانتم طیبین ,ومعانا موجودین,بالبسمه منورین
أشرقت شمس الیوم ..
باسمة الثغر ..
مستبشرة بیوم جدید ..
كل عام وأنت سعید ..
أبعث مع كل طیر ..من قلب كله خیر .. لإنسان مكانه غیر .. كل عام وإنت بخیر
یا طیر طایر بالسما
میل على حبیبی و قول له
كل عام و أنت بألف خیر و هنا
و ربی یزید عمرك ویبارك فیك
شکراً یا صدیقی
سقا الله ظبیا مبدی القنج فی الخطر
تمیس کغصن البان من رقه الخضر
سقیالله ایاما و لا هجر بیننا
و عود الصبا یهتز من ورق الخضر
یباکرنا النوروز فی نحاس الدجا
بنور علی الاغصان کالانجم الزهر
یلوح کالاعلام المطارف و شیبه
من الصفر فوق البیض و الخضر و الحمر
پاتوق خداباوران -
سارا - 03-23-2016
[MENTION=1342]thought[/MENTION]
سلام خوبید؟
آنجایی که هستید هوا چگونه است؟ ابریست یا آفتابی؟
به نظرم هر جا که دوری از حسودان باشید آنجا بهشت است!
پاتوق خداباوران -
سارا - 03-23-2016
الان دارم به بوی بهشت گوش می دهم (یاد آن جستارهای شاهکار این نابغه ها افتادم الان داری چی گوش می کنی الان داری به چی فکر می کنی!! یعنی واقعا سقراط و افلاطون و شیخ اشراق و ملاصدرا و هایدگر را با این نوشته هایشان گذاشتند کنار!!!!)
خب در جایی که من هستم آلبوم فروشی هایش موسیقی ایرانی آنهم سنتی سخت یافت می شود از اینرو به دنبال دانلود کردنش همیشه هستم
بوی بهشت را در جستجوی گوگل تایپ می کنم و ..وارد وبلاگی می شوم که نام صاحبش نارسیس است پیش خودم می گویم ایرانیان که رسما خودشیفته هستند وای به کسی که نامش هم خودشیفتگی را فریاد بزند! راستی چنین کسی چگونه می تواند به صدای دل انگیز آسمانی استاد ِ مهربانیها دل بسپارد؟!
اندیشه هایم را طبق معمول کنار می گذارم و به واژگان خیره می شوم . .. چه کرده است .. چه راحت با همین واژگان ساده و معمولی ما را مهمان دنیای درونش کرده است ..
نوشته هایش اینقدردلبرانه است که باز اشکها حسود می شوند و راه نگاه را می بندند!!
"استاد شجریان کارهایش برایم شبیه خانه های سنتی است و.."
"علیرضا قربانی صدای عشقولانه اش ........."
"فقط خدا می داند که با آلبوم بوی بهشت سراج کجاها که نرفتم و چه عوالمی را درک نکردم..............."
.......
شرمندگی وجودم را می گیرد نامش نارسیس است ولی بعد از خواندن" تنهاییش" دوست دارم او را "فرشته" بخوانم..
می روم تا برایش کامنتی بگذارم (آنهم من ! که عادت به کامنت گذاشتن ندارد!)
می بینم پیش از من سارای دیگری هم کامنت گذاشته است! نوشته اش را می خوانم نه یکبار بلکه چندین بار! خدایا این واژگان و این طرز نگارش چقدر برایم آشناست و این "بوی بهشت بهانه ایست برای گریستنهای بی بهانه " چقدر برایم آشناست.............بله آن سارا خودم هستم که یکسال پیش در این بلاگ کامنت گذاشت!سارای یکسال ِ پیش را در همین وبلاگ ِ نارسیس پیدا کردم .... سپاس نارسیس بابت وبلاگت که از جنس ِ مهربانی های خودت هست و شرمنده بابت مهربانی یکساله پیشت که در پاسخ کامتنم هر چه واژه ی مهربان بود را برایم نوشتی تا دیگر با "بوی بهشت" گریه نکنم ولی مگر می شود!! بوی بهشت یعنی صدای آسمانی سراج که از میان واژه های مهربانِ تو عبور می کنند و هیج رحمی هم به این دل شکسته نمی کنند!
بوی بهشت یعنی عطر نفسهای گرمت که به واژگان ساده و معمولی ما می بخشی و فقط مهربانی بخشش می کنی .........
چقدر به قلب مهربانت و به قلم توانایت و صفای واژگانت ..و چقدر به هستی ات حسودی ام شد!
کاش می شد فرشته هایی نظیر تو را تکثیر کرد کاش می شد با نوشته های مهربان تو مهربانی را تکثیر کرد!!
واقعا مردمان ایران زمین حد وسط ندارند یا فرشته اند یا شیطان!
یا دلبر هستند یا دیو!
یا انسان هستند یا گرگ!
ابالحسن خرقانی مرا به حق او دریاب
پاتوق خداباوران -
thought - 03-23-2016
سارا نوشته: @thought
سلام خوبید؟
آنجایی که هستید هوا چگونه است؟ ابریست یا آفتابی؟
به نظرم هر جا که دوری از حسودان باشید آنجا بهشت است!
سارا نوشته: الان دارم به بوی بهشت گوش می دهم (یاد آن جستارهای شاهکار این نابغه ها افتادم الان داری چی گوش می کنی الان داری به چی فکر می کنی!! یعنی واقعا سقراط و افلاطون و شیخ اشراق و ملاصدرا و هایدگر را با این نوشته هایشان گذاشتند کنار!!!!)
خب در جایی که من هستم آلبوم فروشی هایش موسیقی ایرانی آنهم سنتی سخت یافت می شود از اینرو به دنبال دانلود کردنش همیشه هستم
بوی بهشت را در جستجوی گوگل تایپ می کنم و ..وارد وبلاگی می شوم که نام صاحبش نارسیس است پیش خودم می گویم ایرانیان که رسما خودشیفته هستند وای به کسی که نامش هم خودشیفتگی را فریاد بزند! راستی چنین کسی چگونه می تواند به صدای دل انگیز آسمانی استاد ِ مهربانیها دل بسپارد؟!
اندیشه هایم را طبق معمول کنار می گذارم و به واژگان خیره می شوم . .. چه کرده است .. چه راحت با همین واژگان ساده و معمولی ما را مهمان دنیای درونش کرده است ..
نوشته هایش اینقدردلبرانه است که باز اشکها حسود می شوند و راه نگاه را می بندند!!
"استاد شجریان کارهایش برایم شبیه خانه های سنتی است و.."
"علیرضا قربانی صدای عشقولانه اش ........."
"فقط خدا می داند که با آلبوم بوی بهشت سراج کجاها که نرفتم و چه عوالمی را درک نکردم..............."
.......
شرمندگی وجودم را می گیرد نامش نارسیس است ولی بعد از خواندن" تنهاییش" دوست دارم او را "فرشته" بخوانم..
می روم تا برایش کامنتی بگذارم (آنهم من ! که عادت به کامنت گذاشتن ندارد!)
می بینم پیش از من سارای دیگری هم کامنت گذاشته است! نوشته اش را می خوانم نه یکبار بلکه چندین بار! خدایا این واژگان و این طرز نگارش چقدر برایم آشناست و این "بوی بهشت بهانه ایست برای گریستنهای بی بهانه " چقدر برایم آشناست.............بله آن سارا خودم هستم که یکسال پیش در این بلاگ کامنت گذاشت!سارای یکسال ِ پیش را در همین وبلاگ ِ نارسیس پیدا کردم .... سپاس نارسیس بابت وبلاگت که از جنس ِ مهربانی های خودت هست و شرمنده بابت مهربانی یکساله پیشت که در پاسخ کامتنم هر چه واژه ی مهربان بود را برایم نوشتی تا دیگر با "بوی بهشت" گریه نکنم ولی مگر می شود!! بوی بهشت یعنی صدای آسمانی سراج که از میان واژه های مهربانِ تو عبور می کنند و هیج رحمی هم به این دل شکسته نمی کنند!
بوی بهشت یعنی عطر نفسهای گرمت که به واژگان ساده و معمولی ما می بخشی و فقط مهربانی بخشش می کنی .........
چقدر به قلب مهربانت و به قلم توانایت و صفای واژگانت ..و چقدر به هستی ات حسودی ام شد!
کاش می شد فرشته هایی نظیر تو را تکثیر کرد کاش می شد با نوشته های مهربان تو مهربانی را تکثیر کرد!!
واقعا مردمان ایران زمین حد وسط ندارند یا فرشته اند یا شیطان!
یا دلبر هستند یا دیو!
یا انسان هستند یا گرگ!
ابالحسن خرقانی مرا به حق او دریاب
درود بر بانوی صبور و فرهیخته
این وبلاگ را اگر میشود در خصوصی به بنده هم معرفی کنید تا از ان نهایت بهره را برم...تارنمایی که مورد پسند و تایید شما قرار گیرد بیشک مرا به سوی خود مشتاق خواهد کرد
و اما در وصف و شماتت حسودات ایات و روایت بسیاری امده است که در اینجا به چند مورد از ان اشاره میکنم تا شاید کوربینان ببینند و عبرت گیرندی..
قل اعوذ برب الفلق* ... *و من شر حاسد اذا حسد»(سوره فلق).
«وَ لَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلىَ بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ ممَِّّا اكْتَسَبنَْ وَ سَْلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكلُِّ شىَْءٍ عَلِیمً»(سوره نساء آیه 32)
درآیه 54 سوره نساء نیز از مردمان مى خواهد كه نسبت به عطا و فضل الهى به دیگران حسادت را پیشه خویش نكنند و از حسدورزى نسبت به دیگرى خوددارى ورزند كه امرى ناپسند است؛ «أَمْ یحَْسُدُونَ النَّاسَ عَلىَ مَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَیْنَا ءَالَ إِبْرَاهِیمَ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ ءَاتَیْنَاهُم مُّلْكا عَظِیمً»
زشتى حسادت تا بدان جا است كه خشم خداوند را برمى انگیزد و به كسانى كه كفر و ناسپاسى شان برخاسته از حسادت است هشدار مى دهد كه از ایشان بسیار خشمگین است و به شدت آنان را به خاطر آن كه تنها به جهت حسادت، كفر پیشه كردند عذاب مى كند. «بِئْسَمَا اشْترََوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن یَكْفُرُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْیًا أَن یُنزَِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلىَ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُو بِغَضَبٍ عَلىَ غَضَبٍ وَ لِلْكَافِرِینَ عَذَابٌ مُّهِی»(سوره بقره آیه 90)
البته قرآن توضیح مى دهد كه جهل و نادانى مشركان به نقش مشیت الهى، عامل اصلى حسادت آنان نسبت به مومنان بوده است. زیرا آنان به جهت نادانى نسبت به قدرت الهى و نیز تقسیم نعمت در میان بندگان بر پایه علم و حكمت، گمان هاى ناروایى نسبت به مومنان كرده و بر اساس این تحلیل نادرست به مؤمنان حسادت ورزیده و حتى در شكل اقدام عملى آن را بروز مى دادند. «مَّا یَوَدُّ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَبِ وَ لَا المُْشْرِكِینَ أَن یُنزََّلَ عَلَیْكُم مِّنْ خَیرٍْ مِّن رَّبِّكُمْ وَ اللَّهُ یخَْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِی»(سوره بقره آیه 105)
از نظر قرآن ناآگاهى و نادانى نسبت به نقش مشیت و اراده الهى، عامل مهمى براى ایجاد حسادت در بسیارى از مردمان حتى در امور دینى مى باشد. از این رو حسادت و بدخواهى منافقان در حق پیامبر
(صلی الله علیه و آله و سلم) و یا مؤمنان و رفتارهاى زشت آنها را به جهل و نادانى آنان نسبت مى دهد: « فَمَا لَكمُْ فىِ المُْنَافِقِینَ فِئَتَینِْ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ أَ تُرِیدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ سَبِیل»(سوره نساء آیه 88، و نیز آیه «...وَ مَا نَقَمُواْ إِلَّا أَنْ أَغْنَئهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُواْ یَكُ خَیرًْا لهَُّمْ وَ إِن یَتَوَلَّوْاْ یُعَذِّبهُْمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فىِ الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَ...» سوره توبه آیه 74)
------------------------------
قالَ لُقمانُ لاِبنِه ِ: .... وَ لِلْحَاسِد ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ یَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیبَة
لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غیبت مى كند، روبه رو تملّق مى گوید و از گرفتارى دیگران شاد مى شود.
اَلحَسَدُ عَیبٌ فاضِحٌ وَشُحٌّ فادِحٌ لایَشفى صاحِبَهُ إِلاّ بُلوغُ آمالِهِ فیمَن یَحسِدُهُ؛
حسادت عیبى رسوا و بخلى سهمگین است و حسود تا به آرزوى خود درباره محسودش نرسد آرام نمى گیرد.
اَلحَسودُ سَریعُ الوَثبَةِ، بَطى ءُ العَطفَةِ؛
حسود زود خشمگین مى شود و دیر كینه از دلش مى رود.
الْحَسَدُ لَا یَجْلِبُ إِلَّا مَضَرَّةً وَ غَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَكَ وَ یُمْرِضُ جِسْمَك
حسادت نتیجه اى جز زیان و ناراحتى كه دلت را سست و تنت را بیمار مى گرداند به بار نمى آورد.
یَقُولُ إِبْلِیسُ لِجُنُودِهِ أَلْقُوا بَیْنَهُمُ الْحَسَدَ وَ الْبَغْیَ فَإِنَّهُمَا یَعْدِلَانِ عِنْدَ اللَّهِ الشِّرْك
شیطان به سپاهیانش مى گوید: میان مردم حسد و تجاوزگرى بیاندازید چون این دو، نزد خدا برابر با شرك است.
اَلنَّصیحَةُ مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ؛
نصیحت و خیرخواهى از حسود محال است.
اِستَعینوا عَلى قَضاءِ حَوائِجِكُم بِالكِتمانِ، فَإِنَّ كُلَّ ذى نِعمَةٍ مَحسودٌ؛
در برآوردن نیازهاى خود از پنهان كارى كمك بگیرید، زیرا هر صاحب نعمتى مورد حسد واقع مى شود.
إِیَّاكُمْ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّهُ یَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب
از حسادت بپرهیزید، زیرا حسد نیكى ها را مى خورد چنان كه آتش هیزم را مى خورد.
لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛
آفرین بر حسادت ! چه عدالت پیشه است ! پیش از همه صاحب خود را مى كشد.
سِتَّةٌ لا تَكونُ فِى مُؤمِنِ : اَلعُسرُ وَ النَّكَدُ وَ الحَسَدُ وَ اللَّجاجَةُ وَ الكَذِبُ وَ البَغىُ؛
شش (صفت) در مؤمن نیست: سخت گیرى، بى خیرى، حسادت، لجاجت، دروغگویى و تجاوز.
اَلحَسَدُ یُضنِى الجَسَدَ ؛
حسد، بدن را فرسوده و علیل مى كند.
الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَد
تعریف بیش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و یا حسد است.
إِنَّ المُؤمِنَ یَغبِطُ وَ لا یَحسُدُ وَ المُنافِقُ یَحسُدُ وَ لا یَغبِطُ؛
مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
(غبطه آن است كه آرزو كنى آنچه دیگرى دارد، داشته باشى بدون اینكه آرزوى نابودى نعمت دیگرى را داشته باشى و حسد آن است كه بخواهى نعمتى را كه دیگرى دارد، نداشته باشد).
رَأَى مُوسَى علیه السلام رَجُلًا عِنْدَ الْعَرْشِ فَغَبَطَهُ بِمَكَانِهِ فَسَأَلَ عَنْهُ فَقَالَ كَانَ لَا یَحْسُدُ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه
حضرت موسى علیه السلام مردى را نزد عرش دید و به جایگاه او غبطه خورد و در مورد او سؤال كرد. به او گفته شد كه او به آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است حسد نمى برد.
پاتوق خداباوران -
سارا - 03-25-2016
thought نوشته: درود بر بانوی صبور و فرهیخته
این وبلاگ را اگر میشود در خصوصی به بنده هم معرفی کنید تا از ان نهایت بهره را برم...تارنمایی که مورد پسند و تایید شما قرار گیرد بیشک مرا به سوی خود مشتاق خواهد کرد
و اما در وصف و شماتت حسودات ایات و روایت بسیاری امده است که در اینجا به چند مورد از ان اشاره میکنم تا شاید کوربینان ببینند و عبرت گیرندی..
قل اعوذ برب الفلق* ... *و من شر حاسد اذا حسد»(سوره فلق).
«وَ لَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلىَ بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ ممَِّّا اكْتَسَبنَْ وَ سَْلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكلُِّ شىَْءٍ عَلِیمً»(سوره نساء آیه 32)
درآیه 54 سوره نساء نیز از مردمان مى خواهد كه نسبت به عطا و فضل الهى به دیگران حسادت را پیشه خویش نكنند و از حسدورزى نسبت به دیگرى خوددارى ورزند كه امرى ناپسند است؛ «أَمْ یحَْسُدُونَ النَّاسَ عَلىَ مَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَیْنَا ءَالَ إِبْرَاهِیمَ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ ءَاتَیْنَاهُم مُّلْكا عَظِیمً»
زشتى حسادت تا بدان جا است كه خشم خداوند را برمى انگیزد و به كسانى كه كفر و ناسپاسى شان برخاسته از حسادت است هشدار مى دهد كه از ایشان بسیار خشمگین است و به شدت آنان را به خاطر آن كه تنها به جهت حسادت، كفر پیشه كردند عذاب مى كند. «بِئْسَمَا اشْترََوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن یَكْفُرُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْیًا أَن یُنزَِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلىَ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُو بِغَضَبٍ عَلىَ غَضَبٍ وَ لِلْكَافِرِینَ عَذَابٌ مُّهِی»(سوره بقره آیه 90)
البته قرآن توضیح مى دهد كه جهل و نادانى مشركان به نقش مشیت الهى، عامل اصلى حسادت آنان نسبت به مومنان بوده است. زیرا آنان به جهت نادانى نسبت به قدرت الهى و نیز تقسیم نعمت در میان بندگان بر پایه علم و حكمت، گمان هاى ناروایى نسبت به مومنان كرده و بر اساس این تحلیل نادرست به مؤمنان حسادت ورزیده و حتى در شكل اقدام عملى آن را بروز مى دادند. «مَّا یَوَدُّ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَبِ وَ لَا المُْشْرِكِینَ أَن یُنزََّلَ عَلَیْكُم مِّنْ خَیرٍْ مِّن رَّبِّكُمْ وَ اللَّهُ یخَْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِی»(سوره بقره آیه 105)
از نظر قرآن ناآگاهى و نادانى نسبت به نقش مشیت و اراده الهى، عامل مهمى براى ایجاد حسادت در بسیارى از مردمان حتى در امور دینى مى باشد. از این رو حسادت و بدخواهى منافقان در حق پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و یا مؤمنان و رفتارهاى زشت آنها را به جهل و نادانى آنان نسبت مى دهد: « فَمَا لَكمُْ فىِ المُْنَافِقِینَ فِئَتَینِْ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ أَ تُرِیدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ سَبِیل»(سوره نساء آیه 88، و نیز آیه «...وَ مَا نَقَمُواْ إِلَّا أَنْ أَغْنَئهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُواْ یَكُ خَیرًْا لهَُّمْ وَ إِن یَتَوَلَّوْاْ یُعَذِّبهُْمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فىِ الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَ...» سوره توبه آیه 74)
------------------------------
قالَ لُقمانُ لاِبنِه ِ: .... وَ لِلْحَاسِد ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ یَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیبَة
لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غیبت مى كند، روبه رو تملّق مى گوید و از گرفتارى دیگران شاد مى شود.
اَلحَسَدُ عَیبٌ فاضِحٌ وَشُحٌّ فادِحٌ لایَشفى صاحِبَهُ إِلاّ بُلوغُ آمالِهِ فیمَن یَحسِدُهُ؛
حسادت عیبى رسوا و بخلى سهمگین است و حسود تا به آرزوى خود درباره محسودش نرسد آرام نمى گیرد.
اَلحَسودُ سَریعُ الوَثبَةِ، بَطى ءُ العَطفَةِ؛
حسود زود خشمگین مى شود و دیر كینه از دلش مى رود.
الْحَسَدُ لَا یَجْلِبُ إِلَّا مَضَرَّةً وَ غَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَكَ وَ یُمْرِضُ جِسْمَك
حسادت نتیجه اى جز زیان و ناراحتى كه دلت را سست و تنت را بیمار مى گرداند به بار نمى آورد.
یَقُولُ إِبْلِیسُ لِجُنُودِهِ أَلْقُوا بَیْنَهُمُ الْحَسَدَ وَ الْبَغْیَ فَإِنَّهُمَا یَعْدِلَانِ عِنْدَ اللَّهِ الشِّرْك
شیطان به سپاهیانش مى گوید: میان مردم حسد و تجاوزگرى بیاندازید چون این دو، نزد خدا برابر با شرك است.
اَلنَّصیحَةُ مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ؛
نصیحت و خیرخواهى از حسود محال است.
اِستَعینوا عَلى قَضاءِ حَوائِجِكُم بِالكِتمانِ، فَإِنَّ كُلَّ ذى نِعمَةٍ مَحسودٌ؛
در برآوردن نیازهاى خود از پنهان كارى كمك بگیرید، زیرا هر صاحب نعمتى مورد حسد واقع مى شود.
إِیَّاكُمْ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّهُ یَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب
از حسادت بپرهیزید، زیرا حسد نیكى ها را مى خورد چنان كه آتش هیزم را مى خورد.
لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛
آفرین بر حسادت ! چه عدالت پیشه است ! پیش از همه صاحب خود را مى كشد.
سِتَّةٌ لا تَكونُ فِى مُؤمِنِ : اَلعُسرُ وَ النَّكَدُ وَ الحَسَدُ وَ اللَّجاجَةُ وَ الكَذِبُ وَ البَغىُ؛
شش (صفت) در مؤمن نیست: سخت گیرى، بى خیرى، حسادت، لجاجت، دروغگویى و تجاوز.
اَلحَسَدُ یُضنِى الجَسَدَ ؛
حسد، بدن را فرسوده و علیل مى كند.
الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَد
تعریف بیش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و یا حسد است.
إِنَّ المُؤمِنَ یَغبِطُ وَ لا یَحسُدُ وَ المُنافِقُ یَحسُدُ وَ لا یَغبِطُ؛
مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
(غبطه آن است كه آرزو كنى آنچه دیگرى دارد، داشته باشى بدون اینكه آرزوى نابودى نعمت دیگرى را داشته باشى و حسد آن است كه بخواهى نعمتى را كه دیگرى دارد، نداشته باشد).
رَأَى مُوسَى علیه السلام رَجُلًا عِنْدَ الْعَرْشِ فَغَبَطَهُ بِمَكَانِهِ فَسَأَلَ عَنْهُ فَقَالَ كَانَ لَا یَحْسُدُ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه
حضرت موسى علیه السلام مردى را نزد عرش دید و به جایگاه او غبطه خورد و در مورد او سؤال كرد. به او گفته شد كه او به آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است حسد نمى برد.
سلام بر شما دوست عزیز
خدا با صابران است ولی عجب صبری خودش دارد اگر من جای او بودم.......
سپاس بابت مهربانیتان بله حسادت درد عظیمی است و
آفرین بر حسادت ! چه عدالت پیشه است ! پیش از همه صاحب خود را مى كشد.
همه ی کاربران فرهیخته و مهربان هم میهن هم مدام به من می گویند اینها که ارزشی ندارند و...خب اصلا من نباید حتی می رفتم به جستار آن کفتاران ولی خب دوست نازنینی مرا به آنجا خواند تا دوباره ادعای نخ نما و کثیفِ اهالی این فروم را آنجا نیز بشنوم یعنی چند اکانته بودن!! واقعا رحمت خدا بر کسی که فرمود کافر همه را به کیش خود پندارد!!
کودک که بودم از خود می پرسیدم که چرا "کافر" و حالا بعد از عضویت در این فروم دانستم که چرا "کافر"!
وقتی خودشان همگی 1000 اکانته هستند باید هم دیگران را چند اکانته ببینند!! وقتی مدیریت اینجا دو اکانت دارد (البته شاید هم بیشتر ) که یکیش رنگش قرمز است خوب حق هم دارند این بندگان بیچاره ی خدا که ما را هم چون خودشان ببینند!!
بگذریم که بقول حضرت حافظ:
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید.
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
براستی که حسود احمق است و هر چقدر حماقت قابل درمان باشد حسادت هم قابل درمان است!
بندگان خدا همگیشان (یا شاید بهتر است بگویم بنده ی خدا ی 1000 اکانته ) خب افسرده و روانپریش هستند(و یا هست!) و سابقه ی بستری در تیمارستان و.. من به دوستان هم میهنی گفتم ولشان کنید بگذارید به این حرکاتشان ادامه دهند یکوقت دیدید برای 100 بار خودکشی کردند و این بار مردند و خونشان به گردن ما می افتدها:))))
من که دل ز مهرش دارم
به چه دل وانهم؟
پاتوق خداباوران -
ملکوت - 03-30-2016
درود بر همه عزیزان