صندلی داغ - یه نفر -
mosafer - 10-14-2013
یه نفر نوشته: اگر منظورت از خارج یعنی اروپا و آمریکا ست، خب دوس دارم آزاد و راحت لباس بپوشم.. یه تاپ و شلوار.. موهامم باز.. نامرتب..
یا مثلا دامن زانو و تی شرت
:-)
خوش بحال اونایی که راحت لباس میپوشن.. اگر قدر این موهبت رو ندونن خیلی خرن :-) البته خر یک جاندار هست. فحش نیست
نمیدانم جوابتان چقدر با آرزوهایتان یکی ست
ولی شباهت عجیبی بین شما و آفتاب پرست میبینم
آفتاب پرست را حرف بدی ندانید چون به قول یکی از دوستان:
' نوشته: یک جاندار هست. فحش نیست
صندلی داغ - یه نفر -
یه نفر - 10-14-2013
mosafer نوشته: نمیدانم جوابتان چقدر با آرزوهایتان یکی ست
ولی شباهت عجیبی بین شما و آفتاب پرست میبینم
آفتاب پرست را حرف بدی ندانید
=))
چی شد به همچین مقایسه ای رسیدی؟ :))
راستش دوس دارم راحت بپوشم.. دوس ندارم مانتو بپوشم. شال داشته باشم. الان میبینم پسر ها خیلی راحت یه تیشرت میپوشن و ساده و راحت میرن بیرون..
چه بسا با همون تی شرت توی خونه بگرده و بخوابه..
ولی ما (من و امثال من) باید مانتو مناسب مکانی که میخوایم بریم بپوشیم. شال متناسب با لباس باشه.. کفش و شلوار و ...
فیلم های کره ای و آمریکایی و لاتین که میبینم همشون خیلی رات با همون لباس خونه میرن بیرون..
واسه من یه آرزو شده :)))))
خسته شدم بسموهامو بستم.. دوس دارم باز باشه..
خسته شدم بس یک مدل لباس پوشیدم.. دوس دارم تنوع داشته باشه
درک نمیکنیـــــد :-(
صندلی داغ - یه نفر -
mosafer - 10-14-2013
یه نفر نوشته: درک نمیکنیـــــد :-(
ولی صحبت من اصلا ربطی به نوع پوشش شما نداشت
شما مختارید هر گونه که دوست دارید لباس بپوشید
شهر شما را نمی دانم ولی اینجا خانمها با تی شرت و موهای باز و خیلی راحتتر از قبل در سطح شهر دیده می شوند
هر کس پوششی برای خود انتخاب می کند و اینکه برای هر مکان لباسی خاص در نظر بگیرد بخاطر محدودیتها نیست
من که هر مردی اطرافم هست(از پدر گرفته تا همسر و برادر ) هیچ گاه با لباس بیرون در منزل نگشتند و نخوابیدند
جسارتا اینهایی که برای شما آرزو شده نشان تنبلی شماست
فرزندان من که هنوز کوچک هستند می دانند مثلا لباس مهمانی منزل پدرم با مهمانی رفتن به منزل عموی من باید فرق کند
اینها نشانه ی وقار و شخصیت هر فرد هست
شما دوست دارید آنقدر راحت باشید که در مجلسی رسمی هم تی شرت بپوشید؟
و اما
+
چند فرزند هستید؟
به شما بیش از حد توجه شده در خانواده یا بالعکسش؟
میانگین نمره ی انضباطتتان؟
پ.ن
نمی دانم چرا نمی توانم شما به عنوان یک زن قبول کنم:e108:
صندلی داغ - یه نفر -
یه نفر - 10-14-2013
خب شهر من با شما خیلی فرق داره.... :-( به هر حال من همچنان دوس دارم ساده و راحت بپوشم.. حتی اگر اسمش تنبلی باشه :-)
mosafer نوشته: چند فرزند هستید؟
2تا
mosafer نوشته: به شما بیش از حد توجه شده در خانواده یا بالعکسش؟
معمولی.. شاید رو به پایین
mosafer نوشته: میانگین نمره ی انضباطتتان؟
به غیر از اول دبیرستان، همیشه 20 بودم
mosafer نوشته: نمی دانم چرا نمی توانم شما به عنوان یک زن قبول کنم
خوشحال میشم روزهای آخرم در اینجا بدونم نظرتون در مورد من چیه؟
به غیر از شما 2 نفر دیگه هم همین نظر رو داشتن..
بیشتر توضیح دهید
:-)
صندلی داغ - یه نفر -
یه نفر - 10-15-2013
چه شد بانو؟ [MENTION=282]mosafer[/MENTION]
صندلی داغ - یه نفر -
kourosh_bikhoda - 10-16-2013
چقدر زود تموم شد. داشتیم استفاده میکردیم. نمیشه ادامه بدید؟ من خیلی طرفدار این صندلی های گرم هستم
صندلی داغ - یه نفر -
Russell - 10-16-2013
دوستان سوالی اگر دارند بپرسند در یکی دو روز آینده.
صندلی داغ - یه نفر -
یه نفر - 10-16-2013
دوس دارم اینجا نظراتتون راجع به من بگید. بنظرتون من چجور آدمیم؟
آنگوستیک و مسافر گفتند : بنظر دختر نیستی.. - نمی توان تورو به عنوان یک دختر قبول کنم..
یکی دیگه هم بنظرم همچین حرفی زده بود..
دوس دارم بدونم چرا و به چه دلیل؟ چه رفتاری یا صحبتی از من دیدند که اینگونه می اندیشند!
یا مثلا اونایی که منو میشناسن، در مورد من چه فکری میکنن.. منو چجور ارزیابی میکنن...
صندلی داغ - یه نفر -
kourosh_bikhoda - 10-16-2013
یه نفر نوشته: دوس دارم اینجا نظراتتون راجع به من بگید. بنظرتون من چجور آدمیم؟
به نظر من دختر هستید. و دو حالت هم دارید، یا واقعن شاسکول تشریف دارید و بیخیال زندگی و اینها هستید. یا به درجه ای از اندیشه رسیدید که بیخیال ماجراهای جدی و واقعی هستید و سعی میکنید خوش بگذرونید. مشابه کاراکتر اسدلله میرزا در دایی جان ناپلئون. ولی کلن بی آزارید و من با ترول شما هم زیاد مشکلی ندارم حتا.
صندلی داغ - یه نفر -
یه نفر - 10-16-2013
kourosh_bikhoda نوشته: یا به درجه ای از اندیشه رسیدید که بیخیال ماجراهای جدی و واقعی هستید و سعی میکنید خوش بگذرونید.
حالا قسمت اولش که نمیتونم تایید کنم. ولی واقعا بیخیال زندگی شدم.. باور کنید در زندگی ریسک هایی میکنم که رستم هم جرات این رفتار ها رو نداشت..
خوشبختانه با متاسفانه کسی رو ندارم که منتظر من باشه و یا دلواپسم..
آینده ام هم برام هیچ اهمیتی نداره :-)