طنز و جوک امام نقی -
کافر_مقدس - 08-15-2014
امام نقی در حال کشیدن پسر بچه ای دبستانی به سمت بیت الجماع خود بود که ابولاشی از راه رسیده و پرسید که آیا این عمل امام صحیح می باشد؟
امام نقی در حالی که عرق جبین ازخشتک مبارکشان سرازیر بود فرموند: ببین اونم چطور می کشه، این کشش دو طرفه است.
از کتاب خاطرات آمیزشی و پرورشی امام نقی
طنز و جوک امام نقی -
کافر_مقدس - 08-15-2014
امام نقی ضمن محکوم نمودن حرکات ضد بشری و جنایات و تجاوز و تخریب توسط گروه داعش، از آنان بدلیل نقض قوانین کپی رایت جدشان ممد رسولولا به سازمان ممل شکایت نمودند!
طنز و جوک امام نقی -
کافر_مقدس - 08-22-2014
امام نقی (قارت) در بیت لمیده و دو گوهر گرانبهایشان را پولیش میزدند که ابولاشی وارد شد و فیلم سربریدن خبرنگار آمریکایی توسط داعش را به ایشان نشان داد. حضرت با دیدن آن صحنه چنان اشک ریختند که تا خشتک مبارکشان خیس گشت.
ابولاشی پرسید: جانم به فدای عمه ات! برای خبرنگار مقتول ناراحتی؟ امام فین هولناکی نموده و فرمودند: این کافر نجس که گریه نداره، برای مظلومیت جدم علی گریه میکنم که هفتصد نفر رو به تنهایی سر برید ولی کسی نبود ازش فیلم بگیره و بزاره یوتیوب.
مظلومین همیشگی - ص 69
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 11-03-2014
سعید نقاریان: عملکرد ائمه اطوار، پس از عاشورا عقلانی شد.
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 11-03-2014
الذین یعلموا أین عرض القیمة و لا قولوا، فلیس منی!
کسانی که میدانند کجا قیمه میدن و چیزی نمیگویند، از ما نیستند.
[ATTACH=CONFIG]4477[/ATTACH]
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 11-03-2014
امام با ابراز خوشحالی از مصادف شدن هالووین با محرم اعلام کردند: اکنون بدون جلب توجه خاصی میتوانید مراسم گل مالی را برگزار کنید.
امام با ابراز خوشحالی از مصادف شدن هالووین با محرم اعلام کردند : اکنون بدون جلب توجه خاصی میتوانید مراسم گل مالی را برگزار کنیم.
[ATTACH=CONFIG]4478[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]4479[/ATTACH]
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 11-04-2014
ای مالک:
محرم نزدیک است چند دستگاه ماشین یخچال دار تهیه کن نذرهای مردم را در آن جای بده و راهی سامرا کن ،که امسال نه سوسن و لایشه حال آشپزی دارند و نه من پولی برای خرج شکم اهل بیت (نامه حزن انگیز محرمی امام به مالک شتر)
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 11-04-2014
صحنه اول
امام نقی یک روز قبل از عاشورا:
خوب گوش کن عفیر جون ببین چی میگم بار اولی نوره هست بار دومی اسید سولفوریک غلیظ! میبری برای حسین بهش میگی قبل جنگ از نوره برای برق انداختن آلتش استفاده کنه چون قراره تو این جنگ به فناک بره و بپره تو بغل حوری ها! از اسید سولفوریک هم واسه زمان جنگ میتونه استفاده کنه! چون گفته بود واسه امر به معروف می خواد بجنگه گفتم لازمش میشه بگو اسید بپاشه به سر و صورت سربازای دشمن! فقط دقت کن اشتباه نکنی الاغ عزیزم اولی نوره هست دومی اسید فهمیدی ؟!
صحنه دوم
عفیر در حال نزدیک شدن به خیمه حسین : ای بابا یادم رفت اولی چی بود؟ دومی چی بود؟ آهان اولی اسیده دومی نوره …
صحنه سوم
عفیر بعد از تحویل بار در حال دور شدن از خیمه حسین : ای بابا این حسین چه مرگشه؟ چرا مثل دیوونه ها داد میزنه و فرار میکنه؟ از چی سوخته؟ آلتش کو؟ چرا مثل عسکری کوچولو بی شوشول شده؟ فکر کنم آلت حسین عجله داشته زودتر از خودش شهید شده!
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 11-04-2014
امام و اصحاب در مجلس عرقخوری بطور مداوم پیک ها را خالی میکردند و آروغ میزدند،
هنگامی که مدتی گذشت و امام و اصحاب شروع کردند به درآوردن صدای جانوران جنگل یکی از اصحاب زمینه را برای پرسیدن سؤالی که در مواقع عادی جرأت پرسیدنش را نداشت مناسب دید و گفت: یابن رسودولله ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻣﯿﺸﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﯾﺰﯾﺪ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﺸﺖ الآن چی داشتید که در مورد آزادگی و ایستادگی دربرابر ظلم و از این چرندیات بگید و مظلوم نمایی کنید؟ در کل چه تفاوتی در حال و روز ما داشت؟
امام درحالی که اتاق دور سرش میچرخید آروغی نازل فرمودند و گفتند: من چه میدونم، من که مثل این ملت پارس افسانه پرور نیستم، احتمالا اون موقع یزید نماد یک قهرمان انقلابی میشد که میخواست با حکومث موروثی کثیف داماد پیامبر و بچه هاش مبارزه کنه و در آخر بدست دژخیمان حسین کشته میشد، احتمالا یزید در لحظات آخرش هنگام اعدام یک جمله به یاد ماندنی میگفت که زمزمه آزادیخواهان میشد مثلا میگفت: گرچه شما امروز جسم مرا نابود میکنید، اما روح من در جسم تک تک این مردم وجود دارد و بناچار یزیدهای آزادیخواه بیشتری بوجود خواهند aآمد!
طنز و جوک امام نقی -
Agnostic - 11-04-2014
توصیه امام نقی به عزاداران زنجیر زن : لااقل به کله پوکتان زنجیر بزنید بلکه مغز نداشتهتان تکان بخورد در این مملکت وا مانده تغییری حاصل شود
------------------------
حلیة النقویون - حرص خوردنهای امام از ترافیک شبهای محرم - ص 90