پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 10-19-2012
Iranian Seismological Center
پدرسگ 4.2 ریشتر هم بوده
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 10-19-2012
عجب ساعت بدی
99 درصد ملت الان خوابن
پاتوق شب نشینی -
sara - 10-19-2012
mamad1 نوشته: عجب ساعت بدی
99 درصد ملت الان خوابن
سلام به همه دوستان .
الان وقت خیلی بدیه .. مراقب باشید ممد و شیرین عزیز .
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 10-19-2012
هیچی دیگه اگر شدید تر بود و من و شیرین هم جغد نبودیم
الان همه به گا رفته بودیم
پاتوق شب نشینی -
sara - 10-19-2012
mamad1 نوشته: پس احساسم درست بود
هدفون رو گوشم بود فکر کردم سرم به خاطر گشنگی داره گیج میره
سریع بلند شدم چراغا رو روشن کردم
به لوستر ها نکاه کردم دیدم ثابتن
زلزله بود
یه سوال : چطور زلزله اومده بعد لوستر ها ثابت بودن ؟
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 10-19-2012
sara نوشته: یه سوال : چطور زلزله اومده بعد لوستر ها ثابت بودن ؟
سوالی بود که خودمم از خودم پرسیدم
بعد که جوابی نیافتم
دوباره چراغ رو خاموش کردم و به پشت سیستم بازگشتم
پاتوق شب نشینی -
sara - 10-19-2012
mamad1 نوشته: سوالی بود که خودمم از خودم پرسیدم
بعد که جوابی نیافتم
دوباره چراغ رو خاموش کردم و به پشت سیستم بازگشتم
بله ! الان منم با توضیحات شفاف شما قانع شدم !
پاتوق شب نشینی -
sara - 10-20-2012
شب همه ی دوستان خوش . :e303:
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 10-20-2012
شب تو هم بخیر سارا جان
پاتوق شب نشینی -
sonixax - 10-20-2012
Anarchy نوشته: تقریبا هیچی منو خیلی هیجان زده و بیش از حد خوشحال نمیکنه
چرا آنارشی جان ، فکر کن همسرت بارداره و بچه تا چند ساعت دیگه به دنیا میاد بعدش برق بیمارستان قطع میشه بعد از اون آژیر حمله موشکی صداش میاد بعدش دکتر میاد میگه تا پول ندی بچه رو به دنیا نمیاریم و مرخصی از بیمارستان رو هم جوازش رو صادر نمیکنیم به خاطر حمله هیچ بانکی باز نیست ، پول هم نداری چون همه چیز یک دفعه ای شده ، همه رفقا و دوستان و آشنایان هم از ترس حمله هوایی فرار کردند تو موندی و خودت - یک موشک میخوره نزدیک بیمارستان و خلاصه داری سکته میکنی - بعد ییهو نمیدونی چه طوری میشه که یک چهره آشنا میرسه و پول جور میشه و با وجود بی برقی و موشک بارون بچه هم به دنیا میاد و مادر و بچه هر دو سالمند . هم تا خرخره هیجان زده میشی اولش و هم تا خرخره خوشحال :e057:
این داستان به دنیا اومدن بچه یکی از آشنایان ما بود ! طرف هنوز که هنوزه وقتی یادش میوفته هم هیجان زده میشه و هم خوشحال