پاتوق شب نشینی -
یه نفر - 10-07-2013
مزدك بامداد نوشته: خود من.
استثنا همیشه هست..
پاتوق شب نشینی -
یه نفر - 10-07-2013
undead_knight نوشته: بار ادعا؟!
اسپاگتی پرنده ادم ها رو طوری خلق کرده که نیاز به اکسیژن برای زنده موندن داشته باشند، آیا خدای شما توانایی این رو داره که یک استثنا نشون بده!؟:))
این دقیقا معجزه دین ِ منه :-)
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 10-07-2013
درود به دوستان. اگرچه شوربختانه چندیست که این سخنگاه، به حاشیه کشانده میشود و کمتر از گذشته گفتگوی جدی در آن یافت میشود، با اینحال همچنان دوری از دوستانِ دفترچهای دلتنگیزا است!
افسوس که چندیست در گردبادِ پر آشوبِ گرفتاریهای بیامانِ زندگی دست و پا میزنم و زمانی بس ناچیز برای بودن در اینجا دارم تا از همسخنی با دوستان مسرور شوم...
از سویی ولی تمامِ تلاشِ من این است که پس از چند سال دیگر، نیازی به کار کردن برای پول درآوردن نداشته باشم تا تنها بتوانم به آنچه که میخواهم بپردازم، این انگیزهایست بس بسیار انرژیزا که سبب میشود بیخستگی و بطرزی شگفتآور (هتا برای خودم!) در تلاش و تکاپو باشم. چرا؟ چون من خود را انسانِ دارای رسالت میدانم. رسالتی نه پیامبرگون، بلکه زمینی و انسانی. بیخودستایی، شاید از میانِ هزاران نفر، یکی چون من پدید آید. روزگاری با خود میاندیشیدم که چرا بزرگی چون نیچه ، اینچنین خود را با همگان درگیر کرده و سعی در کوبیدنِ آب در هاون داشت که در نهایت آنچنان به جنون کشیده شود. آیا این نشانهای نبود که باید از آن درس گرفت؟ آیا نیچه و دیگر کسانِ چون او، خود را حیف نکردند؟ آیا دوری جستن از پیامدهای عمیقا ناخوشایندِ فاشگوییِ بیپروایانهی حقایق، خود بخشی از خردگرایی محسوب نمیشود؟ آیا به گفتهی نیچه، انسانِ والا، هر دم رو به سوی بالا دارد و تنها برای ریشخند باید به پائین بنگرد؟
من قصد داشتم که در پاسخ به این پرسش کمی قلمفرسایی کرده و چیزهایی بگوییم. اما این پرسش را میگذارم تا نخست ببینم نگر دیگر دوستان چیست؟ پس از آن نگر خود را خواهم گفت.
پ.ن1: امیر جان اگر پنهانی میآیی اینجا، بدان که ما به یادت هستیم دوست بزرگوار و سخت دلتنگت. به امید دیداری دوباره.
پ.ن2: آندد من بدقول نیستم، حواسم به آن ترجمه هست، کوشش میکنم تا آخر هفته زمان ساخته، به انجام رسانمش.
جای ما را خالی کنید دوستان تا دیداری دوباره.
پاتوق شب نشینی -
iranbanoo - 10-07-2013
@
Nevermore
مگه اینجا آواتار سکسی ممنوع نیست؟!
پاتوق شب نشینی -
iranbanoo - 10-07-2013
Nevermore نوشته: چرا،قوانین اینجا دست و بال ما را بسته
چند صباحی از آلیس و یاسی و بقیه درخواست کردیم آواتار سکسی بگذارند،دیدیم توجه نکردند،خودمان دست به کار شدیم.
همین شماها هستید که جوانان مردم را به راه کج هدایت میکنید....:e106:
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 10-07-2013
iranbanoo نوشته: همین شماها هستید که جوانان مردم را به راه کج هدایت میکنید....:e106:
باید جای بسیار دورافتادهای باشی ایرانبانو جان ....
پاتوق شب نشینی -
Nevermore - 10-07-2013
Mehrbod نوشته: باید جای بسیار دورافتادهای باشی ایرانبانو جان ....
چشه؟آواتار به این خوشگلی.جای دور افتاده هم نباشند این آقا(شخص داخل عکس) دل می برد.
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 10-07-2013
Nevermore نوشته: چشه؟آواتار به این خوشگلی.جای دور افتاده هم نباشند این آقا(شخص داخل عکس) دل می برد.
نه نه, اینکه آواتار بسیار برازندهای است شهریار جان, در اینش هیچ جای سخنی نمیرود, بویژه ریش آن که شاهکاریه برای خودش!
ولی خب اینکه در پاسی از شب ناگهان از ناکجا آباد به اینجا رسیدیم هم از چیزهایی خبر میدهد دیگر!! ((:
پاتوق شب نشینی -
iranbanoo - 10-07-2013
Mehrbod نوشته: باید جای بسیار دورافتادهای باشی ایرانبانو جان ..
:))))
نه به این شدت:)
منظور من استفاده از آواتار های این سبکی بود....
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 10-07-2013
iranbanoo نوشته: :))))
نه به این شدت:)
منظور من استفاده از آواتار های این سبکی بود....
پیش از هر چیز من اینجا کارهای نیستم, پس نگری ندارم!
ولی خب ... یادمه در زمانِ گردانندگی ما مرز تنها نمایش خود
زادافزار! بود و بس, پستان و سینه و اینها هم که بروشنی زادافزار نیستند ...
پارسیگر