دفترچه
قلب جایگاه اندیشه؟ - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: دین (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AF%DB%8C%D9%86)
+--- موضوع: قلب جایگاه اندیشه؟ (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D9%84%D8%A8-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87%D8%9F)

صفحات 1 2 3 4 5


قلب جایگاه اندیشه؟ - Anarchy - 02-05-2014

در اصول كافى، كتاب العقل و الجهل از حضرت موسى بن جعفر سلام الله علیهما نقل شده كه فرمود:
«یا هشام ان اللَّه تعالى یقول فی كتابه: إِنَّ فِی ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ یعنى عقل»
«اى هشام به راستى خداى تعالى در كتاب خود مى‏فرماید: «به راستى در این قرآن یادآورى است براى كسى كه دلى دارد یعنى عقل دارد»



قلب جایگاه اندیشه؟ - Anarchy - 02-05-2014

بیماری قلب در نهج البلاغه

قال علی علیه السلام: أَلاَ وإِنَّ مِنَ الْبَلاَءِ الْفَاقَةَ وَأَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ، وَأشدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ. أَلاَ وإِنَّ مِنَ النِّعَم سَعَةَ الْمَالِ، وَأَفْضَلُ مِن سَعَةِ الْمَالِ صِحّةُ الْبَدَنِ، وَأَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ. (1) آگاه باشید!فقر یكى از بلاها است و بدتر از آن بیمارى بدن است، و از آن بدتر بیمارى قلب است. بدانید كه تقواى قلب دلیل صحت‏ بدن خواهد بود(منظور امام از بیمارى قلب فساد اخلاق و انحراف عقیده است) .

"و قال علی علیه السلام: لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِهذَا الاْنْسَانِ بَضْعَةٌهِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ: وَذلِكَ الْقَلْبُ، وَلَهُ مَوَادّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَأَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا، فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ،إِنْ مَلَكَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الاْسَفُ." (3) در درون سینه انسان قطعه گوشتى آویخته است كه عجیب‏ترین ‏اعضاى وجود او است: و آن قلب او است. و این شگرفى بخاطر آنست‏ كه انگیزه‏هائى از حكمت و ضد آن در آن جمع است. هر گاه آرزوها در آن ‏ظاهر شود طمع او را ذلیل خواهد كرد و هنگامى كه طمع در او به هیجان آید حرص‏او را هلاك مى‏كند، و هنگامى كه یاس مالك او گردد تاسف او را از پاى درمى‏آورد...

فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُم‏(4) تقوا و ترس از خدا، داروى بیماریهاى قلوب، بینائى دلها، شفاى آلام جسمانى، صلاح و مرهم زخمهاى جانها، پاكیزه كننده آلودگى ارواح، جلاى نابینائى چشمها.

امیر مۆمنان(علیه السلام) فرمودند: " وَم َنْ عَشِقَ شَیْئاً أَعْشَىبَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَةٍ، وَیَسْمَعُ بَأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَةٍ،"(5) هر كس به چیزى(دیوانه‏وار) عشق ورزد نابینایش می كند، و قلبش را بیمار می سازد، با چشمى ‏معیوب می نگرد، و با گوشى غیر شنوا می شنود.

قَالَ أَمِیرُ الْمُۆْمِنِینَ علیه السلام‏:" لَا وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقُلُوبِ مِنَ الذُّنُوب‏"(6) هیچ دردی بر دل ها دردناک تر از گناهان نیست.
خدای متعال فرمود:" فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَة ...."(7) پس به سبب اینکه پیمانشان را شکستند لعنتشان کردیم و دل هایشان را سخت و حق ناپذیر گردانیدیم.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: "به راستی زیاده گویی در غیر یاد خدا دل را سخت می کند."(8)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: " سه چیز موجب قساوت دل می شود. گوش سپردن به لهو ، در پی شکار(تفریحی) رفتن و رفت و آمد به دربار سلطان. "(9)



قلب جایگاه اندیشه؟ - Anarchy - 02-05-2014

بیچاره علامه طباطبایی برای ماست مالی قضیه چه حرف ها که نزده E412 :

حافظان نور - نقد(در قرآن و نهج البلاغه قلب جایگاه تفکر است نه مغز)

نقل قول:
در اینکه قلب صنوبری چه ارتباطی با قلب روحانی دارد؛ علامه در «المیزان» گفته است: قلب صنوبری نخستین عضوی است که روح به آن تعلق میگیرد چرا که در اثر بیهوشی و غش و امثال آن شعور و ادراک انسان از کار میافتد ولی ضربان قلب و نبضش هنوز زنده است در صورتی که اگر قلبش از کار بیفتد دیگر حیاتی برایش باقی نمیماند. بارها در آزمایشهای علمی مغز مرغ را بیرون آوردهاند و دیدهاند که آن حیوان همچنان زنده است. پس مبدأ حیات در آدمی، قلب اوست به این معنی که روحی که در هر جانداری هست نخست به قلب او تعلق میگیرد و پس از آن به سایر اعضا تعلق میگیرد.
و همچنین به طور یقین آثار و خواص روحی و روانی چون احساسات، شعور و اراده، حب، بغض، امید و ترس و... همه مربوط به قلب است یعنی روح وقتی این حالتهای روحی را به وسیله مغز درک میکند اثر آن در قلب صنوبری و جریان خون ظاهر میشود.
[و الاشارات و التنبیهات، ج3، ص414، 415.]
و همین مسئله باعث شده که ادراک و شعور و هر چه بویی از شعور در آن است از قبیل حب، بغض، ترس، حسد، و شجاعت و... را به قلب صنوبری نسبت دهند چرا که روح به وسیله قلب به بدن تعلق میگیرد و آثار این ادراکات نیز در قلب ظاهر میشود.