اثبات معاد -
ابن سینا - 07-28-2014
بسم الله الرحمن الرحیم
جواب آقای کوروش
ابتدا درباره جبر واختیار.گمان نمی کنم کسی درباره تعریف بحث جبر واختیار مشکلی داشته باشد بلکه بحث بر چگونگی آن است.این بحث فقط در بین ماتریالیست ها و امثال این ها مشکل ساز نبوده است مثلاً شما می توانید ببینید فلاسفه ای مثل راسل قائلند به اختیار یا مکتبی مثل اگزیستانسیالیسم ولی در مقابل افرادی مثل فروید جبرگرا هستند ولی می توانم بگویم که عقیده اهل تشیع(که اکثریت فلاسفه و عرفا اسلام هم از این قشر بودند و هستند) چیزی جدا از تمام این نظریات است.و به این شکل از زبان امام صادق(ع) روایت شده است:«لا جبر و لا تفویض بل الامر بین الامرین» یعنی اینکه نه جبر مطلق است و نه اختیار مطلق بلکه چیزی بین این دو می باشد.وجود جبر کاملاً مشخص است مثلاً شما نمی توانید کاری کنید که قانون جاذبه از بین برود و باید خود را با آن تطبیق دهید.اگر می خواهید پرواز کنید باید این قانون را بشناسید و مطابق آن عمل کنید اما آیا می توانید آن را از بین ببرید؟در مقابل آن اختیار هم مشخص است که انسان را در برگزیدن کاری مجبور نمی کنند و اگر شما کاری می کنید به میل خودتان هست.و اما قسمت اصلی بحث بنده این بود که اختیار خود نوعی قانون حاکم بر انسان است یعنی اگر چه انسان می تواند انتخاب کند که آیا از این راه برود یا از آن راه یا اصلاً هیچ کدام ولی نمی تواند بگوید که من اصلاً اختیار و انتخاب نمی کنم چرا که این خود نوعی انتخاب است پس اختیار در عین حال که یک نوع آزادی است ولی فرد مجبور است به استفاده از این آزادی،فلذا می گوئیم انسان مجبور است به اختیار.
اما این که گفتم به تفسیر المیزان رجوع کنید این بود که آنجا چیزی قریب به یک صفحه دلیل آمده است برای اثبات مادی نبودن علم. فلذا بنده شما را به آن رجوع دادم.لیکن بنده آن صفحه را کپی کرده،میگذارم.
و اما اینکه درباره عدم تسلسل لینکی دادید.اولاً در لینک مزبور برهان علیت رد شده بود(گرچه این ردیه خودش اشکال داشت) نه عدم تسلسل پس به صحبت ما ربطی نداشت.ثانیاً شما باید به جای پرداختن به چیزی که اصلاً در بحث وارد نشده برهان علیه حرف بنده آورید.علی ای حال در لینک مزبور تنها نویسنده ردیه ای(اشتباه)بر برهان علیت آورده است نه رد عدم تسلسل.
واما گفتار آخر.در کلام استیون هاوکینگ بحث آغاز و سرانجام کاملاً بحثی مربوط به زمان است نه مربوط به ذات.یعنی ادعای ما در براهینی که آوردیم حدوث ذاتی اشیاء است نه حدوث زمانی.تمامی فلاسفه اسلامی در حدوث ذاتی شکی ندارند و براهینی بسیار در اثبات آن آورده اند ولی نظرات آنها درباره حدوث یا قدم زمانی مختلف است.بعد از آن،شما می توانید بگوئید سخنان این آقا با نظریات مربوط به بیگ بنگ یا انبساط و انقباض جهان و امثالهم چه وجه شباهتی دارد؟
اثبات معاد -
ابن سینا - 07-28-2014
[شبهه مادیون در وجود علم و رد بر آنها و اثبات تجرد و غیر مادى بودن علم و ادراك]
البته این را هم باید دانست كه در وجود علم، از جهت دیگر شبههاى است قوى، كه همان شبهه، اساس علوم مادى قرار گرفته است، كه علم ثابت را (با اینكه هر علمى ثابت است)، نفى كنند. توضیح اینكه: بحثهاى علمى این معنا را به ثبوت رسانده كه علم طبیعت در تحول و تكامل است، و هر جزء از اجزاء عالم طبیعت كه فرض شود، در مسیر حركت قرار دارد، و رو بسوى كمال دارد، و بنا بر این اساس، هیچ موجودى نیست، مگر آنكه در آن دوم از وجودش، غیر آن موجود، در آن اول وجودش میباشد.
از سوى دیگر میدانیم، و هیچ شكى نداریم، در اینكه فكر و اندیشه از خواص مغز و دماغ است، و چون دماغ، خود موجودى مادى است، فكر نیز اثرى مادى خواهد بود، و قهرا مانند سایر موجودات در تحت قانون تحول و تكامل قرار دارد، پس تمامى ادراكات ما كه یكى از آنها ادراكهایى است كه نامش را علم نهادهایم، در مسیر تغیر و تحول قرار دارد، و دیگر معنا و مفهومى براى علم ثابت و لا یتغیر باقى نمىماند، بله این معنا هست، كه ادراكهاى ما دوام نسبى دارند، آنهم نه بطور مساوى، بلكه بعضى از تصدیقات، دوام و بقاء بیشترى دارد، و عمرش طولانىتر، و یا نقیض آن پنهانتر از سایر تصدیقات است، كه ما نام اینگونه تصدیقات را علم گذاشتهایم، و مىگوییم بفلان چیز علم داریم، در حالى كه علم بمعناى واقعى كلمه كه عبارتست از علم بعدم نقیض، نداریم، بلكه تا كنون به نقض و نقیض آن بر نخوردهایم، و احتمال میدهیم دیر یا زود نقیضش ثابت شود، پس علمى در عالم وجود ندارد.
جواب از شبهه این است كه: این شبهه وقتى صحیح و قابل اعتناء است، كه علم، همانطور كه گفتند، مادى، و از ترشحات دماغ و مغز باشد، نه موجودى مجرد، در حالى كه این ادعا نه در حد خود روشن است، و نه دلیلى بر آن دارند، بلكه حق مطلب آنست كه علم بهیچ وجه مادى نیست، براى اینكه مىبینیم هیچیك از آثار و خواص مادیت در آن وجود ندارد.
1- یكى از آثار مادیت كه در همه مادیات هست، این است كه امر مادى قابل انقسام است، چون مادى آن را گویند كه داراى ابعاد ثلاثه باشد، و چیزى كه داراى بعد است، قابل انقسام نیز هست، ولى علم، بدان جهت كه علم است بهیچ وجه قابل انقسام نیست، (مثلا وقتى ما زید پسر عمرو را تصور مىكنیم این صورت علمیه ما قابل انقسام نیست بشهادت اینكه نیم زید نداریم).
2- اثر مشترك مادیات این است كه در حیطه زمان و مكان قرار دارند، و هیچ موجود مادى سراغ نداریم كه از مكان و زمان بیرون باشد، و علم، بدان جهت كه علم است، نه مكان مىپذیرد، و نه زمان، بدلیل اینكه مىبینیم یك حادثه معین، و جزئى، كه در فلان زمان، و فلان مكان واقع شده، در تمامى مكانها، و زمانها قابل تعقل است، و ما میتوانیم همه جا و همه وقت آن را با حفظ همه خصوصیاتش تصور و تصدیق كنیم.
3- اثر سوم و مشترك مادیات این است كه مادیات بتمامیشان در تحت سیطره حركت عمومى قرار دارند، و بهمین جهت تغیر و تحول، خاصیت عمومى مادیات شده است، ولى مىبینیم كه علم، بدان جهت كه علم است در مجراى حركت قرار ندارد و بهمین جهت محكوم باین تحول و دگرگونى نیست، بلكه اصلا حیثیت علم ذاتا با حیثیت تغیر و تبدل منافات دارد، علم عبارتست از ثبوت، و تحول عبارتست از بى ثباتى.
4- اگر علم از چیزهایى بود كه بحسب ذاتش تغیر مىپذیرفت، و مانند مادیات محكوم به تحول و دگرگونگى بود، دیگر ممكن نبود یك چیز را و یك حادثه را در دو وقت مختلف با هم تعقل كرد، بلكه باید اول حادثه قبلى را تعقل كنیم بعد آن را از ذهن بیرون نموده حادثه بعدى را وارد ذهن سازیم، در حالى كه مىبینیم كه دو حادثه مختلف الزمان را، در یك آن تعقل مىكنیم، و نیز اگر علم، مادى بود، باید اصلا نتوانیم حوادث گذشته را در زمان بعد تعقل كنیم، براى اینكه خودتان گفتید:
هر چیزى در آن دوم غیر آن چیز در آن اول است.
پس این وجوه و وجوه دیگرى كه ذكر نكردیم، دلالت دارند بر اینكه علم، بدان جهت كه علم است مادى نیست، و اما آنچه در عضو حساس و یا بگو در دماغ پیدا میشود، و آن فعل و انفعالى كه در این عضو حاصل مىگردد، ما در باره آن حرفى نداریم، چون تخصصى در آن نداریم، اما شما هم دلیلى ندارید كه این فعل و انفعالهاى طبیعى همان علم است، و صرف اینكه در هنگام مثلا تصور یك حادثه، در دماغ عملى صورت مىگیرد، دلیل بر آن نیست كه تصور، همان عمل دماغى است، و همین مقدار بحثى كه پیرامون مسئله علم كردیم كافى است، بحث بیشتر از این را باید در جاى دیگر جستجو كرد.
[توجه کنید که دماغ یعنی مغز و عقل]
اثبات معاد -
kourosh_bikhoda - 07-29-2014
ابن سینا نوشته: وجود جبر کاملاً مشخص است مثلاً شما نمی توانید کاری کنید که قانون جاذبه از بین برود
قبلن توضیح دادم آقای ابن سینا. یکبار دیگه توضی میدم: ببینید هر جبر به واسطه یک سری محدودیت ها واقع میشه. اگر محدودیتی وجود داشته باشه، درسدی از جبر وجود داره. حال سوال اینجاست که در زندگی انسان چه مقداری از محدودیت وجود داره؟ قبلن گفتم که محدودیت های فیزیکی و طبیعی در زندگی انسان محدودیت های بیرونی هستند نه درونی. بنابر این سوال اینجاست که آیا انسان برای مثلن آب خوردن هم مجبور یا مختار است؟ مثلن همین الان که من و شما داریم اینجا بحث میکنیم آیا به واسطه جبر روزگار داریم بحث میکنیم یا کاملن با اختیار بوده؟ این در کنار اینست که انسان به واسطه گفته مستقیم قرآن دارای اختیار نیست:
نقل قول:این گونه خدا هر كه را بخواهد بیراه مىگذارد و هر كه را بخواهد هدایت مى كند
از این دست آیات فراوان در قرآن وجود داره. از طرفی هم با توجه به استدلال علّی شما، ناچار باید قائل به این باشیم که زنجیره علی دست به دست هم میدهند تا ناچار من دستم روی کیبورد قرار داده بشه تا بتونم برای شما در رد سخنانتون قلم فرسایی کنم! بنابر این زیاد خودتون و درگیر جبر و اختیار نکنید بهتره. این موضوع به ضرر شماست. چه شما بخواهید جبر را اثبات کنید و چه اختیار را، من میتونم از موضع جدل وارد شده و استدلال شما رو چالیده کنم به قول دوستان.
ابن سینا نوشته: علی ای حال در لینک مزبور تنها نویسنده ردیه ای(اشتباه)بر برهان علیت آورده است نه رد عدم تسلسل.
من فکر میکردم با خوندن اون لینک متوجه اشکال وارد بر تسلسل هم بشید.
ابن سینا نوشته: بعد از آن،شما می توانید بگوئید سخنان این آقا با نظریات مربوط به بیگ بنگ یا انبساط و انقباض جهان و امثالهم چه وجه شباهتی دارد؟
بیگ بنگ اشاره به اختراع ماده، یا خلقت جهان یا هر چیزی شبیه به این نداره. بیگ بنگ هتا نمیتونه لحظه آن انفجار یا گسترش رو توضیح بده. از کسری از ثانیه بعد از اون شروع میکنه تا به امروز. خلقت به معنایی که مد نظر شماست در علم جایی نداره. از نظر علم ماده و جهان همواره بوده اند و خواهند بود فقط از فازی به فازی دیگر منتقل میشوند (بیگ بنگ)
اینه که اگه خلوق ازلی باشه، توجیهی برای وجود خالق وجود نخواهد داشت.
اثبات معاد -
kourosh_bikhoda - 07-29-2014
ابن سینا نوشته: 1- یكى از آثار مادیت كه در همه مادیات هست، این است كه امر مادى قابل انقسام است، چون مادى آن را گویند كه داراى ابعاد ثلاثه باشد، و چیزى كه داراى بعد است، قابل انقسام نیز هست، ولى علم، بدان جهت كه علم است بهیچ وجه قابل انقسام نیست، (مثلا وقتى ما زید پسر عمرو را تصور مىكنیم این صورت علمیه ما قابل انقسام نیست بشهادت اینكه نیم زید نداریم).
تمام این کج فهمی ها از همینجا ناشی هست. ماده در معنای فیزیکی و ماده در معنای فلسفی امروز یکی نیستند. هتا ماده در فیزیک کلاسیک با ماده در فیزیک نو یکی نیست. قبلن ماده همانی بود که اینجا تعریف شده و دارای ابعاد فیزیکی بود. امروز وقتی میگیم جهان سراسر مادیست، میدونیم به عنوان مثال امواج الکترومغناطیس هم در این جهان وجود دارند ولی به عنوان ماده قلمداد نمیشن. پس چرا میگیم جهان سراسر ماده است؟ به این خاطر که طبق نظریه نسبیت عام این دو پدیده میتونند در یک هم ارزی به هم تبدیل بشن. در واقع اون امواج صورتی از ماده هستند و برعکس. مثلن شما اگه 70 کیلوگرم جرم داشته باشید میشه گفت برابر با N ژول انرژی هستید که به صورت فشرده و کمپرس شده در نقطه ای مجتمع شدید. این بکارگیری لفظ ماده امروز یک محدودیت یا بازی زبانی است.
برای حل این مشکل فلاسفه اخیر از واژه طبیعت گرایی یا Naturalism به جای ماده گرایی استفاده میکنند. من هم خود را یک طبیعت گرا میدانم. چرا که هر چیزی که در جهان پیرامون وجود داره هتا اگر مادی نباشه ولی طبیعی ست. همین شعله های آتش، امواج ماکروویو، فکر و اندیشه و خیلی مسائل دیگه اگر چه دیمانسیون ندارند ولی طبیعی هستند. در این جهان بوده و در این جهان خواهند بود و قابلیت و پتانسیل تبدیل شدن به هم را دارند.
دوستانه میگم شما خودتون رو خیلی درگیر فلاسفه متاخر اسلامی میکنید. اینها زیاد ارزشی در دنیای امروز ندارند گرامی. خودشون که صورت های تغییر شکل یافته و عربی شده فلسفه یونان باستان هستند و وقت گذاشتن برای اونها امروزه واقعن هدر دادن وقت است. برای مثال ملاصدرا در باب همین ماده و چیزهای این جهانی نشسته بسیار فکر کرده و کلی فسفر سوزانده که امروز در فلسفه اصلن مطرح نیستند اونها. یک مقدار نیاز دارید آثار جدید فلسفه و علم رو مطالعه کنید.
اثبات معاد -
Hezbollah_YaHasan - 07-29-2014
نقل قول:دوستانه میگم شما خودتون رو خیلی درگیر فلاسفه متاخر اسلامی میکنید. اینها زیاد ارزشی در دنیای امروز ندارند گرامی. خودشون که صورت های تغییر شکل یافته و عربی شده فلسفه یونان باستان هستند و وقت گذاشتن برای اونها امروزه واقعن هدر دادن وقت است. برای مثال ملاصدرا در باب همین ماده و چیزهای این جهانی نشسته بسیار فکر کرده و کلی فسفر سوزانده که امروز در فلسفه اصلن مطرح نیستند اونها. یک مقدار نیاز دارید آثار جدید فلسفه و علم رو مطالعه کنید.
بسمه تعالی
عید فطر بر مسلمین و بالاخص آقا امام خامنه ای و آقا ابا صالح امهدی (عج) مبارک باد.
امید است برادر ابن سینا در این ضیافت الله فیض کافی برده باشند.
اخوی این کفار آدم نمی شوند هر کاری کنی خدا به گوششان قفل زده و بر کفرشان افزوده و آنان را در گمراهی برده.
ما شهید ندادیم که ارزشهای اسلامی از آن جمله فلسفه و حکمت اسلامی بخصوص دست آوردهای علمایی چون علامه طباطبایی و ملاصدرا را کنار بگذاریم.
همانطور که مقام رهبری دستور دادند باید علوم انسانی مدرن که حاصل توطئه غربی هاست بدور ریخته شود و کتب علوم انسانی دانشگاه ها توسط علمای حوزه نوشته شود. چراکه همین فلسفه و منطق و علوم اجتماعی و روانشناسی غربی است که ریشه در جهل و خرافات مرکب دارد و مردم را گمراه کرده بسوی لیبرالیسم و سکولاریسم که ساخته شیطان است بجای کعبه به ترکستان می برد.
من پستهای این جهال نوکر استکبار را خواندم دیدم اباطیل فیزیک که توسط اینشتن صهیونیست بافته شده را برتر از کشفیات ملاصدرا می دانند و این خزعبلات فیزیک است که خداستیز کرده آنها را. بریزیددور این کتابهای فیزیک را. بریزید دور این علوم مدرن را. ببینید همین عرفای اسلامی صدها سال قبل از اینشتن گفته اند که دل هر ذره را بشکافی آفتابی در میان بینی، که نشان میدهد انرژی هسته ای در تسخیر ایشان بوده و همین علوم غیر مدرن حتی برای کارهای امروزی کفایت می کند و اینطور نباشد که آن بشود که نوکر غربی ها بشویم.
به عقیده من باید این علوم مدرن را با نظارت حوزه بنویسند و آنچه لازم است حذف شود و آنچه لازم است افزوده شود و فیزیک را با یافته های درخشان ملاصدرا و علامه طباطبایی مزین کنیم تا خدای تبارک و تعالی از ما راضی شود و اینطور نشود که این طور باشد مثل سایت اشاعه کفر و فحشا.
بشکنید این قلمها را. فیلتر کنید این سایت ها را.
اثبات معاد -
Russell - 07-29-2014
Hezbollah_yaAli نوشته: بسمه تعالی
عید فطر بر مسلمین و بالاخص آقا امام خامنه ای و آقا ابا صالح امهدی (عج) مبارک باد.
به به، درود برادر حزبلی. عید شما هم مبارک !!
اینرو دیدی؟!!
اثبات معاد -
Hezbollah_YaHasan - 07-29-2014
Russell نوشته: به به، درود برادر حزبلی. عید شما هم مبارک !!
اینرو دیدی؟!!
اخوی کافر عید شما هم مبارک. انشاالله در ماه مبارک رمضان ضمن توبه در ضیافت خدا که همان روزه و نماز و قرآن خواندن است به آغوش حق پیوسته باشی.
اخوی من سواد انگلیسی ندارم. حالا چه گفته؟
اثبات معاد -
Russell - 07-29-2014
Hezbollah_yaAli نوشته: اخوی کافر عید شما هم مبارک. انشاالله در ماه مبارک رمضان ضمن توبه در ضیافت خدا که همان روزه و نماز و قرآن خواندن است به آغوش حق پیوسته باشی.
اخوی من سواد انگلیسی ندارم. حالا چه گفته؟
انشالله !!
بابا با این همه هوش و سواد، از شما بعیده. اما لینک میگه دانشمندان (کفار) دریافتهاند بهترین راه برای تغییر فکر دیگران این نیست که به آنها بگویید چرا اشتباه میگویند، بلکه این است که به آنها بگویید چرا درست میگویند !!
علم هم با ما موافق است
اثبات معاد -
Hezbollah_YaHasan - 07-29-2014
Russell نوشته: انشالله !!
بابا با این همه هوش و سواد، از شما بعیده. اما لینک میگه دانشمندان (کفار) دریافتهاند بهترین راه برای تغییر فکر دیگران این نیست که به آنها بگویید چرا اشتباه میگویند، بلکه این است که به آنها بگویید چرا درست میگویند !!
علم هم با ما موافق است
ببین من این حرفا سرم نمیشود. علم اگر ما را به خدا و پیغمبر صلوه الله و ولایت آل علی رهنمون سازد علم است وگرنه باطله
اثبات معاد -
ابن سینا - 07-29-2014
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ به آقای کوروش
بنده به سوالات شما در نظرات قبلی پاسخ داده ام و این ها تکرار سوالات است.علی ای حال بنده مجدداً پاسخ می دهم.
در بحث جبر و اختیار شما گفتید جبر بیرونی را قبول دارید و در بحث خود انسان وارد شویم.بنده در پست های پیش گفتم انسان مجبور است که اختیار کند.در مثالی که خودتان گفتید جنابتان در خوردن یا نخوردن آب مختار است.مثلاً وقتی کسی به شما آب تعارف کند شما مختار هستید که لیوان آب را بگیرید یا نه ولی شما مجبور هستید که یکی از این دو راه را اختیار کنید یعنی در عین حال که شما اختیار دارید،این اختیار شما یک نوع جبر است پس بر انسان هم جبر حاکم است هم اختیار ولی درصد جبر بیشتر است. آیات قرآن هم هیچ تعارضی با گفته ما ندارد،در واقع عقیده ما از قرآن بر می خیزد.آیاتی که بر اختیار حکم می کند و آیاتی که بر جبر با هم تفسیر می شوند.اما اینکه در مورد علت و معلول گفتید،باید بگویم که اختیار ما دلیلی غیر از خود ما ندارد یعنی خالق آن اما این ثابت کننده جبر برانسان و رد اختیار نیست بلکه انسان در کارهای خود اختیار می کند و در واقع آزادی دارد.در واقع آزادی انسان مشروط ومحدود است.
در مورد لینکی که دادید.بنده با برهان برای شما عدم تسلسل را اثبات کردم و شما فقط ادعای واهی کردید که در آن لینک جواب من داده شده است.در آن لینک فقط بر برهان علیت نقص آورده بود در حالیکه چیزی که ما از خواجه نصیر آوردیم به برهان علیت ربطی نداشت.برهان علیت مربوط است به جناب معلم ثانی،فارابی.اما برای اینکه بهانه ای برای شما نباشد بنده جواب آن ردیه بر برهان علیت هم می آورم.همه با برهان علیت آشنا هستند و تنها شبهه وارد شده این است که اگر این قانون جهانشمول است پس باید خدا هم(العیاذ بالله) علت داشته باشد و اینکه خدا نخواهد بود چرا که او هم علت هست.جواب این شبهه آنقدر است که نمی توانم وصف کنم.پاسخ این است که اولاً قبل از برهان علیت ما می دانیم به دنبال چه چیزی هستیم.ما به دنبال چیزی هستیم که کمال مطلق وعلت العلل باشد.می خواهیم بدانیم چنین چیزی موجود است یانه؟ثانیاً در برهان علیت نیامده هر چیزی علتی دارد بلکه آمده هر معلولی بدون علت نیست (در کتب این قسمت را با قوانین «ترجح بلا مرجح» و «ترجیح بلا مرجح» آورده اند).خوب می دانیم هر معلول نقصی دارد که نیاز دارد به علت.حال ما اگر برسیم به چیزی که نقصی ندارد چه نیازی به علت خواهد داشت؟این نه با اصل علیت تعارض دارد نه با وجود خدا.پس خدا همان علت العلل است که از روی عدم تسلسل به اثبات او می رسیم و چون ناقص نیست نیازی به علت هم ندارد.
چیزی که در آخر آوردید این بود که اگر مخلوقی،ازلی باشد(گویا منظورتان از نظر زمان بود) دیگر نیازی به خالق نیست.باید بگویم این تفکر شما ناشی از این است که فکر کردید زمان تافته جدا بافته است.زمان هم مخلوق خدا است و اگر چیزی از نظر زمانی هم قدیم باشد باز هم محصور در زمان است پس باز هم محدود است و نیاز او به خالق را برطرف نمیکند.
اما در مورد آخر.باید بگویم امواج هم محصور اند در مکان و زمان.آیا غیر از این است؟و آیا امواج هم از ذره تشکیل نشده اند؟این ها از ویژگی های ماده نیست.آیا امکان دارد یک موج در یک لحظه در عین حال که اینجا است در جای دیگر هم باشد؟خودتان را گول نزنید و با کلمات بازی نکنید.
اما در مورد افاضات در مورد فلسفه اسلامی.اگر امروز تریبون ها و رسانه ها در دست فلاسفه اسلام بود چیزی به نام فلسفه غرب ثانیه ای هم به حیاتش نمی توانست ادامه دهد.بعد هم شما که ادعای فضل می کنید یک جمله از اسفار ملاصدرا بیاورید و توضیح دهید تا بفهمید که آنها در کدام قله علم ومعرفت بودند.اگر کسی عاقل باشد از این همه برهان که بنده برایتان آوردم نمی گذرد و به موهومات فلسفه غرب نمی پردازد.اما اینکه گفتید به فلسفه غرب بپردازم.بنده اگر امروز از این مکاتب نفرت دارم بی مطالعه بدست نیامده است.