سارا نوشته: خب راستش را بخواهید این فاجعه بسیار عظیم تر از آن بود که بشود پیش بینی اش کرد. این درست است که ژاپن یک کشور زلزله خیزی هست و هر روز در آنجا زلزله رخ می دهد زلزله ی 8ریشتری هم برای ژاپنی ها چیزی نیست و می دانم که اکثر تاسیسات آنجا قادر به تحمل زلزله های بالا تر از 10 ریشتر هم هستند!!!! اما این سونامی بود که این وسط مشکل ایجاد کرد! حتی از آنجا که در ژاپن سیل هم زیاد می آید برای تاسیسات مهم نظیر نیروگاهها چه هسته ای چه فسیلی می آیند و از سدهای دریایی استفاده می کنند اما خب یک سیل مگر چقدر ارتفاع خواهد داشت بیشتر از 5 متر که نخواهد بود ! اما بدبختی و بدشانسی از آنجایی آغاز شد که سونامی و زلزله هر دو باهم رخ داد و از اینرو ارتفاع سونامی بسیار بیشتر از 5 متر شد و آب توانست وارد محوطه ی نیروگاه شود و می دانید که از واکنش هیدروژن و........... و شد آنچه که نباید می شد.
خب این واقعا یک مورد خاص و عجیب بود! اما حتی اگر در ژاپن هیچ تاسیساتی هم نبود و اصلا ژاپن یک کشور پیشرفته ای نبود و خبری از تکنولوژی آنجا نبود می دانستید با بروز چنین حادثه ای هیچکسی جان سالم بدر نمی برد؟!
Nilftrondheim نوشته: اینکه واقعا چرا با یک سونامی فوکوشیما وا رفت جای بحث و بررسی دارد. شاید جستاری در این رابطه گشودم.
سارا نوشته: سونامی + زلزله!----> ویرانی نیروگاه فوکوشیما!
البته یکی دیگر از دلایلی که میشود گفت نوع راکتورهای بکار رفته در آن بوده یعنی BWR ها که راکتورهای آب سبک هستند که کند کننده اشان نورتون هست و خب از لحاظ ایمنی در مقابل راکتورهای نسل بعدی هیچ است! بخصوص راکتورهای نسل چهارم که ایمنی بسیار بالاتری دارند چون از چگالی سوختی کمتری در درون قلب راکتور بهره می گیرند!
در ضمن شما مگر مهندس راکتور یا مکانیک و نظیر آن هستید که بخواهید برای آن جستار تخصصی باز کنید؟!!! آقای دکتر:)))
Nilftrondheim نوشته: دیپلم که دارم!
الان نگاه کردم، حق با شماست. اینها بعد چرنوبیل آدم نشده اند و هنوز هم از آب و زیرکونیوم استفاده میکنند. هر کس نداند فکر میکند دارد لیست چهارشنبه سوری را میخواند. آب عین آب خوردن به مخلوط گازهایش تبدیل میشود در دمای بالا و همچنین برای فلزات اکسید کننده ای در حد اکسیژن برای بنزین است.
Mehrbod نوشته: درود و شادمان از دیدن دوباره ات.
نه, من ایدهیِ چندانی نداشتم ولی نایکراست دربارهیِ آن آگاه شده بودم. امروز کمی هم دربارهیِ آن خواندم. چه نکتهای دربارهیِ آن چشمت را گرفته؟
Mehrbod نوشته: در گفتمان تکنولوژی به این پیشتر پرداخته شده که تنها چند فاکتور ابژه در راستادهی کلی و راهی که جهان میرود
اثرگذار میباشند و مهمترین آنها, همین میباشد که کدامیک به شکوفایی اقتصادی و بازدهی بالاتر و آسودگی بیشتر میانجامد.
آماج سیستم تکنولوژیک, که کلان-ابرسازواره و سیستمی باشد که همهیِ خُرد-ابرسازوارههایِ دیگر همچون دولتها, ابرشرکتها و
دیگرها را در خود درگنجانده باشد, پیشرفت تکنیکی و گسترش تکنولوژی میباشد. در این راستا, سیستم خود از وندهایِ گوناگونی ساخته شده است
و برای نمونه مغز و موتور سیستم را میتوان همان سرمایهداری ِ لیبرالیستیک انگاشت که تا به امروز کارآمدترین و بهینهترین مولفه (component) در
جایگاه موتور پیشران بوده است, ازینرو که بسادگی, کشورهایی که به سرمایهداری از گونهیِ لیبرال روی نیاوردهاند در رقابت از دیگر کشورها پس
افتادهاند و سرنوشت در پیش روی آنها از دو حالت بیرون نیست, یا تن به پذیرش داده و یا با پافشاری خود را به نیستی خواهند افکند.
نمونهوار میتوان برانگاشت که ایران ِ امروز با باز کردن درهای سیاسی به آمریکا دارد
کم کم تن به همان پذیرش میدهد, چه که اگر ندهد سرنوشتی جز نیستی در پی نخواهد داشت.
Mehrbod نوشته: پس از این نگاه, همین امروز هم در کشورهای پیشتاز کمتر کس ناشایستهای در صدر کارها یافت میشود, ولی نکتهیِ بسیار مهمی
که باید همواره در یاد داشت این است که بباید, این گرایشها نمای نزدیکشان هیچکدام بد یا ناگوار نخواهد بود, چه که «احساس
خوشنودی»از زندگی یکی از پارامترهایِ کمابی مهم دیگر است که در شکوفایی و پیشرفت نقش دارد و در همین راستا, پیدایش این
همه گروهکهایِ فعّال اجتماعی, یکی برای نام بُردن همین ستیز با مردستیزی — که خود ما نیز در آن اینجا اندک نقشی
داشتهایم — همگی بر این راستا پیش میروند که تنشهایِ اجتماعی را کاسته و به احساس رضایت و خوشنودی از زندگی, بیافزایند.
Mehrbod نوشته: روشن است اینها تنها تئوری و خراشیدن در چهرهیِ کلی میباشد, اگر سیستمی بتواند پدید بیاید که گرچه تنشزا و افسرده کننده, ولی
همچنان شکوفا باشد, بروشنی در این رقابت چیره خواهد شد. فرنمونهیِ خوب آن اینجا سیستم کشورداری ژاپن است که گرچه بی
اندازه تنشزا و افسردگیساز, ولی همزمان بسیار کارا (efficient) میباشد و هنوز الگوی بسیاری از کشورها, منجمله خود ایران به شمار میرود.
سارا نوشته: خب راستش را بخواهید این فاجعه بسیار عظیم تر از آن بود که بشود پیش بینی اش کرد.
143 The error about the error (Fukushima, again)
An error rate can be measured. The measurement, in turn, will have an error rate. The measurement of the error rate will have an error rate. The measurement of the error rate will have an error rate. We can use the same argument by replacing "measurement" by "estimation" (say estimating the future value of an economic variable, the rainfall in Brazil, or the risk of a nuclear accident). What is called a regress argument by philosophers can be used to put some scrutiny on quantitative methods or risk and probability. The mere existence of such regress argument will lead to two different regimes, both leading to the necessity to raise the values of small probabilities, and one of them to the necessity to use power law distributions.
— Nassim Nicholas Taleb
Russell نوشته: آری اکتویسم و فعالیت سیاسی مطلوب سیستم است ولی در چهار چوب تعریف شده. اساسا اکتویسم واژهای برای سپیدنمایی کار سیاسی است، این زمانی مطلوب بود و هنوز هم مطلوب است که مثلا کس آنارشیست شود و بطرز بامزهای در سیستم پذیرفته شود. ولی هر فعالیت سیاسی مطلوب سیستم نیست تنها نوع بیخطر آن مقبول است. اگر کسی امیدوار است تنها با منطق تغییر ایجاد کند در دنیای رسانههایِ جمعی میتواند نادیده گرفته شود. ولی اگر کس میتواند موثر باشد نه. خود فعالیت در ترویج مردانگی به جای فمینیسم همچنان برای سیستم مهم است چرا که مهار کردن جامعهای که در آن تستسترون بیشتری جریان دارد سختتر است.
220. Suppose you asked leftists to make a list of ALL the things that were wrong with society, and then suppose you instituted EVERY social change that they demanded. It is safe to say that within a couple of years the majority of leftists would find something new to complain about, some new social “evil” to correct because, once again, the leftist is motivated less by distress at society’s ills than by the need to satisfy his drive for power by imposing his solutions on society.
Industrial Society and its future - The danger of leftism
Russell نوشته: اینها درست، ولی چرا باید سیستمی سعی کند به کل جهان مسلط شود؟
Mehrbod نوشته: سراسر درست است. در گفتمان تکنولوژی این گونهها فعّالیتها را فعّالیتهایِ جانشین (surrogate activities) نامیدهاند که کارکردی
بجز "خوشنودسازی" و "آرام کردن نیازهای درونی برای کنترل" ندارند. کسیکه در جامعهیِ مدرن امروز خودش را آنارشیست میبیند
و میپندارد با دشتن مدل موی بهمان و برخورد اجتماعی بیسار دارد با سیستم ِ تحمیلکنندهیِ پیرامونش میستیزد در واقعیت
کاری بجز یک سرگرمی سرگرمکننده برای خودش نیافته است. زمانهایی هست که آری, این فعّالیتها ناگاه
جدّی و اثرگذار میشوند و برای چندی سبیستم را به تنش و آشوب دچار میکنند, مانند جنبش فمینیسم, ولی این تب و تابها همه
زودگذر بوده و سیستم تکنولوژیک بزودی با آنها سازوار میشود و آنها را در خود فرومیگوارد (assimiliates) و بخشی از پیکر خود میسازد.
پس گرچه برخی رویکردها برای سیستم تنشزاتر به شمار میروند, برای نمونه سرمایهداری در برابر سوسیالیسم تنشزایی بالاتری دارد,
ولی در برابر شکوفایی و رشد اقتصادی بسیار بزرگتری هم دربر دارد, یا رواج مردانگی میتواند در کوتهزمان تنشزا باشد, ولی دیر یا زود
سیستم دوباره به پایداری خواهد رسید و اینبار فعّالان اجتماعی که به خواستهیِ خود رسیدهاند باری دیگر دچار احساس کمبود و نیاز شده و
دنبال درست کردن مشکلی دیگر میروند. در حقیقت کازینسکی بخوبی در جایگاه آزمایشی اندیشیک به این پرداخته است که اگر پنداشته
شود همهیِ مشکلات و گرفتاریهایی که امروزه فعّالان اجتماعی یا همان چپها بدنبال برداشتن میباشند ناگهان درست و برداشته شوند, آیا این
فعّالان اجتماعی پس آن سراسر خوشنود شده و به آرامی میرسند, و یا اینکه نه و باز به دنبال "برداشتن" مشکلی نو و گرفتاریای تازه خواهند آمد؟
220. Suppose you asked leftists to make a list of ALL the things that were wrong with society, and then suppose you instituted EVERY social change that they demanded. It is safe to say that within a couple of years the majority of leftists would find something new to complain about, some new social “evil” to correct because, once again, the leftist is motivated less by distress at society’s ills than by the need to satisfy his drive for power by imposing his solutions on society.
Industrial Society and its future - The danger of leftism
.
نقل قول:این برآیندی منطقیست از واپسماندگی تکنولوژیک و اقتصادی در میدان رقابت.
ارزشهایِ آدمی فاکتور آنچنانی به شمار نمیروند, فاکتورهای ابژه و سرنوشتسازتر
شکوفایی اقتصادی, پیشرفت تکنولوژیک و نرخ رشد و گسترش در همسنجی با دیگر کشورها میباشند.
چرایی این ساده است, بیانگاریم دو کشور A و B هستند که کشور A به ارزشهایِ آدمی پایبند و به خوشنودی آدمی
بسیار بها میدهد, ولی در زمینههایِ اقتصادی و تکنولوژیک رشدی بسیار کند دارد. کشور B بوارونه, ارزشهایِ آدمی را در
جایگاه دوّمینه (secondary) نگه داشته و بجای آن در زمینههایِ اقتصادی و پیشرفت فندین رشد بسیار تندتر و گستردهای دارد.با گذشت زمان کدامیک بجا میماند, کشوری که ارزشهایِ آدمی و بهزیستی وی
را بیشتر از همه پاس داشته, یا کشوری که در پیشرفت و گسترش پیشتاز است؟
--
آنچه امروز در روند جهانیسازی بیشتر از هر زمان دیگری به چشم میخورد همین است که همهیِ کشورها دارند به یک
راه و روش روی میآورند و همهیِ فرهنگها دارند به یک سَرفرهنگ (Leitkultur - WiKi) میگرایند
و همهیِ اقتصادها به یک سیستم اقتصادی, همهیِ روشهایِ آموزشیک به یک سیستم آموزشوپرورشیک و همینجور
به پیش, چراکه فرهنگ چیره, سیستم اقتصادی چیره و ... فاکتورهای ابژهای به شمار میروند که در بجاماندگی
و فرازیست, و یا افسهش (perish) و نابودی آهسته ولی پیوستهیِ کشور نقشی سرنوشتساز ایفا میکنند. کشوری که خود
را همساز و همرنگ نسازد, سرنوشتی بجز نابودی برای خود نخریده است. کشوری که نیز خود را همرنگ و همساز نموده به
سرنوشتی بجز سرنوشت کشور الگو دچار نخواهد شد و این دو گزینه هیچگاه از بد,سازواری, و یا بدتر, نابودی, بیرون نخواهند بود.
Nikzad Mehrazmanesh نوشته: امیدوارم شوخی باشه
Robot Lives Matter (ASPCA Commercial) - YouTube
احتمال زیاد شوخیه . ولی در کامنت ها یه احمق هست که به خاطر صدمه به روبات عذاب وجدان داره!