صندلی داغ - مزدك بامداد -
MEHDI - 11-04-2013
مزدك بامداد نوشته: میگفتم که آن نان سنگک نفرین شده را که چندی دیرتر خوردی نخور چون دندانت را میشکند!
قرار نیست خبر از آینده برای خودتان ببرید.
هیچ جمله مهم تری با تجربه الان شما وجود ندارد که بتواند برای جوانی تان سودمند و راهگشا باشد و کمک کند که شما به شادکامی و سربلندی بیشتر دست یابید؟ اشتباهی در رویکرد و نگرش شما به مسائل؟
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 11-05-2013
homayoun نوشته: برای فرورفتن در ژرفای[1] مزدائیک[2] چه باید کرد؟
این را باید از دوست دانشمند و مزدائیگر ما
pulsar
بپرسید.تنها چیزی که من میتوانم بگویم این
است که شما دو چیز باید داشته باشید:
* کنجکاوی و دیسیپلین نیازین برای یافتن رازهای جهان
* هوشمندی برای دریافت این دانش آبستره
•
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 11-07-2013
homayoun نوشته: چه دوره ای از موزیک را بیشتر دوست دارید؟ (رمانتیک کلاسیک باروک)
من از هرگونه موزیک ( که بتوان نامش را چنین نهاد) خوشم میاید. از موزیک نوین هم بدم نمیآید.
از برخی اپرا ها و اپرت ها هم خوشم میاید، برای نمونه از "وردی" . از موزیکال های نوین و
موزیک فیلم و .. هم به همچنین. چند نمونه از چیزهایی که خوشم میاید، اینجا میگذارم.
[video=youtube;pB3OkFdzaV4]http://www.youtube.com/watch?v=pB3OkFdzaV4[/video]
[video=youtube;enewfWmA5Q8]http://www.youtube.com/watch?v=enewfWmA5Q8[/video]
[video=youtube;0tw3g88JtWA]http://www.youtube.com/watch?v=0tw3g88JtWA[/video]
[video=youtube;KUXGVfmrEN4]http://www.youtube.com/watch?v=KUXGVfmrEN4[/video]
[video=youtube;Y29EWY-PInc]http://www.youtube.com/watch?v=Y29EWY-PInc[/video]
[video=youtube;fSW2gaZwmdM]http://www.youtube.com/watch?v=fSW2gaZwmdM[/video]
[video=youtube;DCyuq-ofnPc]http://www.youtube.com/watch?v=DCyuq-ofnPc[/video]
[video=youtube;_5AUy9vTGpQ]http://www.youtube.com/watch?v=_5AUy9vTGpQ[/video]
[video=youtube;Y-rFT-uHm4w]http://www.youtube.com/watch?v=Y-rFT-uHm4w[/video]
صندلی داغ - مزدك بامداد -
Mehrbod - 11-08-2013
نگرتان دربارهیِ مالکیت معنوی/copyright بَر نرمافزارها و نسکها و ... چیست؟ آیا فروش و بستن
چنین "نرمکالاها"یی را بسزا میدانید؟ چه رویکردی را دربرابر اینها در آیندهیِ نزدیک و همچنین دور درست میدانید؟
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
Aydin - 11-08-2013
اگر پروانه بدهید من هم چند پرسش داشته باشم.
1- شما آئین و بزرگداشت مردمان کدام کشور را نسبت به درگذشته گان می پسندید ؟
2-از آنجا که هیچ اعتقادی به روح و زندگی پس از مرگ ندارید ، به هنگام رفتن به گورستان و خاک یکی از وابستگان خود ، چه احساسی پیدا می کنید ؟
3-بیانگارید که من یک کودک خردسال هستم و به تازگی پدر و مادرم را از دست داده ام.بی پرداختن به بهشت و... چگونه به من دل داری می دهید ؟
4-از دید خودم ، انسان های خداناباور و ماده گرا ، اندکی خُشک! هستند ، برای نمونه در پرداخت شما در پرسش های آغازین به "عشق" دگرسانی آشکار میان باور شما و انگار بیشینه مردم ، آشکار است و موید گفته ماست.اکنون بفرمایید که چگونه می توان نگرش دانشیک و رمانتیک را یکجا گرد آورد ؟!
5-باور برخی انسانها به یک نیروی برترِ انگارین (در جایگاه خدا) را چگونه تفسیر می کنید ؟ خدای آنها هیچ نماینده و خواسته ای ندارد.آیا تاکنون حسرت داشتن آرامشِ افیونیِ بی زیان این دست از انسانها را داشته اید ؟ (به ویژه به هنگام پیری )
صندلی داغ - مزدك بامداد -
pulsar - 11-08-2013
مزدك بامداد نوشته: این را باید از دوست دانشمند و مزدائیگر ما pulsar
بپرسید.
سپاس مزدک گرامی
. من دانشمند و یا مزدائیگر نیستم.
بسان شما "فمن یعمل" از آن آگاهی دارم و
تنها یک دوستار
مزدائیک هستم
چرا که بر پایه ی فرنود است و در آن بیشتر می توان به دل استواری رسید.
چند نوشته ای هم که در وبگاه هوپا و "گاهنامه ی شمار" درباره ی مزدائیک
داشتم، نتیجه ی فضای پرشور و دانشیکی بود که کاربرانی مانند هرمزپگاه بزرگ،
با دلسوزی و پشتکار در هوپا فراهم آورده بودند. یاد باد آن روزگاران یاد باد!
دریغ که با سانسور، کاربران با سوادی چون شما را دلسرد کردند و درِ میخانه ی هوپا را بستند.
(در هوپا دلمان برای "بیخود است بیسواد!" گفتنتان تنگ شده.:e405:)
همیشه از شما آموخته ام و همیشه الهام بخش بودید.
هرچند که با برخی از دیدگاههایتان همسو نیستم ولی بسیار دوستتان دارم.
کاش روزی شما را به شام دعوت می کردم و مادرم از این خوراکیهایی که اینجا گذاشتید،
برایتان می پخت. بعد از شام و پذیرایی، شترنگ بازی می کردیم و همزمان با هم گفتگو
می کردیم،از حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی می گفتیم، ازچامه هایی که سروده اید،
از کتابهایی که نوشته اید، از نوشته هایتان در همستگان،از دورانی که در تبریز و جلفا بودید،
از دوران کودکیتان در ارومیه، درباره تبار آذریتان (؟) و درباره ی هر آنچه که اینجا نتوانستید بگویید.
پس از پایان بازی (که با وجود بازی هوشمندانه، شه مات شده بودید:e057:)
با لبخند و فشردن دست و نگاه در چشم هم و روبوسی، هدیه ای که آماده کرده بودم،
تقدیم می کردم و یک یادگاری از شما می گرفتم. سپس شما را تا خانه اتان همراهی می کردم.
صندلی داغ - مزدك بامداد -
Aydin - 11-09-2013
گردانندگان گرامی ، من دیروز اینجا پیام گذاشتم و چند پرسش از مزدک بامداد داشتم ، چرا پیک من پاک شده ؟ چرا در زباله دانی هم نیست ؟
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 11-09-2013
pulsar نوشته: سپاس مزدک گرامی . من دانشمند و یا مزدائیگر نیستم.
بسان شما "فمن یعمل" از آن آگاهی دارم و
تنها یک دوستار مزدائیک هستم
چرا که بر پایه ی فرنود است و در آن بیشتر می توان به دل استواری رسید.
چند نوشته ای هم که در وبگاه هوپا و "گاهنامه ی شمار" درباره ی مزدائیک
داشتم، نتیجه ی فضای پرشور و دانشیکی بود که کاربرانی مانند هرمزپگاه بزرگ،
با دلسوزی و پشتکار در هوپا فراهم آورده بودند. یاد باد آن روزگاران یاد باد!
دریغ که با سانسور، کاربران با سوادی چون شما را دلسرد کردند و درِ میخانه ی هوپا را بستند.
(در هوپا دلمان برای "بیخود است بیسواد!" گفتنتان تنگ شده.:e405:)
همیشه از شما آموخته ام و همیشه الهام بخش بودید.
هرچند که با برخی از دیدگاههایتان همسو نیستم ولی بسیار دوستتان دارم.
کاش روزی شما را به شام دعوت می کردم و مادرم از این خوراکیهایی که اینجا گذاشتید،
برایتان می پخت. بعد از شام و پذیرایی، شترنگ بازی می کردیم و همزمان با هم گفتگو
می کردیم،از حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی می گفتیم، ازچامه هایی که سروده اید،
از کتابهایی که نوشته اید، از نوشته هایتان در همستگان،از دورانی که در تبریز و جلفا بودید،
از دوران کودکیتان در ارومیه، درباره تبار آذریتان (؟) و درباره ی هر آنچه که اینجا نتوانستید بگویید.
پس از پایان بازی (که با وجود بازی هوشمندانه، شه مات شده بودید:e057:)
با لبخند و فشردن دست و نگاه در چشم هم و روبوسی، هدیه ای که آماده کرده بودم،
تقدیم می کردم و یک یادگاری از شما می گرفتم. سپس شما را تا خانه اتان همراهی می کردم.
سپاس از نگر نیک شما دوست مهربان و آشنای دیرین.
ایکاش که روزگار بهتری بود و چنین سخنی که گفتید
به فربود میپیوست، دریغ که جهان، جهان گرفتاری و
رنج و جنگ و ترس و .. است و نمیتوان به همه ی
آرزو های نیک و خوشی های هومنی ، به دوستی ها
و مهربانی ها ، به همسخنی ها و بازی ها پرداخت
وگرنه منهم دوست داشتم که با شما لاف شترنگ بزنم
و همنشین و همگفتار و همراه باشم. پاینده باشید!
•
[ATTACH=CONFIG]2905[/ATTACH]
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
Russell - 11-09-2013
Aydin نوشته: گردانندگان گرامی ، من دیروز اینجا پیام گذاشتم و چند پرسش از مزدک بامداد داشتم ، چرا پیک من پاک شده ؟ چرا در زباله دانی هم نیست ؟
پست شما که همان بالاست (پست 315)، در کل اگر پستی از شما ویرایش، حذف یا منتقل شود بطور خودکار پیغام خصوصی برای شما توسط سیستم ارسال خواهد شد، اگر پیغامی نیست دچار لغزش شدهاید و یا مثلا جستار را اشتباه گرفتهاید یا ارسال پستتان Fail شده یا...
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 11-09-2013
Mehrbod نوشته: نگرتان دربارهیِ مالکیت معنوی/copyright بَر نرمافزارها و نسکها و ... چیست؟ آیا فروش و بستن
چنین "نرمکالاها"یی را بسزا میدانید؟ چه رویکردی را دربرابر اینها در آیندهیِ نزدیک و همچنین دور درست میدانید؟
پارسیگر
پرسش سختی است و روش دادگرانه به دید من این است که کپی رایت برای نسک باید
تا زمان زندگی ان نویسنده و پدید آورنده باشد که او بتواند زندگی اش را با آن بچرخاند.
اکنون دیگر برخی چپاولگران ، با ترفند و کژبرداشت از این رهگذر، دیگر شورش را
درآورده اند و شما نمیتوانید هتّا یک فرتور را در جایی بگذارید بی اینکه همواره در
بیم باشید که یکی بیاید و شمارا دادگاهی نماید. بویژه ، آنگاه که شما چیزی را که
از ان دیگران است، به فروش نمیرسانید ، مانند موزیک یا فیلیمی که فروبار میکنید
و خودتان میگسارید ( و به دیگری نمیفروشید)، نباید دچار گرفتاری شوید و باید در
اینجا راهی پیدا شود که بسته به شمار فروبارها، کمپانی های اینترنتی و رسانه ای
یک بخشی از درآمد خود را به این سازنده ی مهادین ، بسپارند و بدینگونه بار را
از دوش گسارنده پایانی ، دستکم از این راه، بردارند. برخی روند ها بسیار ناجور و
نادادگرانه است، برای نمونه بهمان دانشمند ، نسکی ارزشمند مینویسد که پول چندانی
برایش در بر ندارد ولی نویسنده ی هری پاتر به میلیونها دلار پول که براستی نمی تواند
ارزش فربودین کار او باشد، دست پیدا میکند، چرا که این بخت را داشته که سرمایه -
گذاران هالیوودی به سراغش آمده و ساختاوری فیلم سازی او را در چرخ و دنده ی
خود جای داده است. در بیخ باید برای چیزی بنام کالای سرگرمی چاره ای دیگر اندیشید
که بهره وری مردم از انرا آسانتر، و درآمد های گاه کیهانی ساختاوری سرگرمی را
با گامهایی مانند افزایش باژ، مرزمند کردن زمان کپی رایت فیلم و موزیک، برای
نمونه تا یک سال, و نسک تا زمان زندگی یا تا یک مرز همفزود (مجموع) درآمد،
برای نمونه تا ۵ میلیون دلار برای یک نسک، و.. بسود گسارندگان دگرگون نمود .
•
پارسیگر