پاتوق شب نشینی -
Soheil - 01-26-2013
nirvana نوشته: دلم میخوادزمین یهوازوسط شکافته شه آسمون وقورت بده همه چی قاتی پاتی شه بره پی کارش
احتمالا این روزها قرآن زیاد میخونی. :)) نکنه جزو اونایی هستی که توی پیج ناسا چادر زده بودند؟
پاتوق شب نشینی -
nirvana - 01-26-2013
Bibak نوشته: احتمالا این روزها قرآن زیاد میخونی. :)) نکنه جزو اونایی هستی که توی پیج ناسا چادر زده بودند؟
نه فقط باید بنویسم وقتی نمیتونم بنویسم قاطی میکنم :)
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 01-26-2013
به نظر شما بد ترین درد از درد های بدن چیه؟
سردرد؟ دندون درد؟ گوش درد؟ چشم درد؟ کمر درد؟ زانو درد؟
من چشم درد و سر درد و گوش درد رو تجربه کردم
توی هر 3 هم اشکم در اومد
چشم درد واسه این بود که به جوشکاری نگاه کرده بودم چشمم برق زده بود مثل این میموند که یه مشت شنو وماسه تیز رو ریختن توی چشمت
گوش درد هم واسه عفونت گوش بود که باعث شد گردن و فکم قفل شه کلا
اما سردرد یک چیز دیگه ای هست
هیچ جور نمیشه باش کنار اومد
همه این حرفا رو واسه این زدم چون الان سردرد دارم
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 01-26-2013
mamad1 نوشته: به نظر شما بد ترین درد از درد های بدن چیه؟
سردرد؟ دندون درد؟ گوش درد؟ چشم درد؟ کمر درد؟ زانو درد؟
من چشم درد و سر درد و گوش درد رو تجربه کردم
توی هر 3 هم اشکم در اومد
چشم درد واسه این بود که به جوشکاری نگاه کرده بودم چشمم برق زده بود مثل این میموند که یه مشت شنو وماسه تیز رو ریختن توی چشمت
گوش درد هم واسه عفونت گوش بود که باعث شد گردن و فکم قفل شه کلا
اما سردرد یک چیز دیگه ای هست
هیچ جور نمیشه باش کنار اومد
همه این حرفا رو واسه این زدم چون الان سردرد دارم
درد عاشقی
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 01-26-2013
Mehrbod نوشته: درد عاشقی
از قدیم به عاشقا گفتن هنوز سردرد و دندون درد نکشیدی که درد عاشقی از یادت بره
پاتوق شب نشینی -
nirvana - 01-26-2013
mamad1 نوشته: به نظر شما بد ترین درد از درد های بدن چیه؟
سردرد؟ دندون درد؟ گوش درد؟ چشم درد؟ کمر درد؟ زانو درد؟
من چشم درد و سر درد و گوش درد رو تجربه کردم
توی هر 3 هم اشکم در اومد
چشم درد واسه این بود که به جوشکاری نگاه کرده بودم چشمم برق زده بود مثل این میموند که یه مشت شنو وماسه تیز رو ریختن توی چشمت
گوش درد هم واسه عفونت گوش بود که باعث شد گردن و فکم قفل شه کلا
اما سردرد یک چیز دیگه ای هست
هیچ جور نمیشه باش کنار اومد
همه این حرفا رو واسه این زدم چون الان سردرد دارم
یاد یکی از دست نوشته هام افتادم"درد؛مثل یک لذت وصف ناشدنی شیره ی روح مرا میمکد"
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 01-26-2013
nirvana نوشته: نه فقط باید بنویسم وقتی نمیتونم بنویسم قاطی میکنم :)
داستان هم مینویسی نیروانا جان؟
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 01-26-2013
nirvana نوشته: یاد یکی از دست نوشته هام افتادم"درد؛مثل یک لذت وصف ناشدنی شیره ی روح مرا میمکد"
من الان حوصله داستان دارم دختر؟
چه دردی بد تره؟
پاتوق شب نشینی -
nirvana - 01-26-2013
Mehrbod نوشته: داستان هم مینویسی نیروانا جان؟
مینوشتم قبل ترها
منظورم از نوشتن چند خطی دست نوشته بود ...نمیتونم بنویسم اما...هی مینویسم هی پاک میکنم ...یک جورهایی دارم خفه میشم انگار:)
پاتوق شب نشینی -
Mehrbod - 01-26-2013
mamad1 نوشته: از قدیم به عاشقا گفتن هنوز سردرد و دندون درد نکشیدی که درد عاشقی از یادت بره
تنها دردی که من الآن دارم کوفتگی برای 24 ساعت ورجه ووجه کردن و همش 10 ساعت خوابیدنه، دوش آب داغ هم کمکی نکرد که نکرد (: