وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
sonic - 11-24-2010
برای یادگاری من متن پستش رو میزارم تا همچنان خار درچشمان سونیکزاز کافر وجوینده بماند
پست موقت:
از آنجا که وبلاگ من همواره مانندی خاری در چشم افراد اسلامستیز بوده است، امر عجیب و غریبی نیست اگر این افراد که خدایشان آمریکا، قبله اشان کاخ سفید و پیامبرانشان سیاستمداران وقت آمریکا و نمازشان برای قربت به شیطان است، هر از گاهی از دست من جوش بیاورند و سعی کنند برای من دندان نشان بدهند.
در این زمینه بیخدایان و اسلامستیزان نگونبخت، تا زمانی که بخش کامنتهای وبلاگ من باز بود، با نوشتن آنچه لیاقت خودشان است در بخش کامنتها و قرار دادن فحشهایی که به خوبی سوزش فراوانشان را نمایش میداد، سعی در تضعیف من داشتند، ولی خوشبختانه فحاشی آنان گامهای منرا محکمتر کرد. وقتی بخش کامنتها را بستم تا این افراد نتوانند در بخش کامنتها عقده گشائی کنند، ترفند نوینی را یافتند: «قرار دادن فحش و ناسزا با اسم و آدرس من در سایر وبلاگها»!!! این ترفند نیز جالب بود!! ولی وقتی با پیام آگاهی بخش من در ورودی وبلاگ روبرو شد، وبلاگ من را با محبوبیتی بسیار شگفت انگیز روبرو کرد.
یک بار نویسندۀ یکی از این سایتها به نام آرش سعی کرد، در سایت گفتگوی خودشان تاپیکی برای پاسخ به من بگشاید که نتوانست و در واقع قدرت پاسخ به من را نداشت و وقتی سعی کرد به مقالۀ «بیخدا یا مزدور صهیونیسم» پاسخ بدهد، چنان گندی زد که از همانجا بساط پاسخ به من برچیده شد. پاسخ آن نویسنده به من بیشتر حاوی فحش و توهین بود، فردی که ادعای پوچ و درونتهی خردگرایی را میکرد، با فحشهایی که به من حواله کرده بود، به خوبی نشان داد که تمام ادعاهایش پوچ است.
اخیراً نیز یکی دیگر از اینها در سایت گفتگوی جدیدشان اقدام به ایجاد تاپیکی کرده و من را «ساندیس خور باولایت» نامیده است و از دوستانش دعوت کرده است که به من پاسخ «محکمی» بدهند!!! چگونه این افراد نگونبخت میخواهند به من جواب بدهند وقتی هنوز آنقدر عقل و خرد ندارند که بفهمند که ساندیس خور، یک انگ سیاسی است و نه یک انگ مذهبی و وبلاگ من مذهبی است و نه سیاسی!!؟ اینها هنوز حتی عقلشان نمیرسد که هر کس که از اسلام دفاع کند الزاماً اندیشه های سیاسی ندارد.
شماها را من خوب میشناسم، شما اصلا منطق ندارید. فقط بهتان میزنید و وقتی با مدرک روبرو بشوید و سخنانتان با سند رد بشود، به جای اینکه تسلیم حقیقت بشوید، به فحاشی و انگ زدن میپردازید! پس پاسخ(!) بدهید.
از آنجایی که شماها اساساً ارزش اینکه بخواهید مخاطب مستقیم من باشید را ندارید، من فقط این پیغام موقت را دادم که بخوانید، و به زودی آنرا برخواهم داشت.
در ضمن در تاپیکتان اگر خواستید سوزشتان را با فحش نشان بدهید، شاید من هم با منعکس کردن بخشی از فحشهای شماها، میزان فرهنگ و شخصیت شما را به مخاطبینم نشان بدهم. برای پاسخ منطقی به من هم حالا زیاد نمیخواهد زور بزنید، چون اگر منطق داشتید، الان خدایتان آمریکا و اسرائیل نبود!!
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
Mehrbod - 11-24-2010
اثبات کمال مطلق بودن خدا(صفات کمالی خدا)
antimajus نوشته: برای این که مطلب را به زبان ساده عرض کنم، شما را به وجود خویش و جهان اطراف خود توجه میدهم. وقتی به وجود خویش و جهان اطرافمان نگاه می کنیم، می بینیم که ما و تمامی موجوداتی که اطراف ما هستند، همگی موجوداتی فقیر و محتاج هستیم.
هیچ موجودی جز فقر محض چیزی دیگری نیست و هر چه دارد، امانتی است و از جای دیگر به او داده شده است.
چرا و چگونه فقیر و محتاج هستیم؟
antimajus نوشته: هان هم (که مجموعۀ موجودات فقیر است) فقیر محض می باشد، زیرا هیچ گاه مجموعه به جهت مجموعه بودن، چیزی اضافه بر دارایی مجموعۀ افراد ندارد.
وقتی تک تک موجودات جهان فقیر و محتاج محض هستند، پس مجموعۀ جهان نیز فقیر و محتاج محض است، پس حتماً این مجموعه از منبعی غنی، توانگر و بخشنده، موجودیت و کمال های خود را امانت گرفته است و ما آن منبع غنی بخشنده را خدا می نامیم.
سراسر نادرست است. یک مولکول آب از سه اتم H2O درست شده است, ولی چند تریلیون مولکول آب کنار یکدیگر
وِیژگی آب و مایه بودن را پیدا میکنند که هیچ مولکول آبی به تنهایی در خود ندارد, پس ادعای آورده شده و برهان آن, نادرست میباشند.
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
kourosh_bikhoda - 11-24-2010
نقل قول:چگونه این افراد نگونبخت میخواهند به من جواب بدهند وقتی هنوز آنقدر عقل و خرد ندارند که بفهمند که ساندیس خور، یک انگ سیاسی است و نه یک انگ مذهبی و وبلاگ من مذهبی است و نه سیاسی!!؟
حالا دیگه شما برای ما استاندارد میذاری که ساندیس خور رو چی تعریف بکنیم؟ تو که این تاپیک ها رو مو به مو میخونی بدون که همون ها که گفتند جمهوری ایرانی و خط بطلان بر اسلام دوذاری شما کشیدند، این اسم و لقب رو برای شماها انتخاب کردند.
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
Jooyandeh - 11-25-2010
میگم آنتیمجوس!
این تاپیک رو دنبال کن:
قرآن خودْ را «مُصَدِّق» کتابهای-آسمانییِ نزدِ اهلکتاب دانسته است!
http://www.daftarche.com/showthread.php/168-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%92-%D8%B1%D8%A7-%C2%AB%D9%85%D9%8F%D8%B5%D9%8E%D8%AF%D9%91%D9%90%D9%82%C2%BB-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%DB%8C%D9%90-%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%90-%D8%A7%D9%87%D9%84%E2%80%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA!?p=1911#post1911
راستی، گفتی به «متحصص ادیان» رجوع کنم. من هم رفتم به دکتر ساسان توسّلی رجوع کردم. این ویدئوها رو هم ببین. در ۱۰ بخش هستند که بهتدریج اونها را قرار خواهم داد:
پژوهشی در قرآن (از دکتر ساسان توسّلی)
http://www.daftarche.com/showthread.php/165-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%28%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D9%91%D9%84%DB%8C%29
اوکی؟ 
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
sonixax - 11-25-2010
نقل قول:هیچ موجودی جز فقر محض چیزی دیگری نیست و هر چه دارد، امانتی است و از جای دیگر به او داده شده است.
هیچ موجودی نیست ، بلکه کسانی که مثل شما فکر میکنند . و اتفاقن کسانی که مثل شما فکر میکنند از نظر روانی افرادی هستند که خود را همیشه پایین تر از دیگران قرار میدهند و
برده صفت هستند و درست به همین دلیل است که شماها مدام به دنبال یک سر و سروری برای خودتان میگردید .
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
Mehrbod - 11-27-2010
sonixax نوشته: هیچ موجودی نیست ، بلکه کسانی که مثل شما فکر میکنند . و اتفاقن کسانی که مثل شما فکر میکنند از نظر روانی افرادی هستند که خود را همیشه پایین تر از دیگران قرار میدهند و برده صفت هستند و درست به همین دلیل است که شماها مدام به دنبال یک سر و سروری برای خودتان میگردید .
من فکر میکنم ایدئولوژیهایی که بردگی را تبلیغ میکنند رابطه نزدیکی با سکس و جنسیت دارند.
برای نمونه اگر میتوانستیم در ایران آزادی جنسی داشته باشیم و چیزی مانند این داشتیم:
http://russian-mistress.com
اینها میتوانستند نیازهای خود را بدون نیاز به بردگی برای خدا و .. برطرف کنند.
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
princess - 01-22-2011
درود، چرا پاسخگویی به آنتی مجوس را ادامه نمی دهید:
سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید
به نگر من باید در پاسخ به دیگر سایتهای همگون تلاش شود.
سر بلند باشید
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
sonixax - 01-22-2011
princess نوشته: درود، چرا پاسخگویی به آنتی مجوس را ادامه نمی دهید:
سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید
به نگر من باید در پاسخ به دیگر سایتهای همگون تلاش شود.
سر بلند باشید
با درود ، پرنسس گرامی به دفترچه خوش آمدید .
راستش وقتی آدم هنگام ورود به وبلاگ بسیار آماتور این ذوب شده پا پیغام ها و Message box های بی سر و ته روبرو میشود و بعد از آن نوشتاری بی سروته و کپی از جاهای دیگر را میبیند که یک موضوع خیلی ساده مثل اشتباهات ریاضی در قرآن را قبول نکرده و در اوج بی سوادی و نفهمی و خر فرض کردن مخاطب سعی بر ماستمالی کرده و نتوانسته یک توضیح درست و تعریف علمی ارایه دهد و و وقتی آنجا را ترک میکنی باز همان جعبه مسخره قبلی ظاهر میشود - به این نتیجه میرسی که صرف انرژی برای پاسخگویی به لاطایلاتی از این دست کار بیهوده ای است ، برای همین بگذارید به حال خودش خوش باشد چرا که نوشتارش نه ارزش خواندن دارد و نه ارزش پاسخدهی و هر خواننده ی جویای حقیقتی با مطالعه ی نوشتار ایشان در صورتی که قبلش مطالب مورد اشاره ی ایشان را مطالعه کرده باشد فقط و فقط میخندد و اگر قبلش آن مطالب را مطالعه نکرده باشد حوصله اش برای به پایان رساندن نوشتار ایشان سر میرود و آنجا را ترک میکند و هرگز باز نمیگردد ! به خصوص اگر به بخش آمار وبلاگشان سری بزنید خودتان متوجه این امر میشوید ، البته هنوز ایشان عقلشان نرسیده در آن بخش دست ببرند که یحتمل بعد از خواندن این نوشته آن را هم انگولکی خواهند کرد .
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
Mehrbod - 01-22-2011
princess نوشته: درود، چرا پاسخگویی به آنتی مجوس را ادامه نمی دهید:
سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید
به نگر من باید در پاسخ به دیگر سایتهای همگون تلاش شود.
سر بلند باشید
سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید
مسلمان ایرانی نوشته: یکی از سفسطه های افراد بیدین این است که ادعا میکنند، خودشان همیشه شاد هستند، زیرا همیشه آزاد و بی قید و بند میباشند، ولی دینداران به خاطر اینکه مقیّد به دین هستند، همواره ناراحت هستند.
در پاسخ به این سفسطه عرض میکنیم که:
اولاً شادی افراد دینگریز و بیدین، یک شادی دروغین است. آنها که اکثراً به خاطر تنبلی و شهوترانی از دین گریخته اند، درست مثل دانش آموزان تنبل هستند که همواره دل به بازگوشی خوش میکنند، به گمان خود خوشحال و شاد هستند و دانش آموزان درسخوان و زرنگ را افراد کندذهنی میدانند که از شادی و آزادی بویی نبرده اند! این در حالی است که با گذشت زمان مشخص خواهد شد که دانش آموزان تنبل بخاطر یک سری شادی و بازگوشی موقّتی، آیندۀ خود را تباه کرده اند و دانش آموزانی که درسخوان و زرنگ بوده اند، آیندۀ خویش را ساخته اند و در آینده وقتی این دانش آموز زرنگ مدیر یک قسمت میشود، آن دانش آموز تنبل باید برایش چای ببرد و سمت آبدارچی او را داشته باشد.
در اینجا تنها به این اشاره شده است که آدمهای بیدین شادیاشان دروغین است،
چرا که مانند شادیای است که یک دانشآموز تنبل از بازیگوشی خود بدست میآورد. اثباتی
هم برای اینکه یک آدم دینناباور براستی مانند یک دانشآموز تنبل است نیامده است و تنها یک تشبیه ساده شده است.
مسلمان ایرانی نوشته: داستان افراد دینگریز هم به همین منوال است. آنها از مسئولیتهایی که خدا به دوش بشر گذاشته است فرار میکنند و دل خود را به لذّات زودگذر دنیا خوش میکنند. آنها از آنجایی که اجرای دستورات دینی را دشوار میدانند، چنانکه دانش آموزان تنبل درس خواندن را دشوار میدانند، از دین فرار میکنند و سعی میکنند با انکار کردن دین، خود را از مسئولیت نجات بدهند!! این کار آنها بدون شک غیر منطقی است، زیرا وقتی یک کارمند از سوی مدیرش موظّف به اجرای یک دستور است، اینکه او به خودش تلقین کند که مدیرش چنین دستوری را به او نداده است، باعث نمیشود که واقعاً مدیرش از او انتظار اجرای دستور را نداشته باشد. خداوند برای ما دستوراتی را مشخص کرده است که به واسطۀ آنها به عطش درونی و فطری خود که همانا رسیدن به ذات اقدس خداست، پاسخ بدهیم، حال هر چقدر که ما در اجرای این دستورات تلاش بیشتری بکنیم، به شادی ابدی که همان بهشت است و بالاترین مقام آن قرب الهی میباشد، نزدیکتر میشویم. حال اگر بخواهیم این دستورات را اجرا نکنیم، یعنی همان کاری را بکنیم که افراد فراری از دین انجام میدهند، در واقع عطش درونی خود را بی پاسخ گذاشته ایم و با این کار به روح خود آسیب زده ایم. نتیجۀ این آسیبها این خواهد شد که برای خود یک جهنّم اخروی بسازیم و به غم ابدی برسیم. پس افراد بیدین نباید خیال کنند که آنها به شادی واقعی رسیده اند، بلکه شادی آنها یک شادی موقّت و زودگذر است، و آنها با تسلیم شدن در برابر درخواستهای شیطان هر لحظه از خدا دورتر میشوند و به این شکل به روح خداجوی خود، آسیب بیشتری میرسانند. البته اگر افراد بیدین، در اینکه خدا وجود دارد، یا در اینکه روحشان مایل به رسیدن به خداست، یا در اینکه خداوند دستوراتی را برای پاسخ به احتیاج روحی انسان برای رسیدن به خودش صادر فرموده است، شک و شبهه داشته باشند، ما با دلایل منطقی این امور را اثبات میکنیم.
همه چیزی که از نوشته بالا میتوان فهمید این است که بهتر است در این جهان
لذتهای نقد و دستیافتنی را سرکوب کنیم تا در جهان دیگر لذتهای نامحدود و الهی داشته باشیم.
به بیان دیگر، نویسنده این نوشتهها خود نیز «لذت بردن» را چیز بدی نمیداند
و در حقیقت آن را ستایش هم میکند، اما تنها و تنها زمانی که در راه خدا باشد!
مسلمان ایرانی نوشته: ثانیاً اساساً این ادعا که خودشان شاد هستند و ما غمگین هستیم، یک ادعای پوچ و باطل است. این افراد، از آنجایی که دل به شادیهای کوچک خوش کرده اند، قادر به درک شادیهای بزرگتر ما دینداران نیستند. آنها برای اینکه از خود بیخود شوند و به قول خودشان مست گردند، به سراغ شراب و مواد مخدّر میروند، ولی ما دینداران با مناجات با خدا به آن مستی پاکی میرسیم که مثل مانند مستی آنان از دست دادن عقل نیست، بلکه اوج عقلانیت است.
من در اینجا با ایشان سراسر همرای هستم. آدمهای دیندار در حقیقت از دینداری خود
لذت میبرند چنانکه به جای آوردن آیینهای دینی به پاداش ذهنی و لذت بردن میانجامند.
اکنون، اینکه لذت بردن از نماز خواندن برای نمونه بهتر از لذت بردن از سکس است دیگر یک سلیقه
شخصی است، چرا که برای نمونه، برای کس دیگری غذا خوردن میتواند از هر دوی اینها هم لذتبخشتر باشد.
مسلمان ایرانی نوشته: آنها برای تجربه کردن عشق، به شهوترانی میفتند و دهها نفر از جنس مخالف را تجربه میکنند تا بتوانند به عشق حقیقی برسند و برخی از آنان، چنان به انحراف کشیده میشوند که به سوی همجنسبازی و زنا با حیوانات هم میروند؛ در مقابل ما معشوق حقیقی را یافته ایم و از طریق دین آموخته ایم که چگونه با او عشقبازی کنیم، و همو برای رسیدن به عشق انسان به انسان، عشق در زندگی زناشویی، هم به ما کمک میکند. آنها که زنا و شهوترانی را برای خودشان آزادی میدانند، چه میفهمند زندگی با همسری پاکدامن یعنی چه؟ به راستی شادی آنان چیست؟ خوردن و شهوترانی و برای فراموش کردن غمهای زندگی شرابخواری!! شیطان آنها را از دین دور کرده و دلشان را به این امور خوش نموده است؛ البته من به این امر اهمیّت نمیدهم، هر کس لیاقت کسی را دارد که پیرویش را میکند، ولی نمیدانم چرا این افراد به خودشان دروغ میگویند.
در اینجا همچنان با ارزشهایی روبرو هستیم که فرنود و دلیلشان روشن نیست:
- نماز خواندن لذت بخش است، سکس لذت بخش است، اما نماز خواندن بهتر است. چرا؟
- سکس زن و مرد خوب است اگر هر دو یک تکه کاغذ را امضا کرده باشند، اما بسیار بد
است اگر هر دو یکدیگر را دوست داشته باشند. چرا؟
- عشقبازی و سکس دو آدم بد است، اما عشقبازی و سکس الهی خوب است. چرا؟
مسلمان ایرانی نوشته: ثالثاً اساس این سفسطه بر این مبنا قرار گرفته است که آنها فقط لحظات غم مسلمانان، مثلاً هیئتهای عزاداری را نشان میدهند و البته گاهی هم اشکهایی که در مناجات با خدا، میریزیم را به پای غمگینی میگذارند!! این ادعا از بیخ و بن باطل است. هر کس با افرادی که در هیئتها گریه و زاری میکنند، از نزدیک روبرو شده باشد، میداند این افراد معمولاً خیلی سرحال و خوشحال و شوخ هستند، و اساساً تمام گریه و غمشان مربوط به درون هیئت است. اساساً گریه عاملی است که باعث تخلیۀ انسان از غم و غصّه میشود و جالب است که این افراد وقتی به عنوان مثال برای امام حسین گریه میکنند، به طرز عجیبی غمهای خودشان هم از دلشان خارج میشود. در مورد گریه در هنگام دعا و مناجات با خدا نیز، این گریه ها ناشی از غمگین بودن نیست، ای کاش این افراد یک بار در عمرشان، بدون حضور شیطان، با خدا سخن میگفتند تا بفهمند من چه میگویم، این گریه بیشتر به گریۀ شوق میماند تا گریۀ غم. افراد اهل مناجات نیز معمولاً افرادی بسیار گشاده رو و شاد و سرزنده هستند، و از آنجا که درد و دلهایشان را با خدایشان میکنند، مانند افراد بیدین اسیر غمهای دنیا نمیشوند.
چیزهایی که از این بخش فهمیده میشود:
- عزاداران اصولا آدمهایی لذتجو هستند که برای تخلیه روانی و اسیر غمهای دنیا نشدن گریه میکنند.
- شمار مراسم عزاداری در ایران و کشورهای اسلامی با مراسم جشن و شادی یکسان و نزدیک به هم است.
درباره بند نخست که ما سخنی نداریم بیافزاییم، واقعیت است.
دومی نیز هر کس که در ایران زندگی میکند خود به نسبت راستی
شمار عزاداریها به جشنها واقف است و نیاز به اثبات چیزی از سوی ما نمیرود.
مسلمان ایرانی نوشته: از سوی دیگر، جای سؤال است که چرا این افراد، لحظات شادی و شعف ما را نمیبینند؟ چرا اعیاد اسلامی را نمیبینند؟ چرا فقط زمانی را میبینند که ما برای شهادت یکی از معصومین عزاداری میکنیم و زمانی را نمیبینند که ما برای ولادت یکی از این بزرگواران جشن میگیریم؟ من پاسخ این پرسش را به شما میگویم: آنها نمیخواهند حقیقت را ببینند، آنها میخواهند تنبلی خود را توجیه کنند، به همین خاطر فقط چیزی را میبینند که خودشان میخواهند ببینند و رهبرشان شیطان، به آنها نشان میدهد. این افراد زمانی که میخواهند علیه اسلام شبهه بسازند، هم همین کار را میکنند، حقیقت را نمیبینند و در واقع نمیخواهند حقیقت را ببینند و در نتیجه برداشتهای غلط و باطل خودشان از اسلام را، به اسم اسلام، معرفی میکنند.
خداوند این افراد را، هدایت بفرماید و ما را همنشین این افراد در آخرت قرار ندهد و شیطان را از ما دور گرداند.
شاید از آنرو که جشنهای اسلامی با عزاداریهای اسلامی دگرسانی چندانی ندارند. شما در عزاداری با یک مشت زن و مرد
که با پارچه سیاه از هم جدا شدهاند روبرو هستید که با خون گریه کردن و روی سر و کله خود زدن عزاداری میکنند، در مراسم بنابگفته
عید اسلامی هم با همین دو دسته آدم جدا شده روبرو هستید که به سخنرانی احمدینژاد گوش میدهند و کیک و شیرینی ارزان و بدردنخور میخورند.
این با آنچه در فرهنگ راستین ایرانی ما است سراسر در تضاد است. در تاریخ ما ایرانیان، همواره با مناسبت و رویدادهای بسیار زیاد
و گوناگونی روبرو هستیم که برای جشن و پایکوبی و بزرگداشت چیزهایی مانند زندگی، تندرستی (سیزده به در), عشق (
سپندارمذگان) کنار گذاشته شدهاند.
آنچه در فرهنگ ما بوده است و حتی در فرهنگ امروز ما نیز ردههایی از آن مانده است، با ارزش شمردن چیزهای مادی و راستین مانند
تندرستی، زیبایی، همبستری، دوست داشتن، توانا بودن، خویشتندار بودن، نیک بودن و چیزهای از این گونه بوده است. این با فلسفه اسلامی که
میخواهد از زادروز فلان امام عربی که بعدا هم مظلوم به شهادت میرسد عید بسازد همخوانی چندانی ندارد و چنانکه تا امروز هم میبینیم، کار نمیکند.
وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت -
princess - 05-28-2012
واکنش همین ساندیس خور عررررزشی به توهین به مقدسات:
http://antimajus.blogfa.com/cat-17.aspx