پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Sotude - 02-08-2013
درست می گویی، برای کارواژه ی بیخود "کافی بودن"، از "بسیدن" هم می توان بهرید (بهر برد) ولی به نگر من، "بسندیدن)" زیبا تر است. همچنین از نگر ریختواژه ایک، بسیار همانند "پسندیدن" است.
پسندیدن (to like) --> بن گذشته: پسندید (liked) --> بن کنون: پسند (like)
بسندیدن (to suffice, to be enough, to be sufficient) --> بن گذشته: بسندید (sufficed) --> بن کنون: بسند (suffice)
بسیدن (to suffice, to be enough, to be sufficient) --> بن گذشته: بسید (sufficed) --> بن کنون: بس (suffice)
می توان هردو از هردو بهرید (بهره برد) ولی من بسندیدن را بیشتر می پسندم!
زیرا اینگونه می توان یک نامواژه هم برای "کافی" داشت، زیرا "بسنده" زاب است و (هرچند که پارسی خمشپذیر است) تاکنون ندیده ام کسی از "بسنده" همچون نامواژه ببهرد (بهره ببرد).
ناموازه از بسندیدن --> بن کنون "بسند" + پسوند "ش": بسندش /Basandesh/ (با بفرستش لغزش نکنید!) :)
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Sotude - 02-08-2013
Mehrbod نوشته: با همه اینها «کاشتن» هم کم کاربرد نیست، یک کارواژه دیگر خواستنیتره، کاریدن به دل من نمینشیند.
من ایران نیستم اگر گل و سوسن و یاسمن و اینها را میگویی
جدای اینها، اگر پارسیگویی واپسین پست این جستارو دریاب: پادشکنندگی - Antifragility - صفحه 2
آیا من سخنی از کم کاربردی کارواژه ی "کاشتن/کاریدن" زدم؟! گفتم می توانیم هردو چم را در این کارواژه بگنجانیم یا درنگریم. پیرامون گفتمان خسته گر (خسته کننده boring) روالمندی/ناروالمندی برخی کارواژه های پارسیک، من به شما خواندن پژوهش و جستار زیر را پیش می نهم (پیشنهاد می کنم).
فایل پیوست را فروبارید (فروببارید-->داونلود کنید!):
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Mehrbod - 02-08-2013
Sotude نوشته: آیا من سخنی از کم کاربردی کارواژه ی "کاشتن/کاریدن" زدم؟! گفتم می توانیم هردو چم را در این کارواژه بگنجانیم یا درنگریم. پیرامون گفتمان خسته گر (خسته کننده boring) روالمند و ناروالمند بودن برخی کارواژه های پارسی، به شما خواندن پژوهش و جستار زیر را پیش می نهم (پیشنهاد می کنم).
فایل پوست را فروبارید (فروببارید-->داونلود کنید!):
کسیکه نام پروندهاش را میگذارد: تجزیه و تحلیل واج¬شناختی افعال بی¬قاعدة زبان فارسی
تجزیه و تحلیل -> واکاوی!
شناخت -> شناسیک!
افعال -> فعلها -> کارواژگان!
بی قاعده -> ناروالمند
زبان فارسی -> زبان پارسیک
روشنه همچین کسی که تنها یک واژهی «زبان»ش آنجا پارسیک بود ارزش خواندن و زمانگذاری ندارد ((:
دیگر اینکه تو کله شقی
ستوده جان + اینکه نوشتهها را هم درست نمیخوانی،
اگر نه روالمند فرنودینوار کراننمودناش ساده است؛ هر چیز که روال ویژهای دنبال میکند:
آمودن —> آمای
نمودن —> نمای
فرنودن —> فرنای
هنودن —> هنای
...
اگر نمیگیری که این «-ودن» روالمنده دیگر من نمیدانم چجوری باید بگویم! (:
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Sotude - 02-08-2013
شما پژوهش رو نخوانده اید و دارید نگره می دهید!!
اصلا گور ... نویسندگان این پژوهش!! در این پژوهش از سخن و یافته های زبانشناسان بزرگ همچون هندرسون و لازار (که پارسیک شناس هم بوده اند) بهریده شده آنگاه شما از روی هوا نگره می دهید!!
بخوانیدش، اگر خوب نبود آنگه جبهه بگیرید!!
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Sotude - 02-08-2013
بباور اگر آن پژوهش را بخوانی خدای (یا به گفته ی خودت سپاگتی) نکرده چنگار (سرطان؟!!) نمی گیری!!
زبان و ادبیات فارسی - در جست و جوی قاعده های ساحتن ماده ی مضارع فعل های فارسی
فعل ساده - WiKi
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Mehrbod - 02-08-2013
Sotude نوشته: بباور اگر آن پژوهش را بخوانی خدای (یا به گفته ی خودت سپاگتی) نکرده چنگار (سرطان؟!!) نمی گیری!!
زبان و ادبیات فارسی - در جست و جوی قاعده های ساحتن ماده ی مضارع فعل های فارسی
فعل ساده - WiKi
نون زمان و انگیزه شد میخوانم، ولی در فرنودسار (logic) که نیازی به بُنمایه و بازبُرد (reference) نیست!
فرنودِ روالمندی را من گفتم، اکنون بیا و این را هم بگو خواندیم، میخواهد فرنود را بدگراند یا چه؟ (:
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Sotude - 02-08-2013
Mehrbod نوشته: نون زمان و انگیزه شد میخوانم، ولی در فرنودسار (logic) که نیازی به بُنمایه و بازبُرد (reference) نیست!
فرنودِ روالمندی را من گفتم، اکنون بیا و این را هم بگو خواندیم، میخواهد فرنود را بدگراند یا چه؟ (:
اگر پژوهش را می خواندی، چیزهایی (هرچند کم) دستگیرت می شد!
دو هومان (فرهیخته!) با نگرها و دیدگاه های گوناگون، هنگامی که می خواهند با هم بگفتمانند، نخست به دنبال یک نگر همسان (مشترک) در یکدیگر می گردند و سپس کم کم به جلو رفته و نگرهای یکدیگر را می همپوشانند (همپوشانی می کنند). آنگاه من و شما که از بُن (از اساس) درباره ی ناروالی و یا روالمندی برخی از کارواژه های پارسیک دگررای (دگرنگر!! متفاوت الرأی) هستیم، داریم بر سرو کله ی هم می زنیم!! شما همانند استاد صادقی (که درون این پژوهش، هم نامش و هم نگره هایش آمده) می باورید که در زبان پاریک تنها دو کارواژه ی "بودن" و "دیدن" ناروالمند هستند (شما پا را هتا فراتر گذاشته و می گویید تنها کارواژه ی ناروالمند پارسیک، "بودن" است!!!!!!) و برخی زبانشناسان دیگر همچون لازار و هندرسون می باورند که هرگاه واج های یک کارواژه ها در فرآیند ساخت بن ها، بدگرند، آن ها ناروالمند هستند که این، نگر بیشینه ی زبانشناسان (و همچنین پارسیک دوستان ناتندرو ست!). اگر بخواهیم سخن شما را که برای نمونه درباره ی روالمندی کارواژگانی که با "-udan" می پایانند، بپذیریم، می بایست کارواژگانی همچون "...,(get (got/gotten) , forget(forgot, forgotten), stand (stood, stood), understand (understood, understood " را روالمند بدانیم و آنها را ار سیاهه ی کارواژگان ناروالمند انگلیش بزداییم (با این که خود انگلیش زبانان این کار را نکرده اند!!)؛ چرا که از نگر شما برای نمونه هر واژه ای که با udan می پایاند، برای ساخت بن کنون باید "او" باشنده در آن را به "آی" بدگرانیم. کنون اگر بخواهیم انگلیش را به جای پارسیک بیانگاریم، (از نگر شما) باید بگوییم همه ی کارواژگانی که با stand می پایانند روالمند هستند و همه ی کارواژگانی که با get می پایانند روالمند هستند، چرا؟! چون get می شود got و stand هم می شود stood !! شما این دِگَرِش(تغییر) واج را (در پارسیک) یا نمی بینید یا نمی خواهید ببینید (که به نگر من دومی درست تر است!). اگر اندکی از تندروی و تعصب خود در پارسیک دوستی بکاهید (همچنانکه که پیشتر گفته بودید: من پارسیو می پرستم!)، به همنگری های خوبی خواهیم رسید دوست من!! چه اینکه هموندان بسیاری در این انجمن هستند که دینداران و مسلمانان را (به شوندهای گوناگون همچون تندروی و ...) مسخره می کنند ولی من می بینم برخی از آنها در تندروی از سلفی ها و وهابی ها هم پیشی گرفته اند!!
تازه دارم به این زبانزد می باورم که: "ایرانی ها حد وسط و تعادل ندارند!! یا از این ور بوم می افتند، یا از اون بوم"!!
پس از ویرایش:
نمونه ای از دگرش واج در کارواژه ها:
Amu
dan --> Am
ud --Am
aay
AAlu
dan --> AAl
ud --> AAl
aay
Di
dan -->
Di
d -->
Bi
n
Goftan --> Goft --> Guy
Gash
tan --> Ga
sht --> Ga
rd
Frukh
tan --> Fru
kht --> Fru
sh
و ...
نمونه ای از کارواژگانی که هیچ دگرشی در بن زمان گذشته و کنون آنها نمی انجامد:
AAlaay
idan --> AAlaay
id --> AAlaay
AAmaay
idan --> AAmaay
id --> AAmaay
Guy
idan --> Guy
id --> Guy
Sokhan
idan --> Sokhan
id --> Sokhan
Khwor
dan --> Khwor
d --> Khwor
Gomaar
(i)dan --> Gomaar
(i)d --> Gomaar
Gard
idan --> Gard
id --> Gard
Tavaan
idan --> Tavaan
id --> Tavaan
Tavaan
estan --> Tavaan
est --> Tavaan
و ...
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Mehrbod - 02-08-2013
Sotude نوشته: اگر پژوهش را می خواندی، چیزهایی (هرچند کم) دستگیرت می شد!
دو هومان (فرهیخته!) با نگرها و دیدگاه های گوناگون، هنگامی که می خواهند با هم بگفتمانند، نخست به دنبال یک نگر همسان (مشترک) در یکدیگر می گردند و سپس کم کم به جلو رفته و نگرهای یکدیگر را می همپوشانند (همپوشانی می کنند). آنگاه من و شما که از بُن (از اساس) درباره ی ناروالی و یا روالمندی برخی از کارواژه های پارسیک دگررای (دگرنگر!! متفاوت الرأی) هستیم، داریم بر سرو کله ی هم می زنیم!! شما همانند استاد صادقی (که درون این پژوهش، هم نامش و هم نگره هایش آمده) می باورید که در زبان پاریک تنها دو کارواژه ی "بودن" و "دیدن" ناروالمند هستند (شما پا را هتا فراتر گذاشته و می گویید تنها کارواژه ی ناروالمند پارسیک، "بودن" است!!!!!!) و برخی زبانشناسان دیگر همچون لازار و هندرسون می باورند که هرگاه واج های یک کارواژه ها در فرآیند ساخت بن ها، بدگرند، آن ها ناروالمند هستند که این، نگر بیشینه ی زبانشناسان (و همچنین پارسیک دوستان ناتندرو ست!). اگر بخواهیم سخن شما را که برای نمونه درباره ی روالمندی کارواژگانی که با "-udan" می پایانند، بپذیریم، می بایست کارواژگانی همچون "...,(get (got/gotten) , forget(forgot, forgotten), stand (stood, stood), understand (understood, understood " را روالمند بدانیم و آنها را ار سیاهه ی کارواژگان ناروالمند انگلیش بزداییم (با این که خود انگلیش زبانان این کار را نکرده اند!!)؛ چرا که از نگر شما برای نمونه هر واژه ای که با udan می پایاند، برای ساخت بن کنون باید "او" باشنده در آن را به "آی" بدگرانیم. کنون اگر بخواهیم انگلیش را به جای پارسیک بیانگاریم، (از نگر شما) باید بگوییم همه ی کارواژگانی که با stand می پایانند روالمند هستند و همه ی کارواژگانی که با get می پایانند روالمند هستند، چرا؟! چون get می شود got و stand هم می شود stood !! شما این دِگَرِش(تغییر) واج را (در پارسیک) یا نمی بینید یا نمی خواهید ببینید (که به نگر من دومی درست تر است!). اگر اندکی از تندروی و تعصب خود در پارسیک دوستی بکاهید (همچنانکه که پیشتر گفته بودید: من پارسیو می پرستم!)، به همنگری های خوبی خواهیم رسید دوست من!! چه اینکه هموندان بسیاری در این انجمن هستند که دینداران و مسلمانان را (به شوندهای گوناگون همچون تندروی و ...) مسخره می کنند ولی من می بینم برخی از آنها در تندروی از سلفی ها و وهابی ها هم پیشی گرفته اند!!
تازه دارم به این زبانزد می باورم که: "ایرانی ها حد وسط و تعادل ندارند!! یا از این ور بوم می افتند، یا از اون بوم"!!
ای بابا، آخر get چه پیوندی به -اودن دارد؟ کارواژههای انگلیسی هیچ پیوندی به پارسیک ندارند!
درباره روالمندی هم چند باری سخنیدم، من که گفتم اگر همانجور که بالا درباره «-اودن» نوشتم نگرم را نمیگیری، دیگر براستی امیدی نیست!
تندروی هم دروغ که نبود، سخن راست را گفتم که خودسر هستی دیگر ستوده جان! همینجور که اینجا نگر خودت را تکرار
میکنی و باز تکرار میکنی و باز! تکراری میکنی بی اینکه بنگری ببینی فرنود سخن چیه! با ریفرنس دادن که گفتهی نافرنودین فرنودین نمیشود.
بزبان ساده، در انگلیسی از get به got رسیدن را باید گاسید، در پارسیک از «آمودن» به «آمای» نیازی به گاسیدن ندارد —> روالمند.
هر آینه .. میدانم این هم کارگر نخواهد بود و من هم پافشاریای ندارم! (:
گاسیدن = to guess
پ.ن.
این هم چند رژ کُد برنامه که باسانی روالمندی کار را مینمایاند:
کد:
def present_form(verb):
if verb.endswith('ودن'): return verb[:-3] + 'ای'
این هم برونآیه برنامه:
کد:
>>> verbs = 'ستودن آسودن سودن آمودن نمودن فرمودن گرمودن سرمودن فرنودن آلودن پالودن اندودن بخشودن بسودن بودن پیمودن تنودن درودن زدودن سرودن شنودن فرسودن فزودن گشودن'.split()
>>> for verb in verbs:
print(verb, '—>', present_form(verb))
ستودن —> ستای
آسودن —> آسای
سودن —> سای
آمودن —> آمای
نمودن —> نمای
فرمودن —> فرمای
گرمودن —> گرمای
سرمودن —> سرمای
فرنودن —> فرنای
آلودن —> آلای
پالودن —> پالای
اندودن —> اندای
بخشودن —> بخشای
بسودن —> بسای
[color=red]بودن —> بای[/color]
پیمودن —> پیمای
تنودن —> تنای
درودن —> درای
زدودن —> زدای
سرودن —> سرای
فرسودن —> فرسای
فزودن —> فزای
گشودن —> گشای
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Sotude - 02-08-2013
من رفرنس را ندادم تا سخن (به گفته ی شما) نافرنودینم را به زور به کسی بپذیرانم! من نگر چندین زبانشناس را در نوشتار خود نوشتم ،اینکه شما تنها سخن خود را می پذیرید و سخن زبانشناسان را هم نمی پذیرید، شوندی (دلیلی) بر کُنددریابی (کندفهمی)، دگمی و تندرو بودن من است؟!!!!!!! شگفتا!!
شما تنها پسوند کارواژه ساز "udan" را گرفته اید و ول کن آن نیستید و این پسوند را با همه ی چیز می همسنجید (مقایسه می کنید)!!
اگر بخواهم از دید زبانشناسانه (با پژوهش هایی که داشته ام، هرچند کم!!) به کارواژه ی "to get" انگلیش و "آلودن" پارسیک بنگرم، از نگر من هر دو ناروالمند هستند، چونکه در هردوی آن ها، واکه ی واپسین (e در get (چون تنها یک بخش دارد، تنها یک واکه دارد!) و "u" در آلودن) به واکه ی "aa" دگریده اند. این را من (که کارشناس الکترونیک هستم!) نمی گویم، دیدگاه زبانشناسان این است!! کنون شما با چه "معیار"ی، دگرش واج و این واکه در "to get" را گاسیدنی می دانید ولی به زبان خودمان که می رسد، آن را روالمند و ناگاسیدنی می دانید؟!!! آیا جز این است که چون کارواژگان کمی در انگلیش هستند که با "get" می پایانند، پس باید آن ها را از بر کرد ولی به زبان پارسیک که می رسید (برای نمونه) به کارواژگانی که با "udan" می پایانند برمی خورید (که شمار آن ها هم کم نیست!!)، خودت را قانع (پارسیک؟!!) می کنید و می گویید: از این پس، هر کارواژه ای که دیدم که آن با "udan" می پایانید، می بایست، واج "u" را به "aa" بدگرانم و.... کارواژگان دیگر (-ختن، -فتن، -شتن)
نمی خواستم این را بگویم، ولی کنون من خود را به کژدریابی (کج فهمی) زده ام یا ...؟!!
اگر هم بایسته می دانید تا این پست ها در تاپیک دیگری باشند، این ها را بجابجایید.
پارسیک: کارواژگان نا/روالمند -
Sotude - 02-08-2013
نمونه هایی از کارواژگان ناروالمند در زبان Deutsch که شما به خوبی با آن آشنا هستید:
(دگرش در واکه ی میانی یا واپسین/ دگرش در واج واپسین)
haben --> hatte --> gehabt
trinken --> trank --> getrunken
sehen --> sah --> gesehen
halten --> hielt --> gehalten
کنون چند کارواژه ی روالمند (با زدایش نشانه ی کارواژه en ؛ همچون پارسی با زدایش نشان idan)
(sagen --> sag (stam
گفتن --> گوی؛ سخنیدن --> سخن
(lernen --> lern (stam
آموختن --> آموز
(spielen --> spiel (stam
بازِستن /baazestan/ = بازی کردن --> باز (هرچند که همسان با کارواژه ی باختن/بازیدن درآمد!!!!!)
و.....
من می گویم هستش (وجود) کارواژه های ناروالمند، نشان از بی مایگی (غنی نبودن) و بیخودی (مزخرف بودن) زبان نیست، بلکه (به نگر من) نشان از پیوند زبان با گذشته و پیشینه ی خود دارد ،همچنانکه من و شما می دانیم، زبان Deutsch در همسنجی با زبان های دیگر، بسیاری از ویژگی های باستاین خود را نگه داشته است و دگرش کمی داشته است (در همسنجی با زبان پارسی که بیش از 3 دوره (پارسیک؟!!) دگرش بنیادین داشته و یا در همسنجی با انگلیش که 3 دوره (پارسیک؟!!) دگرش بنیادین داشته (old eng. --> mid. eng --> modern Eng)