دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
Sotude - 01-31-2013
Mehrbod نوشته: کشیدگی واژگان
feel vs. fill
«شیر خوراکی» در برابر «شیر فرآوردهای»
شوربختانه روی رایانه کشیدگی واژگان به بهای تایپ بیشتر خودمان است و اگر راهکار ساده یا نبوغآمیزی داری بگو، اگر نه بمانند همان انگلیسی تنها در خوانش و واگویش میتوانیم خودمان درست بخوانیم.
اینها هم که چیزی نیست، انگلیسی نشان داده که واژگان بی سر و تهی چون Acknowledge را هم مردم میتوانند درست بخوانند، این را به یک تازهکار بدهید آسکنُودلِجه میخواند (:
ذ vs. ز
درسته، ولی ما که دیگر این واکهها را نداریم، پس اگر با یک نویسه نشان دهیم هم درسته، هر چند میتوانیم اگر براستیِ براستی نیاز بود از یک نویسه دیگر مانند ž بهره بگیریم.
درباره ی راهکاری که من دارم، اگر اندکی (هشت روز!! ) شکیبا باشید، همه ی راهکارهایم را برایتان رو می کنم!
درباره ی نبودن همخوان "ذ" در زبان پارسی کنونی با شما همراستا نیستم. این یکی از همین آسیب هایی است که عرب ها و آن دبیره ی پیچ در پیچشان به زبان پارسی زدند. من نمی گویم بیاییم و "ذ" را همچون آوای باشنده (موجود) در واژه ی This بخوانیم، چون پارسی زبانان در 14سده، این آوا را فراموشیده اند و هرگز نخواهند توانست آن را باز بکار گیرند (مگر آنکه در دبستان ها و پیش دبستان ها آنها را بیاموزانیم.) بلکه می گویم اکنون که نمی توانیم خوانش درست این آوا ("ذ") را بگزاریم (به جا بیاوریم)، دست کم می توانیم کاری کنیم که از لغزش در خواندن و نوشتن دور بمانیم (با ساختن یک نویسه برای نمایش این آوا). شما می گویید در برخی جاها می توان ž ("ژ") را بکار گرفت! پس به گذاشتن بگوییم گژاشتن، به بنیادگذار بگوییم بنیادگژار!! "مگر ما معتاد هستیم؟؟!!!"نه دوست من، درست نیست! نمی شود همه چیز را کشته ی (فدای) سادگی کرد! "یعنی" این همه زور زدن برای این است که بگوییم دبیره ی ما (به سان تورکیه) 29 نویسه دارد؟!!!
آتاتورک پس از دگراندن دبیره به لاتین، جدای از زدودن سدها واژه ی بیگانه و برابرسازی برای آن ها، چندین واکه (مانند آوای اَ ) و چندین همخوان (همچون: خ، ق) را از زبانشان زدود و نام آن را تورکی نوین (modern turkish) نهاد. در تورکی استانبولی، از نویسه ی "e" هم برای واکه ی "اَ" بهره گرفته می شود و هم برای واکه ی "اِ" !!!
مگر چه دشواری دارد که دبیره ی ما 30 نویسه ای باشد؟!! آسمان به زمین می آید؟! مگر این یونیپرس چه دارد که تا این اندازه از آن هوداری می کنی دوست من؟!! بباور یونیپرس را کسانی که سواد کمتری از من و تو داشته اند، ساخته اند، چرا که برای "ذ"، نویسه ای درنگر نگرفته اند. نمی خوام بی ادبی کنم ولی نگرم را بازگفتم.
می توان مانند روسیه، 33 نویسه داشت یا به مانند تاجیکستان 35 نویسه داشت و یا به سان فرانسه، بیش از 40 نویسه داشت ولی آن ها را در دبیره نگنجاند!! (همچون à , â , æ , ç , é, è , ê , ë , î , ï , ô , œ , ù , û , ü , ÿ !!) و گفت 26 نویسه داریم!!
آری دوست من!!
Mehrbod نوشته: کشیدگی واژگان
آغاز واژه با واکه بیسدا
در اینباره تا اندازهای هوده با شماست، ولی اگر با زبان آلمانی آشنایی داشته باشید با همین دبیرهی لاتین مینویسند و بر پاد انگلیسی و پارسیک، واژگان با واکههای بیسدا میاغازند:
Split Verben = شپلیت وربن
Split Verbs = اِسپلیت وربس (انگلیسی و پارسیک)
پس این را هم میتوانیم خودمان بمانند آلمانیها سرخود انجام دهیم، نیاز به دبیره نیست.
یا من نگرت را درباره ی این نوشته درست درنیافتم یا شما درباره ی نوشته ی من!! نگر من این بود که یکی ار کاستی های دبیره ی عربی، ناتوانی در نمایش واژه ای با همخوان آغازین است. کاری به دبیره ی لاتین نداشتم! دبیره ی لاتین و سیریلیک و یونانی به خوبی این کار رو می کنه، تنها دبیره ی عربی و عبری و... این چالش و دشواری رو دارند.
Mehrbod نوشته: نویسههای بکار رفته
میخواهد Â باشد، میخواهد Ã یا Å یا Á باشد، دگرسانیاش چیست، به کار ببرید این اندازه ملانقط بازی نیاز نیست.
گفتم که اندکی شکیبا باش خواهم گفت. به گفته ی انگلیش ها: Patience Mehrbod, Patience !!!
Mehrbod نوشته: پ.ن.
کسیکه واژه "شیر فرآورده" را با "شیر جنگل" نادرست میگیرد، همان بهتر که برود با همین دبیره بنویسد (:
دوست من شما بیانگار (ب+انگار) که کسی از یک کشور بیگانه آمده و هیچ آشنایی به پارسی نداره! اون کس شاید با خودش بپنداره که توی این دکان، شیر ِ شیر (lion's milk!!) یا خود شیر (lion) یا سر ِشیر (lion's head!!) یا سرشیر (cream) می فروشند!!! به هر روی، همه ی اینها از فرآورده های شیری هستند!!!!!
"به قول معروف: فرض محال که محال نیست!!!" (انگاشت ناشدنی، ناشدنی نیست!) درست ترزبانیدم؟!!
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
Sotude - 02-08-2013
پیرو ء نگر بسیاری از پارسیک دوستان درباره ی دِگَرِشِ[SUP]1[/SUP] دبیره ی پارسیک از عربی به لاتین[SUP]2[/SUP]، چندی ست که در میان زبانشناسان و
پارسیک شناسان، گفتمان ها و گاه بگومگو هایی به راه افتاده است. پیرامون نگری که بنده درباره ی شایندگی[SUP]3[/SUP] به "رسیمت" شناختن چندین دبیره در کشورمان به سان دیگر کشورهای پیشرفته (همچون ژاپن) که پیشتر در این باره بازگفتم، چند روز پیش به نوشتاری برخوردم که در تارنمای خبری DW درباره ی دبیره ی پارسی آمده بود. چیزی که برای من گیرا [SUP]4[/SUP] بود این بود که یکی از زبانشناسان، نگری همچون نگر من داشت[SUP]5[/SUP]، که آن بهره گیری از دبیره ی لاتین در نوشتارهای دانشیک و دانشگاهیک و بهره گیری از دبیره ی عربی در نوشتارهای ادبیک، چامه و ... است. من نمی گمانم پارسیکزبانی در همه جای گیتی باشد که به نابودی فرهنگ و هنری که از نیاکان و پیشینیانش برایش مانده، تن در دهد و از آن ها نگهداری نکند. این کار تنها با زِندایشِ[SUP]6[/SUP] نوشته ها و یادهای آنها شدنی خواهد بود. پس به نگر من، اینکه بخواهیم دبیره را از بیخ و بن بدگرانیم و نه تنها به این نَبَسَندیم[SUP]7[/SUP] هتا بیاییم همه ی نوشتار و نوشته های برجای مانده از هنروَران، چامه سرایان، دانشوَران و ... را به دبیره ی لاتین بدگرانیم؛ آن گاه با ساختمان ها و سازه های برجای مانده (همچون سازه هایی که در اسپهان، یزد، شیراز ،تبریز و ...) می باشند چه می توانیم بکینم؟!!! آیا می توان نوشته های آنها را کَند و دبیره ی لاین جایگزید[SUP]8[/SUP]؟!! شاید باخود بگویید آری، نوشته ای بر سر در آن ها می چسبانیم و برگردان نوشتار عربی را به دبیره ی لاتین می نویسیم!! من در پاسخ می گویم: چرا "لقمه" را دور سر خود بچرخانیم؟!! هنگامی که می شود چندین دبیره در کشور داشت و از هریک در جای خود بَهرید[SUP]9[/SUP]. گوشه ای از گفتمان این زبانشناسان را در اینجا می گذارم، هرکس خواست، می تواند جستار سره ی آن را در پیوندهایی که زیر نوشتار گذاشته ام، بخواند:
نقل قول:[SIZE=2]مشکلات خط کنونی فارسی از نگاه کمتر کسی پنهان میماند. به ویژه آنها که با نوشتن سروکار دارند از نابسامانیهای این خط باخبر هستند. این روزها بحث درباره امکان اصلاح خط فارسی دوباره در نشریات ایران بالا گرفته است.
.
.
.
[/SIZE]
نقل قول:طرح مشکلات
میتوان گفت که میان صاحبنظران حتی در طرح نابسامانیهای خط فارسی نیز اتفاق نظر وجود ندارد. برخی مشکلات را فرعی، سطحی یا عرضی میدانند و بسیاری ساختاری و گوهری. برخی از پژوهشگران مشکلات خط کنونی فارسی را کمابیش به شکل مدونی باز نمودهاند.
مسعود خیام، نویسنده و پژوهشگر، در گفتوگویی با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مشکلات اصلی خط فارسی را زیر سه سرفصل خلاصه کرده است:
«اولین مشکل خط فارسی این است که حرکات و حروف صدادار خط فارسی در زنجیره این خط نیست. در خطهای دنیا صداها جزو حروف در زنجیره خط میآیند، اما در خط ما این حرکات در زنجیره خط شرکت نمیکنند.
مشکل دیگر این است که در خط فارسی، حروف به هم میچسبند. وقتی حروف ما به هم میچسبند، مشکلات دیگری هم پیدا میکنیم. چسبیدهنویسی باعث میشود برای یک حرف، اَشکال مختلفی داشته باشیم؛ مثلا به شکلهای مختلف نگارش حرف غ در واژههایی مثل غول، دروغ، جیغ و مغول دقت کنید...
بعضی از کلمات فارسی چسبیدهنویس نیستند، مثل ورزش، آرد، دود یا داد. اینها کلمات خوبی هستند. اما در بیشتر کلمات فارسی حروف به دنبال هم میچسبند و این اتصال، مشکلات مختلفی ایجاد میکند.
مشکل دیگر خط فارسی، راستنویس بودن آن است، به این معنا که همجهت با ریاضیات نیست. این موضوع در جاهایی مشکلات کوچکی ایجاد میکند، مثل وقتی که شما میخواهید متن فیزیک یا شیمی بنویسید. در جاهایی هم کار را غیرممکن میکند، مثل وقتی که میخواهید منطق ریاضی یا موسیقی بنویسید. در موسیقی، نت از چپ نوشته میشود و برای نوشتن آواز با خط فارسی، باید واژگان را از راست بنویسید که با این کار، بلبشو درست میشود.».
.
.
.
خطی تازه در کنار خط کهنه
برخی از پژوهشگران، به ویژه در پاسخ به نیاز دنیای مجازی به زبانی ساده و روشن و دقیق، عقیده دارند که در کنار اصلاح یا تحول خط کنونی، میتوان برای سیر در دنیای سایبری خطی تازه را تدوین و به جامعه معرفی کرد. به اعتقاد این گروه از پژوهشگران شالودهی چنین خطی عملا در میان جوانان پیریزی شده است.
مسعود خیام، در توضیح این نظر میگوید: «بگذاریم خط کنونی سر جایش باشد و از آن برای نامههای اداری، شعر و شاعری، متنهای ادبی و مانند اینها استفاده کنیم، اما خط دیگری را به صورت علمی تدبیر کنیم که کارهای علمی و کامپیوتری را برای ما انجام دهد، هرچند این خط عملا به دست بچهها و جوانترها تدبیر شده است. در پیامک، خطی که به آن فارگلیسی یا فینگلیش میگویند، به دست بچهها درست شده است که در عمل مقدار زیادی ناپختگی در آن دیده میشود.»
.
.
.
پیوندهای وابسته با این جستار:
خط فارسی؛ دورانداختنی یا قابل درمان؟ | کتاب و ادبیات | DW.DE | 30.01.2013
گشتو گذاری در وبلاگستان: خط فارسی را در یابیم | بلاگکده | DW.DE | 17.06.2007
پ.ن.:
1- دگرش /Degaresh/ = تغییر --> بنواژنام از کارواژه ی دگـَـراندَن/دگــَرانیدن
دگراندن | لغت نامه دهخدا
2- با ارج نهادن به پارسیک دوستانی که با این فرآیند همراستا نیستند!
3- شایندگی /Shaayandegi/ = امکان --> نامواژه از کارواژه ی شاییدن/شایستن
شاییدن | لغت نامه دهخدا
4- گیرا /Giraa/ = جذاب --> زاب از کارواژه ی گرفتن --> گیر(بن کنون)+پسوند "ا"؛ نمونه های دیگر: پویا، گویا، جویا و ...
5- امیدوارم این بخش از نوشته ی من را نشان از خودبزرگ بینی و خودپسندی من نپدارید!!
6 - زِندایش /Zendaayesh/ = زنده گردانی، زنده سازی؛ زنده نگهداری --> بنواژنام از کارواژه ی برساخته ی خودم! زنداندن/زندیدن (Zendaandan/ Zendidan)
7- نبسندیم /Nabasandim/= ن+بسند+ایم = بسنده نکنیم --> از کارواژه ی برساخته ی بسندیدن /Basandidan/
8- جایگزید /Jaygozid/ = جایگزین کرد --> از کارواژه ی برساخته ی جایگزیدن /Jaygozidan/
9- بهرید /Bahrid/ = بهره بُرد --> از کارواژه ی برساخته ی بهریدن /Bahrdian/ . بهتر است همچون زبان های دیگر، برای "بهره بردن" تنها یک کارواژه ی یک واژه ای داشته باشیم نه کارواژه ای که با بردن، کردن، گشتن و ... ساخته شده است. خود من که از این کارواژه خواهم بَهرید، چون به گمان من، از بهره بردن، سود جستن، بهره جستن و ... بهتر است. شما را دیگر نمی دانم!!!
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
Mehrbod - 02-08-2013
Sotude نوشته: درباره ی راهکاری که من دارم، اگر اندکی (هشت روز!! ) شکیبا باشید، همه ی راهکارهایم را برایتان رو می کنم!
درباره ی نبودن همخوان "ذ" در زبان پارسی کنونی با شما همراستا نیستم. این یکی از همین آسیب هایی است که عرب ها و آن دبیره ی پیچ در پیچشان به زبان پارسی زدند. من نمی گویم بیاییم و "ذ" را همچون آوای باشنده (موجود) در واژه ی This بخوانیم، چون پارسی زبانان در 14سده، این آوا را فراموشیده اند و هرگز نخواهند توانست آن را باز بکار گیرند (مگر آنکه در دبستان ها و پیش دبستان ها آنها را بیاموزانیم.) بلکه می گویم اکنون که نمی توانیم خوانش درست این آوا ("ذ") را بگزاریم (به جا بیاوریم)، دست کم می توانیم کاری کنیم که از لغزش در خواندن و نوشتن دور بمانیم (با ساختن یک نویسه برای نمایش این آوا). شما می گویید در برخی جاها می توان ž ("ژ") را بکار گرفت! پس به گذاشتن بگوییم گژاشتن، به بنیادگذار بگوییم بنیادگژار!! "مگر ما معتاد هستیم؟؟!!!"نه دوست من، درست نیست! نمی شود همه چیز را کشته ی (فدای) سادگی کرد! "یعنی" این همه زور زدن برای این است که بگوییم دبیره ی ما (به سان تورکیه) 29 نویسه دارد؟!!!
باریکبینی نداری ها ستوده جان (:
Mehrbod نوشته: درسته، ولی ما که دیگر این واکهها را نداریم، پس اگر با یک نویسه نشان دهیم هم درسته، هر چند میتوانیم اگر براستیِ براستی نیاز بود از یک نویسه دیگر مانند ž بهره بگیریم.
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
Sotude - 02-08-2013
به درستی نگر شما رو درنیافتم!
باریک بینی از چه نگری؟!
سخن سر چیست؟!!
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
Mehrbod - 02-08-2013
Sotude نوشته: به درستی نگر شما رو درنیافتم!
باریک بینی از چه نگری؟!
سخن سر چیست؟!!
یک نویسه
مانند ž ≠ نویسه یکسان ž
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
Sotude - 02-08-2013
دوست من...
!!?r u mockin' on me
هردوی اینها Z caron/hacek نامیده می شوند. اینا برایر نیستند یعنی چی؟!!!
مگر اینکه یکی از اینها Z Breve باشد که بازهم تا اندازه ی زیادی از نگر ریخت همسان هستند. برای نمونه، نویسه ای که در زبان های تورکی (ایستانبولی، آذربایجانی و ...) که برای واج "غ" هست (G Breve)، با نویسه ای که در ترانویسی لاتین زبان پشتون برای واج "غ" هست (G Caron/hacek) دگرسان است.
اکنون که دارم تارنمای unicode را می گردم، هیچ نشانی از نویسه ی Z Breve در آن نیست. پس آنچه شما نوشته اید، هردو Z Caron/Hacek هستند و نمی توان گفت Z Caron/Hacek با Z Caron/Hacek برابر نیست!!!
این هم پیوندش:
Searching in Unicode character names for z
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
Mehrbod - 02-08-2013
Sotude نوشته: دوست من...!!?r u mockin' on me
هردوی اینها Z caron/hacek نامیده می شوند. اینا برایر نیستند یعنی چی؟!!!
مگر اینکه یکی از اینها Z Breve باشد که بازهم تا اندازه ی زیادی از نگر ریخت همسان هستند. برای نمونه، نویسه ای که در زبان های تورکی (ایستانبولی، آذربایجانی و ...) که برای واج "غ" هست (G Breve)، با نویسه ای که در ترانویسی لاتین زبان پشتون برای واج "غ" هست (G Caron/hacek) دگرسان است.
اکنون که دارم تارنمای unicode را می گردم، هیچ نشانی از نویسه ی Z Breve در آن نیست. پس آنچه شما نوشته اید، هردو Z Caron/Hacek هستند و نمی توان گفت Z Caron/Hacek با Z Caron/Hacek برابر نیست!!!
این هم پیوندش:
Searching in Unicode character names for z
ای بابا این هم داستانی شد ها، ستوده جان من و تو باید روی انگلیسی انگار بسخنیم
نوشته مرا بخوان!
Mehrbod نوشته: Sotude نوشته: درباره ی راهکاری که من دارم، اگر اندکی (هشت روز!! ) شکیبا باشید، همه ی راهکارهایم را برایتان رو می کنم!
درباره ی نبودن همخوان "ذ" در زبان پارسی کنونی با شما همراستا نیستم. این یکی از همین آسیب هایی است که عرب ها و آن دبیره ی پیچ در پیچشان به زبان پارسی زدند. من نمی گویم بیاییم و "ذ" را همچون آوای باشنده (موجود) در واژه ی This بخوانیم، چون پارسی زبانان در 14سده، این آوا را فراموشیده اند و هرگز نخواهند توانست آن را باز بکار گیرند (مگر آنکه در دبستان ها و پیش دبستان ها آنها را بیاموزانیم.) بلکه می گویم اکنون که نمی توانیم خوانش درست این آوا ("ذ") را بگزاریم (به جا بیاوریم)، دست کم می توانیم کاری کنیم که از لغزش در خواندن و نوشتن دور بمانیم (با ساختن یک نویسه برای نمایش این آوا). شما می گویید در برخی جاها می توان ž ("ژ") را بکار گرفت! پس به گذاشتن بگوییم گژاشتن، به بنیادگذار بگوییم بنیادگژار!! "مگر ما معتاد هستیم؟؟!!!"نه دوست من، درست نیست! نمی شود همه چیز را کشته ی (فدای) سادگی کرد! "یعنی" این همه زور زدن برای این است که بگوییم دبیره ی ما (به سان تورکیه) 29 نویسه دارد؟!!!
باریکبینی نداری ها ستوده جان (:
Mehrbod نوشته: درسته، ولی ما که دیگر این واکهها را نداریم، پس اگر با یک نویسه نشان دهیم هم درسته، هر چند میتوانیم اگر براستیِ براستی نیاز بود از یک نویسه دیگر مانند ž بهره بگیریم.
تو بلغزش پنداشتهای من میگویم ž را برای ز و ژ بکار بگیریم، هنگامیکه من گفتهام یک نویسه
مانندِ* ž را بکار ببریم!!!
* مشابه، similar، ähnlich!!
بیمار که نیستیم برای ژ و ز یک نویسه به کار ببریم!! جدای این، در پارسیک هم a و e جای یکدیگر بکار میروند، مانند همان «پسوند دارنگی» که بالاتر سخنیدیم،
برای آنهم گفتیم میتوانیم æ را بکار بگیریم، یا اینکه
بیشتر جاها (به اسپاگتی من اینجا بیخود رنج کژ کردن نوشته را بخودم ندادم، دوباره دُژبرداشت نشود!!) همان a را بگذاریم و دلبخواه e بخوانیم
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
alinajafi - 04-18-2014
یونیپرس از دید ِ من یک اشکال ِ مهم دارد، که خاندن و درک ِ معنا را، به ویژه، برا یِ آنها که فارسی را به عنوان ِ زبان ِ چندم میآموزند، با مشکلاتی همراه میکند. این اشکال ِ مهم
فاصلهگذاری'ست.
به نظر میرسد، «پیوند ِ آوایی» معیار ِ سرهمنویسی قرار گرفته، که از دید ِ من کاستی یِ بزرگ ای'ست.
برا یِ نمونه، «از او» در «از او پرسیدم» را ما اغلب به صورت ِ /اَزو/ میخانیم، اما هرگز آن را azu (بیفاصله) نمینویسیم. به همین ترتیب، شایسته نیست «کتاب ِ» در «کتاب ِ او» را ketâbe بنویسیم. افزون بر این دوگانگی، چند اشکال دارد:
واکه یِ /e/ با اضافهشدن به بسیار ای از واژهها واژه یِ تازه میسازد؛ که جدانوشتن ِ e یِ اضافه از قاتیشدن اشان جلوگیری میکند:
gir + e = gire
dast + e = daste
lâ + e = lâye
جمله یِ in sâze cubi’st (این سازه چوبی'ست) به آسانی میتواند به شکل ِ «این ساز ِ چوبی'ست» اشتباه خانده شود.
نه فقط نشانه یِ اضافه، که در باره یِ نشانه یِ نکره هم چنین مشکل ای هست؛ حتا بیشتر:
ketâbi neveŝtam معلوم نیست «کتابی نوشتم (به سبک و سیاق ِ کتاب)» است یا «کتاب ای نوشتم (یک کتاب نوشتم)»؛
kârhâ ye ziyâdi kard معلوم نیست «کارها یِ زیادی (=زائد) کرد» است یا «کارها یِ زیاد ای (= بسیار ای) کرد».
این مشکل را به صورت ِ دیگر ای هم میتوان عنوان کرد:
جا یِ تکیه.
تکیه یِ اسمها یِ فارسی رو یِ واپسین هجا'ست: keTÂB، ziYÂD
افزودن ِ نشانهها یِ اضافه یا نکره جا یِ این تکیه را تغییر نمیدهد:
keTÂb e U
keTÂb i (یک کتاب)
ziYÂd i (بسیار ای)
حال آن که اگر /e/ و /i/ به پایان ِ واژه افزوده شوند تا واژه یِ تازه ای بسازند، جا یِ تکیه تغییر میکند:
ketâBE (کتابه - آن کتاب در گفتار)
ketâBI (کتابی - به سبک و سیاق ِ کتاب)
ziyâDI (زائد)
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
Mehrbod - 04-18-2014
alinajafi نوشته: یونیپرس از دید ِ من یک اشکال ِ مهم دارد، که خاندن و درک ِ معنا را، به ویژه، برا یِ آنها که فارسی را به عنوان ِ زبان ِ چندم میآموزند، با مشکلاتی همراه میکند. این اشکال ِ مهم فاصلهگذاری'ست.
به نظر میرسد، «پیوند ِ آوایی» معیار ِ سرهمنویسی قرار گرفته، که از دید ِ من کاستی یِ بزرگ ای'ست.
برا یِ نمونه، «از او» در «از او پرسیدم» را ما اغلب به صورت ِ /اَزو/ میخانیم، اما هرگز آن را azu (بیفاصله) نمینویسیم. به همین ترتیب، شایسته نیست «کتاب ِ» در «کتاب ِ او» را ketâbe بنویسیم. افزون بر این دوگانگی، چند اشکال دارد:
واکه یِ /e/ با اضافهشدن به بسیار ای از واژهها واژه یِ تازه میسازد؛ که جدانوشتن ِ e یِ اضافه از قاتیشدن اشان جلوگیری میکند:gir + e = gire
dast + e = daste
lâ + e = lâye
جمله یِ in sâze cubi’st (این سازه چوبی'ست) به آسانی میتواند به شکل ِ «این ساز ِ چوبی'ست» اشتباه خانده شود.
....
با خوشآمد,
علی گرامی چند تا لغزش آنجا دارید که برخی از آنها بسیار فراگیر هستند که شما انگار برای درست کردن آنها ناچار به پیچیدهسازیِ دبیره روی آوردهاید.
برای نمونه, جاییکه گفتید روشن نیست:
alinajafi نوشته: ketâbi neveŝtam معلوم نیست «کتابی نوشتم (به سبک و سیاق ِ کتاب)» است یا «کتاب ای نوشتم (یک کتاب نوشتم)»
خب این گناه دبیره نیست, این زبان آشفتهیِ خود ما است که پسوندها را درست به کار نمیبریم.
کتاب یک نامواژه است, زاب آن میشود کتابین, یک کتاب هم میشود کتابی, در زبان "فارسی" ولی خوب هر دو یکجور درست میشوند, هنگامیکه:
کتابین = ketâbin (مانند کتاب)
کتابی = ketâbi (یک کتاب)
راهی که ما باید برویم, برای نمونه اگر واژه داریم روانشناس, برساختههایِ آن خواهند بود:
روانشناسی = ravânšenâsih = دانش روانشناسی
روانشناسیای = ravânšenâsihi = یک دانش روانشناسی
روانشناسی = ravânšenâsi = یک روانشناس
روانشناسیای = ravânšenâsii ✖
روانشناسیک = ravânšenâsik = دانش وابسته به روانشناسی
پس راهکار اینجا کاربرد درست پسوندها است و از هم گسلاندن پسوندهایِ ih و i و in/ig/ik.
نمونهیِ دیگر هم گفتید دو پسوند e داریم که یکی نامساز است یکی پیوندساز, که اینجور نیست. واژههایی مانند خود «واژه» که vâže خوانده
میشوند در گذشته vâžag (واژگ) بودهاند, که امروزه به گاه چندینه بستن این 'گ' پنهان بازپدیدار میشود و میگوییم واژگان, یا جای دیگر پرندگان. پس داریم:
parand+ag+ân (pahlavik) —> parand+æ+hâ (pârsik)
در راستای سخن شما, برای پیشگیری از کژتابی میتوان این درسته را به چهرهیِ درست اشان نوشت (ولی آنجور که دوست داریم خواند),
یعنی بنویسیم paranda, ولی بخوانیم parande.
این ترفندی است که برای پسوندهایِ دارندگی من به کار میبرم, پسوندهایِ دارندگی در پارسیک هستند:
am amân
at atân
aš ašân
که اینها هم امروزه هر دوجور خوانده میشوند و مایهیِ کژتابی هستند (بویژه aš با eš که پسوند نامساز پرکاربردی باشد).
این دسته را پس بهتره به همان شیوهیِ درست a بنویسیم, ولی اگر خواستیم e بخوانیم:
dustam (duste man)
parasteš (nâmvâže)
parastešaš: Digarân râ be parastešaš (parasteše xodâye doruqin) vâdâšt
برای پسوندهایِ دارندگی ما بمانند انگلیسی نیازی به آپستروف نخواهیم داشت, زیرا روی هم نمیافتند.
دربارهیِ آپستروف هم سخن کوتاهی روی fb زدیم, نگرش اتان در کاربرد آن به هنگام کوتاهیدن گیرا بود و میتواند ایدهیِ بسیار خوبی باشد که بنویسیم:
guyâ ast —> guyâ'st
ولی نباید فراموشید آپستروف سدای «ئ» را هم دارد و برای نمونه:
Mâne' = مانع
ولی چون این دسته تنها در پایانِ واژه میآیند, میتوانیم برای ast و کوتاهشهایِ دیگر آنرا همچنان به کار بگیریم.
پارسیگر
دبیرهی UniPers یا پارسی جهانیک؛ خوب یا بد؟ نمودی از فاشیسم؟ -
alinajafi - 04-18-2014
Mehrbod نوشته: خب این گناه دبیره نیست, این زبان آشفتهیِ خود ما است که پسوندها را درست به کار نمیبریم.
کتاب یک نامواژه است, زاب آن میشود کتابین, یک کتاب هم میشود کتابی, در زبان "فارسی" ولی خوب هر دو یکجور درست میشوند, هنگامیکه:
کتابین = ketâbin (مانند کتاب)
کتابی = ketâbi (یک کتاب)
ممنون از پاسخ اتان!
خب من، در واقع، بحث ِ تکیه را پیش کشیدم تا نشان دهم که نشانهها یِ اضافه و نکره و عطف (o) پسوند نیستند، چرا که جا یِ تکیه یِ واژه یِ اصلی را تغییر نمیدهند. در پهلوی هم نشانهها یِ اضافه و نکره با نویسهها یِ ویژه ای نمایش داده میشده اند، که از دید ِ من، هم گویا یِ اهمیت ِ آنها'ست و هم نشان میدهد که جزئ ِ واژه یِ پیشین نیستند. حتا تا چند سده پیش بحث ِ «یایِ مجهول» و خودداری از همقافیهکردن ِ آن با «یایِ معلوم» روشنگر ِ تفاوت ِ «یایِ نکره» با «یایِ پسوندی» (اسم-/صفتساز) نزد ِ گذشتگان ِ فارسیزبان ِ ما'ست.
از این گذشته، خط ِ لاتینی را باید برا یِ فارسی یِ امروزی طراحی کنیم؛ و من تغییر ِ دو پسوند ِ «-یک» و «-یه» به «-ی» را نه یک غلط یا آشفتگی، بل که یک ای از فرگشتها یِ آوایی یِ فارسی میدانم.
در مورد ِ آپاستروف، من کاربرد اش را در یونیپرس توصیه نمیکنم؛ مگر آن که نویسه یِ جداگانه ای برا یِ «
مول» یا ایست – برا یِ نمونه، ë – قرارداد شود.