مراسم عزاداری امام حسین (ع) قبل از خلقت تا قیامت -
Agnostic - 03-01-2012
-عزاداري ما سوي الله
چون سرازبدن آن بزرگوار جداساختند مجلس عزا درتمام ماسوي الله برپاشدآسمان به اندازه اي تيروسياه شدكه درروزستاره ها ديده شدندوهرسنگي كه برميداشتند خون تازه درزيرش بودآفتاب سياه وتيره گون گشت واحوال به صورتي درآمد كه مردم گمان كردند رستاخيزاست .
((صواعق ابن حجر))
ازآسمان خون باريد .
((بحار، ج45، ص204 وكامل الزيارات ب24 ص77))
وملائكه ازتسبيح بازمانده .
((بحار، ج45، ص221))
وازدرختان خون جاري شد .
((بحار، ج45، ص234))
زمين به لرزه وكوهها مضطرب گشتند.
((بحار، ج45، ص315))
تمام وحوش صحرا از شب يازدهم تا صبح گردنها را كشيده وگرد جسد حضرت سيد الشهدا ( عليه السلام ) نوحه سرايي كرده و گريستند .
((بحار، ج45، ص205))
مردان و زنان نيز گرد جسد مباركش جمع شدند و به مرثيه سرايي و عزاداري برداختند .35
((بحار، ج45، ص193))
4- مرثيه سرائي حضرت زينب ( سلام الله عليها ) واقامه عزاداري ابا عبدالله الحسين ( عليه السلام)
بي بي زينب ( سلام الله عليها ) نيز به قتلگاه آمده و پس ازآنكه بدن پاره پاره برادر را يافت به مرثيه سرائي پرداخت كه تمام اهل بيت وحتي لشكريان كفرنيزگريستند .
((بحار، ج45، ص58))
هنگاميگه قافله اسراء وارد كوفه گشت حضرت زينب ( سلام الله عليها ) و ام كلثوم و فاطمه صغري و حضرت سجاد ( عليه السلام ) به ذكرمصائب امام حسين ( عليه السلام) پرداختند آنقدر جانسوز اقامه عزا نمودند كه اهل كوفه اززن ومرد صداي شيونشان بلند شد وخاك برسرخود ريختند.
((لهوف، ص63،69))
كاروان اسراء و اسيران آل الله درمسير حركت خود از كربلا تا شام و ازآنجا تا مدينه درهرمكاني به ذكر مصائب اباعبدالله ( عليه السلام ) پرداخته و مجالس سوگواري بر پا مي ساختند . و حضرت زينب ( س ) مكرر روضه خواني مي كرد ، از جمله در كوفه در هنگامي كه سر بريده برادرش حسين را ديد ، با اشعاري ، مرثيه سرائي نمود :
ما تَوَهَّمْتُ يا شَقِيق فُوادِي كانَ هذا مُقَدَّراً َمتُوباً
" اي برادر و اي آرام قلبم هيچگاه گمان نمي بردم كه اين گونه مقدّر شده باشد كه سر بريده ات در برابر من قرار گيرد.
((منهاج الدموع ص209))
مراسم عزاداری امام حسین (ع) قبل از خلقت تا قیامت -
Agnostic - 03-01-2012
5- مرثيه سرائي حضرت سجاد ( عليه السلام)
امام سجاد ( عليه السلام ) درمجلس يزيد درمسجد شام بربالاي منبررفته و خطبه اي ايراد فرمودند و در آنجا به مرثيه سرائي پرداخته و مصائب ايشان را بازگو كردند سپس فرمودند : منم پسر آن كسي كه سرش را از قفا بريدند منم پسر آن كسيكه عمامه وردايش را ازتنش بيرون آوردند...
دراين هنگام صداي گريه وصيحه ازاهل شام وبني اميه بلند شد.
((مقتل خوارزمي ، ج2، ص69))
امام سجاد ( عليه السلام ) بارها روضه خواند و حتي سالها بعد از واقعه كربلا مي گفت و گريه ميكرد و ديگران را مي گرياند.
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : امام سجاد ( عليه السلام ) چهل سال بر پدرش گريست ، و در اين مدت روزها را روزه داشت و شبها را به عبادت به سر ميبرد ، هنگام افطار وقتي غذا نزدش مي آوردند و مي گفتند بفرماييد ميل كنيد ، اشك مي ريخت و مي فرمود:
ُقِتلَ اِبْنُ رَسُولِ الله جائعاً، قُتِلَ اِبِْنَ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً .
" حسين فرزند رسول خدا ( ص) گرسنه و تشنه كشته شد". و اين مطلب را تكرار ميكرد و گريه مي نمود به طوري كه غذا و نوشيدني هايش با قطرات اشك او مي آميخت ، او همواره اين گونه مي زيست تا به لقاء الله پيوست.
((لهوف ص209))
آن حضرت وقتي كه قصابي را ميديد گوسفندي را ذبح ميكند ، به ياد امام حسين ( عليه السلام ) مي افتاد و مي فرمود : آب به گوسفند بدهيد ، پدرم را با لب تشنه سر بريدند ، و در پاسخ يكي از خادمان كه از روي دلسوزي به او گفت : گريه نكنيد كه به خطر مي افتيد ، فرمود :
حضرت يعقوب پيغمبربود ، از دوازده فرزند داشت ، يكي از آنها ( يوسف ) غايب گرديد ، با اينكه مي دانست او زنده است ، آنقدر از فراق او گريست چشمانش سفيد شد ولي من اجساد پاره پاره پدر ، برادران و عمو ها و دوستانم را ديدم ، چگونه غم و اندوه من پايان يابد ؟ من هر وقت به ياد آنها مي افتم ، بي اختيار قطرات اشك از چشمانم سرازير مي شود.
((مقتل مقرم ص477))
مراسم عزاداری امام حسین (ع) قبل از خلقت تا قیامت -
Agnostic - 03-01-2012
6-مجلس عزاداري ائمه ( عليهم السلام )
طبق روايات متعدد ائمه اطهار ( عليهم السلام ) بعداز واقعه كربلا به برپائي مجالس عزاداري سرور وسالارشهيدان بسيار بها داده و علي رغم فشارهاي بسيار زيادي كه ازسوي حكام جور برايشان وارد مي شد دربيشتراوقات خود مصائب جانگداز واقعه كربلا را براي مردمان بيان مي نمودند .
7- عزاداري امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف) درعزاي جد غريب خويش
خاطره كربلا بسيار جانسوز و غمبار است هيچكس عمق آن فاجعه را مانند امام زمان( عليه السلام) درك و لمس نمي كند آن حضرت به ياد مصائب جانگداز و جگر سوز امام حسين( عليه السلام ) بياناتي دارد كه در اينجا به چند فراز از آن كه از زيارت ناحيه مقدسه گرفته شده مي پردازيم در فرازي مي فرمايد :
لَئن اَخَّرَتنِي الُّدهورُ وعاقَني عن نَصركَ المَقدور لاَبكيَّنَكَ صَباحًا وَ مَساءً فَلاَندُبَنَّكَ صَباحًا و مَساءً ولاَبكِيَنَّ عَلَيكَ حتّی بَدَلَ الدُّمُوعِ دَمًا
اگر زمانه مرا تاخير انداخت و مقدرات مرا از ياري تو جلوگيري كرد صبح و شب به ياد مصائب تو گريه مي كنم و از بام تا شام سرشك از ديده مي بارم و ندبه مي نمايم و بجاي اشك خون مي گريم
اَمر اللَّعين جُنَوده فَمَنُعوكَ الماءَ وُرُودَهُ وَ ناجَزوكَ القِتالَ وَعاجلوكَ النزال و رَشَفُوك بِالسِّهام وَ النّبال فاحَدقُوا بكَ مِن كُل جَهاتٍ وَ اَثخَنُوكَ بالِجَراحِ
اي جد بزرگوار فراموش نمي كنم آن هنگام را كه عمر سعد ملعون به لشكرش فرمان داد كه از ورود آب به خيام جلوگيري نمايند و با تو بجنگند و به تو حمله كنند و بدن نازنينت را آماج تيرها و نيزه ها قرار دهند و از هر سو تو را محاصره كردند وهر كدام با اسلحه اي پيكرت را مجروح ساختند و داغ زخم را بر بدنت نهادند .
وَ اَسرَعَ فرَسُِكَ ارِدًا الي خِيامكَ قاصدًا مَحَمُحِمًا باكيًِا و هيَ تَقُول الظَّليَمةُ من امَّةٍ قَتَلت اِبن بنت نَبِيها
اي جد بزرگوار فراموش نكنم آن هنگام را كه اسب بي صاحبت رميده به سوي خميه هاي تو آمد همهمه مي كرد و سرشك اشك از چشمانش سرازير بود و( با زبان بي زباني ) مي گفت : واي از اين ظلم و ستم امتي كه پسر دختر پيامبرشان را كشتند
فَلَمّا رَاينَ النِّساءُ جَوادكَ مَخزيًا وَ نَظَرنَ سرَجَك عَليه مَلويًا بَرزنَ من الخُدورناشراتُ الشُّعُور لا طماتَ الخَدودِ سافراتُ الوجوهِ بالعُوَيلِ داعِياتٌ وَ بَعدَ العِزّ مذَللاتٌ و الي مُصرَعِكَ مبادرات و المر جالس علي صَدركَ مُولع سَيفَه علي نحركَ....
اي جد بزرگوارچگونه ياد بياورم آن منظره دلخراش را كه بانوان حرمت اسب تو را خوار و شرمنده ديدند كه زينش واژگون شده است از خيمه ها بيرون آمدند در حالي كه موهاي خود را پريشان نموده و سيلي بر چهره خود مي زدند و صورتهايشان آشكار شده بود فرياد و فغانشان بلند بود چرا كه عزت خود را از دست داده بودند با آن حال به سوي قتلگاه شتافتند ديدند شمربرسينه ات نشسته و شمشير خود را بر گلويت گذارده ومي خواهد سرت را از بدنت جدا سازد
فَهَوَيتَ اِلَي الاَرضِ جَريحًا تطوُكَ الخَيولُ بِحَوافِرها وَ تَغلوكَ الطُّغاة بِبَواتِرها قَدَ رََشَحَ لِلمَوتِ جَبِينكَ وَ اختَلَفَ بِالاِ نقباضِ وَ الاِ نبِساطِ شِمالكَ وَ يَمينِكَ....
اي جد بزرگوار چگونه ياد بياورم آن هنگام كه پيكر پر از زخمت بر زمين قرارگرفت گروهي سركش بر اسبهاي خود سوار شدند و پيكرت را لگد كوب اسبها قرار دادند درحالي كه لحظات آخر عمر را مي پيمودي و راه به جانان نزديك مي نمودي
وَسُبِيَ اَهلُكَ كالعَبيدِ وَ صِفدوا بالحَديد فَوقَ اقتابِ المَطّياتِ تَلفَحُ وجوهَهُم حَرّ الهاجِراتِ يُساقون في البَراري وَ الفَلَواتِ اَ يدِ يهُم مَغلولة الي الاعناقِ يطافُ بهم في الاَسواق فَوَيل للُعصاةِ الفسّاقِ.....
اي جد بزرگوار فراموش نمي كنم آن هنگام را كه پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسير كردند و زنجير آهنين به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندر و بي سرپوش و فاقد محمل ( با كمال بي احترامي ) سوار نمودند كه پوست صورتشان از شدت گرماي سوزان سوخت آنها در بيابانها و راهها سير داده شدند دستهايشان را به گردنهايشان بستند و در كوچه ها و ميدانها عبور دادند واي برآن مردم گنهكار و بي شرم .
فقام ناعيَكَ اِلَيه بالدَّمع الَهطول قائلا يا رَسول اللهِ قتل سبطُكَ وَفَناكَ وَ استبيح اَهلك و حمامُكَ و سُبَيَت بَعدكَ ذاريكَ و وَقع, المحذورُ بُعترتك و ذويكَ فَانزَعَجَ الرَّسول وَ بكي قلبهُ المهول....
خبر شهادت تو را در كنار قبرجدت رسول خدا ( ص ) ( بشير) به او داد درحالي كه گريان بود عرض كرد : اي رسول خدا(ص) سبط تو كشته شد ومن خبر شهادت فرزندت را آورده ام زاده جوانمردت كشته گرديد اي رسول خدا ( ص ) فرزندان و نزديكان خاندانت با سختي و محنت دست به گربيان و اسير دشمنان گرديدند رسول خدا ( ص ) از اين خبر منقلب و گريان شد و قلب داغدارش پر درد گرديد
((الحوادث والوقايع ج3 ص301و304))
سلامها و درودهاي امام زمان ( عليه السلام)
حضرت ولي عصر ( عليه السلام ) در مورد ديگر با سلام و درود ازامام حسين ( عليه السلام ) ياد كرده و بر هريك از اعضا آن امام همام سلام و درود مي فرستد . و در فرازهاي آن بطور كوتاه از بعضي مصائب جد مظلوش امام حسين ( عليه السلام ) ياد كرده است گاهي مي فرمايد :
اَلسَّلام عَلَي المُغَسَّل بِدَمِ الجَراحِ
سلام بر كسي كه با خون زخمهايش غسل داده شد .
اَلسَّلام عَلَي المُجَرَّعِ بِكأساتِ الرِّماحِ
سلام بر كسي كه با جامهاي نيزه و شمشير شربت شهادت به كامش ريخته شد .
اَلسَّلام عَلَي المَقطُوعِ الوَتِينِ
سلام بر كسي كه رگهاي قلبش با تير دشمن بريده شد
اَلسَّلام عَلَي الشَيب الخَضيبِ السَّلام عَليَ الخَدِّ التَّريبِ
سلام بر كسي كه محاسنش به خون خضاب شد سلام بر چهره برخاك نهاده ات
اَلسَّلام عَلَي البَدنَ الُسُّليِبِ
سلام بر آن بدن برهنه كه لباسهايش را غارت كردند
اَلسَّلام عَلَي الثَّغرِ المَقروعِ بالقَضيبِ
سلام بر دنداني كه با چوب خيزران كوبيده شد
اَلسَّلام عَلَي الرَّأسِ المَرفُوع
سلام بر سر برفراز نيزه
اَلسَّلام عَلَي الشَّفاهِ الذّابِلاتِ
سلام بر ان لبهاي تشنه كام و خشكيده
اَلسَّلام عَلَي الاَعضاءِ المُقَطَّعاتِ
سلام بر اعضاي بريده بريده شده
اَلسَّلام عَلَي الرُّوُسِ الشَّامِلاتِ
سلام برسرهاي برفراز نيزه كه شهر به شهر گردانده شدند
اَلسَّلام عَلَي النِّسوةِ البارزات
سلام بر بانواني كه اسير و دربدر شدند.
((الحوادث والوقايع ص305و307))
مراسم عزاداری امام حسین (ع) قبل از خلقت تا قیامت -
Agnostic - 03-01-2012
8-عزاداري شيعيان
بعد از واقعه كربلا شيعيان با تأسي به امامان خود ، درعزاي سيد مظلومان حضرت اباعبدالله الحسين ( عليه السلام ) به اقامه عزاداري پرداخته واين حركت تا قيامت ادامه خواهد داشت روز به روزعطش شيعيان به اربابشان بيش ازپيش ميشود وهر روز روضه هاي آن حضرت پررونق ترشده وهيچگاه رنگ كهنگي نخواهد گرفت .
روز قيامت ومجلس عزاداري امام حسين ( عليه السلام )
حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله عليها ) وارد بهشت نميشود تا آنكه قاتلين امام حسين( عليه السلام ) عذاب شوند رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) فرمود :
چون روز قيامت شود فاطمه ( سلام الله عليها ) درميان جماعتي اززنان وارد محشر شود فرمان رسد كه به بهشت داخل شود ولی او می گوید: به بهشت نمي روم تا اينكه بدانم پس ازمن با فرزندم حسين ( عليه السلام ) چه كردند خطاب رسد : بقلب محشر نظر كن پس بدان سونظر افكند و فرزندش حسين ( عليه السلام ) را مي بيند كه با تني بي سرايستاده است پس شيوني مي كشد و من ازشيون او شيون ميكنم وهمه كروبيان ازفغان و ناله ما بخروش آيند و خداوند بخشم آيد و آتشي را كه نامش هبهب است وآنرا هزارسال دميده اند تا انكه سياه گشته وهرگزنسيمي بدان راه نيافته و اندوهي از آن جدا نمي شود فرمان دهد كه قاتلين حسين ( عليه السلام ) را اگرچه ازحاملين قرآن باشند دركام خود فرو گيرد پس آن آتش شراره اي كشد وهمه را دركام خود گيرد پس بخروشد و آنان با خروش اوبخروشند و نعره كشد و آنان به همراه او نعره كشند و بغرد و آنها نيزبغرند پس قاتلين بسخن آيند و بازباني باز گويند :
پروردگارا از چه جهت اين آتش راپيش ازآنكه مشركان و بت پرستان را عقوبت كني برما مسلط ساختي ؟
از جانب خداوند خطاب رسد بدرستي كه آنكه مي داند با كسي كه نمي داند يكسان نيست.
(( مثيرالاحزان ص81))