دفترچه
برابر پارسی واژگان بیگانه - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: ادبسار (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B1)
+--- موضوع: برابر پارسی واژگان بیگانه (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%88%D8%A7%DA%98%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30


برابر پارسی واژگان بیگانه - Russell - 09-15-2013

فرگشتیک درست است یا فرگشتی؟
من پیشتر مینوشتم فرگشتی، بعد میدیدم باقی دوستان مینویسند فرگشتیک و بگمانم یکبار مهربد مرا رهنمایی که فرگشتیک است.الان دقت کردم دیدم مزدک هم مینویسد فرگشتی، تفاوت در سبک و نگاه به قواعد گرامری‌ست یا چه؟


برابر پارسی واژگان بیگانه - مزدك بامداد - 09-15-2013

Russell نوشته: فرگشتیک درست است یا فرگشتی؟
من پیشتر مینوشتم فرگشتی، بعد میدیدم باقی دوستان مینویسند فرگشتیک و بگمانم یکبار مهربد مرا رهنمایی که فرگشتیک است.الان دقت کردم دیدم مزدک هم مینویسد فرگشتی، تفاوت در سبک و نگاه به قواعد گرامری‌ست یا چه؟

درست اش همان "ایک" است، (ساختن زاب از نام) ، ولی چون ناآشناست،
من بیشتر بی "ک" بکار میبرم، مگر آنجا که چاره نباشد، برای نمونه "دانشی"
نمیشود گفت چون به "آدم دانشمند" میگویند، پس میگوییم دانشیک (علمی)

[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]


برابر پارسی واژگان بیگانه - مزدك بامداد - 09-17-2013

[ATTACH=CONFIG]2412[/ATTACH]"دارنده" یکی از نامهای خداست



برابر پارسی واژگان بیگانه - Mehrbod - 09-22-2013

برابر اینها را میدهد مزدک جان:
abysmal, Abgrundtief
self-abasement
to overcome



برابر پارسی واژگان بیگانه - Nevermore - 09-22-2013

مهربد جان abuse را هم اضافه کنید.من هرچه گشتم برابر درخوری برای این واژه نیافتم.


برابر پارسی واژگان بیگانه - مزدك بامداد - 09-22-2013

درود
چاپ نخست برگردان پارسی گلستان سعدی نوشته دکتراحمد زاغی حسین زاده آماده شده است .
در این نوشتار تلاش شده تا همه واژه های گلستان سعدی به پارسی نگاشته شود .
در چاپ نخست سروده های دیباچه نیز به پارسی برگردانده شده است.
نمونه...
منت خدای را عز و جل (سپاس خاص خدای بزرگ است) كه طاعتش موجب قربت (نزدیكی به خداوند) است و به شكر اندرش مزید نعمت (شكرگزاری خداوند سبب افزایش نعمت) . هر نفسی كه فرو می رود،‌ ممد حیات است (نفس كشیدن باعث ادامه زندگی است) و چون برمی‌آید مفرح ذات (بازدم موجب شادمانی جان است). پس در هر نفسی، دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شكری واجب.
از دست و زبان كه برآید كز عهده شكرش به درآید
اعملوا آل داوود شكراً و قلیل من عبادی الشكور. (ای خاندان داوود شكرگزار باشید كه اندكی از بندگان من شكرگزارند) سباء13
بنده همان به كه به تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش كس نتواند كه بجای آورد

برگردان پارسی
سپاس خدای بزرگ را سزاست که اگر فرمانش برند به او نزدیکتر شوند و اگر سپاسش گویند روزیشان افزونتر.هر دمی که فرو می رود زندگی را فزاید و چون بر می آید شادی روان را , پس در هر دمی دو بخشش است و بر هر بخششی سپاسی باید .
از دست و زبان که برآید کز کار سپاسش به در آید
ای خاندان داود سپاسگزار باشید که تنها اندکی از بندگانم چنینند .
بنده همان به که ز کوتاهیش روی به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم و از هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ما همچنان در اوّل وصف تو مانده ایم

برگردان پارسی
ای برتر از گمان و همانند و روزگار وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
پایان این نشست رسیدست و همچنان ما از امید دیدن تو باز مانده ایم
اگر فرهنگ پارسی پاگ را دوست دارید به آگاهی دوستانتان هم برسانید .
بدرود


برابر پارسی واژگان بیگانه - مزدك بامداد - 09-22-2013

Nevermore نوشته: مهربد جان abuse را هم اضافه کنید.من هرچه گشتم برابر درخوری برای این واژه نیافتم.
کژبهریستن، کژبهره بردن. کژکاربردن
I abused his friendship من از دوستی اش کژبهره بردم، کژبهریستم.
ab/mis- = کژ


پارسیگر


برابر پارسی واژگان بیگانه - مزدك بامداد - 09-22-2013

Mehrbod نوشته: برابر اینها را میدهد مزدک جان:
abysmal, Abgrundtief
self-abasement
to overcome
خودخوارداشت = [SIZE=2]selbsterniedrigung/ self-abasement
[/SIZE]
ابدژرف (ا+ پد+ ژرف) = ژرف بی پایان و بی ته=abysmal, Abgrundtief

overcome /überwinden,

چیره شدن، چیرگی یافتن،

überstehen

از سرگذراندن
+
برگذشتن (از سختی ..)


بنام خداوند جان و خرد


کزین برتر اندیشه برنگذرد.




 




[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]


برابر پارسی واژگان بیگانه - Mehrbod - 09-28-2013

مزدك بامداد نوشته: ۳- بسیار فرامنشانه[1] بود (ethical)
[MENTION=43]مزدك بامداد[/MENTION] من پیشتر واژه‌یِ آرتائیک را برای ethics (آنچه دیگران میگویند درسته) داده‌ام, آیا فرامنشانه نزدیکی بیشتر به moral (آنچه هر کس با منش خویش درست میبیند) ندارد؟

پارسیگر


برابر پارسی واژگان بیگانه - google - 09-28-2013

دائم پریود به پارسی چی میشه؟ E415

و همچنین آلت تناسلی - کیر - کس - خایه

پتیاره پارسی هست؟