دفترچه
زندگی دوباره؟ - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: دانش (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4)
+--- انجمن: دانش و فندآوری (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%88-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C)
+--- موضوع: زندگی دوباره؟ (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%9F)

صفحات 1 2


زندگی دوباره؟ - Dariush - 07-11-2013

Russell نوشته: من بیشتر علاقه‌ام به این نظریه است که ما شبیه سازی کامپیوتری هستیم توسط موجودات هوشمندی در جهان دیگر که چه بسا آنها هم شبیه سازی هستند توسط موجوداتی دیگر.نکته‌ای که وزن زیادی به این نظریه میدهد این است که احتمال اینکه موجودات هوشمند بتوانند چنین شبیه سازی را ( و خود ما در آینده نزدیک) انجام دهند بسیار زیاد است و تنها شرط برای نسل اول این است که اولین موجودات هوشمند در جهان خود باشند و از آنجایی شانس نفر اول بودن بسیار بسیار کم بنظر میرسد احتمال اینکه ما شبیه سازی دیگران باشیم تا موجوداتی در جهان واقعی بیشتر است.

راسل جان، این قدری موضوع را پیچیده میکند. چنانکه میتوان سلسله‌ای بی‌پایان از شبیه‌سازی‌ها را درنظر گرفت که هرکدام از آنها تا بی‌نهایت ادامه خواهند داشت و این را هنوز اگرچه در اشکال یا اشکالاتِ اساسی‌اش باید بیشتر اندیشید، اما مرا به یادِ توابع بازگشتی در برنامه‌نویسی می‌اندازد. در توابعِ بازگشتی، تابعِ مربوطه برای محاسبه‌ی مقدارِ موردِ نظر، خودش را فراخوانی میکند تا جایی که با یک شرط متوقف شود. ساده‌ترین و معروف‌ترین تابع بازگشتی، فاکتوریلِ بازگشتی است. فاکتوریل یک عدد، یعنی ضرب اعدادِ 1 تا آن عدد. مثلا فاکتوریلِ 6 برابر است با :1*2*3*4*5*6. حال اگر بخواهیم این تابع را با شبه کدِ سی بنویسیم چنین می‌شود(فرض کنید نام تابع factorial باشد):

int temp;
if(number <= 1) return 1;
temp = number * factorial(number - 1); return temp;

آنچه اینجا اساسی است همان if ِ نخست است. این یک شرطِ مرزیِ تعیین کننده است که باعث می‌شود برنامه تا ابد اجرا نشود و بالاخره جایی پایان یابد. وگرنه خطِ سومِ این کد باعث میشود این تابع آنقدر خودش را فراخوانی کند که بالاخره حافظه (پشته) سیستم جایی تمام شده و با Error روبرو خواهیم شد، چرا که هربار فراخوانی نیازمندِ کپیِ کد و داده‌های جدید در حافظه است و حافظه بی‌پایان نیست. در موردِ شبیه‌سازی هم، موضوعِ اساسی این است که برای شبیه سازی(آنهم به این وسعت) به هر رو نیاز به انرژی و ماده هست.با توجه به اینکه مقدارِ انرژی و ماده ثابت است، چنین چیزی می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد؟ یعنی بی‌نهایت جهانِ شبیه‌سازی شده که هر کدام تا بی‌نهایت ادامه دارند. به گمانِ من، شبیه‌سازانِ نخست، اگر وجود داشته باشند، باید یک شرطِ مرزی‌ای همچون این تعیین کرده باشند.

نکته‌ی دیگر در این موضوع این است که اگر این بازگشت واقعیت هم داشته باشد، بدون اختیار کاملا بی‌معنا بوده و هیچ موضوعیتی ندارد. چراکه اگر فرضا 10 میلیون سال بعد، همین داریوش، دقیقا با همین سرنوشت، همین شخصیت، همین حالتِ فیزیکی و... ایجاد شود که او نیز در این لحظه‌ی متقارن در حالِ تایپِ پیکی با همین مضمون و دقیقا همین واژگان (و عاصی شده از ویرایش‌های متعدد به سببِ اشتباهاتِ نگارشیE40a) برای شماست، این دیگر اساسا چه بازگشتی‌ست؟ فقط یک تکرار است! همچون زمانی‌که آهنگی را دوباره پخش میکنیم.


زندگی دوباره؟ - Russell - 07-12-2013

Dariush نوشته: راسل جان، این قدری موضوع را پیچیده میکند. چنانکه میتوان سلسله‌ای بی‌پایان از شبیه‌سازی‌ها را درنظر گرفت که هرکدام از آنها تا بی‌نهایت ادامه خواهند داشت و این را هنوز اگرچه در اشکال یا اشکالاتِ اساسی‌اش باید بیشتر اندیشید، اما مرا به یادِ توابع بازگشتی در برنامه‌نویسی می‌اندازد. در توابعِ بازگشتی، تابعِ مربوطه برای محاسبه‌ی مقدارِ موردِ نظر، خودش را فراخوانی میکند تا جایی که با یک شرط متوقف شود. ساده‌ترین و معروف‌ترین تابع بازگشتی، فاکتوریلِ بازگشتی است. فاکتوریل یک عدد، یعنی ضرب اعدادِ 1 تا آن عدد. مثلا فاکتوریلِ 6 برابر است با :1*2*3*4*5*6. حال اگر بخواهیم این تابع را با شبه کدِ سی بنویسیم چنین می‌شود(فرض کنید نام تابع factorial باشد):


int temp;
if(number <= 1) return 1;
temp = number * factorial(number - 1); return temp;

آنچه اینجا اساسی است همان if ِ نخست است. این یک شرطِ مرزیِ تعیین کننده است که باعث می‌شود برنامه تا ابد اجرا نشود و بالاخره جایی پایان یابد. وگرنه خطِ سومِ این کد باعث میشود این تابع آنقدر خودش را فراخوانی کند که بالاخره حافظه (پشته) سیستم جایی تمام شده و با Error روبرو خواهیم شد، چرا که هربار فراخوانی نیازمندِ کپیِ کد و داده‌های جدید در حافظه است و حافظه بی‌پایان نیست. در موردِ شبیه‌سازی هم، موضوعِ اساسی این است که برای شبیه سازی(آنهم به این وسعت) به هر رو نیاز به انرژی و ماده هست.با توجه به اینکه مقدارِ انرژی و ماده ثابت است، چنین چیزی می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد؟ یعنی بی‌نهایت جهانِ شبیه‌سازی شده که هر کدام تا بی‌نهایت ادامه دارند. به گمانِ من، شبیه‌سازانِ نخست، اگر وجود داشته باشند، باید یک شرطِ مرزی‌ای همچون این تعیین کرده باشند.

نکته‌ی دیگر در این موضوع این است که اگر این بازگشت واقعیت هم داشته باشد، بدون اختیار کاملا بی‌معنا بوده و هیچ موضوعیتی ندارد. چراکه اگر فرضا 10 میلیون سال بعد، همین داریوش، دقیقا با همین سرنوشت، همین شخصیت، همین حالتِ فیزیکی و... ایجاد شود که او نیز در این لحظه‌ی متقارن در حالِ تایپِ پیکی با همین مضمون و دقیقا همین واژگان (و عاصی شده از ویرایش‌های متعدد به سببِ اشتباهاتِ نگارشی) برای شماست، این دیگر اساسا چه بازگشتی‌ست؟ فقط یک تکرار است! همچون زمانی‌که آهنگی را دوباره پخش میکنیم.
خب چند نکته رو باید شفافتر کنم:
1-لزومی ندارد اینجا زنجیره بی نهایت باشد استدلال تنها این است که احتمالا بیشتر از یک حلقه داریم و احتمال اینکه ما در حلقه اول نباشیم بیشتر از اینست که باشیم.
2- اینکه محدودیت ماده و انرژی مشخص نیست که حتما عامل محدود کننده باشد (کمبود دانش ما از تکنولوژی آینده و همچنین درک ما از فیزیک و از همه مهمتر قوانین شبیه سازی‌هایِ دیگر) و باز هم البته گرفتاری ما با بینهایت زمان همچنان پابرجاست چرا که در همین جهان امروز خودمان هم با وجود بیگ بنگ با آن دست به گریبان هستیم که پیش از بیگ بنگ چه؟
3-در مورد دلخواه بودن یا نبودن هم من البته نظر چندانی ندادم و خود استدلال بیشتر نظرم را جلب کرد تا اینکه رابطه‌هایِ دیگرم با آن ولی آنچیزی که پیرامون اختیار در ذهن من شکل گرفته مشکلی با جهان دترمینیستی (ولو از نوع کامپیوتری آن ندارد). و البته یک نکته مهم دیگر اینکه اصلا سخن من پیرامون تکرار راسل یا داریوش نیست.درست میگویی برای تکرار داریوش و راسل احتمالا نیازمند بینهایت بودن سلسله این شبیه سازی هاست که آنجور که من متوجه شدم و میبینم تضمینی برایش نیست.


زندگی دوباره؟ - Dariush - 07-13-2013

Russell نوشته: خب چند نکته رو باید شفافتر کنم:
1-لزومی ندارد اینجا زنجیره بی نهایت باشد استدلال تنها این است که احتمالا بیشتر از یک حلقه داریم و احتمال اینکه ما در حلقه اول نباشیم بیشتر از اینست که باشیم.
درست است! البته منظور من هم این نبود که الزاما بی‌نهایت شبیه‌سازی داریم. بلکه منظورم این بود که شرطِ پایانی برای شبیه‌سازی نیست و می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد.
Russell نوشته: 2- اینکه محدودیت ماده و انرژی مشخص نیست که حتما عامل محدود کننده باشد (کمبود دانش ما از تکنولوژی آینده و همچنین درک ما از فیزیک و از همه مهمتر قوانین شبیه سازی‌هایِ دیگر) و باز هم البته گرفتاری ما با بینهایت زمان همچنان پابرجاست چرا که در همین جهان امروز خودمان هم با وجود بیگ بنگ با آن دست به گریبان هستیم که پیش از بیگ بنگ چه؟
E00e
Russell نوشته: 3-در مورد دلخواه بودن یا نبودن هم من البته نظر چندانی ندادم و خود استدلال بیشتر نظرم را جلب کرد تا اینکه رابطه‌هایِ دیگرم با آن ولی آنچیزی که پیرامون اختیار در ذهن من شکل گرفته مشکلی با جهان دترمینیستی (ولو از نوع کامپیوتری آن ندارد). و البته یک نکته مهم دیگر اینکه اصلا سخن من پیرامون تکرار راسل یا داریوش نیست.درست میگویی برای تکرار داریوش و راسل احتمالا نیازمند بینهایت بودن سلسله این شبیه سازی هاست که آنجور که من متوجه شدم و میبینم تضمینی برایش نیست.
این نکته را در مورد پست شما نگفتم راسل جان. مربوط به آخرین پستِ استارتر بود که میگفتند اختیار وجود نخواهد داشت.


زندگی دوباره؟ - agn0stic - 07-15-2013

Dariush نوشته: این نکته را در مورد پست شما نگفتم راسل جان. مربوط به آخرین پستِ استارتر بود که میگفتند اختیار وجود نخواهد داشت.

شرط لازم برای شکل گیری فرضیه من جبر هست. همانطور که در پست 9 گفتم اگر جبر نباشد فرضیه من هم غیر ممکن خواهد بود. نتیجه فرضیه من هم همان چیزی هست که خودتان گفتید یعنی تکرار بی نهایت با این تفاوت که هنگ کردن و ارور دادن در کار نخواهد بود!