کافه دومگو -
sonixax - 01-08-2015
Reactor نوشته: این مسائل همه جای دنیا هست.
شرکت مردم در مراسم فوت یک خواننده معیار خر و گاوی هیچ مردمی نبوده.
تا جایی که من میدونم و علمش رو دارم و درسش رو خوندم, معیار خوشبختی و بدبختی هر ملتی فاکتورهای دیگری داره .
مردم ما هم به عقیده ی من به نسبت شرایطشون وضعیت شعوری بدی ندارند.
فقط از جایی ساپورت نمیشن تا پتانسیل هاشون بالفعل بشه.
البته من تا قبل از اینکه بمیره نمیشناختمش! خیلی های دیگه هم مثل من بودند.
انقدر رنگ و وارنگ خواننده توی ایران سبز شده که تا زمانی که به یک شکل خفن پفنی (مثل همین سرطان) در عنفوان جوانی نمیرند معروف نمیشند!!!
این آقای پاشایی هم شرایطِ خاصی مثل همین توضیح بالا داشته. ولی اینکه خوب مردم به خاطرش رفتند چیز بدی نبوده به نظر من. یک جوانی بوده به خاطر سرطان مرده حالا خواننده هم بوده و قطعن یک تعدادی طرفدار داشته. جلال همتی هم در نوع و اندازه خودش طرفدار داشت.
تعجب من از اونهایی هست که اصلن این بابا رو نمیشناختند و به خاطر مرگش جوگیر شدند!!! مثل رضا پهلوی با این پیام تسلیت :
نقل قول:در گذشت مرتضی پاشایی، ستاره جوان آسمان موسیقی ایران، ضایعه بزرگی برای جامعه هنری کشورمان است. این واقعه دردناک را خدمت خانواده گرامی پاشایی، و خانواده بزرگ ایران تسلیت عرض می کنم. اندوه بی پایانمان از این واقعه دردناک قابل وصف نیست.
https://www.facebook.com/pahlavireza/posts/10152500083431235
اندوه بی پایان ؟ :)))) طرف رو اصلان میشناخته ؟! منظور آنارشی این مدل آدمهاست. جوگیری یعنی این. موج سواری یعنی این.
وقتی سیاسیونمون که خیر سرشون اوپوزوسیون هم هستند، تحصیل کرده هم هستند! تا این حد ابلهانه رفتار میکنند از مردم عادی واقعن چه انتظاری میشه داشت ؟!
کافه دومگو -
Anarchy - 01-08-2015
Reactor نوشته: یعنی مردم خر و گاو هستند چون رفتند تشیع جنازه یک خواننده؟
بخش بزرگی خر و گاو هستن ، البته نه فقط به خاطر اینکه رفتن تشییع جنازه یه نفر ( حالا خواننده یا راننده ) ... به دلیل پتانسیل جو گیری و حرکت گوسفند وارشون !!
Reactor نوشته: هنوز که هنوزه در ممفیس آمریکا مردم سالگرد مرگ الویس پریسلی رو جلوی در خونش برگزار میکنند. تازه کلی هم توریست میره اونجا.
الویس پریسلی کجا و مرتضی پاشایی کجا !! از قیاس مع الفارق هم اونور تر بود ...
Reactor نوشته: اگر مردم نفهم بودن پس چرا تشیع جنازه ی آیت الله مهدوی کنی با این همه تبلیغات تلوزیون اینقدر خلوت بود؟
مگه نفهم بودن بر اساس اینکه کجا رفتن و نرفتن فقط تعیین میشه ؟ شما بگو اون همه که رفتن تشییع جنازه امام رحمت الله یا دو میلیونی که امسال از ایران رفتن کربلا ، ساکنان مریخ بودن ؟
Reactor نوشته: من در پستم توضیح دادم که مرتضی پاشایی بخاطر کارهایی که آخر عمرش انجام داد معروف شد.
به خاطر همونا هم معروف نشد ... دقیقا و فقط و فقط به خاطر مردنش معروف شد و استعداد مردم ایران در جوگیری !! بماند که تب مرتضی پاشایی به همون سرعتی که اومد به همون سرعتم محو شد ...
Reactor نوشته: لطفا مزدک بازی در نیارید.
اگه بتونیم در بیاریم دریغ نمی کنیم
...
Reactor نوشته: 7خط نوشته رو نمیخونید و 2خط رو سوا میکنید و کوت میکنید.
اگر همه رو نخونده بودم که نمیتونستم دو خطشو سوا کنم ....
کافه دومگو -
Russell - 01-08-2015
sonixax نوشته: اندوه بی پایان ؟ :)))) طرف رو اصلان میشناخته ؟! منظور آنارشی این مدل آدمهاست. جوگیری یعنی این. موج سواری یعنی این.
البته فرق هست بین جوگیر و موج سوار، جوگیرها خود موجند، موجسوار هم کسی هست که سعی میکنه سوار اونها بشه، مثل همین عاغا !!
کافه دومگو -
Russell - 01-08-2015
چند نکته در این سخنرانی مطرح شده و به هم ارتباط داده شده.
یکی وضع سیاسی مملکت هست، سیاست زدگی یا سیاست زدایی مردم.
و اینکه عکس گذاشتن تو فیسبوک فعالیت سیاسی حساب میشه.
دومی وضعیت موسیقی و هنر در ایران هست.
میشه نظرات متفاوتی نسبت بهاین دو مبحث داشت و به شیوههایِ مختلفی هم
اونها رو به هم ربط داد.
من بنظرم از خود بحث موسیقی شروع کنیم بهتر باشه. خود دوستانی هم که دنبال موسیقی
خوب و هنر فاخر هستند معمولا دل پری از وضع موسیقی ایران دارند.
من از برنامهیِ بهروز پاکشیر که علاقه به موسیقی داره و در لسآنجلس هست حرفهایِ جالبی
شنیدم دربارهیِ افرادی که الان در این حرفه هستند. بقول اون خیلی از اینها باید برند تو کار پورن و
حتی گرایشات پدوفیلیایی در اینها مشهود هست.
کافه دومگو -
sonixax - 01-09-2015
Russell نوشته: البته فرق هست بین جوگیر و موج سوار، جوگیرها خود موجند، موجسوار هم کسی هست که سعی میکنه سوار اونها بشه، مثل همین عاغا !!
این که دیگه خیلی تابیل بود! اندوه بی پایان :)))))))))))))))
برای داداشش و خواهرش نگفت اندوه بی پایان !!!!!!
کافه دومگو -
Dariush - 01-09-2015
sonixax نوشته: و نمیتواند خود را با این واقعیتها هماهنگ کند حقیقتن کوته فکر است نه روشن فکر!!!
اگر نتوانیم خود را با واقعیت هماهنگ سازیم، آنها را با خود هماهنگ خواهیم کرد!
مرحوم عمو استالین!:e405:
Russell نوشته: من برخی وقتها چند روزی اخبار را دنبال نمیکنم و سوی منفی آن چنین میشود که
از چنین بمب خبری غافل بمانم. حقیقتا مطلب مهم و در خور گفتگوییست.
پیش از هر چیز بنظرم بد نیست خودت به عنوان کسی که دستی در
موسیقی فاخر داری و داشتهای قدری دراینباره بنویسی. من اتفاقا پیش در پی شنیدن
برخی چیزها دربارهیِ وضع موسیقی ایرانی (در همین شوی پرچونه) قصد داشتم
چنین درخواستی کنم.
راسل جان موسیقی فاخر ایرانی چیزیست که عملا دیگر وجود ندارد.
پس از نسل نخست موسیقی دستگاهی ایرانی (شامل میرزا عبدالله
سماعحضور، آقا حسینقلی، درویشخان و ... ) نسلی برآمدند شامل
کسانی چون طاهرزاده،حبیب سماعی، عبدالله دوامی، برومند و ... که
اینها پرچمدار جریان خاصی از موسیقی ایرانی بودند که بیشتر پایبند به
اصول و معیارهای موسیقی اصیل ایرانی بودند و از طرفی جریان دیگری
هم در این نسل از موسیقیدانان بود شامل امثال علینقی وزیری، روحالله
خالقی و ابوالحسن صبا که اینها بیشتر به دنبال نوگرایی و تجدد در موسیقی
بودند. در اثر رقابت و خورد و بازخوردهای این دو جریان آثاری ماندگار و
بینظیر در موسیقی ایرانی بر جای ماند. علاوه بر آن هنرمندان و شاگردانی
که در اثرفضای جدیای که به سبب این رقابت پدید آمد از این عرصه بیرون
داده شدند هر یک ستارهای شدند در آسمان موسیقی ایرانی ( امثال محجوبی،
بنان، عبادی و ... ).
این نتیجهی دورانی بسیار درخشان در موسیقی ایرانی، یعنی سالهای میانی
قرن حاضر شمسی بود. پس از آن نسلی از موسیقیدانان و آهنگسازان برآمدند
که همچنان هر کدام از آنها تالی اساتید بزرگی بودند که تحت تاثیرشان بودند.
کسانی چون لطفی، شجریان، علیزاده، مشکاتیان که بیشتر تحت تاثیر بزرگانی
چون نورعلی برومند و عبدالله دوامی و سعید هرمزی و بهاری و ... بودند خود
آنچنان موسیقیدانان جانداری شدند که براستی شایستگی جانشینی
اساتید خویش را داشتند و توانستند جریانساز بشوند. اینها و امثال مجید کیانی
و پیرنیاکان و ...کسانی بودند که کوشیدند موسیقی ایرانی را مدونتر، علمیتر و
دانشگاهی کنند آنچنان که باعث زوال ویژگیهای ذاتی موسیقی اصیل ایرانی
نشود. اما متاسفانه دیگر جدیتی که در این نسل از موسیقیدانان بود در نسل
بعدی ابدا مشاهده نشد. خواننده شاخص این عرصه هماکنون علیرضا قربانی است:e408:.
از آن سو نیز جریانی که رهرو علینقی وزیری و روحالله خالقی بودند نیز اگرچه آثار
درخشانی را در رادیو و با برنامههای گلها بر جای گذاشتند، اما آن جریان نیز تا پایور
و عبادی و.. تمام شد و در این سالهای پس از انقلاب هرگز کسی برنیامد که بتواند
لایق جانشینی کسانی چون بنان یا محجوبی باشد. هنرمند شاخص این جریان نیز
الان این بچه کونیِ خایهمال، سالار عقیلی است
.
موضوع این است که راسل جان با تمام بدبختیهایی که در دوران پهلوی ما داشتیم
اما عرصههای فرهنگی و هنری بسیار باز و مستعدی ایجاد شد که بعدها در دوران انقلاب
همهشان خشکانده شدند و ما به این فلاکتی که میبینید رسیدهایم! یعنی شما وقتی
نگاه میکنید میبینید هنرمند آن زمان در کارش جدی بود، به اثرش عشق میورزید،
با سازش زندگی میکرد، وجودش بی هویت هنریاش به نابودی میگرایید، برای هنرش
احترام زیادی قائل بود، به استادش به مثابه پدر مینگریست. خاطرات نورعلی برومند
از کلاسهای حبیب سماعی را بخوانید، شگفتآور است!
از طرفی چهارتا شاعر حسابی مملکت داشت! الان کجایند تصنیفسازانی چون عارف
قزوینی و بهار و فرخی و شاعرانی چون رهی معیری و هوشنگ ابتهاج و اخوان ثالث و
احمد شاملو؟
این است که میبینید هنر شده ابزاری اقتصادی و هنرمندی شده ژست! موسیقی ایرانی
شده مجموعهای از تکرار تهوعآور نوستالژی دههی 40 و 50 شمسی به همراه مقادیر زیادی
خنکبازیهای جوجهموزیسینهای خودنابغهپندار! از یک سوی دیگر میبینید مثلا سنتور را
به پیانو شبیه میکنند یا میبینید در یک کنسرت 30 تا سنتور همزمان شروع به نواختن میکنند
یا با سه تار ادای گیتار درمیآورند، با نی ادای فلوت و ... و اسم اینها را هم میگذارند ابداع و
خلاقیت اما هنر واقعی را شما به انجام رساندهاید اگر بتوانید 10 دقیقه بدون سردرد به این
چیزها گوش بدهید.
ببخشید من قدری تند تند نوشتم!
کافه دومگو -
Dariush - 01-09-2015
Reactor نوشته: این مرتضی پاشایی بیچاره یک جورهایی نماد مبارزه با سرطان ایران بود.
با اینکه میدونست سرطان داره و بیماریش غیر قابل درمانه و خیلی زود میمیره اما ماندگارترین آهنگ هاش رو تولید کرد.
در عرض یک سال مانده به مرگش خیلی کنسرت گذاشت و خیلی به محک سر میزد و برای بیماران لاعلاج از امید به زندگی میگفت و انرژی مثبت میفرستاد.
این آدم خودش رو نباخت با اینکه میدونست زیاد زنده نمیمونه.
اما من نمیدونم چرا یک عده ارث پدرشون رو از یک جوان بدشانس میخوان؟
مردم هم که طبق معمول دیوارشون از همه کوتاه تره و همیشه خر و گاو و نفهم و الاغ و ... هستند.
فقط یک مشت کس مغز که افسرده از مادر زاییده شدن و فکر میکنن خیلی بارشونه منتظرن یک اتفاقی بیوفته و اینا بیان وسط و با اداهای روش عن فکری به مردم تحمیل کنن که هیچی نمیفهمن و فقط اینا میفهمن .
البته سخنان ِ اباذری اشتباه نیست، ایراد ِ ما به او از جای دیگریست که من بعدتر حتما مفصل پیراموناش خواهم
گفت. موضوع این است که شما گویا از اینکه میگوییم هنر فلانی دوزاری است به این نتیجه رسیدهاید که میگوییم
او آدم بدیست!
sonixax نوشته: فلسفه تنها یک فانکشن هستش که داده ها رو میگیره پردازششون میکنه و نتیجه تحویل میده! اگر داده های اولیه اشتباه باشند خروجی هم دری وری خواهد بود!!!
آنگاه فرق مثلا منطق با فلسفه چیست؟!
کافه دومگو -
sonixax - 01-10-2015
Dariush نوشته: اگر نتوانیم خود را با واقعیت هماهنگ سازیم، آنها را با خود هماهنگ خواهیم کرد!
مرحوم عمو استالین!
ای بابا شما هم آره ؟
Dariush نوشته: آنگاه فرق مثلا منطق با فلسفه چیست؟!
راستش رو بخواید من هر دوی اینها رو یکی میدونم و اصولن علم و حتا نزدیک به علم هم نمیدونم!
مصباح یزدی هم فیلسوفه و برای خودش فلسفه و منطق و ... داره!!!
کافه دومگو -
Russell - 01-10-2015
Dariush نوشته: البته سخنان ِ اباذری اشتباه نیست، ایراد ِ ما به او از جای دیگریست که من بعدتر حتما مفصل پیراموناش خواهم
گفت. موضوع این است که شما گویا از اینکه میگوییم هنر فلانی دوزاری است به این نتیجه رسیدهاید که میگوییم
او آدم بدیست!
خیلی پیشتر یک بحثی با دوستان میکردیم دربارهیِ هنر . هنر فاخر، در آنزمان بحث برخی دوستان (از جمله خود قدیم من) بحثشان
برسر این بود که اصلا هنر فاخر نداریم و اینها کشک و پشم است و اینها،..، چنانچه دختری در بین حاضران سخنرانی هم
از این سخنان میگفت.
اینست که این موضوع خودش یکسر ماجراست داریوش جان.
کافه دومگو -
mbk - 01-10-2015
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"«و إذ واعدنا موسى أربعین لیلة ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظالمون»البقره 51"
"هم هنگامی پیش پیمان گذاشتیم موسئ را چهل شبی پس گذارید گوساله از چندگداری اش هم شما ستمکارید51 ماده گاو"
دنبال کردن آهنگ دست ساز همچنان که گذشته ها از خویشان موسئ درود خداوند برش باد با ساختن گوساله ای که صدا داشت انجام دادند خشم خداوند را در پی داشت هیچ کششی ندارم ,کم است نمایش سازان
بی آهنگ کار کنند هم سادگی را پسند کنند که جز صدای بازیگران نباشد تازه نمایش های گمان بافی شده را هم دوست ندارم می بینیم مردم همه رخداد را با آهنگ خود ساخت همراه کردند هر چند کنار آبشاری باشند که نوای شرشره دل را پاکیزه هم آرام می کند آن را بر می دارند آهنگ جاگزینش می کنند خداوندا آهنگ سازی تو در پیرامون زندگی بهترین است گنجشکها گاوهای نر جنگلی آبشارها و....پاس تو